جهت گیری هدف پیشرفت
انگيزش
اصطلاح انگيزش به معناي جلو برنده، تداوم دهنده و اتمام كارها ترجمه شده است و همچنین انگیزش یعنی آغازگری، جهت گیری، شدت و تداوم رفتار . در انگيزش، هدف يافتن پاسخ به سوالاتي است كه با چه و چرا آغاز مي شوند از قبيل: چرا افراد چنين عمل مي كنند؟ چه چيز سبب حركت و تكاپوي انسان ها مي گردد و چه عامل هايي آنها را به جلو مي راند؟ اگر چه در تمام تعاريف و نظريه ها، انگيزش به عنوان فرايندي غيرقابل مشاهده، هدايت كننده و نیرو دهنده رفتار تعريف شده است، اما در ارتباط با ماهيت آن بين انديشمندان توافق نظر وجود ندارد.
مک کللند، براين باور است كه مطالعه انگيزش، تحليلي از تعامل فرد با محيط است. عاملهاي درون فرد و شرايط تسهيل كننده يا بازدارنده محيطي از جمله مهمترين تعيين كننده هاي انگيزش در رفتارهاي متعدد هستند . بنابراين تمامي اين نظريه ها و مفاهيمي كه از انگيزش بيان شده اند در سطح محيط به تحليل موقعيت مي پردازند. بر همين اساس پنتريچ و شانك ، مدل ها و نظريه هاي انگيزش را به سه گروه تقسيم مي كنند:
مدلهاي ارگانيسمي: در اين مدل ها فرد و ويژگي هاي آن (غرايز، تمايلات و اراده) از مهمترين عامل ها در شكل گيري انگيزش هستند.
مدلهاي مكانيكي: كه شامل نظريه هاي رفتارگرايان (شرطي سازي كلاسيك و عامل) و نظريه هاي سائق است و بر محيط و عاملهاي محيطي تاكيد دارند. در نظريه هاي رفتارگرايان انگيزش، پديده اي قابل مشاهده است كه به صورت تغيير در ميزان، فراواني يا شكل يك رفتار تعريف مي شود و يا پاسخي ناشي از عملكردهاي محيطي مي باشد. به احتمال زياد در آينده پاسخي بيشتر رخ مي دهد كه پيامدهاي مطلوبي در پي داشته باشد.
مدلهاي بافت گرايي: در اين مدل ها ارتباط و تعامل فرد و محيط داراي اهميت است. در پي پژوهش ها و نظريه ها در مدلهاي ارگانيسمي و مدلهاي مكانيكي گروهي از پژوهشگران در بيان ماهيت و عملكرد انگيزش به تحليل عاملهاي فردي در تعامل با محيط پرداختند. اين مدل ها كه به مدلهاي ارزش- انتظار معروفند براي تبيين انگيزش از سازه هاي انتظار موفقيت و ارزش آن استفاده مي كنند.
انگيزش و مفهوم هدف
در روانشناسي انگيزش، اهداف را به عنوان بازنمايي هاي شناختی انگيزش در نظر مي گيرند . پنتريچ هدف را بخشي لاينفك از مفهوم انگيزش معرفي مي كند به نحوي كه انگيزش را فرايندي تعريف مي كند كه به واسطه آن، فعاليت هدف محور برانگيخته و حفظ مي گردد .در واقع انگيزش شامل اهدافي است كه انگيزه لازم براي رفتن به سمت يك عمل را فراهم مي كند. در متون علمي نظريه هاي متعددي در مورد هدف وجود دارد كه نظريه جهت گیری هدف پیشرفت از شناخته شده ترين آنها محسوب مي گردد .
نظريه جهت گيري هدف پيشرفت
جهت گیری هدف پیشرفت بر اهدافی متمرکز است که دانش آموزان در موقعیت های پیشرفت برای خود انتخاب می کنند. جهت گیری هدف منعکس کننده افکار و انتظارات دانش آموزان در انجام یا اجتناب از یک تکلیف می باشد. نظريه هدف پيشرفت به واسطه سه دهه ای كه از عمر آن سپري شده شاهد تغيير و تحولات بسياري بوده است. جهت گيري هاي هدف متفاوت و متعددي از سوي نظريه پردازان هدف ارائه شده است اما دو مورد از آنها كه هميشه در نظريه هاي متفاوت جهت گيري هدف مطرح بوده است تحت عنوان اهداف يادگيري و عملكردی ، يا اهداف تكليف درگيري و من درگيري ، يا اهداف تسلطی و عملكردی، يا اهداف متمركز بر تكليف و اهداف متمركز بر توانايي شناسايي مي شوند.
