تعریف فراشناخت چیست ؟
اثرات بین فردی:از طریق آگاهی فراشناختی که توسط ذهن آگاهی ایجاد میشود، افراد میتوانند ظرفیت درک فرآیندهای هیجانی درونی خود را افزایش دهند، که میتواند به آنها کمک کند تا فرآیندهای هیجانی سایرین را بهتر درک کند . تحقیقات اجتماعی نشان میدهد که ظرفیت ما برای همسو شدن با سایرین تا حدی بستگی به دانش ما از ذهن خود و وضعیت درونی ما دارد . ذهن آگاهی توانایی ما را برای تحمل هیجانات در خودمان و سایر افراد افزایش میدهد . تحقیقات بین ذهن آگاهی و رضایتمندی زناشویی رابطه مثبت را نشان میدهند.ذهن انسان همواره درگیر انبوهی از پرسشها بوده است. یکی از مهمترین آنها پرسش درباره این است که فرد درباره دانستن چه می داند، پرسشی که جواب آن ما را به سمت مفهومی به نام فرا شناخت رهنمون میسازد . این مفهوم در روانشناسی هم قبل از اینکه این اسم را به آن بدهند کاربرد داشته است. هری هارلواولین بار مفهوم یادگرفتن یادگیری را در یک رشته آزمایش با میمون ها بکار برد. در این آزمایش میمون ها وادار میشدند تا مسائلی را که به آنها داده میشد حل کنند. یافته جالب هارلو این بود که میمون ها هرچه مسائل بیشتری حل میکردند در حل مسئله تواناتر میشدند، یعنی میمون ها یاد میگرفتند که چگونه یاد بگیرند..سه موج اصلی پژوهش در این مورد وجود دارد نخستین موج به طورمستقیم یا غیرمستقیم از نظریه پیاژه پژوهشهای مربوط به آن برخاسته است. پیاژه معتقد بود که کودکان باخود مرکز بینی شناختی تحول را آغاز میکنند.یعنی در آغاز آنها نمیدانند که چشم اندازهای مفهومی، ادراکی و عاطفی مختلفی وجود دارد. در نتیجه به طور طبیعی قادر به درک این نیستند که خودشان چنین چشم اندازی دارند یا دیگران، و اینکه ممکن است چشم انداز خودشان با دیگران متفاوت باشد. حتی پس از اینکه از وجود چشم اندازهای مختلف وتفاوتهای آنها آگاه میشوند، توانایی تمییز بین چشم انداز خودشان از چشم انداز سایرین را به تدریج به دست میآورند.
موج دوم در برگیرنده نظریه و پژوهش درباره رشد و تحول فرا شناختی کودکان است وآغاز آن به اوایل دهه1970برمیگردد. فراشناخت در این دیدگاه، شامل دانش درباره ماهیت افراد به عنوان شناسنده، درباره مهارت تکالیف شناختی و راهبردهای حل تکالیف است. اغلب مطالعات فراشناختی به فراحافظه کودکان، به ویژه به دانش آنها درباره راهبردهای حافظه واستفاده از آنها مربوط است.
موج سوم، به عنوان نظریه تحول ذهن در دهه 1980 آغاز شد. پژوهشگران نظریه ذهن میکوشند دریابندکه کودکان درباره وجود و رفتار انواع مختلف وضعیتهای ذهن چه میدانند واینکه کودکان درباره رابطه علی وضعیتهای ذهن بادروندادهای ادراکی، بروندادهای رفتاری وسایرجنبههای ذهن چه می دانند. برای مثال، آیاخردسالان میدانند چه نوع باوری نادرست است؟ یا آنهامیدانندکه تمایلات ارضا نشده موجب احساسات منفی شده وتلاشهای رفتاری خاصی را برای ارضای این تمایلات برمی انگیزند . با وجود این، آنچه به عنوان دانش فرد درباره ذهن وکارکردهای آن مطرح است موضوعی است که درقلمرو روانشناسی شناختی، درچهارچوب فراشناخت موردبحث قراردارد. همچنین تفکر صوری پیاژه آشکارا ماهیتی فراشناختی دارد. چراکه مستلزم تفکر در باب گزاره ها، فرضیهها و احتمالات متصور است. پیاژه به این عملیات، عملیات درجه دومیا عملیات بهتوان 2 میگوید. اینهلدر و پیاژه درباره عملیات درجه دوم بیشتر توضیح دادهاند. مفهوم عملیات درجه دوم ویژگی افکارصوری را دارد و فراتر از عملیات برعملیات درجه اوّل است و به سیستم عملیات استنتاجی ـ قیاسی مربوط میشود، مثل عملیاتی که امکانپذیر است. بنابراین، عملیات درجه اوّل که فکر کردن درباره یک واقعیت خارجی است، میتواند وسیلهای برای افکار درجات بالاتر بشود تا الزاماً نه چیزی که واقعیت دارد، بلکه چیزی که ممکن است، کشف شود. «افکارصوری تفکردرباره افـکار است». بـا توجه به این توضیحات، فلاول چنین مینویسد: ”راه دیگر پیبردن به این مفهوم این است که عملیات صوری یک نوع «فراتفکر» است، یعنی تفکر درباره افکار.“ اما این اصطلاح، یعنی فراشناخت، نخستین بار توسط فلاول در سال 1979 مطرح شد. فلاول قبلا هم اصطلاح فراحافظه را مطرح کرده بود و این اصطلاح را بر اساس آن عنوان کرد. معمولاً فراحافظه به دانش حافظه و فعالیتهای حافظهای و فراشناخت به دانش شناخت و کنترل فعالیتهای شناختی گفته میشود. امّا اگر حافظه «به کاربردن شناخت» تعریف شود این تمایز از بین میرود که در این صورت میتوان فراحافظه را دانش به کاربردن شناخت تعریف کرد که همان فراشناخت است .فراشناخت به دانش فرد درباره نظام شناختی خود، و چگونگی کنترل آن گفته میشود. از نظر لغوی، پیشوند “فرا” به معنی ارتقاء و بالارفتن و فراشناخت به معنی اطلاع و تسلط بر شناخت، و دانش درسطحی بالاتراست. بنابراین فراشناخت، شناختی است ورای شناخت و تفکرعادی، و به آگاهی فرد از شناخت، یادگیری و نحوه تفکرخود اطلاق میشود. برک نقش فراشناخت را به گونه زیرتوضیح داده است: “برای اینکه نظام خبرپردازی با اثربخشی کامل عمل کند، باید ازخودش آگاه باشد. فکرکردن میتواند درباره آنچه شخص میداند باشد (دانش فراشناخت)، میتواند درباره آنچه شخص درحال انجام دادن آن است باشد (مهارتهای فراشناختی)، یا میتواند درباره حالت شناختی واحساس شخصی باشد(تجربه فراشناختی). برای اینکه بتوانیم بین افکار فراشناختی و افکار دیگر تمایز قایل شویم، لازم است که منبع افکار فراشناختی را بررسی کنیم. افکار فراشناختی از واقعیت خارجی نشأت نمیگیرد ومنبع آن به بازنماییهای ذهنی شخص ازآن واقعیت مربوط میشود که میتواند شامل آنچه باشد که شخص میداند، اینکه چطورکار میکند، واحساسی که شخص درباره انجام تکلیف دارد. بنابـراین، فـراشناخـت به تفـکردربـاره افـکار، شنـاخت شناخت، یا دانش و شناخت درباره پدیده شناخت توصیف شده است .بنـابـراین، فـراشناخت شامل کنترل فعال و تنظیم فعالیتهای شناختی برای دستیابی به اهداف شناختی است.کنترل و تنظیم میتواند به شکل چک کردن، برنامهریزی کردن، انتخاب واستنباط،ازخـود سـؤال کـردن، درون نـگری و تفسـیرفعالیتهای یادگیری باشد. کلودو مورد را به فعالیتهای فکری فراشـناختی نسبت میدهد: 1. شخص درباره فعالیتهای فکری خود دانش دارد. 2. شخص میتواند فعالیتهای فکری خود راکنترل ومنظم کند. پاریس و وینوگارد معتقدند که محققان دو ویژگی اصلی فراشناخت را شناختهاند: «ارزیابی شناخت خود و مدیریت شناختخود». ارزیابی شناخت خود شامل دانش شخص ازدانش و استعدادهای خود وحالات احساسی خود ازدانش، استعدادها، انگیزه و ویژگیها بهعنوان یادگیرنده است. به ارزیابی شناخت خود و مدیریت شناخت خود «فراشناخت درعمل» گفته میشود؛ یعنی فعالیتهای ذهنی که موجب حل بهترمسئله میشود. برای تمرکز برارزیابی شناخت خود و مدیریت شناخت خود لازم است یادگیرنده در مدیریت ساخت دانش خود به طور فعال دخالت کند.فراشناخت یک مفهوم چند وجهی است. این مفهوم در برگیرنده دانش (باورها)، فرایندها و راهبردهایی است که شناخت را ارزیابی، نظارت یا کنترل میکند.همچنین فراشناخت را میتوان به معنی آگاهی فرد از فرآیند تفکرخود و تواناییاش برای کنترل این فرآیند دانست.فراشناخت یک مدل شناختی است که در یک سطح بالاتر فعالیت میکند و برپایه نظارت و کنترل قراردارد.
منابع
مفاخری ،عبدالله (1393) ،اثربخشی آموزش فراشناخت وذهن آگاهی بر نگرش های زیست محیطی ،رفتار شهروندی سازمانی و بهزیستی اجتماعی ، پایان نامه دکترای تخصصی روانشناسی عمومی ، دانشگاه پیام نور
دیدگاهی بنویسید