تعریف مهارت های اجتماعی
برخی پژوهش ها از مفهوم سازی های کلی مهارت های اجتماعی به تعریف جنبه های خاص مهارت های اجتماعی حرکت کردند. برای مثال می توان بین مهارت های اجتماعی بین فردی که برای قابلیت اجتماعی مهم هستند و مهارت های اجتماعی مرتبط با یادگیری که برای موفقیت های تحصیلی در مدرسه مهم هستند، تمایز ایجاد کرد . به هنگام توجه به مهارت های اجتماعی بین فردی وسیع تر، دو نوع مفهوم سازی مفید هستند. اول این که محققان و متخصصان بالینی توجه بیشتری بر وضعیت گروه سنجی یا پذیرش همسالان انجام داده اند. این مفهوم سازی پذیرش یا طرد کودکان را توسط همسالانشان در نظر می گیرد. تحقیقات انجام شده در ارتباط با پذیرش همسالان تمرکز اصلی را بر نظریه تحول اجتماعی بنا نهاده اند نتایج این تحقیقات نشان داده اند که طرد همسالان یک نشانگر اصلی از مشکلات ضد اجتماعی بعدی در کودکان است. این کوکان طرد شده همچنین به هنگام تفسیر موقیت های اجتماعی که با مشکلات رفتاری بیشتر مرتبط هستند، با احتمال بیشتری پایه های اسناد خصمانه را فراهم می کنند.
تحول مهارت اجتماعی
دوره نوزادی
در دوره نوزادی کودکان یاد میگیرند تا جهان پیرامون خود را از طریق دروندادهای حسی :دیداری، شنیداری، ولمسی درک کنند و چگونگی برآورده ساختن نیازهای خود را یاد بگیرند. در ابتدا نوزاد اگر توسط کسی لمس گردد خوشحال میشود، اما به تدریج یاد میگیرد تا یک صدا، لمس، بو، و صورت خاص را با فردی که برایش مهم است مانند : پدر، مادر، یا دیگر مراقبین ارتباط دهد. این تداعی، اولین تجربه اجتماعی کودک است. در سنین نه تاچهارده ماهگی کودک قادر است با توجه به نحوه نگاه مراقبین و واکنشهای مثبت و منفی آنها؛ به طور متمایزی بر روی اشیا عمل کند و نوزادان به درک این موضوع میرسند که هنگامی که مراقبشان به یک شی مورد دلخواه آنها با لبخند نگاه کند، به صورت خود به خودی به سمت آن شی حرکت میکنند. علاوه بر این مشخص شده است که تحول شناخت اجتماعی در نوزادان با توانایی بعدی آنها برای درک دیدگاه شخص دیگر در سن سه تاچهار سالگی مرتبط است. این تجربههای اولیه، مسیر را برای درک و فهمهای بعدی و آغاز تحول دیدگاهگیری هموار میکنند. از طریق این تعاملات است که کودکان پیش دبستانی شروع به تحول ساختار نظریه ذهن میکنند؛ یعنی شروع به درک این مسئله که دیگران میتوانند تفکرات و باورهای متفاوتی داشته باشند. نوزادان و کودکان پیش دبستانی شروع به درک این مسئله میکنند که هیجانها و تمایلات، جنبه درونی داشته و مبتنی بر تجربه دیگران هستند و زبان میتواند باعث ارتباط دادن این احساسات با دیگران گردد .
مزاج سازهای است که پاسخهای زیست شناختی شخص را نسبت به محیط اطراف توصیف میکند و دارای ابعاد مختلفی است. ویژگیهایی مانند آرام بودن، موزون بودن، اجتماعی بودن، و برانگیختگی اجزای سازنده این سازه هستند. اجتماعی بودن با قابلیت اجتماعی مرتبط است. افراد اجتماعی کسانی هستند که برای حضور دیگران و تعامل با آنها بیشتر ارزش قائل میشوند تا برای تنها بودن. بیشتر کودکان همچنین به دنبال جلب توجه دیگران هستند. اگر کودکان برایی یک دوره زمانی به حال خود واگذار شوند، گریه میکنند و به دنبال جلب توجه مراقبان خواهند بود. مفهوم پاسخگویی با مفاهیم , اجتماعی بودن و توجه مرتبط است. پاسخگویی یعنی نوزاد یا کودک پیشدبستان به شخص دیگر پاسخ میدهد و در عوض این پاسخدهی، آن شخص به نوزاد نزدیک میشود. هنگامی که نوزاد به دیگران با خنده یا غان و غون کردن پاسخ نمیدهد، در آن صورت مهارتهای مورد نیاز برای برقراری تعامل با دیگری حتی در سطح پایه کسب نخواهد شد.
دوره پیش دبستانی
تکالیفی که از یک کودک پیش دبستانی انتظار میرود شامل توانایی مدیریت هیجانهای خود با دیگران به خصوص با گروههای همسال و برآورده ساختن انتظارات اجتماعی جامعه در سطح وسیع است. قبل از این مرحله، مهمترین افراد در زندگی کودک، والدین، خانواده گسترده، افراد فراهم کننده مراقبت روزانه، و در حد امکان همسالان بودند. ولی هنگامی که کودک به سن پیش دبستانی برسد، به خاطر گسترش ارتباط ارتباط با معلم و گروههای همسال، سازش یافتگی کودک با الزامات و انتظارات بیشتری روبرو میگردد. کودک در این سن باید یاد بگیرد تا چگونه با دیگران بازی کند و این مسئله مستلزم یادگیری مهارتهایی مانند مدیریت تعارض، جرئت ورزی، مشارکت و تنظیم هیجانها است.
همان طور که کودک در مهار و مدیریت پاسخهای هیجانی خود ماهر میشود، روابط با همسالان آسانتر میگردد. در سالهای پیش دبستانی، مدیریت هیجانها یک جنبه مهم اجتماعی شدن است. کودکانی که قادر به انطباقدهی واکنشهای خود نیستند، اغلب برای بازی انتخاب نمیشوند و ممکن است توسط همسالان طرد گردند. یک کودک نه تنها باید بتواند تشخیص دهد که انجام چه عملی مناسب است، همچنین باید بتواند وضعیت هیجانی متناسب با انجام آن عمل را رعایت کند. کودکی که در پاسخدهی به موقعیتها به شدت عمل میکند، جیغ میکشد یا عصبانی است، به خاطر مشکلات در نظم بخشی هیجانهای خود، قادر به استفاده از مهارتهایی که ممکن است بداند، نیز نمیباشد .
روابط با همسالان توسط درک هیجانی و کیفیت بازی تأثیر میپذیرد. دختران پیش دبستانی که از سطوح بالای بازی وانمودسازی استفاده میکنند، سطوح بالایی از نظم بخشی هیجانها و قابلیت را دارا هستند و پسران با سطوح بالای بازی وانمودسازی، درک هیجانی مطلوب داشته و بازیهای مناسبی که از لحاظ ماهیت فیزیکی هستند، انجام میدهند. مطالعه بیشتر مشخص کرده است کودکان پیش دبستانی که نظم بخشی هیجانی مطلوبی دارند، از قابلیت اجتماعی بهتری برخوردارند. علاوه بر این آنهایی که عاطفه مثبت را نشان میدهند، اغلب از منزلت بالاتری در نزد همسالان برخوردارند و کودکان با عاطفه منفی در روابط با همسالان دردسرساز هستند.
دوره کودکی میانه
در طی سالهای مدرسه ابتدایی و راهنمایی، تمرکز اصلی کودک از خانواده به مدرسه تغییر میکند و همسالان برای اجتماعی شدن اهمیت بیشتری پیدا میکنند. دیگر عواملی که همچنان دارای اهمیت هستند، نظم بخشیدن به هیجانها و اجتماعیپذیری ، دو متغیر خلقی که پیشتر مورد بحث قرار گرفتند هستند. این مهارتها، اساس شروع دوستی به حساب میآیند .در حالی که مهارتهای اجتماعی و علاقه مشترک، برای ادامه دوستی مهم هستند. توانایی نظمدهی به هیجانهای خود، احتمالا برای پذیرش همسالان نیز مهم هستند، کودکی که میتواند واکنشهای هیجانی خود را مهار کند قادر خواهد بود متغیرهای دیگر حاضر در موقعیت را درک کند و با حالتهای هیجانی دیگران مستأصل نمیگردد .
مهارتهای اجتماعی اساسی در این سن دارای اهمیت بیشتری هستند. توانایی رعایت نوبت، گوش دادن به سخن مخاطب، و نشان دادن غیرکلامی درک کردن با محبوبیت و پذیرش همسالان مرتیط است. مهارتهای مهمی مانند مذاکره کردن، حل تعارض و مصالحه کردن در طی این دوره تحول پیدا میکنند. مدیریت رفتار هیجانی به طور مناسب و توانایی توصیف احساسات و تفکرات دارای اهمیت بیشتری هستند و با مهارتهای اجتماعی، ارتباط دارند. سیلسن و بلمور پیشنهاد کردهاند که درک کودک از خود و همسالان تأثیر مهمی در ورودبه گروه همسالان، نظم بخشیدن به عواطف، و حل تعارض دارد. با استفاده از مراحل دیدگاه گیری اجتماعی پیاژه، قبل از سن شش سالگی از کودک انتظار نمیرود که درک کند چگونه دیگران به او مینگرند .
علاوه بر تأثیرگذاری مستقیم والدین بر میزان روابط کودک خود با همسالان، برخی تعاملات اجتماعی والدین با دیگر بزرگسالان نیز بر قابلیت اجتماعی کودک مؤثر است . عامل دوم در اجتماعی شدن کودکان در سنین ابتدایی و راهنمایی، گروههای همسالان است. یکی از تکالیف تحولی اصلی برای کودکان در این گروه سنی، درک روابط اجتماعی و توسعه قابلیت اجتماعی است. یکپارچه شدن در کلاس درس، نقش مهمی را در تحول کودک بازی میکند. دراین سنین کودک زمان زیادی را در بیرون از خانه و دور از والدینش میگذارند. بازی نقش مهمی را در فرایند دوستی در کودکی میانه ایفا میکند و بیشتر بازیها در این سنین رسمی و قاعده دار هستند. تصور میشود که توانایی درونی سازی این قواعد و اطاعت از آنها یک نقطه عطف در قابلیت اجتماعی است
منبع
ابراهیمی کنفگورابی،طاهره(1394)، اثر بخشی بازی درمانی گروهی بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید