تاریخچۀ سبک زندگی

با گذشت زمان و در آغاز قرن ۲۰، به جای تمرکز بر رفتارهای مصرفی و تکیه بر جنبه‌های عینی زندگی انسان و اتفاقاً در اصل خود بیشتر وابسته به نیازهای اولیه مانند خوردن، پوشیدن و مسکن، جنبه‌های ذهنی و نیازهای ثانوی انسان مانند؛ روابط انسانی،نگرش‌ها و گرایش‌ها  مورد توجه قرار گرفت اگرچه، محوریت و تکیه بر رفتار مصرفی در تمامی سال‌های قرن ۲۰ تداوم یافت.نظریه‌پردازانی که در آغاز قرن ۲۰ از این اصطلاح بهره برده‌اند آن را در نقد محوریت روابط وسرمایه در نظریه طبقات اجتماعی مارکس و نظام سرمایه‌داری لیبرال و مکاتب مربوط به آن، با طرح محور جدید مصرف  به کار گرفتند. طبیعی است، در این نظریه‌ها عناصری اززندگی انسان به منزله سبک زندگی اهمیت یافت که به رفتارهای مصرفی او مربوط می‌شد، اما توجه به ابعاد فرهنگی و معنوی تر زندگی انسان در دهه‌های بعد، باعث شد از این اصطلاح در ابعاد وسیع تری بهره برده شود .

آدلر ، مفهوم سبک زندگی را برای اولین بار در سال ۱۹۰۰ بیان کرد. به نظر او سبک زندگی به مثابۀ مجموعه‌ای از ویژگی‌های شخصیتی است که هر فردی به طور ذهنی در سال‌های اولیۀ کودکی آن را در قالب یک طرح‌وارۀ نظام‌یافتۀ فردی در بافت اجتماعی خانواده برای خود طراحی می‌کند. کودک شیوه‌های مختلف رفتاری را آزمایش می‌کند ، بخصوص هنگامی که پاسخی را از محیط دریافت می‌کند، سپس دیدگاه یگانۀ خود را در مورد خود، دیگران و جهان گسترش می‌دهد ، به تعبیر اباذری و چاوشیان ، بعد از دهۀ ۸۰ میلادی، با گسترش فناوری‌های ارتباطی و اطلاعاتی نظیرماهواره، اینترنت و گسترش شبکه‌های ارتباطی در جهان، فرهنگ مدرن در جهان گسترش پیدا کرد. با فرآیند جهانی شدن، شبکه‌های ارتباطی و ماهواره‌ها با اینکه فرآیند یکسان‌سازی فرهنگ جهانی را دنبال می‌کردند، اما درعین‌حال موجب خلق تمایزات گوناگون میان مردم شدند. افراد با ایجاد تمایز، سعی در متفاوت نشان دادن خود از دیگری داشتند. این امر با مصرف کردن کالاهای مادی و معنوی نمود عینی تری بخود گرفت و ادبیات جدیدی تحت عنوان سبک زندگی وارد عرصه جامعه‌شناسی شد.

شاخص‌های سبک زندگی

از نظر کاویانی،یکی از راه‌های درک بهتر مفهوم سبک زندگی ، بررسی عناصر و مؤلفه‌هایی است که برای سبک زندگی برشمرده شده است. منظور از مؤلفه، اموری است که مصداق عینی سبک زندگی محسوب می‌شوند. پس مواردی که از سوی محققان به عنوان عوامل مؤثر بر سبک زندگی پیشنهادشده از قبیل میزان درآمد و تحصیلات به عنوان مؤلفه در نظر گرفته نمی‌شوند .

عناصری که زیمل، وبلن و وبر ، در آثار خود از آن‌ها یادکرده‌اند، عبارت است از: شیوۀ تغذیه، خودآرایی ؛ نوع پوشاک و پیروی از مد، نوع مسکن ؛ دکوراسیون، معماری و اثاثیه، نوع وسیلۀ حمل‌ونقل، شیوه‌های گذران اوقات فراغت و تفریح، اطفار ؛ رفتارهای حاکی از نجیب‌زادگی یا دست و دل بازی، کشیدن سیگار در محافل عمومی، تعداد مستخدمان و آرایش آن‌ها . ادوارد فرن، این مؤلفه‌ها را در سه گروه فعالیت‌ها ؛ مانندکار و سرگرمی، علاقه مندیها ؛ مانند خانواده و رسانه و عقاید ؛ مانند موضوعات سیاسی و اجتماعی  دسته‌بندی می‌کند. بودریو ، بررسی سبک زندگی را یک در مطالعۀ دارایی (کالاهای تجملی یا فرهنگی ای) می‌داند که افراد دور خود جمع کرده‌اند؛ مانند خانه، ویلا، قایق تفریحی، ماشین، اثاثیه، نقاشی‌ها، عطر، لباس‌ها و دو، فعالیت‌هایی که افراد خود را با آن متمایز نشان می‌دهند؛ ورزش‌ها، بازی‌ها، تفریحات ؛ پیاده‌روی یا کوه‌پیمایی، اسکی یا سوارکاری، گلف یا تنیس، لباس پوشیدن، رسیدگی به ظاهر بدن خود، نحوه استفاده از زبان و بودجه‌بندی. لوید وارنر، در قالب بررسی سبک زندگی، افزون بر نحوۀ گذران اوقات فراغت و تفریحات و سلیقه‌های ورزشی، به تفاوت‌های دینی و چشم‌اندازهای اخلاقی، ارزش‌های سیاسی، الگوهای زندگی خانوادگی، روابط زناشویی و تربیت کودک در تحقیقات خود اشاره کرده است. گردن، در جمع‌بندی خود چند عاملمهم را در مطالعه سبک زندگی برمی‌شمرد: الگوهای مصرف، نوع لباس، نحوه صحبت، نگرش‌ها و الگوهای مربوط به نقاط تمرکز علاقه‌مندی در فرهنگ مانند امور جنسی، عقلانیت، دین، خانواده، میهن‌پرستی، آموزش، هنرها و ورزش‌ها.

اما مهدوی کنی ؛ پیشنهاد می‌کند، عناصر مذکور در چهار مقوله طبقه‌بندی شود: اموال (سرمایه‌های مصرفی)، فعالیت‌ها ؛ عادات، شغل، گذران اوقات فراغت و …، نگرش‌ها و گرایش‌ها و روابط انسانی ؛ از بین فردی گرفته تا اجتماعی. نظرات گوناگونی در رابطه با شاخص‌ها و مؤلفه‌های سبک زندگی از سوی جامعه‌شناسان ارائه شده است. از آنجایی که می‌توان سبک زندگی را مجموعه‌ای از رفتارها دانست، مصداق‌های زیادی هم برای آن می‌شود در نظر گرفت. در نهایت در زمینۀ شاخصه‌های سبک زندگی همانطور که بیان شد نظرات، تعاریف و دسته‌بندی‌های گوناگونی وجود دارد اما راهبرد ما در این پژوهش استفاده از دسته‌بندی‌هایی است که اکثر محققان بر روی آن‌ها اتفاق نظر دارند عبارت‌اند از:

  • مصرف فرهنگی

از نظرگیرو، کاتز و شاویت ، به دو دلیل شاخصه‌های سبک زندگی بیشتر از عرصۀ مصرف فرهنگی استخراج شده‌اند. دلیل یک این است که مصرف فرهنگی غالباً کمتر از بقیه انواع فعالیت‌ها مستلزم هزینه کردن است و قدرت انتخاب افراد نیز در این زمینه زیاد است. به علاوه قریحه که از عناصر سازنده سبک زندگی است بیش از هر چیز در الگوی انجام دادن فعالیت و مصرف فرهنگی بروزمی‌کند. دو اینکه دیدگاه بوردیو ، درباره اینکه طبقات بالا خود را با استفاده از فرهنگ متعالی از بقیه طبقات متمایز می‌کنند، سبب شده است تا بسیاری از پژوهشگران نظریه وی را دوباره بیازمایند. به هرحال سلیقه‌های افراد در مصرف فرهنگی، در کنار فعالیت‌های فراغت و الگوهای مصرف از اصلی‌ترین شاخص‌های مورد استفاده در مطالعات سبک زندگی بوده است. از نظر گیرو و کاتز ، برخی از شاخص‌های فعالیت‌های فرهنگی مورد استفاده عبارت‌اند از: دیدن تلویزیون، رسانه‌های تصویری دیگر (ماهواره و اینترنت)، گوش دادن به موسیقی، خواندن روزنامه، رفتن به سینما، خواندن کتاب، خواندن مجله، گوش دادن به رادیو، شرکت در فعالیت‌های هنری، رفتن به تئاتر، بازدید از موزه و شرکت کردن در انواع فعالیت‌های هنری. هر یک از انواع مصرف فرهنگی می‌توانند در ابعاد مختلف به عنوان شاخص به کار گرفته شوند. برای مثال می‌توان مصرف انواع موسیقی (کلاسیک، پاپ، راک، اپرا و …) را شاخص قرارداد و در زمینۀ مطالعۀ ادبیات، مصرف کتب ادبی متعالی و عامیانه را از هم جدا کرد. همچنین بوروکز ، اعتقاد دارد، شدت مصرف هر محصول فرهنگی نیز می‌تواند شاخصی برای سبک زندگی باشد. برای مثال به عوض شاخص قرار دادن خواندن/نخواندن کتاب یا رفتن/نرفتن به سینما، دفعات خواندن یا دفعات رفتن به سینما در یک بازۀ زمانی شاخص دانسته می‌شود.

  • فعالیت‌های فراغت

گروه دو شاخص‌های سبک زندگی عبارت‌اند از فعالیت‌هایی که افراد در زمان فراغت انجام می‌دهند. انتخاب فعالیت فراغتی در زمان فراغت، نشانه‌ای از ارزش‌های فرهنگی و قریحه است؛اما هر فعالیت فراغتی مصرف فرهنگی نیست و مصرف فرهنگی نیز همواره در اوقات فراغت انجام نمی‌شود. بر اساس نظر لامونت، برخی از فعالیت‌های فراغت که به منزلۀ شاخص سبک زندگی از آن‌ها استفاده‌شده عبارت‌اند از استراحت کردن، ورزش و بازی، فعالیت‌های دینی و بر اساس نظر کاتز و گیرو، گردش و تفریح در فضاهای بیرون از خانه، سفر کردنو بر اساس عقیدۀ گانزیبون، رفت‌وآمد با دوستانو مشارکت در اعمال داوطلبانه اجتماعی نظیر خیریه‌ها و بر اساس نظر مارسدن و رید، تماشای رخدادهای ورزشیو بازدید از نمایشگاه‌ها.

  • شاخص‌های پراکنده

در زمینۀ مصرف فرهنگی و فعالیت‌های فراغت به منزله شاخص سبک زندگی، ادبیات گسترده‌ای وجود دارد؛اما در مجموع به صورت جسته و گریخته به فعالیت‌های دیگری نیز اشاره‌شده که نمی‌توان همۀ آن‌ها را ذیل عنوانی واحد گرد آورد. در اینجا به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود.

مدیریت بدن: چاوشیان به سه دسته شاخص اشاره می‌کند که از میان آن‌ها رفتارهای مرتبط با مدیریت بدن جالب‌توجه هستند. انواع عادات در لباس پوشیدن، آرایش موی سر و استفاده از پیرایه‌هاو همچنین شیوه مدیریت بهداشت و سلامت بدن در زمره این شاخص‌هاست .

الگوهای خرید: شیوۀ خرید کردن و نوع کالاهایی که خریداری می‌شود، شاخصی برای سبک زندگی است. البته این شاخص زمانی کارآمد است که در خصوص کالاهایی به‌کاربرده شود که انواع مختلف آن‌ها وجود دارد و به لحاظ قیمت برای بخش عمدۀ جامعه در دسترس است .

نام‌گذاری کودکان: لیبرسون با مطالعۀتفاوت در قریحه و تأثیر آن بر نام‌گذاری کودکان، این عمل را شاخصی برای قریحه و سبک زندگی خانواده‌ها می‌داند. اتفاقاً از آنجا که افراد در نام‌گذاری، هیچ محدودۀ ساختاری مادی خاصی ندارند، با این عمل می‌توانند حداکثر انتخاب گر بودن خود را نشان دهند و به همین لحاظ یکی از بهترین شاخص‌ها برای مطالعۀ سبک زندگی است.

رفتار خانوادگی: زابلکیو کانتر جزء اولین کسانی هستند که رفتار افراد در خانواده را به منزلۀ شاخص سبک زندگی معرفی کرده‌اند. در شرایط اجتماعی کشورینظیر آمریکا، پذیرش ازدواج یا زندگی کردن به شیوۀ هم خانگی ؛ بدون ازدواج رسمی یک رفتار سبک زندگی است. فرد برای پذیرش هر دو امکان ساختاری دارد؛اما در شرایط کشوری مثل ایران، تقسیم کار در منزلو نوع الگوی تصمیم‌گیری موجود در خانه می‌تواند شاخصی برای سبک زندگی باشد.

الگوی مصرف غذا: ماریلین واکر در گزارشی دربارۀ الگوی مصرف غذا در تایلند، این مصرف را شاخصی برای سبک زندگی دانسته و حتی آن را ابزاری برای بررسی تغییر اجتماعی می‌داند. همگان غذا می‌خورند اما برای انتخاب نوع غذا، تشریفات خوردنو محل غذا خوردن حق گزینش دارند. به همین دلیل، فرآیند غذا خوردن می‌تواند شاخصی برای سبک زندگی باشد.

شیوۀ آرایش منزل، نوع تلفظ کردن لغات و سخن گفتن، مقصد مسافرت‌های افراد به هنگام تعطیلات، داشتن حیوانات خانگی و عادت به نوشیدن الکل و مصرف سیگار نیز جزء شاخص‌های سبک زندگی دانسته شده است. اعمال مذهبی نیز بخشی از رفتار و مصرف فرهنگی به حساب می‌آیند .

اما در نهایت با توجه به هدف پژوهش پیش رو از میان شاخص‌های مختلف زندگی، دو شاخص اوقات فراغت و روابط انسانی در این پژوهش مورد بررسی قرار می‌گیرد.

با توجه به همۀ توضیحاتی که در مورد سبک زندگی و شاخص‌های آن داده شد، باید به بحث مهم ریشه‌های سبک‌های زندگی متفاوت در جوامع و زندگی انسان‌ها نیز پرداخت. ریشه‌هایی که گاه نشأت‌گرفته از ارزش‌ها و اصولی است که مکاتب فکری مختلف به انسان‌ها عرضه داشته‌اند. مکاتبی که با داشتن نظام فکری خاص دیدگاه‌ها و نگرش‌هایی را در همۀ عرصه‌های زندگی همسو با جهان‌بینی خود به جوامع تجویز کرده‌اند و در طی سال‌های متمادی بانفوذی آرام و بی‌صدا سبک‌های زندگی انسان‌ها را از یکدیگر متمایز نموده‌اند. ازجمله تغییراتی که می‌توان در این زمینه‌ها نام بردتغییراتی است که در شیوۀ نگرش به جهان اجتماعی و مفروضات آن می‌باشد. تغییراتی در مورد تعریف انسان به عنوان عنصر سازندۀ اجتماع، ارزش‌هایش، نگاه او به جهان و زندگی، ارتباطش با سایر انسان‌ها و حتی با طبیعت اطرافش.

یکی از مکاتبی که امروزه در جوامع نفوذ بسیاری داشته لیبرالیسم است. این مکتب با نظام فکری خاص خود مروّج ارزش‌ها و اصولی است که موجب تغییراتی در زمینه‌های مختلف زندگی در جوامع بوده است و دگرگونی‌هایی را در زمینۀ شاخص‌های زندگی به وجود آورده است. برای شناخت این شاخص‌ها و ریشه‌های آن در لیبرالیسم باید هر چه بیشتر آن را مورد بررسی قرارداد.

منبع

جامه بزرگی،مریم(1392)، بررسی وجوه تقابل سبک زندگی لیبرالیستی بااسلام،پایان نامه کارشناسی ارشد،گرایش تعلیم وتربیت اسلامی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی علامه طباطبایی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0