بهزيستی روان شناختی

بهزيستي بر حسب كيفيت و كميت مؤلفه‌هايي تعريف مي شود كه براساس آن افراد زندگي خود را لذت بخش مي بينند. به عبارت ديگر، اينكه افراد چگونه زندگي خود را ارزيابي مي كنند، به بهزيستي مربوط مي‌شود. كيس و شومتاكين، بيان كردند كه بهزيستي روان‌شناختي، ادراك درگيري مثبت با چالش‌هاي موجود زندگي است. در اين حوزه، بهزيستي روان‌شناختي براساس معنا، درك نفس و سطح عملكرد مشخص مي شود. در تلاش براي فهم و ارزيابي بهتر بهزيستي روان‌شناختي، ريف يك مدل چند بعدي را ارائه داد كه بيانگر نظريه ي بهزيستي است. مدل ريف براي حل اين مشكل بوجود آمد كه پژوهش‌هاي قبلي در ارزيابي واقعي بهزيستي با شكست مواجه شده بودند . با در نظر گرفتن مشكلات در تعيين ويژگي هاي اساسي بهزيستي روان‌شناختي مثبت در حوزه هاي پژوهشي، ريف ارزيابي جامعي از بهزيستي روان‌شناختي ارائه داد. با استفاده از ديدگاه رواني-اجتماعي اريكسون، كار نيوگارتن روي تغيير شخصيت در بزرگسالي و ديدگاه آلپورت در مورد رسش، ريف، شش بعد بهزيستي روان‌شناختي را مشخص كرد.

اين شش بعد شامل احساس استقلال، تسلط بر محيط، رشد شخصي، روابط مثبت با ديگران، داشتن هدف در زندگي و خويشتن پذيري مي‌شوند . ابعاد بهزيستي روان‌شناختي ريف ديدگاه بهتري از بهزيستي روان‌شناختي را فراهم مي كند و اينكه افراد چگونه در اين ابعاد با هم متفاوت هستند، را مشخص كرد. بعد احساس استقلال مشخص مي‌كند كه چگونه فرد فشارهاي اجتماعي را مديريت مي‌كند و خودش را چگونه ارزيابي مي‌كند. فردي كه در اين بعد بالا ارزيابي مي‌شود خود تصميمي و احساس استقلال دارد، در حالي كه افرادي كه در اين بعد، پائين ارزيابي مي شوند در مورد نظر ديگران در مورد خود نگران هستند. بعد تسلط بر محيط با توانايي شخص براي اداره ي محيط مشخص مي شود. فردي كه احساس بالايي در تسلط بر محيط دارد، احساس مي كند كه در هدايت محيط و فعاليت هاي خود فردي شايسته است، در حالي كه فردي كه احساس پائيني از تسلط بر محيط را گزارش مي كند، نمي تواند مشكلات را حل نمايد و احساس مي كند كنترل پائيني بر محيط دارد.

بعد رشد شخصي با احساس فرد از رشد پيوسته مشخص مي شود. افرادي كه در اين بعد بالا ارزيابي مي‌شوند، احساس مي كنند پيوسته در طول زندگي در حال رشد هستند، در حالي كه افراد داراي احساس پائين در اين بعد، دچار احساساتي از قبيل خستگي، عدم علاقه يا ركود در زندگي هستند.بعد داشتن هدف در زندگي با اهداف فردي و چگونگي معنا دادن به زندگي مشخص مي شود. فردي داراي احساس بالا در اين بعد، احساسی قوي از هدف دارد، در حالي كه فرد داراي احساس پائين هدف در زندگي، اهداف كمي در زندگي دارد و احساس مي‌كند كه زندگيش بدون معني است.

بعد روابط مثبت با ديگران، با تعامل شخص با ديگران و اينكه آيا فرد داراي روابط قابل اعتماد است، مشخص مي شود. فردي كه در اين بعد روابط بالا را گزارش مي‌كند، از رابطه با ديگران رضايت دارد، در حالي كه فرد داراي احساس پائين روابط با ديگران با ديگران رابطه‌ي اجتماعي ندارد و فاقد حس اعتماد به ديگران است.

در نهايت بعد خويشتن پذيري با نگرش فرد در جهت خود و مسير زندگي مشخص مي‌شود. فرد داراي احساس بالا در اين بعد نگرش مثبت و واقعي‌ اي نسبت به خويش دارد و فرد داراي احساس پائين در اين بعد احساس نااميدي در زندگي‌اش را تجربه مي‌كند .پژوهش روي بهزيستي رواني نشان مي دهد كه بزرگسالان كاهش احساس هدف در زندگي و رشد شخصي را گزارش مي كنند. پژوهش ‌ها همچنين نشان مي دهد زماني كه از بزرگسالان راجع به انتظارات آن ها در مورد بهزيستي رواني سوال مي شود، آن ها بهزيستي پائين‌تري را نسبت به جوانان گزارش مي كنند. عليرغم اين كاهش در بهزيستي رواني مرتبط با سن، نظريه‌هاي زيادي نشان مي‌دهند كه بزرگسالان براي مقابله با استرس هاي زندگي راه حل هاي منفي انتخاب مي كنند و اين منجر به پائين آمدن بهزيستي روانی آنان مي شود .

منبع

حبیبی،محمدعلی(1394)، مقایسه باورهای غیرمنطقی اساسی، طرحواره های ناسازگار اولیه و بهزیستی روانی دانشجویان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه خوارزمی پردیس تهران

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0