تقاضای اجتماعی ورود به تحصیلات تکمیلی

عدم توازن منطقه‌ای تقاضای اجتماعی

به دنبال تسری سیاست‌های عدالت توزیعی پس از انقلاب به بخش آموزش عالی و وضع سهمیه‌های پذیرش دانشگاه‌ها، امتیازات تخصیص یافته به گروه‌های خاص سبب شد که نسبت پذیرش برای گروه‌های مختلف، تفاوت‌های فاحش پیدا کند و همچنین موجب شد برخی استان‌های محروم در طول دهه 70 از نظر رشد سالانه تقاضا، صدرنشین باشند. این پیامد هرچند از نظر عدالت توزیعی مثبت است، لیکن باید توجه داشت که اولاً تعداد محدودی از استان‌ها از این روند بهره‌مند شدند و مهم‌تر اینکه برخی استان‌ها که سوابق آموزشی بیشتری داشتند رشد بسیار کمی داشتند. به رغم این روند، به دلیل تمرکز امکانات و خدمات در مرکز سیاسی و تقویت روند شهرنشینی هنوز تقاضای اجتماعی، میل شدید به پایتخت دارد به طوری که انتخاب دوم متقاضیان اکثر استان‌ها، استان تهران است.

عدم توازن تقاضای اجتماعی برحسب گروه ها و رشته‌ها

تراکم و تمرکز تقاضای اجتماعی در چند رشته محدود در هر گروه تحصیلی که عمدتاً ارتباط مستقیم با وضعیت اشتغال آن رشته‌ها دارد، به طوری که بررسی 10 انتخاب اول متقاضیان نشان داد که رشته‌های علوم پایه وزن انتخابی پایین‌تر نسبت به رشته‌های درجه اول دارند و رشته‌های دارای بیشترین اولویت، معمولاً رشته‌هایی هستند که امکان استخدام و اشتغال آنها بهتر بوده است.

آموزش عالی دولتی کانون تقاضای اجتماعی

متأسفانه در آموزش عالی بعد از انقلاب اسلامی ایران هرچند در یک دوره نسبتاً کوتاه، پس از تاسیسی دانشگاه آزاد اسلامی تب تأسیس مؤسسات آموزش عالی غیر انتفاعی، دوره‌های نیمه خصوصی، شبانه و مؤسسات آموزش عالی وابسته به سایر دستگاه‌های اجرایی داغ شد و زمینه‌های متنوع‌سازی این بخش را فراهم کرده است، اما به دلایلی از جمله رایگان بودن آموزش عالی دولتی و احتمالاً کیفیت برتر آن، فشار تقاضا برای ورود به دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی دولتی همچنان وجود دارد و این جایگاه دانشگاه های دولتی، خود ناشی از تمرکز و مدرک‌گرایی نظام اداری استخدامی کشور نیز می باشد.

تحول تقاضای اجتماعی مردان برای آموزش عالی

در ایران، سهم زنان در تقاضای آموزش عالی روندی رو به رشد و سهم مردان روندی نزولی داشته است. هرچند تحولات اجتماعی و فرهنگی نقش بسزایی در افزایش تقاضای اجتماعی دختران دارد، مؤثرترین عامل در کاهش تقاضای اجتماعی مردان، تحولات اقتصادی و شرایط بازار کار به ویژه افزایش حضور زنان در بازار و رقابت آنان برای تصدی مشاغل محدود است.

ارتباط دانشگاه با صنعت

در کشور ما مقوله ارتباط صنعت و دانشگاه از این جنبه مهم است که بیشتر محققان ما به طور عمده در دانشگاه‌ها هستند، اما تحقیقاتی که در دانشگاه‌های ما انجام می‌شود بیشتر جنبه نظری دارد تا کاربردی. علت این است که ارتقای رتبه اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها بستگی به تعداد مقالات چاپ شده آنان در مجلات علمی بین‌المللی دارد و چنین مقالاتی اغلب جنبه نظری دارند. از طرف دیگر مقوله‌های «آموزش» و «پژوهش» بیشتر، به عنوان وظایف دانشگاهی مطرح شده ولی ارتباط دانشگاه با صنعت جزء این وظایف تعریف نشده است.

از طرفی هم، چون صنعت ما تجهیزات مورد‌نیاز را از خارج خریداری کرده و فناوری کارخانجات ما وارداتی بوده، در نتیجه دانش فنی جایگاه شایسته‌ای در صنعت ما پیدا نکرده است. اگر تحقیقات دانشگاه‌ها جنبه کاربردی داشته باشند و صنایع ما بتوانند از آنها در جهت تحقق نیازهای اساسی خود استفاده کنند، با دانشگاه تعامل برقرار می‌کنند و همچنین اگر حضور دانشگاه‌ها در صنعت باعث ارتقای علمی دانشگاه از دید فناوری شود، آنها نیز به همکاری با صنایع روی می‌آورند.

اگر یک کشوری علمش را به فناوری تبدیل کند، دانشگاه و صنعت به طور اتوماتیک به هم وصل می‌شوند. در این زمینه لازم است مطالب و محتوای درس‌های عرضه شده در دانشگاه‌ها مطابق با نیازهای اساسی جامعه باشد و کسی که فارغ التحصیل می‌شود، حداقل چند مهارت قابل توجه فراگیرد تا اگر در صنعتی استخدام شد، مثمر ثمر واقع شود. و علاوه بر آن دانشگاه‌ها علاوه بر وظایف آموزشی و پژوهشی، وظایف مشاوره دادن به صنایع را نیز بر عهده بگیرند.

کیفیت

به طور کلی دانشگاه‌ها شاخص اصلی پیشرفت یک کشور محسوب می‌شوند و موجبات رقابت پویای یک کشور را در منطقه و جهان فراهم می‌کنند. بنابراین، تقویت کیفیت دانشگاه ها اساس همکاری‌های علمی بین‌المللی و تقویت کشورها در رقابت‌های منطقه‌ای و جهانی است. گسترش آموزش عالی بیش از هر چیز نشان دهنده خواسته مردم برای کسب علم در جهت بهبود زندگی خود و دیگر افراد جامعه است، اما آموزش عالی در ایران هیچ‌گاه منطبق با نیازهای جامعه گسترش نیافته است.

در پاره‌ای موارد، رشته‌هایی مشاهده می شوند که در جامعه کاربردی ندارند و آنهایی که کاربرد دارند کیفیت خوبی ندارند. این موضوع در کنار رشد اقتصادی پایین، موجبات بیکاری تعداد بسیاری از دانش آموختگان را فراهم کرده و کیفیت آموزش عالی را تحت تاثیر قرار داده است. یکی از دلایل اصلی کاهش کیفیت آموزش عالی، عدم افزایش و رشد اعضاء هیئت علمی توانا در کنار افزایش کمی دانشجویان بوده است. وجود استادانی که به ظاهر استادند، اما به جز ظاهری دانشمند و دانا چیزی از آنها نمی توان درک کرد.

شایان ذکر است؛ افزایش دانشگاه ها نه تنها کمکی به آموزش عالی نکرده بلکه با افزایش مدارک فارغ التحصیلی پوشالی به دانشجویان سطح توقع آنان را نیز افزوده است. واین پارادایم، کشور را دچار یک چالش بزرگ نموده است. زیرا فارغ التحصیلان حتی از دانشگاه های معتبر کشور با داشتن مدرک، منتظر کاری هستند که ممکن است اصلاً مطابق میل و رشته تحصیلی افراد نباشد. در صورتی که طبق تحقیق پیش رو ما درنظر داریم دانشگاه ها را بر اساس ملاک کارآفرینی ارزیابی نمائیم. که آیا مهارت و ارائه روش های کار آفرینانه در جایگاه برند وموفقیت دانشگاه نقش دارند یا خیر؟

منبع

رضا، محمد حسين(1394)، بررسي جايگاه تصوير ذهني (برند)، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0