تبيينهاي نظري دلبستگي

مباني روان پويشي نظريه دلبستگی

زير بناي مفهوم دلبستگي، در واقع همان نظريه روابط موضوعي  است. پايه اين نظريه تجسم خود و والدين است كه در دوران كودكي تحول يافته و در روابط نزديك آينده فرد اثر مي گذارند. اگر در ماههاي اوليه زندگي كودك، كشاننده‌هاي دهاني ، نهاد  به طور مرتب و منظم ارضا شوند، اين انتظار در كودك بوجود مي آيد كه ارضای نيازها ممکن مي باشد و درماندگي ناشي از عدم ارضاي نيازها براي مدتي طولاني تداوم پيدا نمي كند. بعد از اينكه كودك دوتا سه  ماهه شد، والدين متوجه مي گردند كه در اين مرحله هنگاهي كه كودك گرسنه است گريه ناشي از ناراحتي او كمتر مصرانه است. كودك بتدريج در مي يابد كه چه كسي مسئول ارضاي نيازهاي دهاني اوست. اين آگاهي كم كم تبديل به وابستگي به آن فرد خاص مي شود .طرفداران ديدگاه روان پويشي معتقدند كه نخستين روابط كودك، پايه و اساس شخصيت او را تشكيل مي دهد.

اگر چه آنها در اين ايده كه حدود دوازده ماهگي  تقريباً همه كودكان به سمت يك پيوند قوي با چهره  مادر تحول  مي يابند، توافق دارند، اما درباره ماهيت و منشأ اين ارتباط با يكديگر توافق ندارند. طرفداران دیدگاه روان پويشي بیان می‌کنند،كودك داراي نيازهای مبنایی،  بخصوص نياز به غذا و احساس گرما است كه بايد ارضا شود. به همين دليل او به چهره مادر علاقه مند شده و به او وابسته مي شود، زيرا مادر عامل ارضا نيازهاي ضروري اوست. كودك به زودي ياد مي گيرد كه مادر منشأ ارضا و خشنودي است. بالبي اين نظريه را كشاننده ثانوي مي نامد. در كودك يك آمادگي دروني براي ارتباط دادن خود با يك پستان انساني، مكيدن و تصاحب آن وجود دارد . در اين مرحله كودك ياد مي گيرد كه به آن پستان دلبسته شود، در آنجا مادري وجود دارد و بنابراين به او مرتبط و وابسته مي شود. بنابراين بر طبق ديدگاه روان پويشي نياز هاي كودك به ارضاي دهاني از طريق مكيدن موجب مي شود كه او به پستان ارضا كننده مادر و در نهايت خود مادر نيز دلبستگي پيدا كند.

 نظريه يادگيري:

 در نظريه يادگيري، رفتارهاي دلبستگي توسط فرايندهای پيچيده اي از طریق تقويتهاي متقابل ايجاد مي شود. اين نظريه در موقعيتهايي كه مراقب و كودك در مجاورت هم هستند بيشتر بر رفتارهاي قابل مشاهده تمركز مي يابد. در رابطه دو جانبه مادر ,  كودك مادر يا مراقب در پي تقويت مثبت از سوي كودك است. مثلاً وقتي والدين، كودك را از زمين بلند مي كنند، انتظار دارند كه كودك آرام شده و لبخند بزند. يا هنگامي كه آنها به كودك غذا مي دهند، انتظار شنيدن صداهايي حاكي از رضايت از سوي كودك دارند. چنانچه اين تقويتهاي  مثبت از سوي كودك رخ دهد، فراواني اعمال والدين در آينده، افزايش مي يابد. در نتيجه اين افزايش به‌نوبه خود موجب آرام شدن كودك، لبخند و احساس رضايت در او مي گردد.

نظريه رفتارگرايان:

در نظريه رفتار گرايان   گرسنگي، تشنگي و درد سائقهاي اوليه ناميده مي شوند. بر اين اساس آب و غذا براي كودك گرسنه تقويت كننده اوليه  و مراقب ، مادر  از طريقي تداعي با ارضاي سائقهاي اوليه، به عنوان چهره‌اي كه همواره موجب كاهش سائقهاي اوليه از جمله گرسنگي و تشنگي مي شود، تقويت‌كننده ثانوي  محسوب مي شود. اما به تدريج وجود مادر براي كودك ارزشمند شده و در نتيجه كودك از آن پس فقط به هنگام برانگيختگي سائقهاي اوليه در پي مادر نیست، بلكه در كودك نيازي اكتسابي براي مجاورت و نزديكي به مادر ايجاد مي گردد. بنابر اين نظريه هاي يادگيري، دلبستگي را غريزي و فطري نمي دانند، بلكه معتقدند دلبستگي حاصل تعامل ارضا كننده با افراد مهم محيط كودك است .

نظريه تحول شناختي:

اين نظريه پيشنهاد مي كند كه توانايي ايجاد دلبستگي تا حدي با سطح تحولي هوش كودك در رابطه مي باشد. طبق اين نظريه تا وقتي كه كودك نتواند يك شخص خاص را بشناسد و از ديگران متمايز كند، نمي تواند يك وابستگي خاص برقرار نمايد. هنگامیکه كودك اين تواناييها را بدست آورد، ممكن است هنوز نتواند تشخيص دهد، هنگامي كه فرد از ديد وي خارج است هنوز هم وجود دارد. شكل گيري پديده پايداري شئ يا شئي دائم در ذهن كودك يك مرحله جديد در رفتار دلبستگي به وجود مي آورد. بنابراين شايد تصادفي نباشد كه دلبستگيها نخستين بار در سن هفت تا نه  سالگي ظاهر مي شوند، دقيقا ٌ زماني كه كودكان به مرحله چهارم حسي , حركتي پياژه وارد مي شوند، یعنی زمانیکه آنها شروع به جستجو و يافتن چيزهايي مي كنند كه از دیدشان پنهان است .

 نظريه كردار شناسي :

جالبترين و مؤثرترين تبين براي دلبستگيهاي اجتماعي، توسط كردارشناسان پيشنهاد شده است كه واجد محتواي تكاملي ممتازي است. به اعتقاد کردارشناسان همه انواع از جمله انسانها، با شماري از گرايشهاي فطري متولد مي شوند كه براي بقاي آنها ارزش حياتي دارد. براي نخستين باراسپالدينگ ، در سال 1873 متوجه شد، جوجه اردكها بمحض بيرون آمدن از تخم، تقريباٌ هر شئ متحركي را دنبال مي‌كنند و لورنز،  این پاسخ دنبال كردن را در جوجه غازها مشاهده نمود. رفتاري كه وي نقشبندان  ناميد و چند ويژگي آنرا به شرح زير بيان كرد:

  • خودكار است ، پرندگان خردسال نياز به آموزش ندارند .
  • در يك دوره نسبتاٌ محدود و معين و پس از بيرون آمدن ازتخم به اين عمل مي پردازند.
  • برگشت ناپذيراست، وقتي پرنده شروع به دنبال كردن شئ خاصی نمود به آن متصل خواهد ماند.
  • نقشبندان يك پاسخ سازشي است .

هارلود ،مشاهده كرد بچه ميمونها در زمان استرس و تغذيه، مادر نرم و راحت را به مادر سيمي  ترجيح مي دهند. در مشاهدات انساني، هارلود دريافت، كودكان ممكن است به كساني دلبسته شوند كه آنها را تغذيه نمي‌كنند. ازنظركردارگرايان بزرگسال برخي از انواع پاسخهاي مراقبتي را به ارث برده اند. اين پاسخهادر حضور كودكان آشكارو كودكان نيز ذاتاٌ به سمت جنبه هايي از مراقبت جذب مي شوند .

نظريه دلبستگي تئوري بالبي:

جان بالبي با مطالعه بر روي كودكان 13تا 32 ماهه اي كه براي مدتي طولاني ، بيش از سه ماه   از مادر خود جدا شده بودند، يك رشته الگوهاي رفتاري قابل پيش بيني مشاهده نمود و این مراحل متوالي سه گانه را به شرح زير توصيف كرده است. این مراحل پيامد ناپديد شدن مادر و تنها ماندن كودكي است. بالبي واكنش نسبت به جدائي را مبناي واكنشهاي ترس و اضطراب در انسان مي داند .

  •  مرحله اعتراض : كه در آن كودك با گريه، ناله، فراخواني و جستجوي مادر، اعتراض خود را نشان مي دهد.
  • مرحله در ماندگي: كه در آن كودك اميد خود را براي بازگشت مادر از دست مي دهد.
  • مرحله گسستگي: كه در آن كودك از نظر هيجاني خود را از مادر جدا مي كند و به اعتقاد بالبي اين مرحله با احساس دو گانه نسبت به مادر همراه است ؛ كودك هم مادر را مي خواهد هم به خاطر ترك كردن او از دست وي خشمگين است .

مفهوم محوري و اصلي اين نظريه به توضيح و تشريح اين نكته مي پردازد كه چگونه نوزاد از نظر هيجاني نسبت به شخصی كه وظيفه مراقبت و نگهداري از وي را بر عهده دارد، دلبسته شده و نيز چگونه هنگامي كه از اين شخص جدا مي شود، دچار تنش و تنيدگي مي شود. تمايل كودك به برقراري نوعي رابطه نزديك با افرادي معين و احساس امنيت بيشتر در حضور اين افراد دلبستگي ناميده مي شود. در واقع دلبستگي پيوند عاطفي نسبتاٌ پايداري است كه بين كودك و يك يا تعداد بيشتري از افرادي كه نوزاد در تعامل منظم و دائمي با آنها است، ايجاد مي شود. در ايجاد و تعيين كيفيت اين پيوند عاطفي دو مفهوم قابل دسترس بودن  و پاسخ دهنده بودن   تصوير مادرانه،   نقش يگانه و منحصر به فرد ي را ايفا مي كند .به نظر بالبي، رابطه نوزاد با والد به صورت يك رشته علايم فطري آغاز مي شود كه والد را به سوي نوزاد جلب مي كند. به مرور زمان، پيوند عاطفي و صميمي يا به تعبير بالبي ، دلبستگي  ميان اين دو ايجاد مي شود كه با توجه به اجزاي شناختي و هيجاني آن موجب برخوردار شدن بيشتر نوزاد از حمايت والد يا والدين و ترغيب الگوهاي فرزند پروري و تغذيه در آنان خواهد شد. بالبي معتقد است كه تغذيه لزوماٌ مبناي دلبستگي نيست، بلكه پيوند دلبستگي خود مبناي زيستي نيرومندي دارد كه مي توان آن را در مفهوم تكامل بهتر شناخت.

بالبي،  در ضمن بحث خود از رفتارهاي دلبستگي به عنوان غرايز صحبت مي كند . اما او اصطلاح غريزه را به معناي دقيق آن به كار نمي برد . منظور او اين است كه چنين رفتارهايي در اساس ذاتي است و تقريباٌ همه اعضاي گونه يك الگوي مشخص دارد و واجد ارزش انطباقي براي گونه است . بالبي رابطه دلبستگي بين مراقب و كودك را داراي چهار ويژگي مي داند : حفظ مجاورت، پايگاه امن، بهشت امن ، پريشاني حاصل از جدايي . كوشش كودك جهت حفظ مجاورت براي اين است كه همواره در كنار مراقب بماند چون در صورت جدا شدن از مراقب دچار تنش و عدم امنيت مي شود. و همچنين كودك از مراقب به عنوان پايگاه ايمني بخش استفاده مي كند تا در رفتارهايي مانند، اكتشاف محيط اطراف و تمرين مهارتهاي شناختي و رشد مهارتهاي حركتي شركت جويد. بعلاوه كودك از مراقب به عنوان بهشت امني براي آسايش، حمايت و اطمينان خاطر، هنگاميكه احساس ترس يا غم مي كند، بهره مي جويد. دسترسي كودك به اين خصايص، سبك دلبستگي اوليه او را مشخص مي كند. در رابطه با مراقب، كودك مي آموزد كه آيا مي تواند به دردسترس بودن و پاسخ دهنده بودن مراقب اطمينان داشته باشد يا خير؟

توصیف اضطراب

اضطراب یک حالت خُلقی است که مشخصه آن هیجان منفی شدید و تنشهای جسمانی است که در آن فرد، با ترس ونگرانی، خطر یا حادثه ناگواری را پیش‌بینی می‌کند . دو ویژگی اساسی اضطراب- هیجان منفی شدید و عامل ترس, در این تعریف مد نظر قرار گرفته. کودکانی که به‌طور دائم و پی‌در‌پی دچار اضطراب می‌شوند به اختلالهای اضطرابی مبتلا هستند . اختلالهای اضطرابی کودکان و نوجوانان اولین بار در سال 1980 در سومین چاپ راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی (DSM-III) به سه نوع اختلال اضطراب جدایی، اختلال اجتنابی کودکی و نوجوانی، و اختلال اضطراب فراگیر طبقه بندی شد. ولی در راهنمایی (DSM-IV)، از میان آنها، اختلال اضطراب جدایی در گروه اختلالهایی که معمولاً برای نخستین بار در دوره‌ی شیرخوارگی، کودکی یا نوجوانی تشخیص داده می‌شوند، منتقل شد.

اختلال اجتنابی کودکی و نوجوانی، اختلال اضطراب فراگیر در راهنمای (DSM-IV) به دلیل مشابهت در ویژگیهای اصلیشان، در یک طبقه، تحت عنوان اختلال اضطراب فراگیر و هراس اجتماعی مطرح شده که در زمرۀ اختلالهای اضطرابی بزرگسالان قرار می‌گیرند، علاوه براین کودکان و نوجوانان ممکن است به سایر اختلالات اضطرابی همچون هراس خاص، اختلال وسواس فکری عملی و اختلال آسیب پس ضربه‌ای، که جزء اختلالهای اضطرابی بزرگسالان محسوب می‌شود نیز مبتلا شوند . اختلالهای اضطرابی، بعنوان شایع ترین طبقه اختلالات روانی شناخته شده اند که کودکان و نوجوان را تحت تاثیر قرار می‌دهند. اگرچه، ترسها و اضطرابهای گذرا، جزئی از رشد طبیعی در نظر گرفته می‌شوند، تجربه اضطراب تاثیر منفی پایداری در زندگی عده زیادی از کودکان دارد. اضطراب به از کار افتادگی شدید کودک منجر می‌شود که در بدترین حالت، بشکل دوری گزینی کودک از فعالیتهایی، نظیر رفتن به مدرسه، برقراری تماس و رابطه با همسالان و فعالیتهای مستقل بروز می‌کند .

پیشرفتهایی که در پژوهشهای مربوط به آسیبهای روانی کودک، به ویژه، درباره‌ اختلالهای اضطرابی حاصل شده است. و به تغییراتی در طبقه بندی این اختلالها انجامیده، که در چهارمین چاپ راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی شاهد آن بودیم. و اختلال اضطراب جدایی تنها اختلال اضطراب دوران کودکی گزارش شده است.  متداولترین و شایع ترین طبقه‌ی اختلالهای روانی در نوجوانان، و نخستین دلیل  ارجاع کودکان به مراکز بهداشت روانی، اختلالات اضطرابی می‌باشد . پژوهشها، بیانگر این هستند که نشانه‌های اضطراب ممکن است در طی زمان بدتر، و احتمالاً منجربه افسردگی می‌شوند. توجه به آسیب شناسی روانی، به افزایش شناخت‌ ما از ماهیت و سیر اختلالها کمک می‌کند، اما مهمتر اینکه، این امر، تلویحاتی برای تجویز برنامه‌های درمان موثر و مبتنی بر تجربه برای گروه وسیعی از اختلالهای اضطرابی در کودکان دارد .

منبع

طباطبایی شهرآباد،بی بی نرگس(1392)، بررسي و مقايسه سبك هاي دلبستگي مادران داراي كودكان  مبتلا به اختلالات افسردگی-اضطراب،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0