تعاریف تعهد سازمانی از دیدگاه صاحبنظران
ديگ: عهد سازمانى نوعى احساس وابستگى و تعلق خاطر به سازمان است.تعهد سازمانی عبارت است از حالتی که یک فرد در سازمان به خصوصی، هدف هایش را معرف خود می داند و آرزو می کند که در عضویت آن سازمان بماند. بنابراین تعهد سازمانی بدان معنی است که فرد، سازمانی را، معرف خود میشود.
پورتر و همكارانش: تعهد سازماني را به عنوان درجه نسبي تعيين هويت فرد با سازمان، مشاركت و درگيري در يك سازمان خاص تعريف مي كنند.آنها در جای دیگر تعهد سازمانی را پذیرش ارزش های سازمان و درگیر شدن در سازمان تعریف می کنند و معیارهای اندازه گیری آن را شامل انگیزه، تمایل برای ادامه کار و پذیرش ارزش های سازمان می دانند. “تعهد سازمانی” عبارت است از نگرش های مثبت یا منفی افراد نسبت به کل سازمان و” نه شغلی” است که در آن مشغول به کارند. در تعهد سازمانی شخص نسبت به سازمان احساس وفاداری قوی دارد و از طریق آن سازمان خود را مورد شناسایی قرار می دهد.
بوكانان: تعهد را چنين تعريف مي كند: تعهد نوعي وابستگي عاطفي و تعصب آميز به ارزش ها و اهداف يك سازمان است، وابستگي نسبت به نقش فرد در رابطه با ارزش ها و اهداف سازمان، به خاطر خود.
سالانسيك: تعهد را چنين تعريف مى كند: فرد از طريق اقدامات و فعاليت هايى كه انجام مى دهد، محدود و مقيد شده و به دليل انجام همين اقدامات اين باور در فرد ايجاد مى شود كه بايد انجام چنين فعاليت هايى را تداوم بخشيده، و درجهت گيرى موثر خويش، تعهد سازماني را ( به عنوان نوعى تمايل و جهت گیری در انجام آنها حفظ نمايد) نسبت به سازمان كه هويت فرد را به سازمان پيوند مي دهد. تعهد حالتی است که در آن یک فرد با کارهایی که می کند به باورهایی متعهد می گردد که باعث می شود او هم به آن فعالیت ها ادمه بدهد و هم در دیگر فعالیت های سازمان مشارکت کند.
كانتر: تعهد را تمايل افراد به در اختيار گذاشتن انرژى و وفادارى خويش به نظام اجتماعى مى داند.
هربينكو همكارانش : معتقدند كه تعهد عبارت است از يك پديده ساختارى كه در نتيجه كنش ها و واكنش هاى متقابل فرد و سازمان، به صورت نوعى اندوخته يا سرمايه گذارى در طول زمان تحقق مى يابد.
چاتمن و اورايلي : تعهد سازماني را به معني حمايت و پيوستگي عاطفي با اهداف و ارزش هاي يك سازمان، به خاطر خود سازمان و دورى از ارزش هاي ابزاري آن وسيله اي براي دست يابي به اهداف ديگرتعريف مي كنند.تعهد سازمانی به نظر لوتانز این گونه تعریف شده است: تمایل قوي به ماندن در سازمان، تمایل به اعمال تلاش فوق العاده براي سازمان، اعتقاد قوي به پذیرش ارزش ها و اهداف سازمان
شلدن : تعهد را نوعی تمایل و جهت گیری نسبت به سازمان که هویت فرد را به سازمان پیوند می زند تعریف کرده است.
واينر : نیز، تعهد را چنین تعريف كرده: که تعهد هنجارى درونى شده براى انجام فعاليت ها به طريقى كه اهداف و منافع سازمان حاصل شود، است .تعهد سازماني به درجه دلبستگي و تعيين هويت فرد با يك سازمان خاص اشاره دارد .تعهدپذیري یعنی کارکنان خود را عضو سازمان بدانند و آرزو کنند که در عضویت آن سازمان بمانند .تعهد سازماني يك نگرش و يك حالت رواني است كه نشان دهنده تمايل، نياز و الزام جهت ادامه فعاليت در يك سازمان است، افراد با حس معناداري و عضويت به يكديگر پيوند خورده و به سازمان وفادار مي مانند و مي خواهند در سازمان هايي كه فرهنگ هايي مبتني بر ارزش ها و عشق به نوع دوستي دارند، باقي بمانند.فرد با سازمان است..که عضویت در آن سازمان را ارزشمند می داند و مایل است با تمام توان جهت نیل به اهداف کلی سازمان تلاش نماید. از این نظر تعهد با صرف پیوستن و با عضویت در سازمان متفاوت است چرا که تعهد سازمانی، مستلزم ایجاد رابطه ای فعال بین کارمند و سازمان می باشد به گونه ای که کارمند با تمایل باطنی، فراتر از رفتار های از پیش تعیین شده، می خواهد که با ایفای نقش فعال تر به تحقق سازمان کمک کند.
منبع
رستمی ، ام البنین (1393-1394) ، رابطه جو اخلاقی با نیت ترک خدمت از طریق رضایت شغلی و تعهد سازمانی پرستاران بیمارستانها ی دانشگاه علو م پزشکی رشت ،پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت دولتی، دانشگاه آزاد اسلامی رشت
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید