تكنيكهاي رفتاردرماني
1- حساسيتزدايي منظم: حساسيتزدايي منظم كه توسط سالتر، در سال 1949 و ولپي، در سال 1958 ابداع شد، تكنيكي براي كاهش اضطراب است و مبتني بر اين اصل ساده است كه نميتوان هم آرامش عضلاني داشت و هم اضطراب، در اين تكنيك ابتدا به بيماران نحوه ايجاد آرامش عضلاني آموخته ميشود و سپس در حالي كه در آرامش عضلاني بسر ميبرند آنها را با محركهاي اضطرابآوري روبرو ميسازند كه بتدريج بر شدت آنها افزوده ميشود تا اينكه بالاخره با تجربه كردن محركهاي ترسناك در حالت آرامش، اضطراب بيمار از بين ميرود .
2- آموزش آراميدگي: استفاده از روش آراميدگي تاريخچهاي طولاني در پزشكي و روانشناسي باليني و روانپزشكي دارد. در اين زمينه ادموند جاكوبسن، پيشگام بود و معقتد بود كه افكار و احساسات در ماهيچههاي پيراموني بدن قرار دارند، اطلاعات بسياري در دست است كه ثابت ميكند آراميدگي ماهيچهها بنحو قابل ملاحظهاي اضطراب را كاهش ميدهد. تمرينهايي كه در يك آموزش آراميدگي متداول، ياد داده ميشود بر روي بيست گروه متفاوت از عضلات متمركز است. اين تمرينها بر روي يك دست شروع و سپس براي دست ديگر تكرار ميگردند. پس از آن تمرينها بر روي سر متمركز ميشوند و طي يك دوره منطقي، بطرف پايين بدن و در نهايت پنجههاي پا ادامه پيدا ميكنند. دستورالعمل به اين صورت است كه هر گروه از عضلات را به مدت 5 ثانيه در حالت انقباض نگه داريد سپس تنش را نه به سرعت بلكه بتدريج رها سازيد، لحظهاي منقبض كردن را متوقف سازيد و اجازه دهيد عضلات بتدريج آرام شوند هر تمرين را دو بار با يك وقفه 10 ثانيهاي ميان دو تمرين تكرار كنيد. بر روي احساسات تنش و آراميدگي تمركز كنيد و تفاوت ميان اين دو احساس را بخاطر بسپاريد .
3- مواجهه درماني (ERP) : مباني مواجهه درماني و ريشههاي آن به كارهاي مسرمن، برميگردد كه واكنشهاي اضطرابي و رفتارهاي اجتنابي گربهها را بررسي ميكرد. امروزه شواهد تجربي در اختيار داريم كه از تأثير مواجهه درماني بر روي فوبيها، اختلال وحشت، گذر هراسي، فوبي اجتماعي، اختلال استرس پس از سانحه و اختلال وسواس فكري ـ عملي حكايت دارند. در جريان مواجهه درماني بيماران را در معرض محركها يا شرايطي قرار ميدهيم كه از آنها ميترسند يا اجتناب ميكنند. مواجهه ميتواند واقعي يا تجسمي باشد. در حالت تجسمي، درمانگر از بيماران ميخواهد محرك ترسناك يا وضعيت اضطراببرانگيز را تجسم كند. مواجهه درماني زماني مؤثر خواهد بود كه طولاني باشد، چندين بار تكرار شود، تدريجاً از محركهاي ضعيف به سوي محركهاي قوي پيش رود و حقيقتاً اضطرابانگيز باشد .
4- تمرين رفتاري : منظور از تمرين رفتاري، شبيهسازي موقعيتهاي واقعي زندگي در اتاق مشاوره است. تمرين رفتاري، شيوهاي براي آموزش روشهاي جديد پاسخگويي است. تمرين رفتاري در حل مشكلات مربوط به روابط با افراد مؤثر است، اخيراً پژوهشهاي كنترل شده نشان دادهاند كه تمرين رفتاري ابزاري است مؤثر براي تسهيل رفتار توأم با جرات مراجع.
اين روش درماني خود به 4 مرحله تقسيم ميشود:
ـ آماده كردن مراجع: هدف اصلي اين مرحله اين است كه مراجع تشخيص دهد نيازمند يادگيري يك شيوه جديد رفتاري است.
ـ انتخاب موقعيتهاي مورد نظر: درمانگر ميتواند سلسله مراتبي را ترسيم كند كه آموزش در راستاي آن انجام پذيرد.
ـ تمرين رفتار: بر اينكه مراجع بتواند با ديگري ارتباط مناسب اجتماعي برقرار كند فقط دانستن اينكه چه بگويد كافي نيست، لحن صدا، آهنگ گفتار، حركات، تماس چشمي، وضع عمومي بدن و عوامل متعدد ديگر همگي ميتوانند در كسب مهارتهاي اجتماعي لازم نقش عمدهاي بازي كنند.
ـ اجراي رفتارهاي جديد در موقعيتهاي زندگي: وقتي كه مراجع در اجراي يك شيوه رفتاري در جلسه مشاوره موفق شد بايد آماده اجراي آن رفتار در زندگي واقعي باشد .
5- آموزش ابراز وجود : تمرين رفتاري در آموزش وجود نيز كاربرد دارد. به نظر ولپي ابزار وجود نمونهاي از تأثير بازداري متقابل است، يعني نميتوان هم ابراز وجود كرد و هم منفعل بود. آنچه در اين تكنيك، كليدي است كمك به فرد به منظور انتخاب و ابراز شيوه برخوردي موثر در برخورد با موقعيتهاست. اصولاً آموزش ابراز وجود براي درمان اشخاصي ابداع شد كه اضطراب آنها ناشي از ترسي بود كه از برخي موقعيتها داشتند .
منبع
برقی ایرانی،زیبا(1392)، اثر بخشی شناخت_رفتار درمانگری سالمندی(CBTO)بربهبود نشانههای مرضی، همبستههای شناختی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه پیام نور
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید