تعریف نهایی مدیریت زمان

مدیریت زمان عبارت است از استفاده مؤثر از منابع و راهی جهت رسیدن به اهداف شخصی، علاوه بر آن مدیریت زمان، استفاده بهینه وقت جهت زندگی راحتر و آسوده‌تر است. مدیریت زمان به معنی تحت کنترل گرفتن زمان برای استفاده حداکثر از آن در رسیدن به هدف است. چنین مدیریتی باعث افزایش بهره‌وری و کاهش مشکلات ناشی از آن است. مدیریت زمان شامل مهارت‌هایی از قبیل انضباط شخصی، هدف‌گذاری، برنامه‌ریزی و اولویت‌گذاری کارها می‌باشد. این مهارت‌ها به خوبی می‌توانند باعث حذف بسیاری از کارهای بیهوده شده در نتیجه موجب موفقیت فرد در تمام زمینه‌های زندگی می‌شود.درنظريه بهزيستي راس،سلامت روان بستگي به ميزان همخواني بين اهداف و برنامه ريزي در کارهاوفعاليتها داردو انتظار مي رود افرادي که داراي هدف و برنامه ريزي (مديريت زمان ) در کارها دارند از سلامت رواني بيشتري سود مي برند.

الگوي سيک زنت مي هالي ، بيان مي کند که احساس خوشايندي و رضايت در فرد به نحوه مديريت کردن بر روي فعاليتها مربوط مي باشد ، يعني فرد با مديريت کردن دقيق و حساب شده در فعاليتهاي خود به هدف مورد نظر برسد حالت خوشايندي و رضايت مندي در او ايجاد مي شود.الگوي خود تنظيمي فرايندي است که از طريق آن دانش آموزان ، شناخت ها،رفتارها و عواطفي که به نظام مندندو متوجه بدست آوردن هدف است ، فعال و حفظ مي کند.برنامه ريزي صحيح زماني، باعث تاثير در پيشرفت تحصيل، سلامت رواني،تمرکز يافتن براهداف و تسهيل در کنترل برنامه مي شود.

نظريه فورد، محتواي هدفگذاري در دو گروه کلي مي باشد:پي آمدهاي مطلوب درون فردي  و پي آمدهاي مطلوب شخص-محيط.در اين الگو به نظر مي رسدبا هدفگذاري،برنامه ريزي زماني و اولويت بندي در فعاليتها که از مولفه هاي مديريت زمان هستند در پيشرفت و موفقيت نوجوانان و جوانان تاثير مي گذارند.استانلي هال، دوره نوجواني را به دوره طوفان وفشار عنوان ميکند ومعتقد است که تاثيرات محيطي و فرهنگي نقش بارزي در نوجواني دارند.نوجواني به علت تعارض هاي بين تغييرات جسماني ناشي از بلوغ و فشار جامعه بر نوجوان(به خاطر رشد اجتماعي و عاطفي)دوره آشوب و تغييرات ناگهاني هيجاني است.نظريه زيست شناختي، جواني را دوره اي مي داند که فرد در اين دوره به اوج رشد جسمي خود مي رسد و در اين دروه از هر دوره ديگري سالمترند،اين رشد در دختران زودتر شروع مي شود.

نظريه رشد شناحتي

 پياژه معتقد است تفکر عمليات صوري،عالي ترين سطح تفکر است که دراين دوره رشد مي کند.لابووي-ويف معتقد است در جواني تفکر واقع گرايانه و عمل گرايانه قرار مي گيردومهارتهاي عقلاني در جواني در سطح بالايي است.  نظريه يادگيري اجتماعي،بندورامعتقد است يادگيري اجتماعي فرايندي است که در نتيجه آن يک مشاهده گر (جوان) يک الگو را از شخص ديگري که رفتارهاي خاصي انجام مي دهد، مشاهده مي کند و مي آموزد تا اعمالي را که مشاهده کرده انجام دهد.

نظريه شناختي رشدي

اين نظريه بر رشد شناختي ؛ تفکر و استدلال تاکيد دارد.پياژه بر جهان شمول بودن تفکر انتزاعي جوان  و وابسته بودن تفکر به زمينه هاي اجتماعي-فرهنگي مورد تاکيد قرار داد.وارنر شاي معتقد است رشد تفکر در مرحله جواني به مرحله پيشرفت قرار مي گيردو به همين جهت جوان به دانش ها ومهارتهايي متمرکز مي شود که براي زندگي او مفيد است. از آنجا که تفاوت‌های بارز و مهم دوران نوجوانی و جوانی این است که اندیشه‌های نوجوانان معطوف به زمان حال است و جوانان به سرعت نگاه خود را به گذشته و آینده متوجه نموده و افق دید خود را گسترش می‌دهد و رویکرد آینده‌نگر در او ملاحظه می‌شود، زمانی که جوان عوامل موفقیت خویش را فهرست می‌کند مسئله بهره‌گیری از زمان را در اولویت قرار می‌دهند. با توجه به تحقیقات انجام شده، در جامعه ما الگوی صرف وقت صحیح به میزان قابل ملاحظه‌ای کمیاب است.

