تیپهای شخصیتی در نظریه آلپورت

آلپورت، روان شناس قدیمی و پر تجربه و معروف است، او اعتقاد دارد، هر کس از مجموعه ای از رفتارهای خاص خود تشکیل می شود که او را از دیگران متمایز می سازد، و به این علت، دو نفر کاملاً شبیه هم نیستند و آلپورت ، برای اثبات این فرضیه از مفهوم  صفت استفاده می کند. و از نظر او صفت عبارت از یک ساختار عصبی روانی است . آلپورت ، مانند اسکینر و بندورا، معتقد است صفات از به سه دسته به شرح زیر تقسیم بندی می شود:

صفات اعظم : عبارتند از صفاتی که به شدت استمرار و فراگیری داشته باشند، چنانکه تقریبا بتوان تمام صفات یک فرد را به یکی از آن صفات ها نسبت داد. این صفات به قدری چشمگیر، مستمر، شدید و فراگیر است که حتی از نظر صوری هم به راحتی قابل مشاهده است. این صفات امکان دارد سبب شهرت و حیثیت اجتماعی شخص، یا بر عکس موجب بد نامی و زیر سوال رفتن حیثیت او شوند آلپورت اعتقاد داشت که تنها تعدادی از افراد ، دارای یک صفت اعظم هستند . درافراد مشهور تاریخ، چنگیز خان صفت خون خواری و فروید علاقه به روانشناسی را به صفات اعظم دارا بوده اند.

صفات مرکزی: صفاتی را شامل می شوند که شدت کمتری دارند. این صفات از خصوصیات اصلی و عمومی فرد محسوب می شوند و در حقیقت، از مصالح اصلی ساختمان شخصیت هر فرد هستند، مانند اجتماعی، احساساتی، خونسردی، عصبانی، دقیق، غیر قابل اطمینان، با پشتکار بودن و غیره در واقع صفات مرکزی صفاتی هستند که اطرافیان یک فرد آنها را به وضوح در او مشاهده می کنند. هرگاه بخواهیم شرح حال فرد را بنویسیم. این صفات را در نظر می گیریم.

صفات ثانوی: صفاتی که نامعلوم تر، تعمیم نیافته تر و غیر مستمر هستند، صفات ثانوی نام دارد. این صفات نسبت به صفات اعظم، ارتباط و تناسب کمتری با کل بحث دارند. از جمله این صفات می توان از علاقه به نوع غذا، تفریح، کتاب، فیلم، لباس و امثال آن را نام برد. در هر فرد تعداد زیادی صفات ثانوی وجود دارد .

رویکرد آلپورت به شخصیت:

آلپورت،  به بررسی شخصیت بر پایه چند اصطلاح و مفهوم مهم قرار دارد:

  • انگیزش هشیار
  • افراد برخوردار از سلامت روانی
  • رفتار تاثیرگذار
  • بی نظیر بودن هر فرد
  • نگرش التقاطی به نظریه های دیگر، به توضیح مختصر در مورد هر مفهوم می پردازیم.

تاکید آلپورت ، بر انگیزش هوشیار: آلپورت باور داشت که سایقهای  جاری اغلب افراد را با انگیزه می کنندنه رویدادهای گذشته و آنها از آنچه انجام می دهند، آگاه اند و در عین حال ، می دانند که چرا آن را انجام می دهند. آلپورت ، درباره ویژگیهای شخصیت پخته فرضیه هايی مطرح کرده بود. افراد برخوردار از سلامت روانی ، توانایی یادگیری الگوهای جدید رفتار و تجربه کردن رشد را در هر مرحله از زندگی شان دارند . شخصیت های پخته با رفتار تاثیر گذار نه تنها به محرکهای بیرونی واکنش نشان می دهند، بلکه قادرند همواره با شیوه تازه و مبتکرانه به محیط شان تاثیر بگذارند و باعث شوند كه محیط به آنها واكنش نشان دهد.

رویکرد بعدی آلپورت، به بررسی شخصیت، بی نظیر بودن فرد است یعنی هر کس به طریقی با دیگران تفاوت دارد. تلاش برای توصیف کردن افراد بر حسب صفات عمومی، فردیت بی نظیر را از آنها می گیرد. به همین دلیل، آلپورت به نظریه های صفت و عاملی کتل و آیزنگ که سعی داشتند رفتار های فردی را از صفات مشترک كاهش دهند، مخالف بود و آلپورت، بر بی نظیر بودن هر فرد تاکید کرده و دوست داشت فرد واحد را عمیقا بررسی نماید که آن بررسی را علم ساخت زایی می گوید. نظریه دیگر آلپورت روی کرد التقاطی بود و او با جزئی گرایی که بررویکرد واحدی تاکید دارند مخالف بود. و به نظریه پردازان هشدار داد :آنچه را که تصمیم گرفته اند نادیده بگیرید، فراموش نکنید.

ساختار شخصیت از نظر آلپورت:

 ساختار شخصیت به واحد های بنیادی یا اجرای تشکیل دهنده آن اشاره دارد و از نظر فروید ، این واحد های بنیادی غرایز بودند. از نظر کتل و آیزنگ آنها صفات هستند. از نظر آلپورت مهمترین ساختارها آنهایی هستند که توصیف شخصیت را برحسب ویژگی های فردی امکان پذیر میسازند. در واحد های بنیادی شخصیت آمادگی های شخصی و خویشتن هستند.

ویژگی های شخصیت در نظریه گوردون آلپورت:

در سال 1936 آلپورت، متوجه شد كه در یک فرهنگ لغات انگلیسي بیش از چهار هزار واژه برای توصیف ویژگی های مختلف شخصیت وجود دارد آلپورت این ویژگی ها را در سه سطح رده بندی نمود:

ویژگی های اصلی:ویژگی هایی که بر کل زندگی فرد غالب است. تا جایی که شخص معمولاً به خاطر این ویژگی ها شناخته می شود. در واقع شنیدن نام فرد، این ویژگی ها را به ذهن شنونده متبادر می کند. برای درک بهتر این موضوع، عبارت هایی نظیر فرویدی، ماكیاولی، دون ژوان، مسیح گونه و …را در نظر آورید به نظر آلپورت ویژگی های اصلی نادرند و در طول زندگی ساخته می شوند.

ویژگی های مرکزی: خصیصه های عمومی که پایه های اصلی شخصیت را شکل می دهند. این ویژگی های مرکزی، هر چند به نفوذ و اقتدار ویژگی های اصلی نیستند، اما خصیصه های عمده ای هستند که ممکن است برای توصیف یک فرد دیگر به کار آیند . عبارتهای چون هوشمند ، امین ، كمرو و مضطرب نمونه هایی از ویژگی های مرکزی هستند .

ویژگی های ثانویه:ویژگی هایی که گاهی به نگرشها یا اولویت ها مربوطند وغالباً تنها در وضعیت های خاص یا تحت شرایط خاص پدیدار می شوند. به عنوان نمونه می توان به مضطرب شدن به هنگام صحبت در میان جمع یابی صبری در هنگام انتظار در صف اشاره کرد.

پخته شدن شخصیت از نظر آلپورت:

آلپورت ، تحول و رشد را شدن می دانست. پخته شدن شخصیت زمان بر است و فقط آدم های بزرگسال می توانند به تحقق خود نزدیک شوند تغییر و تحولات نیز همیشه آسان و یکنواخت نیستند، بلکه ناگهانی ومنقطع هستند. شخص بهنجار یا پخته از لحاظ کیفی با شخص نابهنجار و ناپخته فرق دارد.طفل در آغاز، اجتماعی نشده است، حتی در دو سالگی هم که با او با معیارهای بزرگسالانه برخورد می کنند هنوز غیر اجتماعی است حالا بزرگسالی را تجسم کنید که بسیار تخریب گر و یکدنده است؛ توقع دارد امیالش فوراً ارضاع شوند، به دیگران وابسته است، نمی تواند امیال و وسایلش را با دیگران تقسیم کند و خشن است و احساساتش را بی محابا بروز می دهد این رفتار برای یک بچه دو ساله طبیعی است ولی برای یک بزرگسال هولناک است اگر خصوصیات در جریان شدن تغییر نکند یک شخصیت کودکانه و شیطانی روی دست ما خواهد ماند. کودکان در این مرحله آغازین رشد،  نه تنها به دیگران وابسته اند؛ بلکه بیشتر در صدد حفظ بقای خود می باشند. به عنوان نمونه، رفتارهایی انجام می دهند که گرسنگی و تشنگی آنها را کم می کند. همچنین به قول آلپورت، همرنگی های قبیله ای را یاد می گیرند مثل: لباس پوشیدن یا مسواک زدن دندانها .

کودکان در ادامه تحول نفس یاد می گیرند با روشهای دفاعی از خود محافظت کنند. آلپورت، مکانیسم های دفاعی فروید را قبول داشت ولی می گفت استفاده کورکورانه و افراطی از این روشهای دفاعی نشانگر شخصیت نابهنجار یا ناپخته است. شخصیت پخته از نظر آلپورت ، از حربه های دفاعی زیاد استفاده نمی کند. درست است که گاهی اوقات نیازهای جنسی و پرخاشگرانه، انگیزه رفتار بزرگسالان هستند ولی آلپورت تکرار می کند که این انگیزه ها نقش کوچکی در کارهای شخص پخته بازی می کنند و او بیشتر تحت تاثیر انگیزه ها و رویدادهای فعلی است. به این ترتیب، دانشجویی که خیلی کم غذا می خورد، در مرحله دهانی تثبیت نشده است بلکه با خودش قرار گذاشته درسالن غذا خوری دانشگاه که غذاهای اشتها آوری ندارد، غذا بخورد.

منبع

اعتمادی،نادر(1391)، رابطه  بین ویژگی های شخصیتی معلمان  (درون گرایی و برون گرایی )،پایان نامه کارشناسی ارشد ،علوم تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0