تعارض چیست؟

تعارضات زناشویی

مفهوم تعارض عبارت است از يک حالت هيجانی منفی که به علت ناتوانی در انتخاب دست کم يکی از دو هدف ناسازگار و سازگار به وجود می آيد .به سخن ديگر تعارض زمانی پيش می آيد که فرد نتواند دست کم از دو راه سازش ناپذير، يکی را انتخاب کند  اما به دليل تفاوتهای بين زن و شوهرها که ناشی از تربيت در دو ميحط متفاوت است و همچنين عدم شناخت کافی، پس از چندی مشکلاتی بروز ميکند که چنانچه با تدبير و درايت با آنها برخورد نشود می تواند بنيان زندگی خانوادگی را به مخاطره بيندازد .با انتظارات سطح بالايی که افراد از ازدواج دارند احتمالا جای تعجبی نيست اگر خيلی از افراد دريابند که روابط شان اين انتظارات را برآورده نمی کند .

تعارض زناشويی نقطه مقابل صميميت و روابط محبت آميز و عاشقانه در کانون خانواده است تعارض در روابط زناشويی زمانی به وجود می آيد که زوج ها در زمينه همکاری و نيز تصميم های مشترک درجات متفاوتی از استقلال و همبستگی داشته باشند.افراد در زندگی زناشويی می توانند به دلايل زيادی دچار تعارض شوند مسائل اقتصادی، روابط جنسی، روابط خويشاوندی، دوستان، فرزندان، نحوه صرف اوقات فراغت، خيانت، به پايان رسيدن عشق متقابل، مشکلات عاطفی، سوءاستفاده جسمانی، ازدواج در سنين پايين، درگيريهای شغلی و غيره را نامبرد.

به وجود آمدن اختلاف و تعارض  بين زن و شوهر امری طبيعي است. به دليل ماهيت تعامل زوج ها گاهي اوقات پيش می آيد كه اختلاف نظر روي می دهد و در نتيجه زوجها نسبت به همديگر احساس خشم، نااميدي و نارضايتي می كنند. در ازدواج بايد فرض را بر اين گذاشت كه بروز تعارض جزئي از رابطة زناشويي و زندگي مشترك است، بنابراين زن وشوهر بايد يادبگيرند كه تعارض هاي خود را حل كنند تا خوشبخت شوند.

ریشه بسیاري از مشکلات زناشویی در نوع تفکرات زوجین راجع به هم و راجع به رابطه بین آنها نهفته است، درگیري هاي فردي در درون خانواده تقریباً اجتناب ناپذیر است. نزدیکی و شدت روابط خانوادگی همراه با اختلافات موجود میان اعضاي خانواده در سطح دانش، تمایلات، ارزش ها، توانایی ها و غیره، دلیل قابل قبولی براي بسیاري از این آشفتگی ها می باشد.

از نظر لید ، همسرانی که دچار تعارض می شوند، در واقع زوجینی هستند که چیزی که یکی می خواهد ،دیگری نمی خواهد .هر گاه این تعارض به صورت تعارض مخرب در آید رنجش و خصومت موجود ،نسبت به شخص مخاطب ،باعث کاهش اعتماد، اطمینان دوستی ،همکاری و صمیمیت آنها میشود .چنین وضعیتی می تواند ،همسرانی را به نمودار ساختن الگویی بکشاند که نوعی بازی روانشناختی مخرب است که باید آن را شناخت و رفتار های مناسبی را جایگزین آن کرد و به گونه ای آن را تحلیل و بازسازی نمود .نظریه تحلیل رفتار متقابل (TA)نظریه ای است در مورد شخصیت و روشی برای روان درمانی به منظور رشد و تغییر شخصی است که توسط اریک برن ارائه شده است .

شیوه تحلیل رفتار متقابل روشی عقلانی است که فرد را در تجزیه و تحلیل و درک رفتار خویش و همین طور در کسب آگاهی و قبول مسئولیت ،با توجه به آنچه که در زمان حال اتفاق می افتد یاری می دهد.هدف آن ارتباط «بالغ –بالغ» می باشد کارآیی این روش در حل مشکلات زناشویی و پیوند های اجتماعی گوناگون ،بسیار است .برن معتقد است ،در مان گروهی اطلاعات بیشتر و وسیعتری را از برنا مه های شخصی زند گی فرد ارائه می دهد .از یافته ها ی بد ست آمده می توان استنباط کرد که این رویکرد در هر زمینه ای  که نیاز به درک افراد ،روابط بین فردی و ارتباطات باشد می تواند به کار رود .حل تعارض که یک مهارت بین فردی است و نیز روش عقلانی است که فرد در تجزیه و تحلیل و درک رفتار خویش و همین طور در کسب آگاهی و قبول مسئولیت ،با توجه به آنچه که در زمان حال اتفاق می افتد یاری می دهد و از اهداف مهم این روش این است که درمانجو در اسرع وقت به برقراری روابط «بالغ –بالغ »بپردازد.

و حتی اگر نتوانستند در حین بررسی مشکل من های «بالغ» خود را به کار برند بعد از اتمام آن به طور منطقی قضیه را بررسی کنند و مشخص سازند که علت اصلی مشکل بوجود آمده ،چه بوده و با همدیگر به یک نتیجه قطعی برسند .از آن جا که تعارضهای حل نشده منجر به ایجاد هیجانهای منفی میشوند و نمی توانیم هیجانها را از خود مان دور کنیم ،بلکه باید آنها را به درستی کنترل کنیم .بهبود در مهارت های هیجانی شامل توانایی تشخیص دادن و بیان کردن هیجانات ،از طریق تاثیر بر صمیمیت در پیشگیری از بیماریها موثر می باشد و سلامت افراد را بهبود می بخشد و نیز مجموعه ای از قابلیت های عاطفی –عمدتاً همدلی کردن خوب گوش کردن ،قضاوت نکردن و آرام شدن و آرام کردن طرف مقابل می توانند منجر به حل و فصل اختلافات گردند.

بنابراین بایستی به شیوه منطقی با این گو نه هیجانها مواجه شد .از جمله شیوه های مقابله با هیجانها، در خواست حمایت هیجانی از دیگران است حمایت اجتماعی مثبت از راه باز داشتن شخص از نشخوار در باره موضوع تنش زا ،منجر به ساز گاری هیجانی بهتر وی با فشار روانی می شود .در ضمن بایستی این نکته را مد نظر داشته باشیم که گروه درمانی شرایطی را فراهم می آورد تا درمانجو مشکلات خود در حضور دیگران حل و فصل کند ،واکنش دیگران را نسبت به رفتار خود ببیند و هنگامی که شیوه های پاسخ دهی او رضایت بخش نیست روش ها ی تازه ای در پیش بگیرد .حل تعارض که یک  مهارت بین فردی است در تعاملات اثر بخش و کار آمد تجربه می شود ،گروه درمانی این تعاملات اثر بخش و کار آمد را برای اعضا ی گروه در نتیجه تعامل با یکدیگر و از طریق خود افشایی، دریافت حمایت ،همدلی و هم چنین احساس داشتن درد مشترک می توانند در مورد  خود و مسایل شان به فهم بینش وسیعتری دست یا فته و بهتر با آن کنار بیایند .

منابع تعارض

منابع تعارض عبارتنداز  :

  • زمینه های اجتماعی که در برگیرنده تغییر روابط افراد به دلایل مختلف تغییرات اجتماعی ناشی از دوره های مختلف زندگی زناشویی، تقسیم مسئولیت های والدین، فشارهای اقتصادی و بی ثباتی های اجتماعی می باشد.
  • فشارهای موقعیتی دربرگیرنده اتفاقات غیرقابل پیش بینی و قابل پیش بینی: بیماری،مرگ والدین و … است.
  • تفاوت های ادراکی که شامل متفاوت دیدن موقعیت برای شروع و ادامه زندگی از طرف زن و همسر.
  • مشکلات رفتاری که شامل نا همانندی های رفتاری، مشکلات مربوط به نحوه گفتگو به دلیل تدابیر توافق ناقص و اختلاف به دلیل تغییر بر اثر مراحل رشدی خانواده که باعث تغییر در چرخه رشد خانواده می شود.

سبك های تعارض زناشویی

به نظر می رسد که چهار سبک تعارض در ازدواج بین زوجین وجود داشته باشد که به آنها اشاره می شود:

سبک خودکامه؛ دیکتاتور : گاهی اوقات یک همسر چنین عقیده ای دارد که نقش ولی به عنوان راس یا مرکز خانه این حق را به او می دهد که سختگیر یا تحمیل کننده باشد و به طور کلی آنچه را که همسرش باید انجام دهد، به او تجویز کند. اما در خانه ای که ارتباط بر اساس ساختار عادلانه و مشارکت زن و مرد تأسیس می شود، به جای فرمان دادن باید با همسر کار کرد تا تصمیم مطلوبی گرفته شود که هر دو را نیز رشد دهد .

 سبک کشمکی ؛ جنگی : به طور کلی مردانی وجود دارند که قبل از اینکه به خانه بیایند، دارای اخلاقی نیکو هستند، اما همان مرد در خانه با برافروختگی، خشم و ناراحتی رفتار می کنند. اینان در واقع به دنبال کوچکترین بهانه هستند تا به دنبال آن کشمکشی در خانه راه بیاندازند. در نقطه مقابل اگر زن نیز به مقابله به مثل بپردازد، نتایج تأسف باری به دنبال خواهد داشت.

سبک جدا کننده. بعضی از زوج ها دوست ندارند که با ضررها مقابله کنند. بنابراین دوری از تعارض این مشکل را حل نمی کند، بلکه آن مسئله باقی می ماند تا به شکل جدیدتری تبدیل شود. از این رو در بحث های خانوادگی اختلاف نباید نادیده گرفته شود، بلکه باید سنجیده شود و به آرامی ارزیابی شود. عقاید و نقطه نظرات شخصی معمولاً مهمتر از سلامتی خانواده و اعضای آن نیستند. لذا توضیح و احترام در گوش دادن و پاسخ دادن طی بحث و گفتگوی مناسب، پایه و رکن اساسی است، زیرا اختلافات بدون هیچ زد و خورد، سر و صدا و.. .تمام می شود.

سبک مصالحه: هدف مصالحه یافتن برخی تدابیر و راه حل های قابل قبول برای هر دو طرف است که موجب تحقق نسبی منافع و اهداف دو طرف می شود. به عبارتی این سبک بینابین رقابت و سازش قرار دارد و نسبتاً مشارکت جویانه است. در اینجا طرفین موافقت می کنند که در بخشی از مواضع کوتاه بیایند و مقداری به طرف مقابل امتیاز بدهند و در برابر آن مقداری امتیاز بگیرند. لازم است به زوجها آموزش داده شود تا اگر با دیدگاه همسرشان مخالف باشند، وقتی هیجانات آرام شد و هر دوی آنها احساس احترام کردند، احتمال زیادی وجود دارد که یک راه مسالمت آمیز برای حل مشکلشان پیدا کنند.

ابعاد تعارضات زناشویی

تعارضات زناشویی دارای هفت بعُد می باشد که در زیر به آنها اشاره می شود:

  • کاهش همکاری زوجین با همدیگر؛
  • افزایش واکنش های هیجانی؛
  • افزایش جلب حمایت فرزندان؛
  • افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود؛
  • کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان و دوستان همسر؛
  • کاهش رابطه جنسی؛
  • جدا کردن امور مالی از یکدیگر
  • کاهش ارتباط موثر

براتی ،حاجی ابول زاده ، نشان داده است که آموزش مهارت ارتباطی باعث افزایش رضایت ،سازگاری ،همبستگی و توافق زناشویی شده و ابراز محبت بین آنها را افزایش می دهد فقیر پور ؛ نیز نشان داده است که آموزش مهارتهای ارتباطی عمیق وجود دارد .پژوهش های صفر زاده ،خالد اصفهانی ، عرفانی ،همگی بیانگر نقش اشکال های ارتباطی در مشکل ها و تعارضات زناشویی و همچنین نقش اصلاح این مشکلات در سازگاری زناشویی آنهاست .پژوهش هایی که در خارج انجام گرفته است نیز ،نشان می دهد که تعارضهای خانوادگی و مشکل در برقراری ارتباط سازنده متقابل از دلایل عمده اختلافهای بین همسران است.

اثرات مخرب تعارض

اگر زوجین نتوانند تعارض را به خوبی حل کنند آثار مخربی براي زوجین و فرزندان در خانواده به همراه می آورد. تعارض پدیده اي است که به موازات عشق در ارتباط زناشویی به وجود می آید و امری غیر قابل اجتناب است و زمانی پیش می آید که اعمال یک فرد با اعمال فرد دیگر تداخل پیدا می کند، همچنان که دو فرد به یکدیگر نزدیک می شوند نیروی تعارض افزایش می یابد.

تعارض بین اعضاي خانواده به وحدت یکپارچگی آن ضربه می زند و شدت آن موجب بروز نفاق و پرخاشگري و ستیزه جویی و سرانجام اضمحلال و زوال خانواده می گردد. کانون خانواده اي که بر اثر تعارض و نفاق و جدال بین زن و شوهر آشفته است آثار مخربی در حیات کودکی فرزندان و خانواده به جاي می گذارد که در سال هاي آتی به صورت عصیان و سرکشی از مقررات اجتماعی بروز می کند .

همچنین تعارضات باعث می شود رابطه هر یک از زن و شوهر با خویشاوندان خود افزایش یابد و بتدریج جایگزین رابطه با همسر شود. وابستگی شدید زن و شوهر به خویشاوندان و دوستان یکی از عوامل مهمی است که می تواند موجب کاهش رضایت زناشویی شده و در نتیجه، موجب جدایی زن و شوهر گردد .افزایش روز افزون تعارضات زناشویی در دنیاي معاصر و خطر بروز جدایی و اثر منفی آن بر سلامت روانی زوجین و فرزندان آنان موجب شده است تا مشاوران و خانواده درمانگران نظریه ها و طرحهایی را براي کمک به زوجین دچار تعارض ارائه دهند .

منبع

اردشیری لردجانی،فهیمه(1393)، اثر بخشي تحليل رفتار متقابل بر تعارضات زناشویی، سبک های عشق ورزی، هوش هیجانی و هوش معنوی زوجین،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0