توسعه تحقیقات TAMدر طول زمان
مدل پذیرش فناوری مانند هر وجود ارگانیک و پویا، شکل اولیه خود را حفظ نکرده و به طور مداوم در طول زمان تکامل یافته است. در این بخش چگونگی توسعه مدل پذیرش فناوری را در طول 19 سال گذشته از زمان معرفی تاکنون- مورد بررسی قرار میدهیم. به این ترتیب که این 19 سال را میتوان به 4 دوره تقسیم نمود: دوره معرفی مدل، دوره اعتبار سنجی و تائید مدل، دوره توسعه مدل و دوره تکامل مدل.
دوره معرفی مدل
پس از معرفی سامانههای اطلاعاتی به سازمانها، پذیرش فناوری توسط کاربران توجه بسیاری از محققان را به خود جلب نمود. محققان سامانههای اطلاعاتی کوششهای تحقیقاتی زیادی برای تعیین اینکه چه عواملی بر عقاید و طرز تفکر کاربران در مورد تصمیم برای استفاده از فناوری اطلاعاتی و پذیرش سامانههای اطلاعاتی تأثیر میگذارند انجام دادند. در نتیجه انجام این تحقیقات، مدل پذیرش فناوری از تئوری عمل منطقی آجزن و فیش بین تکامل یافت. این مدل برای ارایه توضیحاتی در مورد عوامل تعیین کننده پذیرش تکنولوژی رایانه ارائه گردید. این تئوری اثرگذارترین بسط تئوری عمل منطقی است و قادر به شرح رفتار کاربر در حیطه وسیعی از فناوریها و کاربران متفاوت میباشد. پس از معرفی این مدل محققان بسیاری چندین مطالعه و بررسی را با استفاده از آن انجام دادند. این مطالعات را میتوان به دو دسته تقسیمبندی نمود:
1.مطالعاتی که با همتاسازی و کپیسازی مدل پذیرش فناوری در زمینه انواع فناوریها، وضعیتهای متفاوت و محیطهای تحقیقاتیهای مختلف به دنبال آزمون اعتبار این مدل در زمینه فناوریهای گوناگون بودند. چندین مطالعه و تحقیق در این دوره با استفاده از مدل پذیرش فناوری انجام شد. آدامس در سال 1992 مدل پذیرش فناوری را در 5 زمینه متفاوت مورد بررسی قرار داد. این زمینهها شامل پردازشگر کلمات، گرافیکها، صفحات گسترده، پست فناوری اطلاعات و نامه صوتی بودند. نتیجه این تحقیق نشان داد که به طور کلی این مدل در زمینه شرح رفتار پذیرش سامانههای اطلاعاتی توسط کاربران، مدل معتبر و مفیدی است. دیویس در سال 1993 مطالعه قبلی خود را همتاسازی نمود. فناوریهای مورد مطالعه او پست فناوری اطلاعات و ویرایشگر متن بود. این تحقیق بر روی نمونهای متشکل از 112 کارمند حرفهای انجام شد و نتیجه نشان داد که به طور کلی TAM در زمینه شرح رفتار پذیرش سامانههای اطلاعاتی توسط کاربران تئوری معتبر و مفیدی است.
2.جریان دیگری از تحقیقات این دوره به دنبال مقایسه TAM و تئوری عمل منطقی بودند تا قابل تفکیک بودن یا نبودن این دو تئوری را بررسی نمایند و دریابند کدام یک از این تئوریها به یکدیگر برتری دارند. دیویس و همکاران در سال 1989 این دو تئوری را با هم مقایسه کردند. این بررسی بر روی 107 دانشجوی تمام وقت MBA و در مورد سامانه پردازش کلمه انجام شد. نتایج در دو دوره زمانی بلافاصله پس از معرفی سامانه و 14 هفته پس از معرفی سامانه مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق نشان داد که مدل پذیرش فناوری تمایل به استفاده و پذیرش کاربران را بهتر از تئوری عمل منطقی شرح میدهد.هوبونا و چنی در سال 1994 این دو تئوری را با هم مقایسه کردند و نتیجه گرفتند که تئوری پذیرش فناوری نسبت به تئوری عمل منطقی دارای مزیت عملی و تجربی بودن است و استفاده از آن آسانتر بوده و در عین حال مدل قویتری برای شرح رفتار استفاده از فناوری توسط کاربران است. در مجموع تحقیقات انجام شده در دوره معرفی مدل نشان داد که مدل پذیرش فناوری میتواند به طور موفقیتآمیزی رفتار پذیرش سامانههای اطلاعاتی را در مورد فناوریهای گوناگون و موقعیتهای متفاوت افزایش دهد. به علاوه به کارگیری و استفاده از مدل پذیرش فناوری آسانتر میباشد و مدل قویتری برای شرح رفتار استفاده از فناوری نسبت به تئوری عمل منطقی میباشد.
دوره اعتبارسنجی مدل
بنا به توصیه بجاردر سال 1980 مبنی بر این که هیچ چیز به جز ابزارهای محکم و درست ارزش تحقیق را ارتقا نمیدهد، محققان به دنبال تائید این امر بودند که آیا مدل پذیرش فناوری به درستی از ابزارهای اندازهگیری دقیق و صحیح برای پیش بینی رفتار پذیرش افراد از فناوریها، موقعیتها و وظایف گوناگون استفاده میکند؟ آدامس و همکاران در سال 1992 مطالعه دیویس را مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که اعتبار و پایایی دو ابزار سهولت استفاده درکشده و مفید بودن درک شده طی محیطهای متفاوت و سامانههای اطلاعاتی متفاوت حفظ میشود. هندریکسون و همکاران در سال 1993 پایایی مقیاسهای سهولت استفاده درکشده و مفید بودن درک شده را مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که ابزار TAM از اعتبار و پایایی برخوردار است. در مجموع مطالعات انجام شده در طول این دوره این امر را مورد بررسی قرار دادند که آیا مدل پذیرش فناوری و ابزارهای آن دارای اعتبار و پایایی هستند و اعتبار این مدل را در پیش بینی رفتار پذیرش فناوری مورد تائید قرار دادند.
دوره توسعه مدل
پس از انجام مطالعاتی در مورد اعتبارسنجی مدل،تحقیقات فراوانی برای توسعه مدل و معرفی متغیرهای جدید و بررسی روابط متنوع بین سازههای تحقیق و تحقیق برای بررسی متغیرهای خارجی که بر سازهها و متغیرهای اصلی TAM تأثیر کمی گذارند انجام شد. یک جنبه که مطالعات این دوره را متمایز میکند، این است که در این دوره کوشش برای درک تأثیر متغیرهای خارجی مانند متغیرهای فردی، سازمانی و ویژگیهای وظیفه مورد نظر انجام شد.برای مثال آگراولو پراساد درسال1995بیان کردند که متغیرهای تفاوت فردی مانند مشارکت در آموزش، تجربه قبلی در استفاده از رایانه و سطح تحصیلات بر ادراکات فرد در مورد سهولت استفاده و مفید بودن ادراک شده تأثیر دارد لگباریا و همکاران در سال 1995 تأثیرات عوامل سازمانی را مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که آموزش کاربران، کار کردن با رایانه و نیز حمایت مدیریتی تأثیر به سزایی بر سهولت ادراکشده و مفید بودن درک شده و در نتیجه استفاده از ریز رایانه دارد. کاراهاننادر سال 2000 مطالعهای را با دو تکنولوژی نامه فناوری اطلاعات و نامه صوتی انجام داد و به این نتیجه رسید که عوامل تأثیرگذار بر استفاده از سامانه در میان فناوریهای گوناگون متفاوتند.
نتایج این تحقیق نشان داد که مفیدیدرکشده بر استفاده از پست فناوری اطلاعات تأثیر ندارد بلکه نفوذ اجتماعی بر استفاده از آن تأثیر دارد. در حالی که این امر برای استفاده ازنامه صوتی به صورت عکس بود. کوشش دیگری که در مرحله توسعه مدل برای بررسی تأثیر متغیرهای خارجی انجام شد توسط آدامس وهمکاران صورت گرفت. در این تحقیق که در سال 1992 انجام شد به بررسی تأثیر متغیرهایی مانند فرهنگ، جنسیت، نوع وظیفه، نوع کاربر و نوع سامانه اطلاعاتی پرداخته شد. استروب در سال 1994 مدل پذیرش فناوری را در دو کشور متفاوت و با دو زمینه فرهنگی متفاوت مورد آزمون قرار داد و دریافت که فرهنگ نقش مهمی در طرز تفکر افراد نسبت به رسانه و انتخاب رسانه ارتباطی بازی میکند. وی دریافت که کارمندان ژاپنی نسبت به کارگران آمریکایی فکس را وسیله مفیدتری میدانند اما در مورد نامه فناوری اطلاعات ادراکات آنها برعکس است. گیفن و استروب در سال 1997 تأثیر تفاوت جنسیتی را بر پذیرش سامانههای اطلاعاتی مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که جنسیت به طور مؤثری بر سهولت استفاده درک شده و مفید بودن درک شده تأثیر میگذارد.به این ترتیب که رفتار مردان بیشتر تحت تأثیر مفید بودن ادراک شده قرار دارد و این در حالی است که سهولت استفاده درک شده و هنجارهای ذهنی بیشتر بر رفتار زنان مؤثر میباشد.