اگر چه در بعضي مواقع در بين محققان بر سر اينكه آيا همه اين اهداف دوگانه سازه هاي يكساني را بازنمايي مي كنند يا نه اتفاق نظر وجود ندارد، اما با اين وجود در متون علمي به اندازه كافي همپوشی مفهومي براي عملكرد همسان اين اهداف دو گانه قاﺋل شده اند . رویکردهای کلاسیک و امروزی (هدف های پیشرفت) به انگیزش پیشرفت را می توان در یک مدل جامع ترکیب و ادغام کرد. الیوت ، جهت گیری هدف را روشی می داند که فرد براساس آن درباره ی شایستگی خود قضاوت می کند. در این نظریه چارچوب جهت گیری هدف براساس دو بعد از یکدیگر متمایز می شوند یکی بر این اساس که شایستگی چگونه تعریف می شود و دیگری بر این اساس که شایستگی چگونه ارزش داده می شود.
شایستگی یا براساس معیارهای مطلق یا براساس معیارهای هنجاری تعریف می شود. وقتی شایستگی براساس معیارهای مطلق تعریف می شود فرد به دنبال فهم تکلیف یا مهارت یابی در کار یا در پی کسب دانش برای رشد مهارتهای شخصی خویش است اما افرادی که شایستگی را براساس استانداردهای هنجاری تعریف می کنند، هنگامی احساس شایستگی می کنند که نسبت به دیگران عملکرد بهتری داشته باشند. لذا شایستگی در بعد تعریف به دو مولفه شایستگی تسلط مدار و عملکردی تقسیم می شود.
دومین بعد شایستگی در این نظریه ارزش است. این بعد، آن نوع از جهت گیری هدف را بررسی می کند که می تواند به سمت پیشرفت یا اجتناب از شکست باشد. در حالت اول رفتار فرد گرایشی و هدف کسب موفقیت است، اما در حالت دوم حالت فرد اجتنابی و هدف اجتناب از شکست احتمالی است .
در مدل ادغامی، هدف های تسلطی و عملکردی به دو نوع تقسیم می شود: هدفهای تسلطی-گرایشی، تسلطی- اجتنابی، عملکردی- گرایشی و عمکردی- اجتنابی. هدف های تسلطی- گرایشی از درک شایستگی در تکلیف در دست انجام ناشی می شوند. هدفهای تسلطی – اجتنابی و هدفهای عملکردی- گرایشی از نیاز فرد به پیشرفت سرچشمه می گیرند. هدفهای عملکردی- اجتنابی از ترس از شکست نشات می گیرند .
افراد دارای نیاز زیاد به پیشرفت، هدفهای عملکردی- گرایشی را می پذیرند، افرادی که از شکست
می ترسند، هدفهای عملکردی- اجتنابی را می پذیرند و افرادی که انتظار شایستگی زیاد دارند، هدفهای تسلط را می پذیرند .
تمايز بين اهداف تسلطی و عملكردی تا اندازه اي با تمايز بين انگيزش دروني و بيروني موازي است. اهداف تسلطی با بعضي از ويژگي هاي انگيزش دروني اشتراكاتي دارد و بالعكس اهداف عملكردي از بعضي جهات با جنبه هاي خاصی از انگيزش بيروني شباهت دارد. اگر چه بايد به اين نكته نيز توجه داشت كه جهت گيري هدف در مقايسه با سازه هاي انگيزش دروني و بيروني بيشتر روي هدفهاي شناختي خاص تمركز دارد كه عمدتا موقعيتي و وابسته به بافت هستند در حاليكه اين سازه ها (انگيزش دروني و بيروني) بيشتر خصيصه اي هستند و رويكردي ارگانيكي (و نه بافتي) را مطرح مي كنند.
جهت گيري تسلطی غالبا در اصطلاحاتي از قبيل تمركز بر يادگيري، چيرگی بر تكليف مطابق با شاخص هاي خود تعيينی يا اصلاح خود، افزايش مهارتهاي جديد، بهبود يا ارتقاء شايستگي، سعي در انجام پديده هاي چالش برانگيز و تلاش براي رسيدن به ادراك یا بينش تعريف مي شود .
درجهت گيري عملكردي در مقايسه با جهت گيري تسلطی محور تاكيد روي اثبات شايستگي يا توانايي در مقایسه با دیگران دارد و اينكه توانايي فرد نسبت به ديگران چگونه مورد قضاوت قرار خواهد گرفت. براي نمونه تلاش براي فراتر رفتن از استانداردهاي معمول، كوشش در جهت بهتر از ديگران شدن، استفاده از شاخص هاي مقايسه اجتماعي، تلاش براي بهتر شدن در گروه يا كلاس در يك تكليف، اجتناب از پايين ارزيابي شدن توانايي ها يا احمق به نظر رسيدن و در جستجوي داشتن عملكرد بالا از نگاه ديگران بودن می باشد . در جهت گيري عملكردي برتري بر ديگران احساس شايستگي به وجود مي آورد و شكست در اين جهت گيري تهديد كننده است و دليلي بر عدم كفايت فرد محسوب مي شود . در صورتي كه در جهت گيري تسلطی شكست نيز عامل تحريك براي فعاليت بيشتر مي باشد .
منبع
باب السلام،صفورا(1390)، رابطه جهت گيري هدف پيشرفت، خود كارآمدي و خلاقيت در دانش آموزان ،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی،واحدبین الملل دانشگاه شیراز
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید