تعریف توانمند سازی روانشناختی

مفهوم توانمند سازی روانشناختی نخستین بار در دهه 1980 ارائه شده است، اما در دهه 1990 علاقه ی زیادی به این مفهوم در میان پژوهشگران، دانشگاهیان و دست اندرکاران مدیریت و سازمان به وجود آمده است. این مفهوم در ادبیات روان شناسی سازمانی و صنعتی وازه نسبتا جدیدی است که با مفاهیم استقلال کارکنان و تفویض اختیار به آنان مرتبط است. توانمندسازی مفهوم جدیدی است  که مشکل گشایی تمام مسائل سازمانی تلقی می شود و سوخت جدیدی برای رشد محل کار به شمارمی رود. توانمند سازی در محیط های علمی – آموزشی در دهه های گذشته مورد قبول  تعداد زیادی از علاقه مندان به تحقیق قرار گرفته است. شورت و همکاران( 1994) توانمندسازی را فرایندی میدانندکه به وسیله آن مشارکت کنندگان محیط آموزشی شایستگی های خود را بهبود می بخشندو رشدحرفه ای خودرا ارتقا می دهند و مسایل خود را حل می کنند. بوگلر و سومش (2004) معتقدند که توانمند سازی باور فردی است که به وسیله آن مهارتها و دانش های افراد بهبود می یابد و بر طبق آن عمل می کنند. در واقع، محیط های آموزش توانمند شده سازمانهایی هستند که برای پیشرفت و به ظهور رساندن شایستگی ها، فرصتهایی برای انتخاب و استقلال و تثبیت شایستگی های اعضای خود فعالیت می کنند.

توانمندسازی بر اساس ادراکات و باورهای شخصی افراد تعریف می شود که عبارت است از فرایند افزایش انگیزش درونی نسبت  به ایفای وظایف شغلی. بنابر مطالعات محققان و صاحبنظران توانمند سازی مفهومی چند بعدی است که شامل پنج بعد شناختی:  احساس خود اثر بخشی  حساس خود مختاری، حساس تاثیر گذاری،  احساس معنی دار بودن  و احساس اعتماد می گرددو  جمعا منعکس کننده جهت گیری شخصی نسبت به شغل و نقش فرد در سازمان می باشند.

 از توانمند سازی تعاریف زیادی ارائه شده است  .بیشتر نویسندگان  پرسش این موضوع توافق دارند که عنصر اصلی توامند سازی ، دادن آزادی عمل  به کارکنان در فعالیتهای مرتبط با شغل آنهاست . منظور از توانمند سازی کارکنان این است که آنها بتوانند، همه تواناییها  و دانشهای خود را توسعه دهند و از آنها برای رسیدن به اهداف فردی و سازمانی استفاده کنند. در واقع ،  توانمندسازی فرایند تغییر عقاید درونی افراد است.

توانمندسازی فرایند نیل به بهبود مستمر در عملکرد سازمان است  که از طریق ایجاد و گسترش  نفوذ صلاحیت افراد و گروهها بر تمام قلمروهاو وظایف صورت می گیرد و  روی عملکرد  کارکنان و عملکرد کل سازمان اثر می گذارد. واژه توانمند سازی در فرهنگ آکسفورد (قدرتمند شدن)، (مجوز دادن)، (ارائه قدرت)،( توانا شدن) معنی شده است. توانمند سازی به مجموعه فنون انگیزشی اطلاق می شود که به دنبال افرایش سطح مشارکت کارکنان به منظور بهبود عملکرد آنان است (کینلا ، 1385). ویژگی اصلی توانمندسازی کارکنان ، هم سو کردن اهداف فردی و سازمانی است، برخی دیگر توانمند سازی را شکلی از عدم تمرکز که مستلزم واگذاری اختیار تصمیم گیری های اساسی به زیر دستان است، تعریف کرده اند، توانمند سازی ، کارکنان را به مشارکت  در مدیریت قادر می سازد. توانمند سازی زیر دستان یک اصل اساسی موثر مدیریتی و سازمانی است و به معنی ایجاد ظرفیت های لازم درکارکنان برای قادر ساختن آنان به ارزش افزوده درسازمانو ایفای نقشی که بر عهده دارند ، می باشد. توانمندسازی فرایندی است که با استفاده از آن، توانایی و اختیار کارکنان در همکاری، مشارکت و تصمیم گیری، برای دستیابی به مدیریت مشارکتی و فراهم ساختن زمینه واگذاری مسئولیتها به گروه ها و افراد، افزایش می یابد . توانمندسازی  سبب القای حس قدرت و اعتماد به نفس افراد و شکوفا کننده استعداد  بالقوه انسانها است. توانمند سازی کارکنان،  عبارت است از مجموعه سیستم ها ، روشها و اقداماتی که از راه توسعه قابلیت و شایستگی افراد در جهت بهبود و افزایش بهره وری، بالندگی و رشد و شکوفایی سازمان و نیروی انسانی باتوجه به  هدفهای سازمان به کار گرفته  می شوند.

منبع

ابراهیمی، احمد(1390)، بررسی رابطه بین بررسی رابطه بین مولفه های توانمندسازی وسرمایه فکری بایادگیری سازمانی درمیان اعضای هیئت علمی دانشگاه ارومیه، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، دانشکده ادبیات  و علوم انسانی دانشگاه ارومیه.

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0