خلاقیت وتوانمندسازی

خلاقیت و توانمندسازی در بسیاری از جهات مشابه اند. آن هاعبارت منحصر به فردی از استقلال، ریسک پذیری، اعتماد به نفس و تعهد هستند. افراد توانمند با ویژگی های اعتماد به نفس، خودآگاهی، خود کنترلی و خود کارامدی، تخیل گرا،  و خوش بین مشخص می شوند، آن ها همچنین محیط را انعطاف پذیر می دانند. این ویژگی ها تشابه قابل ملاحظه ای با توصیف ویژگی های افراد خلاق دارند. در واقع خلاقیت تنها در افراد توانمند اتفاق میافتد یا اینکه خلاقیت از توانمندی ناشی می شود.

کافمن و استرنبرگ، خلاقیت را ناشی از وضعیتی می دانند که در آن افراد خلاق در زمینه مورد نظر خویش تخصص و دانش کافی داشته و با بهره گیری از توانایی های عقلانی ترکیبی، تحلیلی و ارزیابی ایده ها و نیز همراهی و به کارگیری سبک تفکر ابداعی، در درون محیطی حمایتی که انگیزه ی انجام کار را فراهم می کند، واقع می شوند.آمابیل عمل خلاق را عملی می داند که دارای دو ضابطه ی تازگی و مناسبت باشد. از نظر او خلاقیت دارای سه عنصر اساسی است: قلمرو مهارت ها، تخصص و انگیزه. وی عنوان می کند سومین جزء خلاقیت  انگیزه درونی است. تحقیقات نیز نشان می دهد که افراد خلاق علاوه بر استعداد  و تخصص دارای یک مجموعه از ویژگی های انگیزشی نیز می باشند .

آمابیل، فرضیه ای را تحت عنوان انگیزش درونی فرآیند خلاقیت ارائه می کند. بر این اساس انگیزش درونی افزایش دهنده ی خلاقیت و در مقابل انگیزش بیرونی کاهش دهنده است. به دنبال آن آمابیل در طی سال های 1993 تا 1996، دیدگاه تجدید نظر شده اش درباره ی تأثیر انگیزش بر خلاقیت ، بیان می کند که گاه محرک های بیرونی نیز به همراه محرک های درونی در خلاقیت نقش مثبتی ایفا می کنند. سایر نظریه های خلاقیت نیز معتقدند که برخی از انواع انگیزش بیرونی ممکن است همراه با انگیزنده های درونی در شخص خلاق وجود داشته باشد. همانطور که قبلاً گفته شد توانمندسازی روانشناسی افزایش انگیزش درونی برای انجام وطایف محوله است که بر علاوه بر خودکارآمدی سه حوزه ی خودمختاری، معنی دار بودن و مؤثر بودن را نیز شامل می شود.

دسی و رایان، معتقدند که در صورت ارضای نیازهای شایستگی،تعلق و خودمختاری (شایستگی و خودمختاری از ابعاد توانمندسازی روانشناختی هستند) افراد به صورت خود مختار برانگیخته می شوند. خودمختاری به معنای نیاز به تجربه کردن انتخاب در آغاز و تنظیم رفتار می باشد.انسان خود مختار کسی است که میل دارد به جای اینکه رویدادهای محیط، اعمال او را تعیین کنند ،خودش حق انتخاب داشته باشد. بر اساس نظریه خود نعیین گری دسی و رایان انگیزش درونی در پی برآورده شدن سه نیاز اساسی ارتباط با دیگران، خود مختاری و شایستگی است. بر اساس پژوهش های کانتی  و همکاران  و سلیمی و همکاران ، بین انگیزش درونی، میزان ارضای سه نیاز ارتباط، خودمختاری و شایستگی و خلاقیت ارتباط معناداری وجود دارد.

یکی دیگر از ابعاد توانمندسازی روانشناختی خودکارآمدی است که در واقع همان حس شایستگی، قابلیت و توانایی کنار آمدن با زندگی است.کانگر و کاننگو ، احساس خودکارآمدی شخصی را شاخص توانمندسازی فردی می دانند. نتایج پژوهش قربانی و همکاران ، نشان داد که منابع خودکارآمدی حالت های شناختی و هیجانی هستند به ویژه زمانی که فرد خود را مورد ارزیابی قرار می دهدوکسی که در سطح بالاتری از خودکارامدی باشد می تواند خلاقیت شناختی و هیجانی خود را بهبود بخشد که خود باعث حل مسئله و پیشرفت تحصیلی می شود.

افراد دارای حس مؤثر بودن معتقدند موانع بیرونی فعالیت های آن ها را کنترل نمی کند بلکه آنها توانایی همسو کردن محیط را با خواسته های خود دارند. در واقع می توان گفت این افراد منبع کنترل درونی دارند. بر اساس مدل های نظام یافته خلاقیت، نوع کنترل و انگیزش افراد از جمله خودکارآمدی، منبع کنترل و باورهای خود تنظیمی منجر به افزایش یا کاهش خلاقیت می شود.

می توان از طریق افزایش حس استقلال، خودآگاهی، مشارکت در تعیین اهداف، مسئولیت پذیری، اعتماد به نفس و ریسک پذیری خلاقیت راپرورش داردهمگی  بنوعی ابعادتوانمندسازی روانشناختی راتشکیل می دهند.

منبع

قنبری،فرزانه(1393)، اثر آموزش توانمندسازی روانشناختی بر خلاقیت هیجانی و خلاقیت شناختی دانش آموزان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی علامه طباطبایی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0