دسته بندی اختلالات رفتاری

 الف ) گروهبندی براساس مزاج: بقراط حکیم، پزشک و دانشمند بزرگ یونان که به پدر پزشکی شهرت دارد معتقد است که اختلالات روانی یا رفتاری به علت آسیب مغزی یا بیماریهای مغزی و زیاد شدن نسبت یکی از ترشحات بدن یا اخلاط چهارگانه ایجاد می شود :

  • دمویی یا خونی: این دو دوره که خون بر سایر اخلاط غالب است از کودکی تا 15 سالگی به طول می انجامد . در این دوره بدن گرم و مرطوب است بنابراین زمینه های رشد کاملاً مساعد می باشد .
  • صفراوی: از 15 سالگی تا حدود 35 سالگی غلبه صفرا بر شدت خود می رسد محیط بدن در این دوره سرد و مرطوب است .
  • سوداوی: از 35 سالگی تا حدود 60 سالگی ، سودا بر سایر اخلاط تسلط دارد محیط بدن گرم و خشک است .
  • بلغمی: از حدود 60 سالگی به بعد بدن در این دوره سرد و خشک است .
  • اختلالات رفتاری دوره بلوغ و جوانی ( 5 تا 20 سالگی ): اختلالات رفتاری در این دوره بیشتر در ارتباط با اختلاف سلیقه و عقیده جوان بانحوه زندگی و ارزشهای والدین است . .

 ب) گروهبندی بر اساس سن: بر اساس سن نیز دسته بندی دیگری از اختلالات رفتاری شده است به عبارت دیگر برای هر گروه سنی رفتارهای انحرافی غالبی را مشخص کرده اند .

  •  دوره کودکی( تولد تا 3 سالگی ) : واکنشهای رفتاری بیمارگونه کودکان در این دوره اکثراً از نوع  واکنشهای سایکوسوماتیک یا روان تنی می باشد .
  •  دوره دوم کودکی( 4 تا 6 سالگی ) : اختلالات رفتاری در این دوره بیشتر به صورت ترس ، انواع عادات نامطلوب مانند جویدن ناخن ، مکیدن انگشت و … است. اختلالات رفتاری این دوره بیشتر از نوع واکنشهای زودگذر تطابقی یا مقدمات نوروماتیک است .
  •  اختلالات رفتاری دوره سوم کودکی( 7 تا 11 سالگی ) : اختلالات رفتاری در این دوره بیشتر به صورت دروغگویی، دزدی، امتناع از رفتن به مدرسه و …است .
  • اختلالات رفتاری دوره نوجوانی ( 12 تا 14 سالگی ) اختلالات رفتاری در این دوره بیشتر در ارتباط با انجام تکالیف مدرسه و برآوردن توقعات و انتظارات تحصیلی از طرف معلم و والدین است.

 ج) گروهبندی بر اساس سبب شناسی :

در دسته بندی ، اختلالات رفتاری بر اساس سبب شناسی آن به دو دسته عمده تقسیم می شود که عبارتست از :

  •  اختلالات رفتاری با زیر بنای ارگانیکی یا جسمی
  •  اختلالت رفتاری با زیر بنای روانی و بدون مشکلات جسمی

 اختلالات رفتاری که منشاء  عضوی دارد: مشکلات رفتاری به علت آسیب مغزی یا اختلال در وظایف غدد مترشحه داخلی و مانند آن بوجود می آید

د)گروهبندی از دیدگاه های مختلف آموزش و پرورش:

 هر یک از این دسته بندی ها طرفداران خاص دارد  اما چون طرفداران این نوع دسته بندی ها با نگرش پزشکی- روان پزشکی  به دسته بندی بیماریهای روانی پرداخته اند، بنابراین نگرش آموزش و تربیتی نادیده انگاشته شده است.

  •  بی نظمی در سلوک: کودک که دارای بی نظمی در سلوک است، قدرتها را به مبارزه می طلبد، دشمنی با منابع قدرت مانند افسر پلیس، معلم، پدر و … دارد.
  •  اضطراب و گوشه گیری: کودک مضطرب، افسرده کودکی خجالتی، ترسو، گوشه گیری، حساس و مطیع است. ولی بیش از حد وابسته می باشد و به سادگی افسرده می شود .
  •  رفتارهای نا مناسب و ناپخته: در رفتاهای این گونه کودکان ویژگیهایی چون عدم توجه، فقدان علاقه نسبت به امور، به ویژه به مدرسه و تحصیل، تنبلی گنگی و گیجی، انکار باطل، رویاهای روزانه بی اساس و … به صورت وافر مشاهده می شود .

 رفتارهای ضد اجتماعی: کودکان با رفتارهای ضد اجتماعی، برخی از ویژگیها یا مشکلات رفتاری کودکان یا بی نظمی در سلوک را دارند اما این گونه کودکان در بین گروه همگنان خود اجتماعی هستند. آنان معمولاً عضو یک گروه می باشند. همواره در گردابی از رفتارهای گناه آلود و جنایت آمیزی به سر می برند.  نمونه ای از رفتارهای ضد اجتماعی، مانند دزدی، مدرسه گریزی، پرسه زنی، باندبازی و … مشاهده می شود.

 اختلالات رفتاری نوجوانان شامل:

الف- شناختی : شامل اختلالاتی هستند که به صورت تفکر اختلالاتی تلقی می شوند یعنی نوجوان این گونه رفتارها را در جهت ارضای نیازهای درونی خود توجیه می کند و این گونه رفتارها را برای خود نوعی هنجار قابل توجه می پندارد و این رفتارها از نقطه نظر شناختی بسیار پیچیده و شامل کنشها و واکنشهای شخصیت فرد با پدیده های امور اجتماعی شخصیتی است و به اصطلاح نوعی جمع بندی از امور و عناصر  رفتاری را برای رسیدن به یک هدف در جهت ارضاء و تحقق آرمانها و آرزوهای خود می پذیرد مثلاً فرد والدین را عامل جهت محدود کردن خواستهاو تمایلات نوجوانی خود می بیند و با نوجوانان و الگوهای خاص هنری و ورزشی همنوایی می کند و نوع تضاد  بین نسل نوجوانان و والدین پیش می آید که این رفتار ها نوعی اختلالات رفتاری شناختی تلقی می شوند.

ب- اختلالات عاطفی: در اثر کاهش و تقلیل حمایت ها و محبت ها و عواطف والدین و مربیان و اولیاء امور جامعه در نوجوانان شکل می گیرد. نوجوانانی که پدران و مادران از هم گسیخته و ستیزه جو دارند  معمولاً فرصت کسب زمینه های حمایتی و پذیرش از طرف والدین را کمتر پیدا می کند و اگر این وضع در مدرسه و جامعه برقرار باشد نوجوانان نوعی احساس جدایی از آنها نموده و با رفتارها و حرکات مخالف آنها درصدد مخالفت باوالدین و اولیاء بر می آیند .

ج- اختلالات جسمانی: که در اثر حوادث طبیعی ممکن است، عارض شده باشد و هم در اثر اختلالات شناختی و عاطفی ممکن است بروز نماید. مثلاً لنگیدن و یا کوری و کری ممکن است در اثر حوادث طبیعی رخ داده باشند. ولی وسواس، اضطراب و پرخاشگری و افسردگی ممکن است از عوامل شناختی و یا حتی از مشکلات جسمانی ریشه گرفته باشد با اصطلاح این اختلالات زنجیره ای هستند و ممکن است عنصری عامل اختلالی و یا اختلالی باعث اختلال دیگری قرار گرفته شده باشد .

منبع

حاکمی،نازنین(1394)، رابطه طلاق عاطفی والدین با اختلال های رفتاری-هیجانی دختران،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0