دلبستگی چیست؟
دلبستگی، در لغت به حالت و کیفیت دل بستن محبت و علاقه و عشق گفته می شود. دلبسته یعنی عاشق دلباخته و دارای تعلق خاطر به کسی یا چیزی و همچنین به معنی علاقه مند شدن به کسی یا چیزی و محبت یافتن نسبت به کسی یا چیزی است. دلبستگی پیوند عاطفی هیجانی نسبتا پایداری است که بین کودک و مادر یا افرادی که نوزاد در تعامل منظم و دائم با آنهاست،ایجاد میشود.دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از ﺑﺮﻗﺮاري ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻋﺎﻃﻔﻲ ﻋﻤﻴﻖ ﺑﺎ اﻓﺮادي ﺧﺎص در زﻧﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﻧﺤﻮي ﻛﻪ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﺎ آن ﻫﺎ ﺑﺎﻋﺚ اﺣﺴﺎس ﻧﺸﺎط و ﺷﻌﻒ ﺷﻮد و وﺟﻮد آن ﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﺗﻨﺶ ﻣﺎﻳﻪ آراﻣﺶ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺷﻜﻞ ﮔﻴﺮي دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ ﺗﺪرﻳﺠﻲ اﺳﺖ و ﻧﻮزاد ﻣﻴﻞ دارد دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ ﺧﻮد را ﺑﻪ ﻓﺮديﻣﻌﻄﻮف ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻄﻠﻮب اوﺳﺖ و ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﻛﺎﺳﺘﻦ از اﺿﻄﺮاب، ﺗﻨﺶ و ﻧﺎراﺣﺘﻲ ﻫﺎي او را دارد و در رﻓﻊ ﻧﻴﺎز ﻫﺎي او ﻛﻮﺷﺎ اﺳﺖ. دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ ﮔﺬﺷﺘﻪ از آن ﻛﻪ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﻴﻦ ﻣﺎدر و ﻛﻮدك را ﺗﺴﻬﻴﻞ ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻧﻮﻋﻲ اﺣﺴﺎس اﻳﻤﻨﻲ ﻧﻴﺰ در ﻛﻮدك ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﻲآورد. ﭘﺲ از آن ﻛﻪ دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ ﺑﻪ واﺳﻄﻪ ﻧﺰدﻳﻜﻲ و ﺗﻌﺎﻣﻞ وﻳﮋه واﻟﺪ و ﻧﻮزاد ﺷﻜﻞ ﮔﺮﻓﺖ، ﺧﻮد دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ ﻋﺎﻣﻠﻲ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺣﻔﻆ ﻧﺰدﻳﻜﻲ واﻟﺪ و ﻧﻮزاد ﻛﻤﻚ ﻣﻲﻛﻨﺪ .فروید، بر این باور بود که دلبستگی نوزاد به مادر به خاطر تغذیه و رفع نیاز فیزیولوژیکی است .
هارلو، و زیمرمن، فرضیه فروید را نقض کردند و بیان داشتند در ایجاد و تقویت دلبستگی کودک به مادر،تماس بدنی در مقایسه با تغذیه،عامل مهمتری است.سپس بالبی، مفهوم دلبستگی را از دیدگاه تحولی مورد ارزیابی قرار داد و نظریهاش را بر این اساس بنا کرد که احساسها و رفتارهای دلبستگی، از قبیل گریه،خنده، مکیدن و چنگ زدن،نوزاد را به مادر نزدیک و از خطر دور میسازند،و جدایی از مادر،اضطراب و درماندگی کودک را برمیانگیزد.
تجربههای واقعی فرد در مورد حساسیت، پاسخگو بودن،حضور فعال، مراقب همچنین خلق و خوی کودک و هماهنگی روابط والد-کودک،اساس شکلدهی به سبکهای مختلف دلبستگی: ایمن،اجتنابی و دوسوگرا ،در خلال سالهای نوزادی و کودکی است.تجربههایی که نوزاد با مراقبش دارد در الگوهای روابط وی با دیگران درونیسازی میشوند و این الگوی عملی درونی شده،تعیینکننده چگونگی مفهوم نوزاد از خود و دیگران است؛مفهومی که بعدها در روابط با دیگران تعمیم مییابذ.
دلبستگی به طور کلی به پیوند عاطفی بین مردم اشاره دارد و مفهوم ذهنی آن این است که چنین پیوندی با وابستگی همراه بوده و مردم برای ارضاء عاطفی به هم تکیه می کنند . در روانشناسی تحولی پیوندهای عاطفی که بین نوزاد و مادر یا یک شخص بالغ دیگر پدید می آید دلبستگی گفته می شود . این دلبستگی به گونه ای است که :
- کودک موقع ناراحتی به مادر یا فرد مورد نظر پناه می برد.
- از او نمی ترسد به ویژه در مرحله ای که وجود بیگانه ها اضطراب انگیز است. در واقع بین تکیه گاه و سایر افراد تمیز قائل می شود.
- موقع جدایی از او اضطراب نشان می دهد.
شیر خواران برای ایجاد این پیوند تمایل نشان می دهند. پس تمایل کودک به برقراری نوعی رابطه نزدیک با افرادی معین و احساس امنیت بیشتر در حضور این افراد دلبستگی نامیده می شود.نوزاد انسان به هنگام تولد آمادگی بروز رفتارهایی را دارد که نه نتیجه یادگیری قبلی است و نه بر اساس کاهش سائق می باشد .بالبی، بیان می دارد که نوزاد انسان رفتارهایی سر می زند که باعث می شود دیگران از او مراقبت کنند و در کنارش بمانند. این رفتارها شامل گریستن و خندیدن و نیز رفتن به طرف کسی می باشد. از نظر تکاملی این الگوها از لحاظ انطباق پذیری ارزش دارند زیرا همین رفتارها باعث می شود که از کودکان مراقبت لازم به عمل آید تا زنده بمانند. این رفتارها بیشتر بین مادر و کودک اتفاق می افتد به نظر بالبی نتیجه عمده کنش متقابل بین مادر و کودک به وجود آمدن نوعی حالت عاطفی بین فرزند و مادر است که دلبستگی نامیده می شود.
دلبستگی یک رابطه هیجانی خاص است که مستلزم تبادل لذت، مراقبت و آسایش میباشد. ریشه پژوهشها در زمینه دلبستگی به نظریه فروید درباره عشق باز میگردد امّا غالباً از پژوهشگر دیگری به نام پدر نظریه دلبستگی نام برده میشود.جان بالبی پژوهشهای گستردهای درباره مفهوم دلبستگی به عمل آورد. او دلبستگی را چنین توصیف کرده است: ارتباط و پیوند روانی پایدار بین دو انسان.
بالبی با این دیدگاه روانکاوانه موافق بود که تجربیات اولیه کودکی، تأثیر مهمی بر رشد و رفتارهای بعدی در زندگی دارد. به عقیده او، سبکهای دلبستگی اولیه ما در دوران کودکی و از طریق رابطه کودک / پرستار شکل میگیرد.بالبی همچنین عقیده داشت که دلبستگی دارای مولفهای تکامل یابنده است و به بقای انسان کمک میکند. گرایش به ایجاد پیوندهای عاطفی قوی به افراد بخصوص، یک مؤلفه اصلی طبیعت انسان است.
منبع
مهدی زاده میاندهی،فاطمه(1394)، رابطه سبک های دلبستگی ،مکانیسم های دفاعی و سلامت روانی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید