تعریف خودگفتاری
یکی از عوامل موثر بر نگرش و شخصیت ما خودگفتاری است چیزهایی است که در مورد خود به خودمان می گفتاریم. این گفتگوهای درونی چگونگی پاسخی است که ما به طور دورنی به آنچه برایمان رخ می دهد، می دهیم و آن تفکر، احساسات و عمل ما را تعیین می کند. با کنترل گفتگوی درونی خود می توانیم شروع به اثبات کنترل در تمام بخش های زندگی خود کنیم. روانشناسان یکی از انواع مهم گفتگوی درونی را که حالت تک گفتاری یا خودگفتاری دارد را تشخیص داده اند. در خودگفتاری، رفتارها و باورهای ما مورد ارزشیابی قرار می گیرند. پژوهشگران خودگفتاری را به گزارشگر یک مسابقه ورزشی تشبیه می کنند؛ که در باره موفقیت ها و شکست های بازیکنان اظهارنظر می کند و بازیکنان که اغلب صدای گزارشگر را نمی شنوند. آنچه افراد با صدای بلند یا آزام در ذهنشان به خودشان می گویند. این تعریف خودگفتاری دو جنبه مهم از خودگفتاری را برجسته می سازد. اول اینکه خود گفتاری می تواند به صورت نهانی و آشکار پدید آید. دوم اینکه خودگفتاری از اظهاراتی تشکیل می شود که به خودگفتاری به خود فرد و نه دیگران اشاره دارد. ویگوتسکی (1962) اولین شخصی بود که در مورد تکلم خود محور سخن به میان آورد. وی معتقد بود که رشد اندیشه به وسیله زبان تعیین می شود، به نظر وی گفتار نه تنها تفکر را ممکن می سازد بلکه در تنظیم رفتار نیز نقش دارد.
میلر (2006) خودگفتاری را به عنوان افکار خودآیند درونی تعریف کرده است که ممکن است با صدای آهسته یا بلند صورت می گیرد و از طریق آن، فرد افکار و احساسات خود را تفسیر کند. ارزیابی ها و اعتقادات خود را تغییر دهد، به خود آموزش دهد یا خود را تقویت کند(138). کالوت و کاندرسو (2002) در راستای تعریف خودگفتاری بیان می کنند خودگفتاری می تواند به عنوان محصول شناختی تعریف شود که در آن چه افراد به خود می گویند، اظهار نمودن فکر یا عقیده در مورد یک شخص، جهان و روابط با دیگران انعکاس می یابد. کندال و کیمبری (2007) در تعریفخودگفتاری آورده اند جمله های آشکار یا نهانی هستند که افراد در مورد یک رویداد با معنای آن به خود می گویند. این عبارت ها به موقعیت خاصی مربوطند و شکلی از افکار خودکار می باشد.
خودگفتاری یک مکالمه است که از میان آن فرد احساسات و ادراکات را تفسیر میکند؛ ارزیابیها و الزامات را تنظیم میکند و تغییر میدهد و آموزشها و تقویتهایی را به خود میدهد. خودگفتاری به عنوان گفتگويي دروني تعبیر مي شود که ممکن است با صداي بلند و يا آهسته و بي صدا صورت گيرد و از طريق آن فرد افکار و احساسات خود را تفسير مي کند، ارزيابي ها و اعتقادات خود را تغيير مي دهد، به خود آموزش مي دهد يا خود را تقويت مي کند. افراد اغلب اوقات و در موقعیت های روزمره زندگی، یک گفتگوی درونی را تجربه می کنند. خود گفتاری برای برقراری ارتباط با خود مورد استفاده قرار می گیرد. این که فرد درباره ی خودش چه احساسی داشته باشد، به خود او بستگی دارد. خودگفتاری تاثیر زیادی بر افکار و رفتار می گذارد. همچنین خود گفتاری بر اساس آنچه افراد به خود می گویند بر رفتار و راهبردهای درگیر در فرایندهای ذهنی تاثیر می گذارد. خودگفتاری از جمله راهکارهای شناختی است که به طور گسترده ای در روانشناسی ورزشی به منظور بهبود عملکرد و یادگیری مهارت های حرکتی به کار می رود و تاثیرات مثبت آن در بهبود عملکرد به اثبات رسیده است.
خودگفتاری دارای دو کارکرد انگیزشی و آموزشی است. عملکرد اصلی خودگفتاری به طور داتی می تواند انگیزیشی و آموزشی باشد. خودگفتاری آموزشی از طریق تمرکز بر حرکت، تکنیک درست و اجرای راهبرد مناسب، باعث بهبود در سطح اجرا می شود. این نوع خودگفتاری، بیشتر برای تکالیفی که نیازمند دقت و مهارت هستند موثر است. کارکرد انگیزیشی خودگفتاری نیز با تحریک فرد به تلاش بیشتر، افزای شاعتماد به نفس، هدایت توجه و کنترل اضطراب و سطح انگیختگی باعث تسهیل و بهبود اجرا در زمینه های ورزشی می شود.تاثیر انگیزشی خودگفتاری در ورزشکاران ایجاد اعتماد به نفس و انگیزش، افزایش تلاش، کنترل انگیختگی است. شواهد زیادی مبنی بر تاثیر مثبت استفاده از خودگفتاری به عنوان یک روش شناختی وجود دارد. امکان استفاده از این روش ها به صورت های عمدی و غیر عمدی، آشکار و نهان و همچنین همراه با تمرین اولیه یا بدون تمرین اولیه وجود دارد.
خودگفتاری می تواند به دو صورت آشکار و نهان صورت گیرد. به این صورت که در خودگفتاری آشکار صدای فرد بلند است و دیگران می توانند موضوع را دنبال کنند، و در مقابل در خودگفتاری پنهان فرد جملات مورد نظر را در ذهن خود تکرار می کند و دیگران صدای فرد را نمی شنوند. گفتگوی خصوصب آشکار یا خود گفتاری بیرونی در حالی بیان می شود که به فرد دیگری اجازه دهد تا آنچه گفته شده را یشنود. گفتگوی درونی پنهان یا خودگفتاری درونی در انتهای دیگر پیوستار جای داده می شود. خودگفتاری پنهان، استفاده صدایی کوجک درون ذهن فرد است، پس توسط فردی دیگر شنیده نمی شود. این دو جنبه خودگفتاری با هم همپوشی دارند. برای مثال یادگیری جملات بدون توجه به این که خودگفتاری به طور آشکار یا نهان گفته شده به یک میزان و یا الگفتاری مشابه پدید می آید. در خودگفتاری آشکار ديگران مي توانند موضوع را دنبال نمايند و چون خود فرد صداي خودش را مي شنود تمرکز بهتري پيدا مي کند و معمولا براي بچه ها مناسب است. در حاليکه خودگفتاری پنهان اين حس را دارد که ديگران صداي فرد را نمي شنوند و در اثر آن ناراحت و آشفته نمي شوند. اين روش شامل اين عملکردهاي می باشد: الف. آمادگي براي خودگفتاری (يادت باشه که در موقع امتحان از خودگفتاری استفاده کني). ب. تمرکز حواس (تمرکز داشته باشد، حواست پرت نشود). پ. راهنمايي (بسيار خوب. حالا يکبار ديگر جوابهاي خودت را مرور کن). ت. فراهم کردن تشويق (تا حالا که خيلي خوب بوده است، ادامه بده). ث. ارزيابي کارايي (خوب شد. اين هم درست انجام گرفت. ج. کاهش اضطراب (آرام باش، داري کارت را خيلي خوب انجام مي دهي).
خودگفتاری می تواند مثبت یا منفی باشد، تحقیقات نشان می دهد که تقریبا ۸۵ درصد مطالبی را که فرد به خود می گوید، منفیخود تخریبی و مایوس کننده است که همان خودگفتاری منفی است، زمانی که خودگفتاری منفی شروع می شود، فرد مانند یک دشمن دیرینه با خود صحبت می کند. خودگفتاری منفی اغلب به صورت اتوماتیک و سریع اتفاق می افتد به طوری که شاید فرد حتی متوجه آن نشود. افزایش ذهن آگاهی و حضور در لحظه و پرهیز از قضاوت های بدون شواهد کافی، از بهترین راه های تغییر الگوهای خودگفتاری است. البته این تغییر همانند سایر مهارتها نیاز به تمرین و زمان دارد. شرط اساسی به وجود آوردن این تغییر، مقاومت نکردن و آگاهی یافتن از این خودگفتاری ها و تأثیر مخرب آنها است.خودگفتاری های منفی برای بیشتر افراد اتفاق می افتد اما به این معنی نیست که اجازه داده شود از کنترل فرد خارج شوند. هر چقدر که بیشتر به خودگفتاری منفی ادامه داده شود، به بخش های تاریکتری از روان کشیده می شوید که بیرون آمدن از آنجا دشوارتر خواهد بود. به همین دلیل بسیار اهمیت دارد که به محض اینکه فرد متوجه شد در حال گفتگوی منفی با خود می باشد آن را متوقف سازد.در مقابل خودگفتاری مثبت به معنی فریفتن خود یا نگاهی غیرواقعی به اطراف نیست، بلکه دیدن چیزهای زیبا و با ارزش در خودتان و دیگران است. که می تواند بر وضعیت ذهن فرد تأثیر بگذارد، یعنی باعث شود فرد باورها و احساسات مثبت تر و بهتری داشته باشد. در نهایت می توان بیان کرد که خودگفتاری انسان را وادار به فکر و رفتار صحیح می کند که می تواند پیامد های مثبتی در افزایش توانایی های فردی و بین فردی داشته باشد و برعکس ( خودگفتاری منفی) می تواند موجب افزایش سطح استرس، بیماری های جسمی مانند سردرد و معده درد شده و رفتارها را در مسیر تخریبی سوق دهد.
منبع
عباسیان، جعفر(1395)، تاثیرترکیب خود گفتاری( آموزشی وانگیزشی) وخود مختاری بر یادگیری مهارت پرتاب دارت، پایان نامه کارشناسی ارشد رفتار حرکتی، دانشگاه تهران.
دیدگاهی بنویسید