با وجود آنکه همه به یک میزان زمان در اختیار داریم ولی بر طبق آمارها و بررسی‌ها، افرادی موفق‌تر هستند که از وقت خود بهتر استفاده می‌کنند ، این امر نیاز بیشتر به الگوهای رفتاری می‌باشد که باید با آموزش و پرورش صحیح در افراد ایجاد نمود. یکی از مهمترین الگوهای رفتاری که باید در کسب آن تلاش نمود نحوه استفاده مؤثر از زمان و گذر عمر می‌باشد، چرا که تنها منبعی را که نمی‌توان ذخیره کرد، زمان است و تنها کاری که در این مورد می‌توان انجام داد آن است که باید نهایت استفاده از زمان را برد. بنابراین زمان، کمیاب‌ترین منجی است که افراد در اختیار دارند و هرگز نباید هدر رود. از آنجا که مهمترین و گرانبهاترین دارایی یک جامعه، منابع انسانی به خصوص نوجوانان و جوانان آن جامعه هستند و چنانچه این افراد به درستی از آن استفاده کنند تغییرات و تحولات به موقع در تمام ابعاد زندگی افراد و به تبع آن در جامعه به وجود می‌آید.

رسانه‌ها، به ویژه رسانه‌های دیداری و شنیداری، قادرند بر اندیشه‌ها، زندگی و الگوهای رفتاری مخاطبان تأثیر بگذارند. لیکن، همانگونه که نشان داده شده، بین صاحب‌نظران بر سر میزان تأثیر رسانه‌ها اتفاق‌نظر جامعی وجود ندارد. چه، برخی معتقدند که رسانه‌ها تأثیری شگرف، قوی، بی‌بدیل و بی‌رقیب بر اندیشه و رفتار مخاطبان بر جای می‌گذارد. در حالی که، برخی دیگر از نظریه‌پردازان، به اثر تعدیل‌یافته رسانه‌ها معتقدند. اینان معتقدند که عوامل و متغیرهای فردی، محیطی، و اجتماعی قادرند اثرات رسانه ها را دستخوش تغيير سازند .براساس مطالب مندرج در سطور بالا می‌توان نتیجه گرفت که اولاً: رسانه‌ها قادرند با تمرکز بر بخشی از واقعیات و حقایق، و پوشش فراگیر آن، اذهان گروه وسیعی از افراد جامعه را معطوف موضوعات خاص نمایند. ثانیاً: رسانه‌ها با ارزش‌گذاری برخی حقایق و اغراق در آن ارزش‌گذاری، می‌توانند بر ارزش‌گذاری‌ها جامعه تأثیر بگذارند و ثالثاً: برجسته‌سازی رسانه‌ها اغلب پیرامون موضوعاتی موفقیت‌آمیز است که در وهله اول، مخاطبان آشنایی چندانی با آنها نداشته باشند و در وهله دوم، آن موضوعات همخوانی بالایی با نیازها و خواسته‌های آنان داشته باشند. رابعاً: برجسته‌سازی در قلمروهایی که با اولویت‌های سیاسی جامعه هماهنگ باشد بیشتر احتمال وقوع دارد.

همچنين به دنبال پيدايش و گسترش وسايل ارتباط جمعي که مرهون توسعه سريه تکنولوژي مي باشد، رسانه ها به بطن جوامع انساني نفوذ کرده اند، به گونه اي که انسان هابخش قابل توجه اي از اوقاتشان را با وسايل ارتباط جمعي به سر مي برند.امروزه دربسياري از افراد جوامع،به خصوص نوجوانان و جوانان،هر روزچند ساعت از وقت خود را صرف تماشاي برنامه هاي مختلف تلويزيون مي نمايند همين امر است که نه تنهااهميت و نقش وسايل ارتباط جمعي را نشان مي دهند،بلکه نمايانگر شکل گيري روابط جديدي است که تغييرات اساسي در زندگي نوجوانان و جوانان و رفتارشان بوجود اورده است.لازمه رشد و توسعه در هر زمينه اي ، برنامه ريزي اصولي و حساب شده است که مشارکت همه نهادها و سازمانها،به ويژه نهادهاي فرهنگي همچون صدا وسيما را مي طلبد.رسانه صدا و سيما ، از قابليتها و امکانات گسترده تري براي اثر گذاري بر نگرش و رفتارنوجوانان و جوانان دارد.بهره گيري از اشکال و قالب هاي هنري و آموزش الگو هاي مناسب از شناخت و رفتارمبتني بر اصول و فنون برنامه ريزي در جهت رشد و توسعه نوجوانان و جوانان است.تهيه و توليد برنامه هايي از اين سنخ مستلزم شناخت ميزان برنامه ريزي،نظم و مديريت زمان در زندگي نوجوانان و جوانان مي باشد.اصول مدیریت زمان به واسطه کم توجهی محافل و مراکز علمی و آموزشی در ایران چندان شناخته شده نیست، مؤسسه‌ها و دستگاه‌های تحقیقاتی هم اثر خاصی در رابطه با مدیریت زمان به صورت محدود ارائه کرده‌اند.

در راستای موضوع تحقیق، تحقیقات متعددی انجام یافته و نتایج متنوعی نیز حاصل شده است که از جمله آنها می‌توان به تحقیقات علی راست ، اشاره کرد. ایشان در تحقیق خود دریافتند که میزان شناخت از مفهوم مدیریت زمان در میان دانشجویان اعم از مدیریت و غیرمدیریت در حد متوسط می‌باشد. میزان شناخت از مفهوم مدیریت زمان و مؤلفه‌های تشکیل دهنده آن در بین دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی‌داری مشاهده شد. نصر اصفهاني ، در تحقیق خود پی برد که بسیاری از افراد در به کارگیری روش‌های مناسب مدیریت زمان با مشکل مواجه‌اند.

الحانی و همکاران ، در تحقیق خود پی بردند که اغلب دانشجویان در طول ترم تحصیلی برنامه مدونی برای مدیریت زمان مطالعه خود ندارند. بنابراین لازم است اهمیت مهارت مدیریت زمان با تأکید بیشتری به دانشجویان آموزش داد.علویچه ، تحقیقي تحت عنوان بهره‌وری از زمان (مدیریت زمان) انجام داده است و در این تحقیق پی برد که آنهایی موفق‌تر هستند که از وقت خود بهتر استفاده می‌کنند و افراد برای اینکه بهتر بتوانند از وقت خودشان استفاده کنند باید مراحل زیر را انجام دهند:تعیین و شناخت اهداف، برنامه‌ریزی، شناخت عوامل اتلاف وقت و از بین بردن این عوامل.

بری تون وتسر ، در پژوهشی پی بردند که بین مدیریت زمان دانشجویان با موفقیت تحصیلی آنان رابطه وجود دارد.ترومن و هارتلی،  در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که دانشجویان دختر و مسن‌تر دارای مهارت‌های مدیریت زمان بالاتری هستند.کاویک تی و همکاران، تحلیل یافته‌ها نشان داد که ضعف دانشجویان در عنصر استفاده از ابزار مدیریت زمان می‌باشد.لينک و همکارانش ، در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که مدیریت زمان یک فاکتور مناسب برای پیش‌بینی میزان موفقیت دانش‌آموزان سال دوم راهنمایی می‌باشد به طوری که مدیریت زمان در موفقیت دانش‌آموزان تأثیر بسزایی دارد و سال دوم راهنمایی بهترین دوره برای آموزش مدیریت زمان به دانش‌آموزان بوده است.

مکان ، در تحقیق خود به این نتیجه رسید که مدیریت زمان باعث پیشرفت تحصیلی و ارتقاء سلامت روان آنها می‌شود.واگر، لازمه مدیریت موفق زمان را برنامه‌ریزی دقیق، نوشتن اهداف، سازماندهی زمان برای رسیدن به برنامه‌ها می‌داند. کرامر، در تحقيقات خود دريافته است که زنان در استفاده از وقت شان کارآمدتر هستند. همچنين وليز، در پژوهش خود دريافت که بين مردان و زنان در استفاده از مديريت زمان تفاوت وجود دارد.وجود متغیرهای متعددی در فرایند مدیریت کردن زمان مؤثر هستند که در افراد مختلف و با شرایط خانوادگی، محیطی و فرهنگی متفاوت می‌باشد ولی آنچه که در همه تحقیقات که در آن اشاره شد امکان آموزش مدیریت زمان به افراد در سنین رشدی از جمله نوجوانان می‌باشد باید به آن توجه ویژه شود. همچنین طبق بررسی‌های پژوهشگر، تحقیقی که به طور مستقیم در مورد مهارت مدیریت زمان در نوجوانان و جوانان باشد انجام نشده و هیچ یک از پژوهش‌های مذکور به مهارت مدیریت زمان در نوجوانان و جوانان نپرداخته‌اند. از این رو پرداختن به این موضوع در قشر عظیم نوجوانان و جوانان کشور، به عنوان تحقیق اولیه و بدیع، اهمیتی قابل توجه دارد.

منبع

مصطفایی،احمد(1391)،بررسی میزان مهارت مدیریت زمان درنوجوانان وجوانان، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی تهران

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0