کاراهاننا و همکاران در سال 1999 دریافتند که تفاوت مهمی بین استفادهکنندگان بالقوه سامانههای اطلاعاتی و استفادهکنندگان فعلی وجود دارد. به طوری که هنجارهای ذهنی تا حد زیادی بر قصد استفاده کاربران بالقوه تأثیر دارد در حالی که این طرز تفکر کاربران فعلی است که بر رفتار استفاده آنها و یا تداوم استفاده آنها از سامانههای اطلاعاتی تأثیر میگذارد. گیفن در سال 2000 مدل پذیرش فناوری را در وضعیتی که سامانه اطلاعاتی قدیمی و سامانه اطلاعاتی جدید به طور موازی استفاده میشد به کار گرفت. وی دریافت که ادراکات افراد در مورد مفید بودن استفاده از سامانه جدید، ترجیح استفاده از سامانه جدید را افزایش میدهد.در حالی که همین متغیر موجب کاهش استفاده از سامانه قدیمی میگردد. از طرفی ادراکات افراد در مورد سهولت استفاده از سامانه جدید و سامانه قدیمی تعیین کننده اصلی مفید بودن درک شده است. در مجموع مطالعاتی که طی این دوره انجام شد، به درک بیشتر عوامل تأثیرگذار بر متغیرهای اصلی مدل پذیرش فناوری کمک نمود.
دوره تکامل مدل
تحقیقات انجام شده در این دوره در جهت رفع محدودیتهای قبلی مدل پذیرش فناوری بود.در سال2000 دیویس و ون کاتش مدل پذیرش فناوری ثانویه را معرفی کردند.که نسخه جدیدی از مدل اصلی پذیرش فناوری بود.دیویس و ون کاتش مطالعات قبلی را با هم ترکیب نمود ودر واقع مدل تکامل یافته تر TAM بود. در این مدل متغیرهای خارجی که بر مفید بودن درک شده و سهولت استفاده درک شده تأثیر میگذارند، مورد مطالعه قرار گرفت. برای مثال تأثیر متغیرهای خارجی مانند نفوذ اجتماعی (هنجارهای ذهنی) و ابزارهای شناختی (مرتبط بودن فناوری با شغل، تصویر ذهنی،کیفیت و قابل مشاهده بودن نتایج) مورد مطالعه قرار گرفت. ون کاتش متغیرهای خارجی را که بر سهولت استفاده درک شده تأثیر میگذارند، مانند خوداثربخشی استفاده از رایانه، ادراکات فرد در مورد کنترل بیرونی رفتار،ترس استفاده از رایانه و نشاط کار با رایانه را تعریف نمود.مطالعات دیگری در این دوره برای رفع اشکالات مدل پذیرش فناوری انجام شد.برای مثال ون کاتش در سال 2000 مطالعهای را با استفاده از این مدل و با در نظر گرفتن دو وضعیت اجباری و اختیاری انجام داد. این مطالعه طولی شامل هنجارهای ذهنی بود که توسط دیویس در سال 1989 تعریف شده بود. در این مطالعه کارمندان در محیط کاری مورد بررسی قرار گرفتند و استفاده واقعی آنها به جای خود گزارشدهی آنها از استفاده سامانه مورد مطالعه قرار گرفتند. در مجموع مطالعاتی که در این دوره انجام شد، به آشکار کردن عواملی که بر سهولت استفاده درک شده و مفید بودن درک شده تأثیر میگذارند کمک نمود. مدل توسعه یافته TAM به عنوان یک تئوری برجسته و مهم، اساسی برای مطالعات و تحقیقات بعدی گردید. به طور کلی با توجه به توسعه مطالعات TAM در طول زمان درمییابیم که این مدل به طور مستمر در حال تکامل بوده است.
در مطالعاتی که با استفاده از مدل پذیرش فناوری انجام شده است بیش از 30 نوع متفاوت از سامانههای اطلاعاتی مورد بررسی قرار گرفته است که میتوان آنها را به چهار طبقه تقسیم بندی نمود. که شامل سامانههای ارتباطی و رسانهها، سیستمهای با اهداف عمومی، سامانههای اداری و سامانههای تخصصی کسب و کار میباشند. سامانههای با اهداف عمومی شامل سامانه ویندوز، رایانههای شخصی، ریز رایانهها، اینترنت و دیگر قابلیتهای رایانهای است. سامانههای ارتباطی شامل نامه فناوری اطلاعات، نامه صوتی، فکس و دیگر سامانههای ارتباطی است. سامانههای اداری شامل پردازشگر کلمات، صفحات گسترده و سامانه ویرایشگر کلمات است. سامانههای تخصصی کسب و کار نیز شامل سامانههای با اهداف خاص و توسعه داده شده توسط شرکتها هستند که دربرگیرنده DSS، MRP و سامانههای خبره میباشند.
منبع
مهتاب، عادل(1392)، ارزیابی عوامل موثر بر گرایش رفتاری به استفاده از خدمات تلفن بانک، پایان نامه کارشناسی ارشد، مديريت اجرايي، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید