درمان دیسفوریای جنسیتی

افراد مبتلابه دیسفوریای جنسیتی احساس می کنند جنسیتی دارندکه با احساس آنها از همان جنسیت مطابقت ندارد. نارضایتی از جنسیت عبارت است از :احساس کشمکش عمیق بین هویت جنسیتی و جنسیت بیولوژیک. برای تصحیح این عدم تعادل دوراه وجود دارد:

  •  تلاش برای تغییر جنسیت بیولوژیک از طریق عمل جراحی، به منظور همخوان شدن جنسیت بیولوژیک با احساسات ؛
  •  استفاده از روش های رواندرمانی برای تغییر احساسات فرد به منظور همخوان شدن آنها با جنسیت بیولوژیک.

اکثر افراد مبتلا به دیسفوریای جنسیتی مطمئن هستند که جنسیت بیولوژیک آنها اشتباه است و در نتیجه، به تغییر جنسیت روی می آورند. در جراحی تغییر جنسیت، ابتدا به تدریج و برای مدتی، به افراد هورمون های مختلف تزریق می شود تا با هویت جنسی آنها همخوان شوند .

جراحی تغییر جنسیت

جراحی تغییر جنسیت یک فرایند تقریبا برگشت ناپذیر است. این عمل باعث می شود که در اندام فرد تغییرات بنیادین به وجود آید، بنابراین، اقدام به آن کاملا تدریجی صورت می گیرد تا اطمینان حاصل شود که درمانجو از مسائل مادام العمر این درمان کاملا آگاه است و از لحاظ روانی آمادگی دارد که به فردی از جنس مخالف تبدیل شود. مراحل تدریجی جراحی تغییر جنسیت عبارتند از:

  • حداقل سه ماه مشاوره ی رواندرمانی یا روانی برای اطمینان از این که درمانجو مراحل درمان را کاملا درک کرده است و کاملا به انجام شدن آن رضایت دارد؛
  • تزریق هورمون برای آغاز تغییرات فیزیکی، مثل کاهش موهای بدن و ایجاد سینه در مردان، و رشد ریش و عضلات در زنان؛
  • آزمون عملی که در آن داوطلبان تغییر جنسیت باید حداقل یک سال به صورت فردی از جنس مخالف زندگی کنند، لباس جنس مخالف را بپوشند و خود را با هویت جنس مخالف معرفی کنند، به طوری که متوجه شوند، با انجام دادن اینکارها برای همیشه، چه احساسی خواهند داشت؛
  • به شرط تکمیل موفقیت آمیز سه مرحله اول، عمل جراحی انجام می گیرد، به این صورت که پنیس افراد با عمل جراحی تغییر و تعدیل می یابد تا به اندام جنسی جنس مخالف شبیه شود.

به رغم تغییرات عظیم و بنیادینی که جراحی تغییر جنسیت با خود به همراه می آورد، تحقیقات نشان می دهند اکثردرمانجویانی که اقدام به جراحی تغییر جنسیت می کنند، معمولا از نتیجه ی آن رضایت دارند و از تصمیم خود ابراز پشیمانی نمی کنند. تحقیقی که در هلند روی صد وهشتادوهشت فرد مبتلا به دیسفوریای جنسیتی انجام شده است، نشان می دهد که فقط  دو نفر از تصمیم خود پشیمان شده اند. از آن مهم تر، این تحقیقات نشان می دهد که تغییر جنسیت از نارضایتی جنسیتی به شدت کم می کند و درمانجویان را قادر می سازد که از عملکرد روانی، اجتماعی و جنسی خود خوشحال باشند. با این همه، درست است که این گونه مطالعات ظاهرا دستاوردهای مثبت عمل جراحی تغییر جنسیت را تایید می کنند، هنوز باید محتاط باشیم و آن را درمان همه ی مشکلات مربوط به دیسفوریای جنسیتی به حساب نیاوریم.

اولا، با اینکه بسیاری از افراد مبتلا به دیسفوریای جنسیتی از همه چهار مرحله ی درمان عبور می کنند، اقلیتی از آنها در مراحل اولیه کنار می کشند. تحقیق نشان داده است از 325 نفری که تقاضای جراحی تغییر جنسیت داده اند، 103 نفر قبل از آغاز مرحله ی تزریق هورمون کنار کشیده اند، و سی وچهار  نفر دیگه قبل از عمل جراحی نظر خود را عوض کرده اند ؛ یعنی میزان کناره گیری چهل ودو درصد بوده است در واقع، بسیاری از داوطلبان در مرحله ی آزمون عملی , مرحله ی سوم  تصمیم می گیرند از ادامه درمان منصرف شوند، زیرا در این مرحله متوجه می شوندکه واقعیت های زندگی، به صورت فردی از جنس مخالف، با تصورات آنها خیلی تفاوت دارد. هرچه درمانجو بیشتر در مرحله ی آزمون عملی نگه داشته شود، احتمال راضی کننده بودن نتیجه بیشتر خواهد بود. اما اگر فرد مبتلا به دیسفوریای جنسیتی، مشکلات روانی هم آیند و شدید دیگری داشته باشد، احتمال این که جراحی تغییر جنسیت از لحاظ روانی موفقیت آمیز باشد کمتر خواهد بود .

 درمان های روانشناختی

روش دیگر برای درمان دیسفوریای جنسیتی، عبارت است از تلاش برای تغییر ذهنیت فرد نسبت به جنسیت خود تا با جنسیت بیولوژیک او همخوان شود. برای مثال، اگر فرد ادعا می کند که به ظاهر زن ولی عملا مرد است و بیولوژی مردانه دارد می توان از روش های رفتاری و شناختی کمک گرفت تا افکار زنانه ی او را به افکار مردانه تبدیل کرد. اما اکثر افراد مبتلا به دیسفوریای جنسیتی اعتقاد راسخ دارند که جنسیت بیولوژیک آنها اشتباه است نه باورهایشان. بنابراین، درمان های روانشناختی برای تغییر باورها به ندرت استفاده می شود. در یک مطالعه، برای یک نوجوان 17 ساله که از جنسیت خود ناراضی بود، از رفتاردرمانی استفاده شد. این نوجوان تمایل داشت به جای تغییر جنسیت بیولوژیک، باورهای روانی خود را تغییر دهد. محققان از روش های ؛ تقویت  رفتار عامل استفاده کردند تا در او رفتارها و اخلاقیات مردانه ایجاد کنند و از روش های شرطی سازی عامل، مثل بیزاری درمانی، کمک گرفتند تا از جذابیت جنسی مردان برای برای او بکاهند.

هرچند این روش ها بیشتر بر اصول مکتب رفتارگرایی قرار داشتند ، یعنی از روش های مستقیم تغییر شناخت ها و باورها استفاده نشده بود ، بازهم موفقیت آمیز واقع شدند. پیگیری پنج  ساله نشان داد که درمانجو هویت جنسی مردانه به دست آورده است، یعنی از نظر تمایل جنسی، زنان را به مردان ترجیح می دهد. تحقیقاتی از نوع بالا نشان می دهند که یک هویت جنسی ناهمخوان با جنسیت بیولوژیک را با موفقیت می توان تغییر داد. با افزودن روش های شناختی , رفتاری به رفتاردرمانی، که مستقیما برای تغییر باورهای مربوط به هویت جنسی طراحی شده اند، این گونه درمان ها را می توان موفقیت آمیز تر کرد. اما، همانطور که قبلا گفتیم، اکثر افراد مبتلا به دیسفوریای جنسیتی اعتقاد راسخ دارند که می خواهند جنسیت بیولوژیک خود را عوض کنند نه هویت جنسی خود را، بنابرین فرصت های موجود برای اختراع درمان های کاملتر محدود است .

منبع

کرمی،فاطمه(1394)، بررسی همه گیر شناسی پرخاشگری در بیماران دارای دیسفوریای جنسیتی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0