تصویرذهنی از فروشگاه
امروزه براي سازمانها تنها ماندگاري و خدمت در يك زمينه برگزيده، كافي نيست. به رغم پيچيده تر شدن و حساستر شدن روابط ميان فروشنده و خريدار بايد روندي را ادامه داد كه اقتصادي و با سودآوري همراه باشد، بنابراين در كنار ماندگاري، سازمان بايد براي فروش، كاركنان و مشتريانش، داراي وجهه ارزشمندي باشد كه از آن به تصوير تعبير ميكنيم. تصوير خوب مطابق قوانين تصميمگيري محدود، به عنوان محركي براي خريد از يك سازمان عمل ميكند. تصويرسازمان ميتواند به عنوان يك نشانه اطلاعات خارجي براي خريداران بالقوه و بالفعل عمل كرده و بر وفاداري مشتريان تاثير بگذارد. تصوير سازمان بر روي قضاوت حاصل از رضايتمندي مشتريان يك اثر هالهاي را موجب ميگردد. هنگامي كه مشتريان از خدمات ارائه شده راضي هستند، نگرش آنها نسبت به سازمان بهبود يافته و اين نگرش بر رضايتمندي آنها از سازمان اثر خواهد گذاشت.
شفیعی این گونه بیان میکند که: افلاطون واقعیتهای این جهان را سایهای از هستیهای آرمانی میدانست. برکلی اصولاً به هیچ واقعیت عینی خارج از ذهن آدمی اعتقاد نداشت و کل حوزه شناخت انسان را به جهان ذهنی بشری تقلیل میداد. کانت ادراک انسان را به نوعی ماحصل و برآیند برهم کنش متقابل ذهنی انسان و جهان خارجی تعریف میکرد. این که در واقع شناخت و معرفت انسان چگونه شکل میگیرد از دیرباز محل بحث و فحص فلاسفه در قرون متاخر یکی از موضوع های اصلی دانشمندان حوزههای روان شناختی و علوم شناختی بوده است.
هرچند این بحث هرگز فیصله نیافته و مجال طرح این ماجرای تاریخی نیست، دستکم این حد برای ما مسلم است که کل شناخت، شناخت عینی نیست و یا دست کم کل شناخت ما بر عینیات استوار نشده است. بنابراین، این اصل که واقعیت عینی محل تردید است و مردم بر اساس ادراک و تصویرذهنی رفتار میکنند، مبین یکی از مهمترین اصول فرایند ادراکی در انسان میباشد. توجه به این موضوع در حوزه مباحث مدیریتی، به ویژه در روابط انسانیدرونسازمانی، برونسازمانی و در صدر همه، فعالیتهای بازاریابی، بسیار کلیدی است. در واقع در سالهای اخیر، تصاویر ذهنی مشتریان در تمام سطوح بازاریابی از اهمیت رو به رشدی برخوردار شده است.
تصويرذهني، امري لزوما انفرادي نيست و گروهها، سازمانها و جوامع (اشخاص حقوقي) كه به دليل وابستگي به انسان مجازا از ارگانيزم برخوردارند، نيز ميتوانند از تصويرذهني برخوردار باشند. در بیان اهمیت تصویر شکل گرفته از یک سازمان در ذهن مشتری لی بلانک و انگوین اظهار میکنند که تصویر سازمانی دارای پتانسیل اثرگذاری بر روی وضعیت رقابتی سازمان است و از این رو برای سازمان از اهمیتی راهبردی برخوردار است. توسعه و کاربرد یک برنامه تصویرسازی موفق یکی از فعالیتهای مربوط به ارتباطهای سازمانی است که دارای بیشترین اهمیت است. گفته میشود هیچ سازمانی با تصویر ضعیف نمیتواند در بلندمدت به حیات خود ادامه دهد .
از ديدگاه كريتو، تصوير مارك تجاري در بازارهايي كه متمايزكردن خدمات يا محصولات بر مبناي ويژگيهاي كيفي ملموس مشكل است، نقش مهمي ايفا میكند. تصوير مارك تجاري عبارت است از مفاهيم نماديني كه با ويژگيهاي مخصوص مارك تجاري همراه است. به بيان ديگر، تصوير رواني مشتري از مارك تجاري است كه در ذهن مشتري تعريف ميشود .به نظر پژوهشگران مختلف، تصويرذهني فروشگاه یا ويژگيهاي فروشگاه بر رفتار خريد مشتريان از فروشگاه تأثيردارد. براي مثال كونكل و بري نتايج ارزندهاي در زمينه يك فروشگاه ويژه را كه باعث تصويرذهني فروشگاه مطلوب و سبب وفاداری مشتریان میشود، مطرح كردند. به نظر عثمان در سال تصويرذهني فروشگاه، ناشي از تجربه خريد مثبت گذشته مشتريان به عنوان عامل تعيين كنندهاي كه به وفاداري رفتار خرید مشتریان منجر میشود، است و همچنين تصويرذهني فروشگاه در انتخاب مشتريان براي خريد از فروشگاه مورد نظرشان تأثير بسزايي دارد
تصويرذهني فروشگاه پيشبينيكننده براي عملكرد اقتصادي خردهفروش است . چون فرض ميشود، تصويرذهني فروشگاه از عناصر مختلف آميخته بازاريابي خردهفروشي ترکیب شده كه ممكن است يك تصويرذهني مجزايي در ذهن مصرفكنندگان براي هر فروشگاه خرده فروشي موجود باشد. تحقیقات نشان میدهند که تصویرذهنی از فروشگاه مؤلفه مهمی برای انتخاب فروشگاه و محیط فروشگاه است. خرده فروشان زمان و هزینه بسیاری برای محیط فروشگاه و ایجاد تصویر صرف مي کنند. تصویرذهنی از فروشگاه روشی است که فروشگاه در ذهن خریدار تعریف میشود. تصویر ذهنی از فروشگاه مؤلفه مهم تصمیم مشتری برای حمایت از فروشگاه است. به علاوه، بررسیهای اخیر بر محیط فروشگاه به عنوان جنبه مهمی از تصویرذهنی از فروشگاه و عامل پیش بینی حمایت ازفروشگاه متمرکز شدهاند.تصویرذهنی از فروشگاه برای فروشگاهها اهمیت دارد، زیرا مهمترین ارتباط با مشتریان هدف را ارائه میدهد .
مشتري قبل از خريد انتظاراتي دارد كه بر مبناي تصويرذهني او شكل گرفته و تصويرذهني را تجربه قبلي مشتري از خريد، تجربه كساني كه با مشتري نزديك هستند (همكاران، بستگان، دوستان و… ) و تبليغات شركت شكل ميدهند. تصوير ذهني؛ حاصل از تجربه، آموزش، فكر، وهم و خيال درباره خود و پديدهها در ذهن است. شنيدن كلمهاي نظير “اتومبيل” و يا ديدن تصوير آن ممكن است معناي آن را فعال سازد.تصویرذهنی از فروشگاه مؤلفه مهمی برای انتخاب فروشگاه و وفاداری به آنست. بسیاری از محققان هنگام بررسی نقش عوامل روانشناسی در شکلگیری تصویرذهنی از فروشگاه، عمدتاً بر تصور از خود تمرکز دارند. سه مقوله معمولاً با مفهوم تصوير از فروشگاه تداعی میشوند:
- ویژگیها (ابزار)
- نتایج حمایت از فروشگاه و
- نتایج مهم روانشناسی و اجتماعی و ارزشها (پایانهها)
ویژگیها عبارتند از: ویژگیهای واقعی (مانند قیمت، محصول و …)، ویژگیهای انتزاعی (مانند تاثیر فضا) و نتایج عملیاتی (مانند صرف وقت، هزینه، بودجه).پایانهها عبارتند از نتایج روانی/اجتماعی (مانند لذت یا ناراحتی)، ارزشهای ابزاری (مانند کنترل خود) و ارزشهای پایانه (مانند دوستی، دستاوردها).زماني كه سازمان در مورد تصويري كه ميخواهد از خود منتقل كند به تصوير مشخص ميرسد و تاييد ميكند كه بر پايه اين تصوير ميتواند خود را عرضه كند، بايد در پي آن، ادراكات عمومي را رديابي كند.
تعاریف تصويرذهنی از فروشگاه
تعریف تصویرذهنی از فروشگاه ساده نمیباشد. پیچیدگی معانی و روابط فروشگاهها برای مشتریان مدتها قبل شناسایی شدهاند. مارتینو نخستین کسی بود که ایده تصویرذهنی از فروشگاه را در مقیاس خردهفروشی به کار برد و نیروی مؤثر بر تصمیم گیری مشتری را “شخصیت یا تصویرذهنی از فروشگاه” نامید و آن را این گونه تعریف نمود: “رویکردی که نه تنها ویژگی های کاربردی دارد، بلکه بر ویژگیهای روانشناسی مشتریان نیز تأثیر دارد”. مارتینیو تصویر ذهنی از فروشگاه را به عنوان روشی تعریف میکند که طبق آن فروشگاه در ذهن خریدار، به ویژه از طریق کیفیت عملیاتی و ویژگیهای روانشناسی تعریف میشود. او تصویرذهنی از فروشگاه را بخشی از شخصیت فروشگاه میداند.
موضوع “ايجاد تصوير ذهني از شركت” در مارس سال 1970 توسط ورچستر در كنفرانس جامعه تحقيقات بازار ارائه شده است. ورچستر در كتاب “تحقيقات بازار مصرفكنندگان” به مبحث “بررسي تصوير شركت” اشاره كرده است. او در اين مبحث به بررسي جايگاه شركتهاي بزرگ در بازارهاي بين الملل و چرخه عمر آنها پرداخت و نتايج اين تحقيق به مواردهاي موثر در تاثير ذهني را به عنوان نتيجه نهايي تعامل از همه تجربيات، برداشتها، باورها، احساسات و دانش در مورد يك شركت اشاره کرده است.کانکل و بری تصویرذهنی از فروشگاه را انتظار و مفهوم کلی مشتری از خرید درفروشگاهی خاص تعریف میکنند. لیندکوئیست بیان کرد که تعریف مارتینو باید شامل انتخاب کالا، قیمت، اعتبار و جنبه کیفی عوامل فروشگاه باشد و ویژگیهای روانشناسی باید شامل حس تعلق، احساسات گرم و هیجانی باشند. تصويرذهني يك عامل پيش بينيكننده در انتخاب خردهفروشي پيشنهاد داده شده است.
اگر تصويرذهني شركت در ذهن مشتري خاصي خوب باشد، مشكلاتي كه اين مشتري در ارتباط با نتيجه يا فرآيند داشته باشد، احتمالا تا اندازهاي به وسيله تصويرذهني، ناديده گرفته ميشود. اگر مشكلات به صورت پيوسته روي دهد، تصويرذهني مثبت نهايتا مخدوش، و تصويرذهني منفي ميشود. در چنين حالتي مشكلات كيفي به احتمال زياد، بدتر از آن چيزي كه در واقعيت است ادراك خواهد شد.
عدهای معتقدند تصویر نوعی دانایی ذهنی است و حاصل ترکیب ویژگیهای یک سازمان خاص است. این ویژگیها شامل سنن، ایدئولوژی، نام شرکت، اعتبار، سطوح قیمتی، تنوع خدمت و کیفیت ارائه شده در تعاملات میان افراد و شرکت است. بویل بیان میکند مفهوم تصویر به اثری که یک موجودیت در ذهن مردم میگذارد، اشاره دارد و سه حوزه را در برمیگیرد که عبارتند از تصویر سازمانی (شیوه نگرشی افراد به کلیت سازمان و یا شرکت(، تصویر از محصول (شیوه نگرش افراد به طبقه خاصی از محصول) و تصویر از نام و نشان تجاری (شیوه نگرش افراد نسبت به یک نام و نشان تجاری خاص که در رقابت با سایر نام و نشان تجاری ها قرار دارد).
کیونی و هانت نشان میدهند که تصویرذهنی از فروشگاه از طریق قیاس اطلاعات ورودی با اطلاعات موجود در حافظه توسعه مییابد، بنابراین تصویرذهنی از فروشگاه نه تنها تابع تصور از فروشگاهی خاص بلکه تصورات موجود در ذهن است. بنابراین بررسی تصویرذهنی از فروشگاه جدا از سایر تصورات و تداعیهای موجود در حافظه مشتریان روش نادرستی خواهد بود. هرچند این ایده میتواند گامی به سوی شبکه ویژگیهای مرتبط با تصویرذهنی از فروشگاه باشد. جیمز، دوراند و دروز تصویرذهنی از فروشگاه را نگرش مشتری نسبت به ویژگیهای مهم فروشگاه تعریف کردند. از آنجایی که این نگرش نوعی بررسی است، تصور مشتری ناشی از تجربه شخصی شامل تجربه خرید، تبادل تجربه دوستداشتنی و برخی عوامل نامرئی مانند تبلیغات است. دیچ تأکید کرد که این تصور قطعاً به ویژگیهای فردی اشاره نمیکند بلکه در قلب مشتری است. برمن و اوان این تصور را ترکیبی از کاربرد و احساسات تعریف کردند.
تصویرذهنی از فروشگاه را این گونه تعریف میکنیم: مجموعه ای از ادراکات مشتری از یک فروشگاه با ویژگیهای مختلف. این تعریف همراستا با تعریف هاستون و نوین میباشد. با گذشت زمان، نویسندگان مختلف ویژگیهای مختلف فروشگاه را شناسایی کردهاند. به عنوان مثال لیندکوئیست در تحقیقش در این زمینه، مدلهای حاصل از 19 بررسی را با یکدیگر ادغام نموده و به 9 مؤلفه متفاوت رسیده است: کالا، خدمات، مشتری، تسهیلات فیزیکی، رفاه، پیشرفت، فضای فروشگاه، رضایت سازمانی و رضایت پس از معامله.
سوئل با این نظر موافق است که تصویرذهنی از فروشگاه سریع و بدون تفکر اتفاق میافتد. اکسفلدت اظهار داشت که تصویرذهنی از فروشگاه متفاوت با واقعیت عینی است. محققان بر ماهیت احساسی تصویرذهنی از فروشگاه تاکید دارند. آرونز تصویرذهنی از فروشگاه را بدین صورت تعریف مینماید:”مجموعه پیچیدهای از معانی و روابط که به ویژگی فروشگاه از نظر مشتری کمک میکند”.
دویل و فنویک بیان کردند که این واژه به جای طرز فکر به کار میرود و احساس کلی مصرف کننده از آن را شرح میدهد، و تنها 5 مؤلفه را شناسایی کردند: محصول، قیمت، طبقه بندی، جوری جنس و موقعیت. باردن همچنین اشاره کرد که تصویرذهنی از فروشگاه مفهوم جامعی است که طرز فکر کلی مصرفکننده را از فروشگاه منعکس میکند و ویژگیهای زیر را پیشنهاد داد: قیمت، کیفیت کالا، طبقه بندی، فضا و موقعیت، تسهیلات پارکینگ و رفتار درست پرسنل فروشگاه. اخیراً، فرض میشود تصویرذهنی از فروشگاه ترکیبی از مؤلفههای مختلف است. طبق تعریف گاوش این 8 مؤلفه عبارتند از: موقعیت، کالا، فضای فروشگاه، خدمات به مشتری، قیمت، تبلیغات، پرسنل فروش و برنامه های فروش. کالا مهمترین مؤلفه است. خرده فروش باید اطمینان حاصل نماید که کالاهای مورد انتظار مشتری را ارائه میدهد.
طبق نظر بلومر و رویتر تصویرذهنیاز فروشگاه به صورت: “مجموعه ای از ادراکات مشتری از فروشگاه نسبت به ویژگیهای مختلف تعریف میشود، که این ویژگیها، مؤلفههای متفاوت بازاریابی هستند”.مفهوم تصویرذهنی از فروشگاه، طریقی است که مصرفکنندگان از آن راه، فروشگاه را در ذهن خود ترسیم میکنند، که بر پایه ویژگیهای ملموس و غیرملموس آن استوار است.همانطور که دیده میشود تنوع زیادی در تعاریف تصویرذهنی از فروشگاه وجود دارد و حداقل چهار نکته مشترک از آنها استنباط میشود.
پیچیدگی: تصویرذهنی از فروشگاه یک پدیده پیچیدهای است و دربرگیرنده اجزاء، ابعاد و عوامل متعددی است. این ابعاد شامل: موقعیت، کالا، فضای فروشگاه، خدمات به مشتری، قیمت، تبلیغات، پرسنل فروش، طبقهبندی، تسهیلات پارکینگ، جوری جنس و غیره میباشد، که هر کدام از آنها در ایجاد تصویرذهنی از فروشگاه نقش بازی میکنند.
ابعاد ملموس و ناملموس: تصویرذهنی از فروشگاه شامل هم عوامل ملموس یا کاربردی و هم ابعاد ناملموس و روانشناسی است. تصویرذهنی از فروشگاه تنها جنبه فیزیکی و ملموس از عملکرد خردهفروشی را در بر نمیگیرد (محصولات و امکانات فیزیکی)، بلکه عوامل غیرملموس مانند محیط حاکم بر فروشگاه، سنت و سیاست فروشگاه و همچنین طرز فکر و شخصیت کارکنان فروشگاه را نیز شامل میشود. عوامل ناملموس در تصویرذهنی از فروشگاه اگر مهمتر از اجزاء و عوامل ملموس تصویرذهنی از فروشگاه نباشد، بیاهمیتتر از آنها نیستند. البته، این حالت خاص زمانی اتفاق میافتد که عوامل ملموس در فروشگاههای رقیب، مشابه باشند و در این حالت تصویرذهنی از فروشگاه علیالخصوص عوامل ناملموس تصویرذهنی از فروشگاه میتواند موجب عامل رقابتی قوی در حمایت از فروشگاه گردد.
تصویرذهنی از فروشگاه متکی بر دریافت مشتریان است: تصویرذهنی از فروشگاه میبایست توسط مصرفکنندگان درک شود. تصویرذهنی از یک خرده فروشی خاص، در نهایت از طریق راهی که مصرفکنندگان تصویر ایجاد شده را درک میکنند، تعیین میشود. بنابراین یکی از بزرگترین اشتباهاتی که بازاریابان مرتکب میشوند این است که آنها تصور میکنند، چیزی که خودشان درک میکنند همان چیزی است که مصرفکنندگان درک خواهند کرد. در حقیقت بین آن چیزی که خرده فروشان برای ساختن تصویرذهنی تلاش میکنند با آن چیزی که واقعاً توسط مصرفکنندگان درک میشود تفاوت دارد. نکته کلیدی که مدیران خردهفروشی باید همیشه به یاد داشته باشند این است که ایجاد تصویرذهنی از فروشگاه میبایست حاصل تجزیه و تحلیل ادراک مصرفکنندگان باشد.
پویایی: تصویرذهنی از فروشگاه پویاست. با گذشت زمان و با وجود تغییرات زیاد در محیط، تغییر کرده، تحت تاثیر سیاستها و استراتژیهای خرده فروشی و ادراک مصرفکنندگان قرار مگیرد. در برخی از مواقع تغییراتی که در تصویرذهنی از فروشگاه رخ میدهد نتیجه عمل عمدی خردهفروشی است تا از این طریق بتواند، تصویرذهنی متفاوتی را ایجاد نماید. مدیران باید تصویر ذهنی از فروشگاه را به طور متوالی و منظم ارزیابی نمایند تا از تغییرات حاصله در آن مطلع شوند.
تعاریف گوناگونی از تصویرذهنی از فروشگاه توسط صاحبنظران حوزه بازاریابی ارائه شد، اینک به توضیح ابعاد تصویرذهنی از فروشگاه پرداخته میشود.
ابعاد تصویر ذهنی از فروشگاه
اهمیت ابعاد تصویرذهنی از فروشگاهی به فروشگاه دیگر متفاوتاند. این ابعاد در کنار یکدیگر گذاشته میشوند تا به صورت تصویرذهنی از فروشگاه درآیند و توسط مصرفکنندگان نسبت به فروشگاههای دیگر ارجحیت داده شوند. ابعاد تصویرذهنی از فروشگاه توسط محققان مختلفی مورد بررسی قرار گرفت. نظرات متفاوتی در این زمینه وجود دارد که به آنها اشاره میشود.
لیندگویست، مدلهای به کار گرفته شده در 11 پژوهش صورت گرفته در این زمینه را با هم ترکیب نموده و 9 عنصر را برای تصویر در نظر میگیرد: محصول، خدمت، مشتریمداری، امکانات فیزیکی،راحتی، ترفیع، جو فروشگاه، رضایت پس از خرید و عوامل موسسهای. مازورسکی و جاکوبی هفت عامل اصلی را برای تصور از فروشگاه شناسایی کردهاند که عبارتند از: کیفیت کالا، قیمتبندی کالا، جور بودن کالا، راحتی از نظر موقعیت فروشگاه، خدمات فروشندگان، خدمات فضای فروشگاه و لذت خرید. آنها به این نتیجه رسیدند که مهمترین مؤلفههای تصویرذهنی از فروشگاه جنبههای مربوط به کالا (کیفیت، قیمت، جور بودن)، جنبههای مربوط به خدمات (کیفیت و خدمات فروشندگان) و لذت خرید از فروشگاه است.
مارتینو در سال 1958 ابعاد تصویرذهنی از فروشگاه را در چهار طبقه اصلی طبقهبندی نمود. این ابعاد شامل: سمبلها و رنگ، چیدمان و طراحیداخلی، تبلیغات و کارکنان فروش میباشد. درتحقیقی که توسط ایلاودی و کلر انجام شد، ابعاد تصویرذهنی از فروشگاه را در پنج بعد، در دسترس بودن فروشگاه، محیط حاکم بر فروشگاه، قیمت و ترفیعات، کالاها و خدمات در ردههای مختلف، تنوع کالا در درون یک رده قرار دادند.فیسک یک مدل مفهومی برای اندازهگیری تصویرذهنی از فروشگاه ارائه نمود. در مدل او شش عامل مختلف طراحی شده است که عبارتند از: دستیابی آسان به محل فروشگاه، مناسب بودن کالا، تجانس فروشگاه با مشتری، امکان خرید مناسب با توجه به قیمت، تلاش در فروش، خدمات داخل فروشگاه و رضایت از خدمات پس از فروش.
پژوهشگران جدیدتر مانند کیم و جیم شش بعد را در نظر داشتهاند: محصول، خدمت، امکانات، شلوغی فروشگاه، وسعت و تمیزی، جو فروشگاه و قیمت. چنگ و تو نیز فقط چهار بعد را در نظر گرفتهاند: امکانات، خدمت، فعالیت های فروشگاه و راحتی. همچنین از نظر برخی دیگر متغیرهای: در دسترس بودن، جو فروشگاه، قیمت/ترفیع، تنوع درون طبقه ای محصول، تنوع بین طبقه ای محصول، اجزای تشکیل دهنده تصویر فروشگاه هستند.تصویرذهنی از فروشگاه براساس نظر هاوکینز، بست و کانی، در ابعاد چندگانه معرفی شده است. آنها 23 جزء مرتبط با این ابعاد را مشخص نمودند. در جدول ابعاد و اجزاء تصویرذهنی از فروشگاه بر اساس مطالعه هاوکینز و دیگران نشان داده شده است:
ابعاد | اجزا | |
کالاها | کیفیت، انتخاب، سبک و قیمت | |
خدمات | پرسنل فروش، بازگرداندن آسان، میزان اعتبار و توزیع، مشتریان | |
راحتی | پاکیزگی، شیوه چیدمان کالاها و ظاهر فروشگاه، سهولت خرید و جذابیت خرید برای خریداران، موقعیت جغرافیایی و امکان پارکینگ | |
شیوه های ترفیعی | آگهیهای تبلیغاتی | |
عوامل پس از خرید | رضایت | |
محیط حاکم بر فروشگاه | راحتی، جذابیت محیط، هیجانانگیز بودن، شیوههای جدید و خلاقانه فضای فروشگاه، شهرت و خوشنامی فروشگاه |
دوناوان، روسیتر و شرمن تصویرذهنی از فروشگاه را در بازارپردازی، محیط حاکم بر فروشگاه، خدمات داخل فروشگاه، در دسترس بودن فروشگاه، شهرت و اعتبار فروشگاه، ترفیعات، تسهیلات و امکانات داخل فروشگاه و خدمات پس از معامله فروش کالا خلاصه کردهاند.كاتلر و آرمسترانگ خاطر نشان ميسازند هنگامي كه يك مصرفكننده رفتار تصميمگيري خريد را انجام ميدهد يك مدل محرك- پاسخ و مفهوم جعبه سياه وجود دارد. رفتار مصرفكننده بر اين اساس شكل ميگيرد كه عوامل تحريك كننده و انگيزشي بسياري به همراه عوامل و محركهاي بازاريابي (مقصود آميخته بازاريابي) وارد جعبه سياه مصرفكننده ميشوند و او واكنشهاي مشخصي از خود نشان ميدهد. بازارياب ميخواهد بداند اين محركها چگونه تغيير ميكنند و در داخل جعبه سياه مصرفكننده به صورت واكنشهاي مختلف درميآیند.
مفا هیم ابعاد تصویر ذهنی از فروشگاه
بازارپردازی
یکی از عواملی که بر تصمیم خرید مشتریان تاثیر میگذارد، بازارپردازی است. بازارپردارزی مجموعه روشهایی است که به کمک آنها کالاهای موجود در فروشگاهها را به مشتریان نشان میدهند. لذا، شرکتها میتوانند با اجرای عوامل بازارپردازی، بر تصمیم خـرید و ادراک مشتریان و در نتیجه بازگشت دوبـاره آنها برای خرید محصولات شرکتها و در نهایت ایجاد وفاداری در آنها تاثیر گذارند .بازارپردازی عبارتست از طبقهبندی حالتها و ویژگیهای محصولاتی که به فروش رسانده میشوند. در تعریف دیگری آمده است بازارپردازی یک نام تجاری، بخشی از فعالیتهای ترفیع فروش هدایت شده در یک فروشگاه جهت افزایش فروش میباشد .
بازارپردازی انتخاب و موضعیابی طیف بهینهای از محصولات در فروشگاه جهت بـرآوردن نـیاز مشتریان است و آنان را قادر میکند که محصول مورد نیازشان را به راحتی پیدا کنند. بازارپردازی یک زبان یـا ابـزار تـرغیب و تشویقکننده برای خرید است که خردهفروشان از آن جهت برقراری ارتباط با مشتریان هدف استفاده مـیکنند. حدود 2 ثانیه (فرصت بسیار کوتاهی) فرصت هست تا توجه مشتریان جلب شود و اگر در این راه شکست عاید شـود، سود زیـادی از دسـت میرود. مدیران فروشگاهها به این واقعیت رسیدهاند که بازارپردازی موثر محصولات میتواند سود را افزایش دهد و خریدهای آنـی را ایـجاد کرده و موضع رقابتی را بهبود بخشد .
كيفيت ادراك شده: چنانچه نگاهی گذرا به تاریخچه فعالیتهای کیفیت در عصر اخیر داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که توجه به کیفیت کالا و محصولات ملموس از سابقه نزدیک به یک قرن برخوردار است. اما تا سالهای آغازین دهه 80 میلادی، مفهوم کیفیت در خدمات هرگز به طور جدی مورد توجه واقع نشده بود. در واقع جایگاه ارائه خدمات در اقتصاد جهانی روز به روز ارتقا میابد، اگرچه این امر در کشورهای توسعه یافته بیش از سایر کشورها محسوس میباشد. لیکن موضوعی که اکنون اغلب مردم در آن به فعالیت میپردازند، به جای تولید کالا، عرضه خدمات است .
در خصوص رابطۀ بین کیفیت ادراک شده و تصویرذهنی نام تجاری توافق چندانی وجود ندارد، زیرا بسته به موقعیت، کیفیت ممکن است متغیری وابسته یا مستقل باشد. گفته میشود که کیفیت ادراک شده خدمات پیامد تصویرذهنی از شرکت است و در نتیجه کیفیت خدمات ممکن است باعث تقویت یا تضعیف تصویرذهنی شرکت شود. به طورخلاصه، مصرف کنندگان تصویرذهنی از سازمان را به صورت شاخص در خصوص کیفیت کالاها و یا خدمات میدانند و به دلیل فقدان ویژگیهای محسوس برای ارزیابی، تصویرذهنی از شرکت مستقیماً به دریافت کیفیت منتهی میشود، که این امر در خصوص خدمات کاملاً مشهود است.
فراهم آوري كيفيت کالا و خدمت براي مشتريان در جهت موفقيت و بقا در محيط رقابتي امروز ضروري است. پاراسورامان و ديگران، كيفيت خدمات را به عنوان تفاوت بين انتظارات مشتري از خدمت دريافتي و ادراكات وي از خدمتي كه واقعا دريافت نموده، تعريف مي كنند. این محققان فرض ميكنند كه اندازه گيري كيفيت خدمت به عنوان يك عدم هماهنگي (تفاوت بين ادراكات و انتظارات) معتبر است. وانگ و همكاران، بر اين باورند كه تهيه و تدارك محصولات و خدمات با كيفيت، شهرت واحد كسب و كار را افزايش داده و حفظ مشتريان را امكان پذير ساخته، منجر به جذب مشتريان جديد با استفاده از تبليغات دهان به دهان شده و عملكرد مالي و سودآور را افزايش ميدهد. اگر چه تحقيقات بسياري در مورد كيفيت خدمات و كيفيت محصولات انجام گرفته است، اما تحقيقات كمي در رابطه با اين دو مفهوم به صورت همزمان انجام شده و گرايشي مبني بر ناديده انگاشتن تمايز بين كيفيت محصول و كيفيت خدمت و پيشينهها و پيامدهاي آنها در صنايع خدماتي وجود داشته است .
به طور کلی ویژگیهای خدمات باعث شده است که بحث تعریف و اندازهگیری کیفیت در حوزه خدمات از حوزه کالاها متفاوت باشد. در حوزه خدمات معمولا کیفیت را به صورت “متناسب با نیازهای مشتری” تعریف میکنند و روشهای مختلفی برای اندازهگیری کیفیت کالاها وجود دارد. در بخش خدمات تعریف صریح و مشخصی برای كيفيت وجود ندارد و محققين از ديدگاههاي مختلفي کیفیت را تعریف کردهاند. با فرض اين كه مشتري توانايي ارزيابي عملكرد يك خدمت را داشته باشد، نتيجه اين ارزيابي با انتظارات مشتري پيش از خريد يا مصرف مقايسه ميگردد. هر نوع عدم انطباقي بين ارزيابي مشتري با انتظارات او به يك عدم تاييد ميانجامد، عدم تاييد مثبت موجب افزايش يا حفظ رضايت میگردد و عدم تاييد منفي منجر به نارضايتي مشتري ميشود. تحقيقات نشان ميدهند كه شدت تاثير عدم تاييدهاي مثبت و منفي روي رضايت متفاوت است. عدم تاييد منفي تاثير بيشتري بر رضايت دارد تا عدم تاييد مثبت. مديران از دو طريق ميتوانند به عدم تاييدهاي منفي پي ببرند: خروج و شكايت. هرگاه مشتريان به راحتي شركت را ترك كنند و به رقبا روي آورند، خروج صورت گرفته است. شكايات مشتريان از كيفيت خدمت ارايه شده نشانگر پايين تر بودن عملكرد خدمت تجربه شده در مقايسه با انتظارات مشتريان است.
محیط حاکم بر فروشگاه
محیط داخلی هر فـروشگاه جـو یا اتمسفر نامیده میشود که بر رفتار خرید و ادراک مشتریان و در نتیجه بازگشت دوباره یک فرد به فروشگاه و در حقیقت ایجاد وفاداری وی نسبت به فروشگاه موثر است. بنابراین، سازمان دادن محیط خردهفروشی یکی از نکات مهم در ایجاد تصویرذهنی از فـروشگاه اسـت. محیط فیزیکی شامل دکور، صداها، بوها، نورپردازی، وضعیت هوا و سایر عواملی است که عامل محرک را دربرمیگیرند. محیط فیزیکی زیر مجموعهای از تاثیرات موقعیتی است که خصوصاً در مورد خردهفروشیها مورد استفاده زیادی دارد. مثلاً فضای درونی یک فروشگاه اغلب به شیوه ای طراحی میشود که احساسات خاصی را در مشتریان برانگیزد و آنها را به خرید تحریک کند.
تمامی جنبههای فیزیکی یک فروشگاه از قبیل نورپردازی، وضعیت طراحی دکور، نحوه قرار گرفتن فروشندگان، نوع پوشش کف زمین، رنگها، صداها، بوها و نوع پوشش و رفتار پرسنل فروش همه با هم ترکیب میشوند تا بر روی تمایل فرد به خرید تاثیرگذار باشند. محیط فروشگاه بر روی تصویرذهنی مشتریان از فروشگاه و قضاوت آنها در مورد کیفیت فروشگاه تاثیرگذار است. به علاوه، ثابت شده است که جو و فضای فروشگاه میتواند برروی خلق و خوی خریداران، تمایل آنها به گردش و بازدید از گوشه و کنار فروشگاه، و نهایتاً تصمیم به خرید آنها تاثیرگذار باشد. محیط حاکم بر فروشگاه به طراحی محیط فیزیکی با استفاده از پخش موسیقی، رنگ، معماری و طراحی فروشگاه و البته نورپردازی مربوط میشود .
چالش اصلی، ایجاد و حفظ اتمسفر جذابی است که مشتریان را برای ورود به فروشگاه و خرید ترغیب کند. در حقیقت میتوان گفت یک فروشگاه یک میدان جنگ است که هر سانتیمتر از طبقات، دیوارها و فـضای پیـشخوان آنها از طرف صدها تولیدکننده، عمدهفروش و توزیع کننده کـه بـه طـرز بیرحمانهای با هم در حال جدال هستند، مورد حمله قرار میگیرد. در این میدان جنگ، برای کسب مشتری به تمام مهماتی که میتوان جمع کرد احتیاج است. یکی از شـگردهای سـاده و تـاثیرگذار در این کارزار “بازارپردازی” است که به کمک آن میتوان مـحیط فروشگاه را بـه مکانی دلپذیر برای خرید و کار تبدیل کرد.در این قسمت برخی از عوامل موثر در طراحی محیط حاکم در فروشگاه از نظر هاوکینز و دیگران مورد بررسی قرار میگیرد.
راحتی: یکی از جنبههای اصلی راحتی، محل فروشگاه و عوامل مرتبط مانند پارکینگ و حمل و نقل است. مشتریان به شدت توسط عواملی مانند زمان مورد نیاز برای رفتن به یک فروشگاه، مکان فروشگاه، حمل و نقل و در نهایت خرید و فروش در فروشگاه تحت تاثیر قرار میگیرند . تانگ و تان گزارش دادهاند که مشتریان فروشگاه را براساس دسترسی آن، سهولت حمل و نقل و زمان مورد نیاز برای رفتن به آن انتخاب میکنند.
دسترسی دومین عامل مهم در انتخاب یک فروشگاه است؛ حتی فروشگاههای موجود در یک مکان با این عامل تحت تاثیر قرار میگیرند و مقایسه میشوند. عامل مهم دیگر مرتبط با راحتی، زمان فروشگاه یا به عبارتی زمان شروع و خاتمه کار فروشگاه در طول شبانهروز است .
راحتي عبارت است از كاهش زماني كه مصرفكنندگان باید صرف رفت وآمد به فروشگاهها براي خريد كردن، كنند که به گرفتن خدمات و خريدن كالا در فروشگاه، آسان تر از ساير اماكن خريد منجر ميشود. یک تفاوت کوچک از نظر فاصله میتواند تاثیر بزرگی روی مشتریان و بنابراین در موفقیت فروشگاه داشته باشد. میراندا و همکاران این نتیجه را تایید کردند با بیان اینکه موضوع وفاداری مشتری به یک فروشگاه خاص مشروط به مسافت طی شده برای رسیدن به فروشگاه است. تسهیل تجربه خرید برای مشتری باعث ایجاد مزیت رقابتی برای خردهفروشان میشود. در کره جنوبی کو به بررسی همبستگی میان عواملی مانند تصویر ذهنی، رضایت مشتری و وفاداری مشتری در فروشگاه تخفیفدار پرداخت و بیان کرد که راحتی به طور قابل ملاحظهای وفاداری و نه رضایت را تحت تاثیر قرار میدهد. چانگ در مطالعه مورد بررسياش به رابطه مثبت بین راحتی و رضايت مشتري اشاره نموده است. مصرف كنندگان از يك خرده فروش راحت و راه دست بسيار راضي خواهند شد؛ زيرا به آنها كالاها و خدمات در هر جا و در هر زماني كه میخواهند، ارايه خواهد شد. ازینرو خردهفروشانی که قصد افزایش تعداد مشتریان و افزایش وفاداری آنان را دارند میتوانند روی جنبه راحتی و جنبههای مرتبط با آن برای رشد کسب و کارشان، کار کنند.
رنگها: یکی از عوامل مهم در محیط حاکم بر فروشگاه رنگ است. رنگ قرمز در جلب توجه و علاقه مصرفکنندگان تاثیرگذاری چشمگیری دارد. با وجود ایجاد تحریک فیزیکی، رنگ قرمز در ذهن فرد به عنوان یک رنگ تنشزا و منفی نیز برداشت می شود. رنگهای ملایمتر نظیر رنگ آبی کمتر جلب توجه میکنند و علیرغم ویژگی تحریککنندگی، به عنوان رنگ های آرامش بخش، سرد و مثبت برداشت میشوند. مفاهیم و معانی رنگ ها در فرهنگهای مختلف با یکدیگر متفاوتند و به همین دلیل، رنگ و سایر جنبههای فیزیکی باید متناسب با فرهنگ یک جامعه طراحی شوند. تحقیقات نشان دادند که در طراحی محیط درونی یک فروشگاه رنگ آبی بر رنگ قرمز ارجحیت دارد چراکه نتایج مثبتیرا هم در فروشنده و هم در خریدار ایجاد میکند. براساس نظرات بابن و دیگران به طور کلی انتظار میرود که رنگهای بنفش/ آبی سطح بالاتری از اثربخشی و افزایش نیات خرید را نسبت به رنگهای قرمز/نارنجی در بر داشته باشند. بسیاری از تحقیقات، اثر غیرمستقیم محیط با رنگهای مختلف را در کیفیت فضا ارزیابی کردهاند. توجه نمایید که از رنگهای تیره در فضای کوچک استفاده نشود، رنگهای روشن فضا را بزرگتر میسازد. قابل ذکر است که اگر از رنگها به درستی استفاده شوند یکی از ارزانترین و مؤثرترین راههای ایجاد تصویرذهنی خوب از فروشگاه است .
رایحه: تحقیقات در این زمینه به تازگی آغاز شده است. شواهد نشان میدهند که رایحه میتواند بر روی رفتار مصرفکننده تاثیرگذار باشد. رایحه داخل فروشگاه میتواند محرک موثر احساسات باشد. یک بوی دلپذیر رفتار کنجکاوانه میان مشتریان را برمیانگیزد. یکی از مطالعات انجام شده در این زمینه نشان میدهد که یک محیط معطر میتواند موجب افزایش تعداد دفعات بازدید مصرفکنندگان از فروشگاه، افزایش تمایل آنها به خرید، و احساس نکردن گذشت زمان در مدت حضور در فروشگاه شود. داناون و همکاران، ادعا کردند که قصد خرید و فرایند خرید واقعی از حالت روانی مشتری متاثر است.
فضای ارامشبخش و دوستانه فروشگاه حالت عاطفی مثبت را تحریک کرده و مشتریان را تهییج میکند تا زمان بیشتری را در فروشگاه سپری کنند و در نتیجه باعث افزایش احتمال خرید اضافی آنان میشود. مطالعه دیگری نشان میدهد که یک محیط معطر به عطر گلها توانسته است میزان فروش کفش های نایک را افزایش دهد. با وجود این نتایج، بازاریابان هنوز درست نمیدانند که چه رایحههایی در چه زمانی، و به چه شکل می تواند در محیط فروشگاهها به طور موثر مورد استفاده قرار گیرند. بعلاوه، سلیقه افراد در مورد انواع رایحهها نیز به شدت تابع خصوصیات فردی آنهاست، به نحوی که یک بوی معطر و خوش برای یک فرد ممکن است از نظر فرد دیگر زننده و نامطبوع باشد. همچنین، برخی از خریداران در محیط خرید به راحتی تحت تاثیر رایحهها قرار میگیرند، درحالیکه برخی دیگر به دلیل واکنشهای آلرژیکی در این مورد دچار نگرانی میشوند.
موسیقی: یکی از مولفههای فیزیکی در فروشگاه های خردهفروشی که ثابت شده بر مصرفکنندگان تاثیرگذار است موسیقی میباشد. موسیقی میتواند بر خلق و خوی مصرفکنندگان، و در نتیجه بر روی بسیاری از رفتارهای مصرف آنها تاثیر بگذارد. موسیقی که در فروشگاه در حال پخش شدن است مستقیمآ حالات روانی مشتریان را تحت تاثیر قرار میدهد و باعث میشود آنها دیدگاهی را در مورد فروشگاه و خدمات آن شکل دهند. این عملکرد موسیقی به عنوان یک ابزار محیطی در انتقال تصویر فروشگاه بکار می رود، در عین حال در پاسخهای شناختی و رفتاری خریداران نیز اثرگذار است. مطالعات تجربی ارتباط بین موسیقی و تاثیر آن بر خریداران را در شرایط مختلف بررسی کردهاند. برونر در مطالعه خود در مورد اثرات موسیقی آن را در چند زمینه بازاریابی طبقه بندی کرد؛ مثلا اینکه چگونه موسیقی قصد خرید را تحتتاثیر قرار میدهد و چگونه میتواند رفتار را تغییر دهد. همچنین او عوامل دیگر مانند تاثیر موسیقی در مدت زمان خرید، انتخاب محصول و فروش کلی را بررسی کرد و نشان داد که موسیقی قادر به برانگیختن پاسخ عاطفی نیرومند مشتریان است.
جدول نشان میدهد که موسیقی با ریتم آرام در مقایسه با موسیقی با ریتم تند میتواند سود ناخالص رستوران را به میزان 15% برای هر گروه از مصرف کنندگان افزایش دهد. این بدان علت است که موسیقی آرام میتواند آرامش را در مصرف کنندگان ایجاد کند. این امر نیز به نوبه خود موجب میشود که آنها زمان بیشتری را در رستوران صرف کنند و غذا و دسر بیشتری سفارش دهند. رستورانها و اغذیه فروشیهایی که صرفه اقتصادی آنها ایجاب میکند مشتریان سریعتر غذایشان را صرف و رستوران را ترک کنند بهتر است از موسیقیهایی که ریتم تند دارند استفاده کنند .
جدول مقایسه تاثیرات انواع سبک های موسیقی بر مشتریان رستوران
متغیرها | موسیقی ملایم | موسیقی با ریتم تند |
مدت زمان ارائه خدمت | 29 دقیقه | 27 دقیقه |
مدت زمان انتظار مشتری بر سر میز | 56 دقیقه | 45 دقیقه |
تعداد گروههای مشتریانی که بدون انتخاب میز و غذا رستوران را ترک میکنند. | 5/10% | 12% |
میزان غذای خریداری شده | 81/55 دلار | 12/55 دلار |
میزان نوشیدنی خریداری شده | 47/30 دلار | 62/21 دلار |
سود ناخالص (تخمینی) | 82/55 دلار | 62/48 دلار |
نتایج مطالعهای دیگر نشان میدهد که موسیقی (به ویژه موسیقی مورد علاقه مخاطبین) بر روی ادراک آنها از میزان زمان انتظار برای کسب یک خدمت، تاثیرات مثبتی دارد. موسیقی در عین حال، بر پاسخهای احساسی آنها نسبت به محیط ارائه خدمت و برداشت کلی آنها از دریافت خدمت نیز تاثیر مثبت میگذارد و مقاصد رفتاری مثبت مصرفکنندگان را افزایش میدهد. از آنجا که پیامد پخش موسیقیمیتواند بر روی رفتار خرید تاثیر بگذارد امروزه شرکتها در تلاشند که پخش برنامههای موسیقی را برای ارضای نیازهای خاص خریداران ویژه خود توسعه دهند. تهیه و پخش چنین برنامههایی مثل پخش موسیقی ملایم در محیط خرید نیست. پخش یک موسیقی ملایم پس زمینه در محیط فروشگاه بیشتر برای پوشاندن صداهای بلند و آزاردهنده محیط است. اما تهیه یک برنامه موسیقی خاص برای یک فروشگاه جزئی از تجربه خرید مصرفکنندگان در آن محیط میشود و یک تجربه ممتاز و بینظیر است.
نورپردازی: نورپردازی خوب در یک فروشگاه چیزی بیشتر از یک فضای روشن ساده میباشد. از نورپردازی برای قابل توجه ساختن محصول و نیز برای ایجاد احساسی مطلوب از تصویرذهنی از فروشگاه، استفاده میگردد. از نورپردازی همچنین برای نمایش تصاویری که از جذابیت کمی برخوردارند، استفاده میشود. نورپردازی باید متناسب با نوع محصولات و فروشگاه باشد. به عنوان مثال، ناحیه مربوط به لوازم آرایشی به نورپردازی ویژهای نسبت به مغازههای خواروبارفروشی نیاز دارد. نور لامپ در روشنایی فروشگاه بسیار حائز اهمیت است. چرا که به نور طبیعی شباهت بیشتری دارد و به نمایش بهتر کالا در فروشگاه کمک مینماید. دقت کنید که اگر از نور فلورسنت استفاده مینمایید مطمئن شوید که آنها به صورت عمودی نصب شوند؛ زیرا توزیع نور از این طریق در تمام قسمتهای کالا صورت میگیرد. بنابراین اگر در اثر کمی نور، تاریکی فروشگاه یا بیدقتی در چیدن کالا در قفسه، کالایی به سهولت دیده نشود، نمیتوان امیدی نسبت به فروش آن کالا داشت .
خدمات داخل فروشگاه
آميزه خدمات يكي از ابزارهايي است كه ميتوان بدان وسيله فروشگاهها را از يكديگر متمايز كرد. عامل خدمات که شامل تعامل بین کارکنان یک واحد کسب و کار و مشتریانش است، یک معیار ضروری برای نام تجاری است است. اعضای تیم فروش به طور مستقیم با مشتری در تماس و تعاملند. نیومن و پاتل بیان کردند که مشتریان خدمات ارائه شده را ارزیابی می کنند؛ خدمات خوب مشتریان را وادار میکند تا تجربه مثبتشان را با دیگران از طریق تبلیغات دهان به دهان سهیم شوند و همچنین باعث افزایش وفاداری آنها میشود. تصویرذهنی فروشگاه از طریق خدمات ارائه شده توسط کارکنان تقویت میشود. خدمات نقش عمدهای در افزایش قصد خرید مجدد مشتریان ایفا میکنند.
کیفیت خدمات داخل فروشگاه، تاثیر قوی بر رفتار خرید مصرف کنندگان میگذارد. فروشگاه بايد تصويري در خور مشتريان مورد هدف داشته باشد و بتواند مشتريان را به خود جذب كند. مشتريان ازخرده فروشاني كه كاركنان آن ارايه دهنده خدمات خوبند، بسیار راضي هستند، زيرا آنها رفتار دوستانه و مؤدبانه و صداقت رفتاري كاركنان را در فروشگاه حس ميكنند. خدمات داخل فروشگاه شامل: ارائه خدمات مربوط به کالا، پاسخگویی به سوالات مشتریان، راهنمایی مربوط به محل استقرار کالای مورد نظر و حضور فروشندگان هستند. هدف خدمات داخل فروشگاه، تقویت در رابطه مصرفکنندگان فروشگاه، افزایش خشنودی مشتریان از خرید در فروشگاهها و تشویق آنها برای تکرار خرید است.
در دسترس بودن فروشگاه
موقعیت مکانی فروشگاه نقش مهمی در انتخاب فروشگاه توسط مصرفکننده دارد. در شرایطی که تمامی عوامل نسبتاً یکسان باشد، مصرفکننده ترجیح میدهد فروشگاهی را انتخاب کند که از نظر مکانی به او نزدیکتر است. فاصله مکانی مصرفکننده از فروشگاه نیز به عنوان شاخص تلاش فیزیکی و روانی مصرف کننده برای دسترسی به فروشگاه است. تاثیر فاصله بر روی زمان حرکت فرد به فروشگاه با توجه به نوع محصول متغیر است. مثلاً در مورد کالاهای روزمره زندگی و کالاهای کم قیمت، بعد مسافت یک عامل مهم است چرا که خریداران دوست ندارند برای هرچیز کم اهمیت فاصله طولانی را بپیمایند. به علاوه، در صورتی که افراد قصد خرید در حجم بالایی را دارند، احتمال آنها به پیمودن مسافت های طولانی افزایش مییابد. همچنین، میزان علاقه افراد به خرده فروشیها تا حد زیادی تابعی از موقعیت مکانی خرده فروشی، میزان نزدیکی، ارتباط آن با سایر فروشگاهها و موقعیت قرار گرفتن آن در مسیرهای رفت و آمد آنها است.لیندگوست از دسترسی آسان به فروشگاه تحت عنوان «مکان مناسب» یاد میکند. وی بیان میکند مکان مناسب برای فروشگاه جایی است که دارای تسهیلاتی از جمله محلی برای پارک خودرو میباشد. دسترسی بهتر دلالت بر موانع کمتر و در نتیجه نارضایتی کمتر برای مشتریان دارد، که موجب هدایت مشتریان به فروشگاه میشود.
شهرت و اعتبار فروشگاه
فروشگاههای مشهور بهتر میتوانند اعتماد و همکاری مصرفکنندگان را حفظ کنند چرا که آنها از نظر روانی، از کیفیت و ارزش محصولات و خدمات ارائه شده حس اطمینان را القا ميکنند. همچنین این همکاری به مباهات از مالکیت محصولات و یک حس برتری و مزیت گسترده منجر میشود، که در نتیجه باعث تقویت حوزه لذت ادراک مصرف کننده (از خرید در آن فروشگاه) می شود .
ترفیعات
ترفیع، یعنی کلیه فعالیتهای ارتباطی و اطلاعرسانی که میان فروشنده و خریدار رخ میدهد. شرکتها با توجه به راهبردهای بلند مدت بازاریابی خود و بهرهگیری از تبلیغات تجاری و سایر سازوکارهای ترفیع فروش، تصویری دلخواه و مورد انتظار در ذهن مصرفکنندگان خود ایجاد میکنند. این تصویر ذهنی در افزایش فروش، افزایش سهم بازار و افزایش توان رقابتپذیری شرکتها بسیار تاثیرگذار است .مهمترین روشهای به کار گرفتهشده برای ترفیع عبارتند از: فروش حضوری، روابط عمومی، تبلیغات و پیشبرد فروش.فروش حضوری: فروش حضوری عبارت است از انتقال اطلاعات در باره محصول، خدمت، ایده ونظایر اینها به مشتریان جهت متقاعد کردن انها برای خرید. فروش حضوری و دیگر اجزای آمیخته ترفیع تفاوت دارد و در مقایسه با آنها از مزایای بیشتری برخوردار است. مزیت اول این است که فروشندگان میتوانند صحبت های خود را با نیاز ها و رفتار هر یک از مشتریان هماهنگ کنند. مزیت دوم فروش حضوری این است که با استفاده از این روش معمولا میتوان فعالیت را روی مشتریان بالقوه متمرکز کرد و بدین وسیله کوششهای هدر رفته را به حد اقل ممکن رسانید.
روابط عمومی: روابط اثرگذار و ايجاد شهرت در ميان عموم به طور مثبتي برروي مشتريان اثرگذار است كه ميتوان از طريق فعاليتهاي روابط عمومي باعث شد آنها به سمت شركتي كه تصويرذهني مطلوبي از آن دريافت كردهاند، كشيده شوند. تحقیقات نشان دادهاند كه فعاليتهاي روابط عمومي ادراك شده با وفاداري مشتري رابطه مستقيم دارد و اين رابطه تحت تاثير تصويرذهني از نام و نشان تجاري قرار ميگيرد و زماني كه تصويرذهني از نام و نشان تجاري مطلوب باشد، اثر فعاليتهاي روابط عمومي ادراك شده بر روي وفاداري مشتري قويتر و مشخصتر است. در حالي كه تصويرذهني نامطلوب از نام و نشان تجاري اثر كاهشي بر روي وفاداري مشتري دارد و منجر به كاهش وفاداري ميشود. هرينگتن و همكاران ، معتقدند كه امروز يكي از بزرگترين چالشهاي شركتها به دست آوردن مزيت رقابتي در برآوردن نيازهاي مشتري از طريق ارتباط عمومي با آنها نسبت به ديگر رقبا است و لازمه آن توجه بيشتر به مشتري، جذب مشتريان بيشتر و ايجاد ارتباطات محكم با آنهاست .
سايه و كايلی معتقدند: اگر چه پژوهشگران يافتههاي پايداري در مورد كيفيت روابط نيافتهاند اما نتايج تجربي بيان ميكند كه روابط بين سازمانها و مشتريان تا حد زيادي صميمانه است و اين باعث افزايش وفاداري مشتري در بلندمدت ميشود. او همچنين ميگويد بعضي از مطالعات نشان ميدهد كه نتايج ناپايدار ممكن است توسط يك فاكتور ميانجي همانند نام و نشان تجاري و يا تداعي معاني نام و نشان تجاري باشد.
تبلیغات: در ترفیعات میتوان به تبلیغات داخل فروشگاه اشاره کرد. فروشگاهها از آگهیهای تبلیغاتی برای ارتباط با مخاطبان و انتقال خصوصیات مثبت، به ویژه اطلاع رسانی در مورد قیمت استفاده می کنند. واضح است که آگهیهای تبلیغاتی با تاکید بر قیمت مناسب محصول میتوانند مخاطبان را به فروشگاه جذب کنند.
پیشبرد فروش: منظور از پیشبرد فروش هماهنگ کردن و فراهم نمودن فعالیتهای فروش حضوری و تبلیغات است که خود فعالیتهایی مانند استقرار ویترینهایی در فروشگاه، برگزاری نمایشگاههای تجاری و استفاده از نمایشگاههای تجاری و استفاده از نمونهها و جوایز را در برمیگیرد.
خردهفروشان به طور مداوم درگیر تلاشهای ترفیعاتی از جمله انگیزشهای مالی هستند. فروش فصلی و تخفیفات برای جذب مشتریان در ورود به فروشگاه جزء انگیزشهای مالی به شمار میآیند. مشتریان از طریق «خریدهای مناسب» و «آخرین ورود» به فروشگاه به دام میافتند. ترفیعات به خلق آگاهی جمعی از فعالیتهای فروشگاهها و احتمال افزایش پشتیبانی از آنان کمک میکند. فروشگاهها مشتریان را در معرض پیشنهادهایشان قرار میدهند، مشتریان را در معرض کالاهای عرضه شده در فروشگاه قرار میدهند، مشتریان را از وجود کالاهای ارائه شده در فروشگاه که ممکن است تامین کننده نیازهای آتی آنها باشد، آگاه میکنند تا موجبات تشویق مشتریان به بازدید مجدد از فروشگاه را فراهم آورند. از این رو استراتژی ترفیعاتی که به طور صحیحی تدوین شده است مشتریان فروشگاه را جذب و موجب ایجاد ارزش ذهنی در آنها می شود.
تسهیلات و امکانات داخل فروشگاه
فروشگاههای دارای امکانات خوب، احتمال بیشتری برای بدست آوردن مشتریان دارند. تجهیزات اشاره به ساختار زیربنایی در فروشگاهها دارد که موجب افزایش راحتی در خرید میشود . در تحقیقی که چان انجام داد، نشان داد که وجود صندلیهایی برای استراحت در فروشگاه، موجب افزایش در حمایت از فروشگاه میشود. مثالی دیگر از امکانات؛ مکانهایی برای استراحت، محلهای مراقبت از کودکان، سرویس بهداشتی، محلی برای تعویض کودک و آب سردکن و … است. با کاهش خستگی و افزایش راحتی، خشنودی مشتریان در فروشگاه ها و زمان بازدید از فروشگاهها افزایش مییابد .
خدمات پس از معامله فروش
در تعریف شرح وظايف خدمات پس از فروش، تعابیری مختلفی بکار برده میشود. برخی معتقد هستند که خدمات پس از فروش، فقط برای رفع مشکلات آتی مشتریان طراحی شده اند. ولی آیا خدمات پس از فروش فقط برای این ایجاد شده است که هرگاه مشتری به مشکلی برخورد کرد، واحدهای تعمیراتی دست به کار شده تا رفع اشکال کنند؟ یا چیزی فراتر از رفع ایراد در ورای شرح وظایف واحدهای خدماتی تعریف شده است.
در عصر حاضر بنگاهها بیش از پیش به این نکته واقفند که ارائه خدمات پس از فروش در وفاداری و تکرار خرید مشتریان موثر میباشد، لذا خدمات ارائه شده میبایست در جهت تامین رضایت آنان باشد. تئودور لویت معتقد است که مشتریان کالاهای مختلف را برای رضایت خاطرشان میخرند نه برای خود کالا. بی شک یکی از مهمترین ارکان این رضایت خاطر را باید خدمات پس از فروش دانست، به ویژه در دورانی که به عصر مشتری سالاری معروف است. تجربه خرید لزوماً زمانی که مبادلات فروش انجام میشود و با خروج مشتریان از فروشگاه تمام نمیشود.
خدمات پس از فروش و اعتبار فروشگاه تاثیر بسزایی بر ادراکات مشتری میگذارند. ارائه خدمات پس از فروش هنگامی کامل میشود که هر خریدار به بهترین و راحتترین راه ممکن از خدمات پس از فروش بهرهمند شوند. به طور مثال، این خدمات شامل رساندن کالا به محل مورد نظر مشتریان، نصب و ضمانت، تعویض کالا و بازپسگیری کالاهای معیوب است. ازجمله مواردی که کاتلر از آنها تحت عنوان خدمات پس از فروش یاد میکند عبارتند از: تحویل کالا، ارسال پستی، بسته بندی هدیه، تعدیلات، مرجوع کردن، اصلاحات، خیاطی / درزگیری، نصب.
منبع
عبدالهي، فاطمه(1394)، تاثير ترفيعات، محيط حاكم بر خرده فروشي، پايان نامه كارشناسي ارشد، مديريت اجرايي، دانشگاه پيام نور
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید