تئوری انتشار نوآوری
روگرس تئوری انتشار نوآوری یک مدل مشهور در توجیه پذیرش کاربران فناوری استفاده میشود. او انتشار را به عنوان فرایندی که یک نوآوری را از طریق کانالهای اضافی بین اعضای جامعه اجتماعی انتقال میدهد معرفی میکند. همچنین نوآوری را به عنوان “یک ایده، روش، یا هدفی که توسط افراد یا واحد پذیرش جدید ادراک میشود” تعریف کرده است. افراد در شرایط متفاوت ویژگیهای ادراک شده متفاوتی از یک نوآورری دارند. طبق تئوری روگرس ؛ ویژگیهای ادراک شده پذیرندههای بالقوه ازیک نوآوری مبتنی بر ویژگیهای نوآوری نظیر: مزیت نسبی، سازگاری، پیچیدگی، آزمونپذیری و قابلیت مشاهده ارزیابی میشود .
نوآوران همواره در جستجوی اطلاعات جدید بوده و به عنوان اولین پذیرندهها مشتاقانه ایده جدید را امتحان میکنندو علاقهمند به خطرهستند. جوانان و تحصیل کردهها گرایش بیشتری به نوآوری دارند. اغلب شرکتهای تجاری در گروه نوآوران شرکتهای تهاجمی، دیدگاه ریسکپذیری داشته و مشتاق قبول ریسک انجام برخی چیزهای جدیدو متفاوت میباشند .
فاکتورهای مؤثردر انتشار و گسترش نوآوریها و محصولات جدید:
مطالعه پذیرش محصولات جدید برای بازاریابان با اهمیت است. برای رشد کردن، شرکت باید محصولات موجود را به طور مستمر بهبود دهد و محصولات جدید را برای بازار در حال تغییر توسعه دهد. مطالعه پذیرش محصول به خاطر نرخ موفقیت نسبتاً پایین محصولات جدید نیزبااهمیت است. هزینه کلی معرفی یک محصول جدید در حدود 60 میلیون دلار برآورده شده است. احتمال اینکه یک محصول جدید موفق باشد برای کالاهای مصرفی حدود53درصد است.
نرخ انتشار نوآوری در یک بخش بازار تابعی از 10 فاکتور زیر است:
1-نوع گروه: بعضی از گروهها بیش از سایرین، پذیرای تغییر و تحولات هستند. به طور کلی افراد جوان، ثروتمند، و تحصیلکرده به سرعت، پذیرای تغییر وتحولات، و به تبع آن پذیرای محصولات جدید بازار هستند. بنابراین بازار هدف برای نوآوری و محصولات جدید، یک فاکتور و عامل تعیین کننده در میزان انتشار و گسترش آنها محسوب میشود.
2–نوع تصمیمگیری: نوع تصمیم به تصمیمگیری فردی یا گروهی اشاره دارد. هرچه تعداد افرادی که در تصمیمگیری خرید شرکت دارند کمتر باشد سرعت گسترش و انتشار نوآوری افزایش مییابد.
3-تلاشهای بازاریابی: میزان گسترش محصولات جدید در جامعه به شدت تحت تأثیر میزان تلاشهای بازاریابی انجام شده در آن بخش است. بر همین اساس، میتوان گفت که نرخ انتشار نوآوری تا حدودی در کنترل شرکت است.
4-ارضای نیازها: هر چه قدرنیاز به نوآوری در محصول یا خدمت، بارزتر و آشکارتر باشد، سرعت انتشار نوآوری بیشتر میشود.
5-انطباق: هر چه خرید و استفاده از نوآوری در راستای ارزشها و باورهای فردی و گروهی باشد، خدمت یا محصول جدید، سریعتر انتشار مییابد.
6-مزیت نسبی: به هر میزان که برداشت افراد از نوآوری یا محصول جدید در ارتباط با ارضای نیاز مربوطه در مقایسه با روشهای موجود بهتر باشد به همان نسبت با سرعت بیشتری منتشر میشود. هم عملکرد و هم هزینه محصول جدید به عنوان مزیت نسبی شناخته میشوند.موفقیت یک نوآوری، مستلزم آن است که مزیتی عملکردی یا قیمتی را به مصرف کننده ارایه دهد. ترکیب این دو همان چیزی است که به عنوان مزیت نسبی شناخته میشود.
7-پیچیدگی: هر اندازه که درک و استفاده از نوآوری یک محصول یا خدمت جدید مشکلتر باشد سرعت انتشار آن کندتر خواهد بود. نکته کلیدی در این بعد، در اصل، سادگی استفاده از محصول به جای پیچیدگی آن است.
8-قابلیت مشاهده: به هر میزان که مصرفکنندگان بتوانند تأثیرات مثبت انتخاب یک محصول را ببینند و در زندگی خود احساس کنند، به همان اندازه نوآوری با سرعت بیشتری گسترش خواهد یافت.
9-قابلیت آزمایش: هر چقدر که استفاده و تست یک محصول جدید و نوآوری، کم هزینهتر باشد سریعتردر بازار هدف انتشار مییابد.
10- احساس ریسک افراد: سرعت گسترش یک نوآوری در بازار هدف به ریسک مرتبط با استفاده یا تست آن مرتبط است. به عبارت دیگر، هر چه میزان ریسک یا تست یک نوآوری بالاتر باشد سرعت انتشار آن کمتر میشود. این ریسک، شامل ریسک مالی، فیزیکی و اجتماعی است. برداشت افراد از ریسک تابعی از معیارهای زیر است:
- احتمال این که نوآوری به عملکرد مورد علاقه افراد منجر شود.
- نتایج و اثرات ناشی از عدم عملکرد محصول مطابق با علاقه و تمایل فرد.
- قابلیت برگرداندن و از بین بردن تبعات منفی و هزینههای مربوط به آن .
سیر تحول فناوری اطلاعات در صنعت تلفن بانک:
فناوری بانکها مشتمل بر فناوری پردازش، ثبت، نگهداری، تغذیه وتبادل اطلاعات مشتریان است. این فناوری طی دورههای چهارگانهای به تکامل رسیده است. هر یک از دورهها بر جنبهای متفاوت از کار دلالت دارند. در هر دوره تا حدی رایانه و نرمافزار جایگزین انسانها و کاغذ شدهاند. هر دوره از تکامل به مدیران سامانه بانکی این امکان را داده است که اوقات تلف شده رادر شرایط کار رقابتی به حداقل برسانند و در گستره بالاتری به ارایه خدمت بپردازند. تحول الگوهای اساسی فناوری در صنعت تلفن بانک در چهار دوره در ذیل تشریح میگردد:
- دوره اول: اتوماسیون پشت باجه
این نخستین دوره کاربرد رایانه در صنعت بانک داری بود. با استفاده از رایانههای مرکزی، اطلاعات و اسناد کاغذی تولید شده در شعب به صورت بستهبندی شده به مرکز، ارسال و پردازش شبانه انجام میشود. در این دوره کاربرد اصلی رایانه محدود به ثبت دفاتر و تبدیل کاغذ به فایلهای رایانهای است. فناوری اتوماسیون پشت باجه که در دهه 1960 رواج داشت این امکان را فراهم نمود تا دفاتر و کارتها از شعب حذف و گردش روزانه حسابهادر پایان وقت هر روز به رایانههای مرکزی برای به روز شدن ارسال گردد. پیشرفت اتوماسیون پشت باجه در دهه 1970 باعث شد که به جای ارسال اسناد کاغذی به مرکز،عملیات روزانه شعب از طریق ثبت آنها بر روی محیطهای مغناطیسی به مرکز ارسال گردد و پردازش اطلاعات و به روز رسانی حسابها کماکان در اتاقهای رایانه مرکزی صورت میگرفت. در این دوره عملیات اتوماسیون تأثیری در جهت رفاه مشتریان بانکها ایجاد ننمود و تأثیر رقابتی نیز بین بانکها بر جای نگذاشت.
- دوره دوم: اتوماسیون جلوی باجه
این دوره از زمانی آغاز میشود که کارمند شعبه در حضور مشتری عملیات بانکی را به صورت فناوری اطلاعات ثبت و دنبال میکند. از اواخر دهه 1970 امکان انتقال لحظهای از طریق به کارگیری ترمینالها در جلوی باجه فراهم آمد. این ترمینالها که به ظاهر شبیه به رایانههای شخصی امروزی بودند، از طریق خطوط مخابراتی به رایانههای بزرگ مرکزی متصل میشدند و امکان انتقال اطلاعات به صورت مؤثر در بین شبکههای بزرگ رایانهای و ترمینالهای ورودی و خروجی به وجود آمد. در این دوره کارمندان شعب قادر شدند به صورت لحظهای به حسابهای جاری دسترسی داشته باشند. اما کماکان به روز رسانی حسابها و تهیه گزارشهای مربوط،به صورت شبانه و توسط پردازشگرهای مرکزی انجام میشد. در این دوره بانکها مجبور بودند برای نیل به اتوماسیون جلوی باجه، شبکههای مخابراتی اختصاصی داشته باشند در حالیکه شبکههای مخابراتی موجود در اختیار و انحصار شرکتهای دولتی بود و استفاده از آنها نه تنها از نظر فناوری محدود، بلکه بسیار گران و پر هزینه بود. در این دوره یعنی دهه 1980 بدون شک سرعت دسترسی کارکنان بانکها به حسابهای مشتریان و سرعت انتقال اطلاعات افزایش یافت و ارایه خدمت به مشتریان بهبود پیدا کرد. در این دوره نمیتوان کارکنان بانکها را کاهش داد چرا که هنوز نیاز به افرادی که پاسخگوی مراجعین به بانکها باشند وجود دارد.
- دوره سوم: متصل کردن مشتریان به حسابهایشان
در این دوره که از اواسط دهه 1980 آغاز شد امکان دسترسی مشتریان به حسابهایشان فراهم میگردد. یعنی مشتری از طریق تلفن یا مراجعه به دستگاه خودپرداز و استفاده از کارت هوشمند یا کارت مغناطیسی یا رایانه شخصی به حسابش دسترسی پیدا میکند و ضمن انجام عملیات دریافت و پرداخت، نقل و انتقال وجه را به صورت فناوری اطلاعات انجام میدهد. سالن بانکها به مرور خالی از صفهای طولانی مراجعین میشود. آن دسته از کارکنانی که در جلوی باجه به امور دریافت و پرداخت از حسابها اشتغال دارند، به بخشهای دیگر نظیر بازاریابی و سیستم مشتریان منتقل میشوند. به طور کلی میتوان گفت در این دوره وجود نیروی انسانی در شعب بانکها هنوز الزام است و مشتریان احساس میکنند که سیستم بهتری را دریافت میکنند. زیرا خود شاهد کار خود هستند. پول کاغذی هنوز در جریان است و از این رو دریافت پول هنوز یکی از فشارهای کاری است.سامانههای تلفنی امکان استفاده 24 ساعته مشتریان را فراهم میسازد و محدودیت ساعت کار بانکها تنگنای جدی مشتریان نیست.
متصل شدن مشتریان به حسابهای بانکی همان قدر که برای مشتریان سودمند است برای بانک نیز میتواند مفید باشد. زیرا حذف کاغذ و صرفه جویی در کارکنان امکانپذیر میگردد. در این دوره مشتری کماکان برای دریافت دیگر سیستم بانکی مثل وام، سیستم بیمهای و غیره باید به شعب مراجعه کند و فقط عملیات تلفن بانک شعبهای شامل دریافتهای مشتریان بدون مراجعه به بانک انجام میشود.میتوان گفت در این دوره عملیات بانکی نیمه فناوری اطلاعات شده است. دو مشکل اساسی در این دوره به چشم میخورد.یکی عدم یکپارچگی سامانههای مکانیزه، جزیرهای بودن و ناهماهنگی آنها برای ارایه سیستم به مشتریان و دیگری عدم وجود و تکامل خطوط مخابراتی مطمئن و پروتکلهای ارتباطی مربوط به متصل نمودن مشتری به شعب و شعب بانکها به یکدیگر.
- دوره چهارم: یکپارچهسازی سامانهها و مرتبط کردن مشتریان با کل عملیات بانکی
آخرین دوره زمانی آغاز میشود که همه نتایج به دست آمده از دورههای قبل به طور کامل به سامانه عملیات فناوری اطلاعات انتقال یابند تا هم بانک و هم مشتریان بتوانند به صورت دقیق و منظم اطلاعات مورد نیازشان را کسب نمایند.گرچه آهنگ این تحولات متفاوت است، اما این چهار دوره به طور یکسان در صنعت تلفن بانک روی خواهند داد.لازمه ورود به این مرحله داشتن امکانات و تکیهگاه مخابراتی و ارتباطی پیشرفته و مطمئن است. این دوره با جمعبندی بخشهای نرمافزاری و سختافزاری در دورههای پیشین به صورت واقعی ارتباط بین بانک و مشتریانش را به تصویر میکشد. در این دوره مشتری در انجام فعالیت بانکی مشارکت دارد، سامانه منسجم به او این امکان را میدهد که وارد بانک شود و مانند یک کارمند بانک کار خود را از طریق کانال فناوری اطلاعات به انجام رساند. صرفهجویی واقعی در نیروی انسانی و عدم نیاز به شعب انبوه در این مرحله خود را نشان میدهد. در این دوره پول کاملاً حالت فناوری اطلاعات پیدا میکند و ابزار تعامل دو طرف،یعنی مشتری و بانک، سیستم تلفن بانک است. این در حالی است که در دوره سوم مشتری برای دسترسی به سیستم بانکی از اقدامات فیزیکی کاملاً بینیاز نبود. در دوره چهارم مشتری حتی برای دریافت وام یا سیستم بیمهای و دیگر سرویسهای بانک بینیاز از مراجعه به بانک میباشد.
منبع
مهتاب، عادل(1392)، ارزیابی عوامل موثر بر گرایش رفتاری به استفاده از خدمات تلفن بانک، پایان نامه کارشناسی ارشد، مديريت اجرايي، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید