تعریف هوش و انواع ان از نظر گاردنر

شایان به ذکر است که ایده «هوش هیجانی» پس از 5 سال بار دیگر توسط گاردنر (1983) استاد روانشناسی دانشگاه هاروارد دنبال شد. گاردنر هوش را مشتمل بر ابعاد گوناگون موسیقیایی منطقی، ریاضی، ریاضی، جسمی، میان فردی و درون فردی می داند او وجوه شناختی مختلفی را با عناصری از هوش غیرشناختی تا به گفته خودش «شخص» ترکیب کرده است. بُعد غیرشناختی (شخص) موردنظر گاردنر مشتمل بر دو مؤلفه علمی است که وی آنها را با عناوین استعداد درون روانی و مهارت های (میان فردی) معرفی می کند به نظر گاردنر هوش هیجانی متشکل از دو مؤلفه زیر است.

هوش درون فردی

 که مبین آگاهی فرد از احساسات و هیجانات خویش ابزار باورها و احساسات شخصی و احترام به خویشتن و تشخیص استعدادهای ذاتی، استقلال عمل در انجام کارهای موردنظر و در مجموع میزان کنترل شخصی بر هیجانات و احساسهای خود رهبری است.

 هوش میان فردی :که به توانایی درک و فهم دیگران اشاره دارد و می خواهد بداند چه چزهایی انسانها را بر می انگیزاند که چگونه فعالیت می کنند و چگونه می توان با آنها همکاری داشت به نظری که گاردنر فروشندگان، سیاست مداران، معلمان، متقاضیان بالینی، رهبران مذهبی موفق احتمالاً از هوش میان فردی بالایی برخوردارند.  روانشناسان در قلمرو فعالیت های پژوهش خود علاوه بر این موضوع هوش های انواع دیگری از هوش پی برد و به طور کلی آنها را به سه گروه به شرح زیر تفسیر کرده اند.

هوش انتزاعی: منظور توانایی درک و فهم حل مسائل از طریق نمادهای کلامی و ریاضی.

هوش عینی : منظور توانایی درک و فهم دیگران و ایجاد ارتباط با آنهاست. هوش هیجانی را نوعی هوش هیجانی اجتماعی و مشتمل بر توانایی هیجان های خود و دیگران و وجه تمایز بین آنها و استفاده اطلاعات برای راهبر تفکر و عمل دانسته و آن را مشتمل از مؤلفه های درون فردی و میان فردی گاردنر می دانند.

منبع

عباس زاده، الهام(1394)، رابطه بین هوش هیجانی، شادکامی با پیشرفت تحصیلی در بین دانش آموزان دختر دوم متوسطه مدارس دولتی ناحیه یک شهرستان ارومیه، پایان نامه کارشناسی ارشد برنامه ریزی درسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه.

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0