تاثیر عوامل مختلف بر اختلال بد شکلی بدن
جنسیت و اختلال بدشکلی بدن : بدشکلی بدنی در زنان، به ویژه در اواخر نوجوانی، شایعتر است. مردان نسبت به زنان در سنین پایین تری به اختلال بدشکلی بدن دچار میشوند . تفاوت جنسی در شدت بیماری نیز وجود دارد. مطالعات بسیاری نشان دادند مردان شکل شدیدتر اختلال را تجربه میکنند و پیش آگهی آنان از نظر روانشناختی ضعیفتر است. شاید ما حدس بزنیم که اختلال بدشکلی بدن بیشتر در جنس مونث دیده میشود تا در جنس مذکر، ولی تحقیقات بسیاری نشان میدهد که میزان شیوع این اختلال بین دو جنس برابر میباشد . البته در بعضی تحقیقات به میزان کمی تعداد زنان مبتلا به اختلال بدشکلی بدن نسبت به مردان مبتلا بیشتر بود و میزان شیوع در زنان بالاتر از مردان گزارش شده است، که ممکن است زنان به خاطر عاطفی بودن، بدنشان آمادگی بیشتری برای تجربه این علائم داشته باشند .با توجه به پژوهشی که توسط فارز، استینبرگ و تامپسون انجام گرفت مشخص شد که دختران در مقایسه با پسران نگرانی بیشتری در مورد اعضای بدن دارند.
جنسیت بر ماهیت و شدت همبودی اختلال بدشکلی بدن تاثیر میگذارد. در مطالعات مختلف در زنان میزان بالایی از همبودی اختلال بدشکلی بدن با پر اشتهایی روانی و اختلال اضطراب منتشر و پر اشتهایی روانی درطول عمر و افسردگی و فوبی اجتماعی گزارش شده است و مردان مبتلا به اختلال بدشکلی بدن به احتمال بیشتری مشکلات سوءمصرف دارو و الکل دارند و اختلال بدشکلی بدن در مردان با اختلال دو قطبی در طول عمر همبود است .برخی مطالعات نشان دادند که زنان و مردان مبتلا به اختلال بدشکلی بدن به یک نسبت دچار افسردگی اساسی، اختلال هراس، گذر هراسی، فوبی اختصاصی و بیاشتهایی روانی میشوند، در حالی که این اختلالات در جمعیت عمومی در زنان شایعتر از مردان است. میزان اقدام به خودکشی در زنان مبتلا به اختلال بدشکلی بدن دو برابر بیشتر از مردان مبتلا است، که در جمعیت عمومی این نسبت متفاوت است .
تفاوت دیگر بین دو جنس، که بازتاب فرهنگی دارد، نگرانی درباره اجزاء بدن است. مردان نسبت به زنان اشتغال ذهنی بیشتری نسبت به آلت تناسلی خود دارند و بیشتر درباره کم مویی یا طاسی، پرمویی بدن، قد،کوچک بودن ساختمان بدن، لاغری مانند نداشتن عضله کافی نگرانی دارند، علاوه بر این، نگرانی مردان با احتمال بیشتری تک عاملی است . در حالی که زنان بیشتر نگران وزن و بزرگی اندامهای بالایی بدن هستند. مثلا فکر میکنند که وزنشان خیلی زیاد است و اشتغال ذهنی بیشتری با سینه و پاها، باسن دارند . همه زنان مبتلا درباره افزایش وزن و مردان مبتلا درباره کمبود یا افزایش وزن خود نگران هستند ، که این یافته با جمعیت غیر بالینی که زنان درباره وزن زیاد و مردان درباره وزن کم یا زیاد ابراز نگرانی میکنند، شباهت دارد . اما این امر در زنان جایگاه ویژهای دارد، چون استانداردهای اجتماعی کنونی برای زیبای زنان به صورت افراطی بر روی تمایل به لاغری تاکید میکند. بنابراین زنان به سادگی در برابرعوامل مستعدساز پریشانی تصویربدنی قرار میگیرند. مطالعات زیادی نارضایتی قابل توجهی را در اندازه بدن و شکل بدن در میان زنان نشان دادهاند. شکل بدن لاغر، عموما با جوانی رابطه دارد و به ویژه در زنان این انتظار میرود که ظاهر جوانی را حفظ کنند چرا که جوانی برای زنان در جوامع ارزشمند است. پسانس و پاین بیان میکنند که فشار اجتماعی معناداری بر زنان وجود دارد که جوان به نظر برسند، فشاری که بر مردان به همین میزان وارد نمیشود.
همچنین زنان با احتمال بیشتری دست به پنهان سازی نقص و وارسی خود در آینه میزنند . مردان مانند زنان خواهان درمانهای طبی غیر روانپزشکی هستند اما تفاوت جنسی در ارجاع مبتلایان به پزشک دیده میشود، مردان عموما به جراحی و درمانهای تخصصی پوست تا درمانهای دندانپزشکی و زنان به جراحان گوش و حلق و بینی مراجعه می کنند . نتایج پژوهشهای مختلف نشان میدهد که تعداد زنان استفاده کننده از جراحی زیبایی بیشتر از مردان است. این موضوع شاید نشان دهنده این باشد که ایجاد تغییرات عمیق در ظاهر، در زنان پذیرفتنیتر از مردان و در حقیقت همان مقدار توجهی که یک زن به ظاهر خود میکند و خوش لباسی تلقی میشود در یک مرد خود شیفتگی قلمداد میشود.
اختلال بدشکلی بدن در سنین مختلف: به منظور افزایش دانش در مورد اختلال بدشکلی بدن در هرگروه سنی و بررسی شباهتها و تفاوتها، به تحقیق بیشتر نیاز است. اختلال بدشکلی بدن در کودکان نادر نیست، نیمی از مبتلایان گزارش میکنند که قبل از ۱۶ سالگی نشانههای اختلال را داشتهاند و ۱۳% شروع نشانههای خود را قبل از ۱۰ سالگی گزارش کردهاند.
گذر از کودکی و ورود به دوره نوجوانی یکی از مهمترین مراحل زندگی است . نوجوانان معمولا دارای مشکلات ویژهای هستند که در دوره کودکی کمتر با آن مواجه میباشند . در خلال زندگی، افراد در هر سنی روی ابعاد خاص و متفاوتی از وجود خود سرمایه گذاری کرده و بر مبنای میزان اهمیتی که برای این، ابعاد قائل میشوند ارزیابی دیگران را نیز در این جنبهها مهم تلقی میکنند. در سنین نوجوانی یکی از جنبههای مهم تشکیل دهنده هویت و عزت نفس افراد ظاهر جسمانی و تصویر بدن است . در این دوره تکاملی، تغییراتی در وضعیت بدن، تفکر و روابط اجتماعی فرد به وجود میآید. نوجوانان در جریان رشد بیولوژیکی، اجتماعی و روانی درگیر مجموعهای از تغییرات از جمله تمایل به کسب استقلال، جستجوی الگوهای خارج از خانواده و نیاز به تأیید و مورد قبول واقع شدن از طرف دیگران میباشند . نوجوانان به ویژه جنس مونث در سنین بلوغ به دلایل متعدد از جمله عوامل فرهنگی، اجتماعی و نژادی توجه خاصی به وزن و شکل بدن خود دارند. بیشترین مشکل نوجوانان، در رابطه با تصویر ذهنی از خود میباشد، زیرا فرد در این دوره، تغییرات جسمی و روانی را تجربه میکند و افزایش قد، وزن و ظهور صفات ثانویه در مدت زمان کوتاهی تصویر ذهنی فرد را دچار تغییر میکند .
تصویر ذهنی نامطلوب یا عدم رضایت از وزن و ابعاد بدن، در نوجوانان احتمال بروز رفتارهای مخاطره آمیز از نظر سلامتی را افزایش میدهد . در این دوره تصویر ذهنی که به دلیل تغییرا ت جسمی تحت تاثیر قرار میگیرد ممکن است منجر به اختلال گردد .نوجوانان قشر آسیب پذیر و حساس جامعه در ابتلا به بیماریهای روانی به خصوص نسبت به اختلال بدشکلی بدن هستند .اختلال بدشکلی بدن که وابستگی تنگاتنگی بادگرگونیهای دوره بلوغ دارد، در حدود دوازده سالگی آغاز میشود و درهجده تا بیست سالگی معمولا از بین میرود. اما چون اکثر افرادی که دارای اختلالاند از بیان نشانههای مرضی خود اکراه دارند ممکن است تشخیص آن، سالها پس از ابتلای به بیماری صورت گیرد . این اختلال در دختران شایعتر است . در بررسی میزان اختلال بدشکلی بدن در نوجوانان که توسط گرنت وهمکاران ، انجام شد، آنها دریافتند که ۱۳% از آزمودنیهاشان، ملاکهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی را در خود مشاهده کردهاند، با این وجود هیچکدام از بیماران قبلا تشخیص اختلال بدشکلی بدن نگرفته بودند. .
البته تشخیص اختلال بدشکلی خفیف، از نگرانیهای نوجوانی بسیار دشوار است و مانند بزرگسالی، تشخیص بر اساس اشتغال ذهنی و تاثیر آن بر کارکرد، و ایجاد اختلال هیجانی گذاشته میشود . بنابراین تشخیص افتراقی درست اختلال از نشانههای خاص دوران نوجوانی و دادن راهکارهای مناسب درمان، بسیار اهمیت دارد . با توجه به اینکه نگرانی مربوط به ظاهر در دوره نوجوانی خیلی شایع است باید در تشخیص اختلال بدشکلی بدن خیلی دقت کرد. به چند علت مهم است که اختلال بدشکلی بدن کودکان و نوجوانان هر چه سریعتر شناسایی شود:
- اختلال بدشکلی بدن میتواند باعث نمرات پایین در تحصیل، افت یا اخراج از مدرسه، کناره گیری از خانواده و دوستان، افکار خودکشی، رفتارهای خشن و مشکلات جدی دیگر شود.
- رشد طبیعی میتواند در اثر علائم اختلال بدشکلی بدن آسیب ببیند.
- اگر اختلال بدشکلی بدن زودرس، درمان نشود میتواند مشکلات بین فردی، شغلی، و تحصیلی ایجاد کند.
البته تشخیص و درمان زود هنگام، تاثیر اختلال را بر فرد کاهش میدهد و خود را به کارکرد بهنجار باز میگرداند و لازم است راهکارهای پیشگیری و درمان در اواخر کودکی و اوایل نوجوانی آغاز شود. در یک مطالعه مشخص شد که اگر اختلال در کودکی و نوجوانی شروع شود، بیشتر احتمال میرود که فرد خانه نشین شود (۲۰% در مقابل ۱۱%) و یا در بیمارستان روانی (۷۰% در مقابل ۱۸%) بستری شود . علاوه بر آن، نوجوانان مبتلا به اختلال بدشکلی بدن در مدرسه و شغل خود نابسامانیهای عملکردی شدیدی پیدا میکنند و مطالعات نشان میدهد که نرخ اقدام به خودکشی آنها به ۴۵ درصد میرسد. شروع اختلال در نوجوانی بر فرد تاثیر خاصی میگذارد. در نوجوانی وظایف رشدی مهمی مانند ارتباط با همسالان، استقلال و جدایی از خانواده، احساس نیرومند یکپارچگی در هویت و رشد جنسی وجود دارد که اختلال بدشکلی بر آنها تاثیر میگذارد. انزوای ناشی از اختلال، در رشد اجتماعی، ارتباط با همسالان و ارتباطات صمیمانه اختلال ایجاد میکند و استقلال از خانواده را به تاخیر میاندازد. شکل گیری هویت، بر اثر اختلال به شدت آسیب میبیند و احساس شرمندگی و احساس حقارت شدید به دلیل بدشکلی، رشد هویت و اعتماد به نفس را با دشواری روبرو میسازد. در مطالعات نشان داده شده است که ظاهر فیزیکی در نوجوانی با اعتماد به نفس همبستگی دارد ویکی از جنبههای مهم در رشد اعتماد به نفس، ظاهر جسمانی است .
دل مشغولیهای مرتبط با اختلال بد شکلی بدنی می تواند بر همه بخشهای بدن متمرکز شوند.گاهی موضوع اصلی نگرانیها را اندام (فربهی، لاغری) و گاهی یک بخش خاص بدن (پا، دست، سر، گوش ها، لب، بینی، دهان، لب، چشم ها، موها و دندانها، جوش های صورت و لک و مک و… و بخصوص چهره تشکیل می دهد.تردیدی نیست که اغلب، فزون_ سرمایه گذاری بر اعضای مرتبط با ویژگیهای جنسی نخستین یا ثانوی (اعضای تناسلی، پستان، موهای بدن، تغییر صدا) نیز مشاهده می شود.فربهی نسبی و نامحسوس فیزیولوژیکی در خلال پیش_ نوجوانی، بخصوص در دختران، گاهی به منزله نقطه تبلور این اختلال در می آید و روان بی اشتهایی غالبا”پیامد آن است.گاهی نیز نگرانی به یک بخش بدن مانند چاقی رانها یا شکم، چاقی بازوها و غیره معطوف می شود و این دل مشغولی پاره ای از نوجوانان را به انتخاب لباسهای خاصی که بتوانند بد شکلی بدنی آنها را پنهان کنند، وادار می کند.لاغری بیشتر در پسرانی مشاهده می شود که خود را به قدر کافی قوی و تنومند نمی پندارند و احتمال دارد که رفتار جبرانی پرخوری را در پی داشته باشد.بلند قدی یا کوتاه قدی یعنی طول قامتی که از میانگین فاصله می گیرد، می تواند دلمشغولیهایی را در فرد ایجاد کند.این نکته بخصوص در مورد کوتاه قدی صحت دارد، چرا که توام شدن آن با احساس کهتری، نوجوان را در جهت انجام اعمال جبرانی(قدرت نمایی) یا پذیرش بازخوردهای واکنشی مانند رفتارهای بزهکارانه می راند. گاهی فکر داشتن پاهای بسیار بزرگ، بسیار کوچک، بسیار پهن یا بدشکل، موضوع دلمشغولی مبتلایان اختلال بدشکلی بدن است. معمولا دختران تصور میکنند که پاهایشان بسیار بزرگ است و بالعکس پسران، کفشهایی را انتخاب میکنند که آشکارا بزرگتر از حد نیاز آنها است. جوشهای بلوغ، بخصوص در دختران، موضوع دلمشغولیهای گسترده و توام با احساس ناارزنده سازی هستند. درآمدن موهای بدن در نوجوانان پسر و دختر، در بیشتر مواقع با یک انتظار اضطراب آمیز همراه است و هر تاخیر در این مورد، میتواند نگرانی و ترس را در آنها برانگیزد. ترس از صورت بیمو در پسران و وحشت انبوهی موهای بدن در دختران، موجب میشود تا این نوجوانان ساعتهای متمادی به مشاهده خود بپردازند و از ریش تراش به منظور تقویت موهای صورت و یا از بین بردن موهای تخیلی استفاده کنند. رشد پستانها در دختران به منزله علامت بلوغ جسمانی تلقی میشود و کوچکی، بزرگی یا بدشکلی آنها نگرانیهای مفرطی را برمیانگیزد. در پسران نیز حتی رشد نامحسوس پستان میتواند تردیدهای گستردهای را درباره هویت جنسی به وجود آورد. اعضای تناسلی، نیز به خودی خود موضوع ترسهای فراوانی، بخصوص در پسران، هستند و میتوانند دلمشغولیهای مفرطی را درباره بهنجاری جنسیت ایجاد کنند. توجه دختران بیش از آنکه به شکل معطوف شود (بنابراین با بدشکلی بدنی به معنای خاص سروکار نداریم) متوجه معنای خاصی از قاعدگی و بخصوص توانایی بچه دار شدن میشود. تغییراتی که به علت بلوغ جسمانی در صدا ایجاد میشوند ترسهایی را، بویژه در پسران، برمی انگیزند که بر اساس واکنشهای گروه همسالان به هنگام نوسانهای غیر ارادی صوت، تشدید میگردند.
مولفان مختلف، اختلال بد شکلی بدن را نتیجه تاثیر همزمان چند عامل دانسته اند.برای سببشناسی اختلال بدشکلی بدن و مکانیزمهای درگیر، باید به تغییرات بیولوژیک، روانشناختی و اجتماعی در نوجوانی توجه کرد . دادههای مربوط به رشد بدن در بیشتر نوجوانان نشان از عدم رضایت از بدن در آنها دارد و به نظر میرسد که اختلال بدشکلی بدن پاسخ آسیبشناختی به تغییرات جسمانی و هورمونی که در طی بلوغ رخ میدهد است. با دید روان تحلیلگری، تغییرات جزئی پوست در نوجوانی، مانند دانههای پوستی، با آسیب پذیری من، برانگیزنده نشانههای اختلال بدشکلی بدن است. از دیدگاه بیولوژیک، رشد مغز در نوجوانی در شروع اختلال نقش دارد و عوامل اجتماعی-فرهنگی که بر شکل و ظاهر و پذیرش از سوی دیگران تاکید دارند در این دوره مهماند. شونفلد چهار عامل را به ترتیبی که در پی میآیند متمایز کرده است:
- ادراک فاعلی تغییر شکل بدنی.
- عوامل روانشناختی درونی سازی شده، یعنی عواملی که در چهارچوب آنها، دلمشغولیهای مرتبط با دگرگونی جسمانی فقط به منزله عقلی سازی و فرافکنی یک ناکامی عاطفی بنیادیتر محسوب میشوند.
- عوامل جامعهشناختی.
- بازخورد ناشی از مشاهده دیگران
تام کیه ویچ و فیندر نیز از سوی دیگر، سه منبع اصلی اختلالهای بدشکلی بدنی را توصیف کرده است:
-یک منبع زیستشناختی که تابع ادراک فاعلی تغییرات جسمانی است و میتوان گفت که شرایط زیستشناختی دوره نوجوانی، بدشکلی بدنی را غیر قابل اجتناب میسازند.
-یک منبع عاطفی که خود نیز دارای چندین مبناست: در وهله نخست، استقرار تدریجی هویت جنسی، نوجوان را به سمت دلمشغولی نسبت به تغییرات جسمانی خاص جنس خود میراند. گاهی بر این باور است که خصوصیات جنسی ثانوی در وی بسیار چشمگیرند و زمانی عقیده دارد که به اندازه کافی گسترش یافته نیستند. اما به هر حال تقریبا همواره یک دوره تردید و نوسان مشاهده میشود. افزون بر محور هویت جنسی، در چهارچوب نابسامانیهای متعدد خانوادگی، منبع عاطفی دیگری نیز نمایان میشود: پدر خانواده از جایگاهی نامناسب و ناارزنده سازی شده برخورداراست که مانع همسانسازی رضایت بخش پسر میشود. بازخورد مادر نیز در این میان نقشی اساسی بر عهده دارد و میتواند ترسهای نوجوان را تقویت کند. چرا که گاهی مادر به گونهای صریح و آشکار، تغییرات ناشی از بلوغ جسمانی را طرد میکند، آشکارا نوجوان را زشت، بدشکل و بدقواره قلمداد مینماید و بخصوص درباره مردانگی فرزندش، ترسهای مفرطی را به خود راه میدهد و هویت منفی یک پدر ناارزنده سازی شده را به وی عرضه میکند (مثل پدرش میشود).
-و بالاخره یک منبع اجتماعی وجود دارد که بدشکلی بدنی را نمیتوان بدون در نظر گرفتن آن درک کرد. چون این اختلال، فقط یک اختلال رابطه خویشتن نیست بلکه نوعی اغتشاش ارتباطی با دیگری محسوب میشود.گروه همسالان، عقیده آنها، پذیرش یا طرد از سوی آنها (واقعی یا تخیلی) در مبنای احساس اضطراب و کهتری قراردارند. به وسیله اختلال بدشکلی بدن، نوجوان وابستگی مفرط به گروه همگنانش را به نمایش میگذارد .
از دیدگاهی که در چهارچوب آن، محور محیطی و جامعهشناختی نسبت به محور روان پویشی جنبه ثانوی دارد . دو مقوله بدشکلی بدنی را بر حسب سن نوجوان متمایز کردهاند: پارهای از بدشکلی بدنی با تغییرات بدنی دوره بلوغ مانند رشد جسمانی و عضلانی، تغییرات صدا و یا جوشهای صورت، مطابقت تنگاتنگی دارند. بیتردید چنین دلمشغولیهایی با مساله تصویر بدنی مرتبطند و به نظر میرسد که در پسران فراوانتر باشند. پارهای دیگر از بدشکلی بدنی مانند ترس از بدرنگی موها، سرخی هراسی و یا ترس از ریزش موها، با تغییرات بدنی شکل به خودی خود مرتبط نیستند ودر نوجوان بزرگتر (۱۵تا۱۶ ساله) مشاهده میشوند، و جز در مورد ترس از ریزش موها، فراوانی آن در دختران بیشتر است. این دلمشغولیها که فاقد مبنای جسمانی هستند به طور عمده به تعارضهای ناشی از جدایی، تفرد و فقدان موضوعهای کودکانه، وابستهاند و تعارض بنیادی نوجوان را به صورت رمزی سازی بدنی بیان میکنند. بدین ترتیب، در ترسهای وابسته به شکلشناسی بدنی، فرد از بدنش به عنوان یک موضوع برونی عشق یا کینه سود میجوید، قبل از آنکه بتواند یک موضوع واقعی برونی را برای سرمایه گذاریهای خود بیابد. بنابراین، وقتی با پدیده قطع تعادل بین سرمایه گذاریهای موضوعی و سرمایه گذاریهای خود دوستدارانه مواجه میشود (پدیدهای که در خلال نوجوانی کاملا بهنجار است) بدشکلی بدنی به صورت موضوعهای گذاری که کشانندههای لیبیدویی یا پرخاشگرانه بر آنها متمرکز میشوند، آشکار میگردند.
ویژگیهای بالینی و آسیبها در نوجوانان مانند ویژگیهای بالینی در بزرگسالان است اما ممکن است که نوجوانان نسبت به نشانههایشان، پریشانی بیشتری از خود نشان دهند و به طور معنی داری بیشتر دچار توهمهای اختلال بدشکلی بدن باشند. به علاوه اقدام به خودکشی همچنین خطر مزمن شدن شدت دوره اختلال بدشکلی بدن و رشد اختلالهای همزمان دیگر مثل افسردگی، اضطراب، سوء مصرف مواد در آنها بیشتر از بزرگسالان است . با وجود این، بر اساس تحقیقات انجام شده شباهت زیادی بین اختلال بدشکلی بدن در کودکی و نوجوانی با اختلال بدشکلی بدن بزرگسالان وجود دارد. شبیه بزرگسالان، کودکان و نوجوانان اشتغال ذهنی ناراحت کنندهای دارند، که میتواند بر هر قسمت بدن تمرکز داشته باشد و اغلب بینش خیلی کمی نسبت به آن دارند. اکثر آنها فکر میکنند دیگران با یک دید منفی توجه خاصی نسبت به ظاهر آنها دارند. تقریبا همه آنها رفتاری وسواسی مانند، وارسی خود در آینه را انجام میدهند. برای اکثر آنها علائم اختلال بدشکلی بدن باعث مشکلات اساسی میشود. کودکان و نوجوانان در خیلی از خصوصیات مانند نواحی بدنی مورد نگرانی، رفتارهای وسواسی، شدت اختلال بدشکلی بدن یا علائم افسردگی، با افراد بزرگسال مبتلا به اختلال بدشکلی بدن تفاوتی ندارند. ولی آنها نسبت به بزرگسالان به طور معناداری اقدام به خودکشی بالاتری دارند (۳۳% در برابر ۲۴%). آنها همچنین نسبت به بزرگسالان از باور هذیانی مربوط به اختلال بدشکلی بدن بالاتری برخوردارند. علاوه بر این، اختلال کودکان و نوجوانان در مدت کوتاهی رشد میکند. این تفاوتها ممکن است کودکان و نوجوانان را تا حدی بیشتر از بزرگسالان آسیب پذیرتر کند .
اگر اختلال بدشکلی بدن در سنین پایینتر درمان نشود ممکن است تا سنین بالاتر دوام پیدا کند. چندین تحقیق نشان داده است که اختلال بدشکلی بدن حتی در سنین خیلی بالاتر هم دیده میشود. با توجه به اینکه بیماری در این افراد برای سالهای طولانی دوام داشته است احتمالا پریشانی و آسیب در عملکرد در این افراد حتی بیشتر از سنین پایینتر است که نیاز به تحقیق بیشتری در این سنین میباشد . اختلال در کودکان مانند بزرگسالان است و کودکان درباره همان اجزاء بدنی که بزرگسالان اشتغال ذهنی دارند، نگران هستند و رفتارهای اجتنابی بزرگسالان و نوجوانان مانند وارسی در آینه، آرایش شدید و اطمینان طلبی را نشان میدهند .
منبع
جمالی ، سمیه (1393) ، اختلال بدشکلی بدن و میزان همایندی آن با اختلالات روان شناسی ،پایان نامه کارشناسی ارشد ، روانشناسی بالینی ،دانشگاه شیراز
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید