خوش بيني، اميدواري و سلامت
معلوم شده است که بين خوش بيني و اميدواري که با مقياس هاي معرفي شده در بخش هاي قبل اندازه گيري مي شوند همبستگي هاي معني دار وجود دارد. خوش بيني و اميدواري با شاخصهاي آسيب شناسي رواني فعلي شخص به طور کلي، و با افسردگي موجود وي به طور خاص، همبستگي منفي دارد. خوش بيني و اميدواري، سلامت جسمي و رواني را آن گونه که با انواع شاخص ها از جمله سلامت خودگزارشي، پاسخ مثبت به مداخلههاي پزشکي، سلامت ذهني، خلق مثبت، نيرومندي ايمن شناختي، کنارآمدن مؤثر ؛ ارزيابي مجدد، حل مسأله، اجتناب از رويدادهاي فشارزاي زندگي، جستجوي حمايت اجتماعي و رفتار ارتقا دهنده سلامت مشخص شده اند، پيش بيني مي کند. افراد خوش بين سالمتر و شادترند. دستگاه هاي ايمني آنان بهتر کار مي کنند. آنان با بهره گيري از راهبردهاي کنار آمدن مؤثرتر مانند ارزيابي مجدد و مسأله گشايي، با فشارهاي رواني بهتر کنار مي آيند. آنان همچنين به نحو فعال از رويدادهاي فشارزاي زندگي پرهيز مي کنند و شبکه هاي حمايت اجتماعي بهتري را پيرامون خود مي سازند. سبک هاي زيستي سالم تري دارند که آنان را از ابتلاي به بيماري حفظ مي کنند، و اگر هم بيمار شوند به توصيه هاي پزشکي بهتر عمل مي کنند و آنها را با الگوهاي رفتاري دنبال مي کنند که بهبودي را سرعت مي بخشند. از روي خوش بيني اوايل بزرگسالي مي توان سطح سلامتي را در اواخر دوره بزرگسالي و در فاصله 35 سال پيش بيني کرد.
پايه هاي عصبي- زيستي خوش بيني و اميدواري
در مورد عصب زيست شناسي خوش بيني پژوهش اندکي اجرا شده است. با اين حال، يافته هاي پژوهشي عصب زيست شناختي در سه زمينه قابل توجه اند:
- بدبيني، افسردگي و اضطراب.
- رفتار خوش بينانه هدفمند و برانگيزنده،
- رفتار عاطفي خوش بينانه.
عصب زيست شناسي بدبيني
بدبيني مشخصه کليدي افسردگي و اضطراب است، بنابراين عصب زيست شناسي اين اختلال ها نقطه شروع فهم همبسته هاي زيست شناختي خوش بيني و اميد را فراهم مي سازد. افسردگي و اضطراب با عملکرد نابهنجار در دستگاه ليمبيک (به ويژه آميگدالا) و دستگاه پاراليمبيک و قشر پيش پيشاني جانبي ارتباط دارد. افسردگي با کمبود برخي انتقال دهنده هاي عصبي (به ويژه سروتونين و نورآدرنالين) يا کاهش درکارآمدي دستگاه هايي در مغز که در جلوگيري و يا ايجاد افسردگي دخيل اند، ارتباط دارد .
احتمال مي رود که خوش بيني و اميدواري با کارکرد مؤثر دستگاه هاي انتقال دهنده عصبي شامل سروتونين و نورآدرنالين مرتبط باشد، هرچند که پژوهش در اين زمينه هنوز در آغاز راه است. افسردگي همچنين با عملکرد نابهنجار غده صنوبري هيپوتالاموس محور آدرونوکورتيکي رابطه دارد که به بيش توليدي کورتيزول، کمبود ترشح آندروفين و فرونشاني ايمني منجر مي شود. شواهد فراينده اي وجود دارد دال بر اينکه خوش بيني و اميد با کارکرد مؤثر تر دستگاه ايمني مرتبط است.
اضطراب با پيوند نابهنجار گابا آمينوبيوتيريک اسيد ارتباط دارد. وقتي که انگيختگي به سطح معيني برسد گابا معمولاً به صورت خودکار رها مي شود، سپس گيرنده هاي گابا به نرونهاي تهييج شده مي چسبد و تجربه اضطراب را ايجاد مي کند. اين فرايند، پيوند، بازداري، افت در انگيختگي و کاهش در اضطراب تجربه شده را موجب مي شود. درمان اضطراب با بنزو ديازپبين ها مثل ديازپام (واليوم) به اين علّت اضطراب را کاهش مي دهد که اين داروها به نرون هاي دريافت کننده گابا وصل مي شوند و انگيختگي را کاهش مي دهند. پژوهش انجام شده توسط دراگان ، نشان مي دهد حيوان هايي که در مواجهه با فشار رواني غيرقابل کنترل انعطاف نشان مي دهند الگوي يگانه اي از پيوند گابا دارند. حيوانهايي که در رويارويي با فشار رواني غيرقابل کنترل انعطاف از خود نشان مي دهند، پيوند فزاينده اي از گابا بروز مي دهند, گويي که به آنها ديازپام داده شده است و حافظه هيجاني آنها در مورد رويداد فشارانگيز معيوب مي شود. برعکس، حيوان هايي که درمانده مي شوند براي عوامل فشارانگيز غيرقابل کنترل فعاليت گابايي کاهش يافته و حافظه فعال نشان مي دهند.
منبع
جمشیدیان،شیما(1390)، پیش بینی امیدواری بر اساس مولفههای معنویت با واسطه گری سلامت روان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه بین الملل شیراز
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید