تعريف پرخاشگري

پرخاشگري و خشونت يک پديده ساختاري و چند بعدي است و داراي کارکردهاي مثبت مي باشد. در زبان عامه پرخاشگري را تنها به معناي زور ورزي و خشونت به کار مي برند ولي چنين استنباطي تنها بخشي از مفهوم پرخاشگري را پوشش مي دهد. بنا به تعريف ارونسون، پرخاشگري عملي است که هدف آن اعمال صدمه و رنج به ديگري است . تعريف خشونت به معناي عام عبارت است از حمله به ديگري. در نتيجه در هر عمل خشني مفهوم پرخاشگري مستور است؛ ولي همه خشونت ها الزاما به صورت پرخاشگري خودنمايي نمي کنند.

انواع پرخاشگري

پرخاشگري، مفهوم بسيار پيچيده اي است. اين رفتار از يک سو، زير تاثير عوامل موقعيتي و روانشناختي است و از سوي ديگر، عوامل ژنتيکي و زيست شناختي در استقرار و گسترش آن نقش بسيار عمده اي بازي مي کنند. از اين رو، ارائه تعريفي دقيق و عيني از اين سازه، دشوار است. با اين وجود، بارون و ريچاردسون،در تعريف پرخاشگري، نشان داده اند که، هدف اينگونه رفتارها تخريب و آسيب رساني به يک موجود زنده و اموال اوست. رفتاري که سبب بروز واکنش هاي دفاعي و اجتنابي از سوي قرباني مي گردد.پرخاشگري يک پديده کلي نيست، بلکه رفتارهاي پرخاشگرانه در چارچوب زير ريخت­هاي متفاوتي بروز مي­نمايند. موير، نشان داد که پرخاشگري حتي در حيوانات هم به شکل واحد بروز نمي­کند. به همين منظور وي چندين زيرريخت از رفتار پرخاشگرانه حيوانات را متمايز کرده است: پرخاشگري شکار، پرخاشگري رقابتي، پرخاشگري دفاعي و پرخاشگري تحريک­پذير.

مدل بسيار خوبي که افزون بر گسترش حوزه نظري پرخاشگري به ابزارسازي نيز انجاميده مدل چند بعدي باس و پري ،است. آنها پرخاشگري را به سه حوزه کلي تقسيم کردند:

  • بعد ابزاري يا حرکتي: اين بعد به شکل پرخاشگري کلامي و جسماني نمايان مي­گردد و هدف اصلي آن رساندن آسيب و زيان به ديگران است؛
  • بعد عاطفي و هيجاني: اين بعد از پرخاشگري که به صورت خشم بروز  مي­کند، عوامل و شرايط دروني ارگانيزم را براي برانگيختگي فيزيولوژيک و هيجاني، آماده مي­سازد. بعدي که وظيفه تدارک و آماده سازي رفتار پرخاشگرانه را بر عهده دارد.
  • بعد شناختي: اين عامل که خصومت نام دارد سبب ايجاد احساس غرض ورزي، دشمني و کينه توزي نسبت به ديگران مي­شود.

مفاهيم خشم، خصومت ، کينه توزي و پرخاشگري را گاهي به جاي يکديگر به کار مي­برند و هنوز ارائه تعريف روشن از هر يک از اين مفاهيم و نشان دادن تفاوت­هاي آنها دشوار به نظر مي­رسد. با وجود اين، مي­توان خشم را يک حالت هيجاني يا احساس دروني ناشي از برانگيختگي فيزيولوژيکي و شناخت و افکار مربوط به کينه­توزي تعريف کرد. براي جلوگيري از اين سه مفهوم، مي­توان خشم را به عنوان هيجان، کينه­توزي را به عنوان نگرش در بعد شناختي و پرخاشگري را به عنوان رفتار در نظر گرفت. خشم به عنوان يک حالت هيجاني توصيف کرد که شالوده کينه­توزي و پرخاشگري را تشکيل مي­دهد.

مراد از خصومت يا کينه­توزي نگرش پرخاشگرانه­اي است که فرد را به سوي رفتار پرخاشگرانه مي­کشاند؛ در حالي­که پرخاشگري به عنوان رفتاري قابل مشاهده که با هدف آسيب يا زيان رساندن انجام مي­شود در نظر گرفته مي­شود. بنابراين، رفتار پرخاشگرانه انسان در يک سازه کلي ريشه دارد. سازه­اي که در سطح مي­تواند به صورت خشم، خصومت، پرخاشگري جسماني و پرخاشگري کلامي نمايان گردد. اين ابعاد پرخاشگري، مي­تواند زمينه بروز انواع آسيب­هاي جسماني و روان­شناختي را فراهم سازند.

منبع

افتخاری،فرزانه(1392)، اثر درمان فراشناختي در افزايش عزت نفس و کاهش پرخاشگري نوجوانان بزه کار،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشکاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0