تفاوت واقعیت درمانی با روانکاری فروید
واقعیت بیماری روانی :
در روان درمانی کلاسیک به وجود بیماری روانی معتقدند و به تشخیص ، طبقه بندی و در مان می پردازند . در حالیکه در واقعیت درمانی اختلالات روانی با رفتار غیرمسئولانه یکی است .
تجسس و تفحص بازسانده در گذشته بیمار :
در روان درمانی کلاسیک بر گذشته فرد و وقایع پیشین زندگی او تأکید می شود در حالی که در واقعیت درمانی بر زمان حال و آینده تأکید می شود .
انتقال :
در روان درمانی سنتی درمانگر پذیرای حالت انتقال است . در حالی که در واقعیت درمانی درمانگر پذیرای انتقال نیست و به منزله یک شخص واقعی وارد جریان درمان می شود و مسأله را حل و فصل می کند .
اعتقاد به ناخودآگاهی :
در روانکاوی سنتی امور ناخودآگاه از امور خودآگاه مهمترند . روی این اصل ، برای تغییر فرد کسب آگاهی و بصیرت نسبت به محتویات ذهن ناخودآگاه لازم است که این امر از طریق تعبیر رویا ، تفسیر موارد انتقالی و تداعی آزاد عملی می شود . اما در واقعیت درمانی ، بیمار را وادار می کنند که درباره رفتارش نه تنها عذر نیاورد بلکه به قضاوت اخلاقی دست بزند .
تأکید بر تعبیر و تفسیر رفتار به جای تأکید بر ارزشیابی :
در روان درمانی سنتی رفتار منحرف را ماحصل بیماری روانی می دانند و معتقدند که بیمار را اخلاقاً نباید مسئول آن دانست ، زیرا کاری در این زمینه از بیمار ساخته نبوده است . حال آنکه در واقعیت درمانی بیمار را با رفتارش مواجه می کنند و یادآوری می شوند که او مسئول رفتارش است و تا خود مسئولیت تغییر رفتارش را به عهده نگیرد ، تغییری هم صورت نخواهد گرفت .
اهمیت بصیرت :
در روان درمانی سنتی اعتقاد بر این است که اگر بیمار به علل ناخودآگاه رفتارش پی ببرد،خود بخود رفتارهای صحیح را می آموزد و جانشین می کند.در حالی که در واقعیت درمانی تعلیم و تربیت مجدد و نشان دادن راههای صحیح تر رفتار به مراجع مورد نظر است .
منبع
آفتابی،کریم(1392)،واقعیت درمانی وکاهش کمرویی ونارسایی هیجانی دانش آموزان، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی اردبیل
ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید