بهره­ وری منابع انسانی

بهره ­وري موضوعي است كه از ابعاد مختلف به آن نگريسته شده و هر روز كاربرد و اهميت آن بيش از پيش روشن مي­شود. بهره­وري موضوع مشتركي در اقتصاد و مديريت به شمار مي­رود كه هم در كتب اقتصاد و هم مديريتي فصلي بر آن اختصاص مي­دهند.

تلاش براي بهبود و استفاده مؤثر و كارآمد از منابع گوناگون چون نيروي كار، سرمايه، مواد، انرژي و اطلاعات، هدف تمامي مديران سازمان­هاي اقتصادي و واحدهاي توليدي صنعتي و مؤسسات خدماتي مي­باشد. وجود ساختار سازماني مناسب، روش­هاي اجرائي كارآمد، تجهيزات و ابزار كار سالم، فضاي كار متعادل و از همه مهم­تر نيروي انساني واجد صلاحيت و شايسته از ضرورياتي مي­باشند كه براي نيل به بهره­وري مطلوب بايد مورد توجه مديران قرار گيرد. مشاركت كاركنان در امور و تلاش­هاي هوشيارانه و آگاهانه آنان همراه با انضباط كاري مي­تواند بر ميزان بهره­وري و تعمير براي بهبود بهره­وري بويژه در يك محيط متلاطم و توأم با ناامني تأثير گذارد. روح فرهنگ بهبود بهرهوري بايد در كالبد سازمان دميده شود كه در آن ميان نيروي انساني هسته مركزي را تشكيل مي­دهد. يكي از مهم­ترين اهداف در هر سازمان ارتقاء سطح بهره­وري آن است و با توجه به اينكه انسان در ايجاد بهره­وري نقشي محوري دارد درخواست­هاي او در سازمان اثري كليدي بجا مي­گذارد.

در ادامه به صورت خلاصه به تاريخچه، اهميت بهره­وري، تعاريف و همچنين عوامل مؤثر در ايجاد و ارتقا شرايط لازم براي بهبود بهره­وري نيروي انساني مي­پردازيم.

سیر تاریخی مفهوم بهره­وری

بهره­وري مقوله­ی جديدي نيست .قدمت نوشته­ها راجع به آن به سال­هاي 400 قبل ازميلاد مسيح باز مي­گردد. درحدود سال 1800 نقش كاركنان در بهره­وري شناخته شده بود ولي حدود سال 1900 بود كه رويكرد جديد بهره­وري در فرايندهاي صنعتي به منصه ظهور رسيد.

سوابق اين مفهوم نشان مي­دهد كه بيش از دو قرن پيش، واژه بهره­وري براي اولين بار به وسيله “كويزني” در يك مجله كشاورزي استفاده شد. از آن زمان تاكنون اين واژه در موارد مختلف و سطوح گوناگون، به ويژه در رابطه با سيستم­هاي اقتصادي به كار رفته است. برخی دیگر از صاحب­نظران عقیده دارند واژه بهره­وري براي نخستين بار توسط فرانسوا كنه رياضيدان و اقتصاددان طرفدار مكتب فيزيوكراسي(حكومت طبيعت) به كار برده شد. کنه با طرح جدول اقتصادي، اقتدار هر دولتي را منوط به افزايش بهره­وري در بخش كشاورزي مي­داند. در سال 1883 فرانسوي ديگري به نام ليتره مفهوم بهره­وری را دانش و فن توليد تعريف كرد. درسال 1950 سازمان همكاري اقتصادي اروپا به طور رسمي بهره­وري را چنين تعريف كرد: بهره­وري حاصل كسري است كه از تقسيم مقدار يا ارزش محصول بر مقدار يا ارزش يكي از عوامل توليد به دست می­آيد. بدين لحاظ مي­توان از بهره­وري سرمايه، مواد اوليه و نيروي كار صحبت كرد. از ديد مركز بهره­وري ژاپن، بهره­وري يك اولويت و انتخاب ملي است كه به افزايش رفاه اجتماعي و كاهش فقرمنجر مي­شود. مركز بهره­وري ژاپن از زمان تأسيس آن در سال 1955نهضت ملي افزايش بهره­وري در اين كشور را تحت سه اصل رهنمون ساز به جلو هدايت نموده كه عبارتند از: افزايش اشتغال، همكاري بين نيروي كار و مديريت و توزيع عادلانه ثمره­هاي بهبود بهره­وري در ميان مديريت، نيروي كار و مصرف­كنندگان. و هدف  آن را به حداكثر رساندن استفاده از منابع، نيروي انساني، تسهيلات و غيره به طريق علمي يا كاهش هزينه­هاي توليد و گسترش بازارها و افزايش اشتغال، كوشش براي افزايش دستمزدهاي واقعي و بهبود معيارهاي زندگي، آن گونه كه به نفع كاركنان، مديران و مصرف­كننده باشد دانسته­اند. دراين ديدگاه انسان به اين عقيده و باور مي­رسد كه مي­تواند كارها و وظايف خود را هرروز بهتر از روز قبل انجام دهد و براي تحقق اين باور  تلاش مي­كند. با مروري بر تعريف بهره­وري كه از سوي مركز بهره­وري ژاپن بیان شد، مي­بينيم كه بهره­وري پيوند تنگاتنگي با بحث آموزش، مقوله نگرش و ديدگاه فكري انسان بهره­ور دارد. چنان که برداشت می­شود.

شروع استفاده از کلمه بهره­وري در فرهنگ اقتصادي، مربوط به دو قرن قبل است. در بسیاري از نقاط جهان، به ویژه در کشورهاي صنعتی، بهره­وري به عنوان یک طرز فکر و فرهنگ تلقی می­شود، تفکر پیشبرد و بهبود آنچه که وجود دارد.

اهميت بهره‌وري

با توجه به اين كه منابع و امكانات محدودي در اختيار سازمان است و بسياري از منابع تجديدناپذير هستند و يا شكل­گيري مجدد آنها سا ل­هاي زيادي را مي­طلبد و يا بعضي از منابع كمياب هستند، به طوري كه فراهم كردن اين منابع به صرف هزينه زياد نياز دارد و همچنين افزايش جمعيت و در پي آن افزايش مصرف و توليد، روز به روز بر محدوديت منابع مي­افزايد، از اين­رو امكان ارضاي نيازهاي نامحدود با تكيه بر چنين منابع و امكاناتي هرگز ميسر نيست .بنابراين تنها راه منطقي و امكان­پذير، كسب حداكثر بازدهي و فايده از حداقل منابع مي­باشد و اين نكته در مسئله بهره­وري مستتر است و توجه به آن مي­تواند به نفع خود سازمان و جامعه­اي كه سازمان در آن قرار دارد باشد.

بهره‌وري، نگرشي فرهنگي است كه در آن، انسان فعاليت‌هاي خود را هوشمندانه- خردمندانه انجام مي‌دهد تا بهترين نتيجه را در دستيابي به اهداف مادي و معنوي خود كسب كند. به ‌بياني ديگر، مي‌توان گفت كه هدف بهره‌وري، به حداكثر رساندن استفاده از منابع، نيروي انساني، سرمايه، مواد خام توليدي، زمان و… به شيوه‌اي عملي از طريق كاهش هزينه‌هاي توليد به‌منظور گسترش بازار، افزايش اشتغال، كوشش براي افزايش دستمزدهاي واقعي و بهبود معيارهاي زندگي، به شكلي است كه به‌نفع كاركنان، مديران و مصرف‌كنندگان باشد.

معيار توسعه‌يافتگي هر كشوري با توجه به ميزان بهره‌گيري مطلوب و بهينه عوامل توليدي از منابع و امكانات موجود در نيل به اهداف اقتصادي تعريف مي‌شود. اين موضوع، بيانگر جايگاه ويژه بهره‌وري در سياست‌هاي كلان توسعه اقتصادي كشورهاست. امروزه، نقش مثبت بهره‌وري در افزايش رفاه ملي، به‌طور قطعي پذيرفته شده است. از آنجا كه بهره‌وري، عامل رشد تمامي معيارهاي زندگي تلقي مي‌شود، رشد بهره‌وري نبايد تنها اهداف تجاري و افزايش سود در كسب و كار را مدنظر بگيرد بلكه بايد تمامي جوانب زندگي و بخش‌هاي مختلف جامعه را شامل شود .

تعاریف بهره­وری :

علي­رغم اينكه امروزه كمتر كسي است كه واژه بهره­وري را نشنيده و درباره آن نوشته­هايي چند نخوانده باشد، بهتر است ابتدا به تعريف آن از ديدگاه­هاي مختلف بپردازیم. بهره­وري در لغت به معني قدرت توليد و بارور بودن و مولد بودن به كار رفته و در ادبيات فارسي به بهره­وري، با فايده بودن و سودبرندگي معني شده است.

از نظر سازمان بهره­وری ایران، بهره­وری نگرشی عقلانی به کار و زندگی است. به عبارتی، یک فرهنگ است که هدف آن، هوشمندانه­ترکردن فعالیت­ها برای یک زندگی بهتر و متعالی است. بهره­وری برآیند اثر­بخشی و کارایی است. بهره­وری، در واقع، کاستن از تلفات و به حداکثر رساندن تولید با امکانات تولیدی موجود و همچنین ارتقا کیفیت محصول و خدمات برای بالا بردن سود می­باشد.

از نظر سازمان بين المللي كار (ILO)بهره­وري عبارت از رابطه بين ستاده حاصل از یک سيستم توليدي با داده­هاي به كار رفته مانند زمين، سرمايه، نيروي كار و غيره به منظور توليد آن ستاده است.

بهره­وري به وسيله نسبت مطلوبيت­هاي حاصله(ستانده­ها) بر منابع  و آنچه كه براي حصول به نتيجه صرف شده(داده­ها) بيان مي­شود. اين نسبت يكي از مهم­ترين شاخص­هايي است كه ثمربخشي فعاليت­ها را نشان می­دهد.

بهره­وري يعني افزايش دائمي و مستمر نسبت رياضي بين نتايج به دست آمده به منابع به كار رفته و مصرف شده. به بيان ساده­تر، بهره­وري يعني تهيه كالاها و خدمت­هاي بيشتر و بهتر با هزينه و قيمت تمام شده سابق با صرف همان مقدار منابع توليد يا تهيه همان مقدار كالاها و خدمت­ها با هزينه و قيمت تمام شده كمتر و در واقع با صرف مقدار منابع توليدي كمتر.

گاه بجاي واژه بهره­وري از كلمات کارایی و اثربخشی استفاده مي­شود. هر چند كه اين كلمات دقيقاً معادل تعاريف بهره­وري نيستند، ليكن جهت شناخت جنبه­هاي متفاوت بهره­وري به كار مي­آيند.

كارايي: نسبت بازده واقعي به دست­آمده به بازده­ي استاندارد و تعيين شده (مورد انتظار) كارايي يا راندمان است، يا در واقع نسبت مقدار كاري كه انجام مي­شود به مقدار كاري كه بايد انجام شود.

اثربخشي: اثربخشي عبارت از درجه و ميزان نيل به اهداف(کسب هدف) تعيين شده مي­باشد. به عبارت ديگر اثربخشي نشان مي­دهد كه تا چه ميزان از تلاش­هاي انجام شده نتايج مورد نظر حاصل شده است(استفاده مفید از منابع).

بنابراین کارایی عبارتست از انجام درست کارها و اثربخشی عبارتست از انجام کارهای درست و بهره­وری ترکیبی از کارایی و اثربخشی است که هردو مقوله را در برمی­گیرد. به دیگر سخن بهره­وری عبارتست از سنجش وارزیابی بازده و نتایج فعالیت­های یک سازمان در مقایسه با اهداف و حجم منابع مصروفه.

بهره­وری از دیدگاه آژانس بهره­وری اروپا (EPA):

الف: بهره­وری درجه استفاده موثر از هریک از عوامل تولید است.

ب: بهره­وری در درجه اول یک دیدگاه فکری است که همواره سعی دارد آنچه را در حال حاضر موجود است، بهبود بخشد. بهره­وری مبتنی بر این عقیده است که انسان می­تواند کارها و وظایش را هر روز بهتر از روز پیش به انجام رساند.

سازمان همکاري و توسعه اقتصادي (OECD)، مفهوم بهره­وري را مساوي با نسبت خروجی تولید به یکی از عوامل تولید دانسته است. به طور کلی می­توان، بهره­وري را ارتباط میان مقدار کالاها و خدمات تولید شده، و مقدار منابع مصرف شده در جریان تولید این کالاها و خدمات دانست، که این رابطه، کمی و قابل اندازه­گیري است و به صورت نسبت بیان می­شود. به عبارت دیگر بهره­وري، رابطه بین کیفیت و کمیت منابع مورد استفاده در جریان تولید است. هر قدر صورت کسر بزرگتر از مخرج آن باشد، بهره­وري به همان نسبت بیشتر است.  بهره­وري به ما می­گوید که از یک واحد نهاده چند واحد ستاده می­توان به دست آورد. لذا، بهره­وري معیاري است که موارد زیر را شامل می­شود؛

  1. میزان تحقق اهداف؛
  2. چگونگی استفاده کارآمد منابع جهت تولید ؛
  3. آنچه به دست آمده در مقابل آنچه امکان داشته است.

کارایی و اثربخشی

بهره­وري را مي­توان به عنوان كاربرد مؤثر و كارآي منابع جهت رسيدن به بازده تعريف نمود. اثربخشي به عنوان سطح بازده تعريف شده است و كارآيي به عنوان نسبت بازده ( يا ستانده ) به داده مطرح شده است . استفاده از كارآيي و اثربخشي درتعريف بهره­وري آن را از جامعيت بيشتري در مقايسه با كارآيي برخوردار مي­كند و اين امر مورد تاييد انديشمندان بسياري است. تا آنجا كه برخي از آنان اعتقاد دارند كه محدود كردن بهره­وري به كارآيي موجب ابهام مي­شود و اطلاعات دقيقي در اختيار سازمان قرار نمي­دهد .

 در بخش دولتي علاوه بر سنجش اثربخشي و كارآيي، برابري نيز بايد مورد سنجش قرار گيرد. سازمان­هاي انتفاعي بيشتر برسنجش كارايي تأكيد دارند، درحاليكه سازمان­هاي دولتي بر اثربخشي تأكيد بيشتري دارند و تنها در سازمان­هاي دولتي به معيار برابري توجه مي­شود.

براي اندازه­گيري اثربخشي بايد بازده­هاي طولاني مدت و ستانده­ها از يكديگر تشخيص داده شوند. بازده­هاي بلندمدت اهداف نهايي سازمان­ها را اندازه­گيري مي­كنند .اين چنين اهدافي دوره­هاي زماني سه تا پنج ساله و گاهي بيشتر را در بر مي­گيرد. ستانده به عنوان بازده­هاي مستقيمي كه نتايج فوري استراتژي را نشان مي­دهند، تعريف مي­شود كه اغلب بازده­هاي كوتاه­مدت ناميده مي­شوند؛ اولين مشكل در اندازه­گيري اثربخشي مشخص كردن بازده­ها و ستانده­هاي كليدي است. بازده برنامه­ها معمولا شفاف نيستند، مديران در زمان تصدي مسئوليتي جديد از طريق سؤالاتي از كاركنان و ذينفعان، مي­توانند بازده­هاي مهم سازمان را مشخص كنند.

بهره­وری منابع انسانی:

بهره­ورى نيروى انسانى مهم­ترين معيار بهره­ورى است. زيرا عنصر اساسى در هر گونه تلاش براى بهبود بهره­ورى نيروى انسانى است. آلفرد مارشال با ارزش­ترين سرمايه­گذارى را پرورش نيروى انسانى قلمداد مى­كند. در تاريخچة بهره­ورى ابتدا توجه كمى به بهره­ورى نيروى انسانى مى­شد و بيشتر پيشرفت­ها در زمينه­اى از بهره­ورى بود كه آن را بهره­ورى سرمايه می­خواندند.

عامل منابع انسانی به عنوان یک عامل تولید کالاها و خدمات که از یک سو بطور مستقیم در تولید شرکت می­کند و از سوی دیگر به عنوان یک عامل هماهنگ­کننده سایر عوامل تولید شناخته شده است جایگاه ویژه­ای در بین سایر عوامل تولید دارد. بهره­وري  منابع انساني، عبارتست از بدست آوردن حداكثر سود ممكن با بهره­گيري و استفاده بهينه از توان، استعداد و مهارت منابع انساني به منظور تحقق اهداف سازمان. بهره­وري نسبت كار انجام شده به كاري كه بايد انجام مي­شده نيز اطلاق می­شود.

نيروي انساني، مهم‌ترين داده در توليد كالا و ارائه خدمات به ‌شمار مي‌آيد. تمامي افراد يك سازمان اعم از كارگران، مهندسان، مديران، سرپرستان، سركارگران، كارفرمايان و اعضاي اتحاديه‌هاي كارگري، نقشي قابل ‌توجه در بهبود بهره‌وري بر عهده دارند. نقش هر فرد، داراي دو جنبه عملكرد و اثربخشي است. عملكرد، ميزان كوششي است كه افراد در كار به ‌عمل مي‌آورند و يا مدت زماني است كه فرد مشغول به‌كار است. اثربخشي، ميزان كوشش انساني است كه نتايج مطلوب را در محصول و كيفيت به‌ وجود مي‌آورد. بنابراين، اقداماتي كه اثربخشي انسان در محيط كاري را افزايش دهند، حائز اهميت بوده و بهره‌وري را بهبود خواهند بخشيد.

بهره وري نيروي انسانی يعني درجة استفاده مؤثر از نيروي كار به عنوان یکی از عوامل توليد، به عبارت ديگر بهره­وري نيروي كار يعني بدست آوردن یک نتيجة كمي و كیفي مطلوب از نيروي كار در راستاي اهداف جامعه و سازمان.

بهره­وری منابع انسانی عبارتست از استفاده بهینه از مجموعه استعدادها و توانایی­های بالفعل و بالقوه منابع انسانی در جهت افزایش کمی و کیفی تولید و کاهش تلفات و ضایعات، بگونه­ای که افراد ضمن ارائه کار بهتر و بیشتر از زندگی کاری مطلوبتری نیز برخوردار گردند به عبارت دیگر بهره­وري عبارت است از به حداكثر رساندن استفاده از منابع، نيروي انساني و تمهيدات به طريق علمي به منظور كاهش هزينه­ها و رضايت كاركنان، مديران و مصرف كنندگان. طبق تعاريف ديگر، بهره­وري نيروي انساني را حداكثر استفاده مناسب از نيروي انساني به منظور حركت در جهت اهداف سازمان با كمترين زمان و حداقل هزينه دانسته­اند.

بهره­وری منابع انسانی عبارت­است از بدست آوردن حداکثر سود با بهره­گیری و استفاده بهینه از توان، استعداد و مهارت منابع انسانی به منظور تحقق اهداف سازمانی. در نظام کنوني، بهره­وري و ارتقاء آن يکي از هدف­هاي عمده هر سازمان فعال و زنده است. بهره­وري نيروي انساني به جنبه­هايی از افزايش کميت و يا بهبود کيفيت محصول اطلاق مي­گردد که به واسطه ارتقاي سطح کيفي و تلاش نيروي انساني ايجاد شده باشد. بر اين اساس بين بهره­وري و ميزان به کاراندازي توان­هاي بالقوه و بالفعل افراد يک رابطه مستقيم وجود دارد. هر چه درصد بيشتري از اين توان­ها به جريان انداخته شود به همان نسبت مي­توان بهبود در بهره­وري بيشتري را انتظار داشت و به عبارت دقيق­تر تغييرات بهره­وري نيروي انساني با مفهوم آماده­سازي، بکارگيري و رشد توان­ها و استعدادها ارتباط يافته و محدود مي­شود.

اتکینسون  بهره­وری منابع انسانی را تابعی از انگیزش و توان می­داند. برخی دیگر از صاحب­نظران این فکر را با افزودن ادراک فرد از نقش خود یا شناخت شغل گسترش دادند، این اندیشمندان براین باور بودند که ممکن است کارکنان تمایل و مهارت­های لازم را برای انجام کار دارا باشند، ولی این تمایل در صورتی موثر است که از آنچه باید انجام شود و چگونگی آن شتاخت خوبی وجود داشته باشد. عده­ای دیگر از این صاحب­نظران از زاویه­ی دیگری به این موضوع نگریسته­اند و اعلام دارند که بهره­وری فقط تابع ویژگی­های فردی نیست، بلکه به سازمان و محیط نیز وابسته است و سازمان و محیط را نیز به معادله بهره­وری وارد کرده­اند.

صاحبنظران بهره­وري نيروي انساني معتقدند عوامل هفتگانه بهره­وري که الگوي تعيين شاخصهاي بهره­وري در اين پژوهش است عبارتند­از: توان­کار، شناخت­شغل، حمايت سازماني، انگيزش، بازخور عملکرد، اعتبار و سازگاري محيطي.

هرسي و گولداسميت بر اساس عوامل هفتگانه مؤثر بر بهره­وري نيروي انساني که در بالا ذکر شد، مدل ACHIEVE را طرح­ريزي کردند. آنها براي سهولت به خاطرسپاري اين  عوامل و استفاده از آنها، از حروف اول عوامل، يک کلمه اختصاري ساختند. اين واژه هفت حرفی ACHIEVE می­باشد که با جانشين کردن Incentive  به جاي عامل انگيزشی، Clarity به جای شناخت، Help به جاي حمايت سازماني،  Evaluation به جاي بازخورد عملکرد، به وجود آمده است .

 P=f (A. C. H. I. E. V. E)بهره­وری

توان: توانایی و قابلیت به انجام رساندن موفقیت­آمیز یک تکلیف. اصطلاح توانایی به دانش و مهارت­های کارکنان گفته می­شود که اجزای کلیدی آن عبارتنداز: دانش مربوط به تکلیف، تجربه مربوط به تکلیف و قابلیت­های مربوط به تکلیف.

وضوح(شناخت شغل): هریک از کارکنان از آنچه باید انجام دهند و زمان و چگونگی انجام آن شناخت کافی داشته باشند و کار نیز مورد قبول آنها باشد. به واضح بودن و پذیرش نحوه انجام کار، محل و چگونگی انجام آن گفته می­شود. برای آن که کارکنان درک درستی از مشکل داشته باشند، باید اهداف عمده­ی کار، نحوه­ی رسیدن به آن ضمن تعیین الویت­ها برای کارکنان کاملا واضح باشند.

حمایت سازمان: منظور حمایت یا کمکی است که کارکنان برای انجام دادن موفقیت آمیز کار به آن نیازمندند. این اصطلاح به کمک سازمانی، یا حمایتی گفته می­شود که کارکنان سازمان برای تکمیل و اثربخشی کار خود به آن نیاز دارند. برخی از عوامل حمایت سازمانی عبارتند از: بودجه، وسایل و تسهیلاتی که برای ایجاد انگیزه و حمایت همه جانبه از سوی تمام بخش­های سازمان برای افزایش توان منابع انسانی و بهره­وری لازم است.

انگیزش یا تمایل: منظور، انگیزه کارکنان برای کار مربوط است. انگیزه اتمام موفقیت­آمیز کاری که در دست دارند یا انگیزش در آنان برای کامل کردن انجام کار خاص مورد تحلیل به گونه­ای موفقیت­آمیز اطلاق می­شوند.

ارزیابی(بازخورد): منظور از این نوع بازخورد، ارائه غیررسمی عملکرد روزانه فرد به او و همچنین بازدید­های رسمی دوره­ای است کارکنان نه تنها لازم است بدانند که چه باید بکنند بلکه همچنین به طور مستمر باید بدانند که کارها را چقدر خوب انجام داده­اند.به ارزیابی بازخورد روزانه­ی عملکرد و مرورگاه­به­گاه آن گفته می­شود. روند بازخورد مناسب، به کارکنان اجازه می­دهد تا پیوسته از چگونگی انجام کار خود مطلع باشند.

 اعتبار: منظور، معتبر بودن تصمیات مربوط به منابع انسانی از نظر قانونی و هنجارها توسط مدیراست. مدیران در تحلیل بهره­وری نیاز دارند پیوسته قانونی بودن اقدامات پرسنلی خود مانند تجزیه و تحلیل شغل، استخدام، ارزیابی، کارآموزی، ارتقاء و اخراج را مورد بازنگری قرار دهند. این اصطلاح به مناسب بودن خط­­­مشی و عملکرد حقوقی تصمیمات مدیران در خصوص منابع انسانی اطلاق می­شود. مدیران باید اطمینان کسب کنند که تصمیمات آنها در برخورد با حقوق کارکنان و مراجعین با قوانین حقوقی و خط­­مشی شرکت­های دیگر هماهنگی دارد.

سازگاری محیطی: عوامل بیرون سازمان که می تواند عملکرد فرد را تحت تاثیر قرار دهد، محیط را تشکیل می­دهد به آن دسته از عوامل خارجی گفته می­شود که می­توانند حتی با وجود توانایی، وضوح، حمایت و انگیزه لازم برای انجام کار همچنان بر عملکرد آنها تاثیرگذار باشد.

چرخه بهره­وري

براي اینکه ما به موفقیت دست یابیم و سیستمی که طراحی شده است، اثربخشی لازم را داشته باشد، حتماً بایستی کوشش و تلاش ما داراي چارچوب خاصی باشد. به عبارتی براي رشد بهره­وري یک سازمان یا واحد، تلاش و حرکت ما باید براساس فرایندي باشد که به آن چرخۀ بهره­وري می­گویند. در اندازه­گیري بهره­وري یک سري داده به عنوان ورودي لحاظ شده که پس از انجام یک سري فرایند به محصول نهایی، تبدیل می­شود. بنابراین در اندازه­گیري بهره­وري براي رسیدن به بهره­وري مطلوب، ما با یک سیستم مواجه هستیم .در شکل زیر می­توان مفهوم بهره­وري از دیدگاه سیستمی را مشاهده و یک سري به عنوان (Output) کرد. باتوجه به اینکه براي محاسبه بهره­وري یک سري ازعوامل (معیارها) به عنوان خروجی لحاظ می­شوند، بنابراین برحسب انواع منابع مورد استفاده، یک سیستم بهره­وري می­تواند طرق مختلفی (Input) ورودي داشته باشد.

اين فرايند، ممكن است با اندازه‌گيري سطح بهره‌وري يا ميزان رشد آن به‌منظور تعيين وضعيت بهره‌وري، آغاز شود. پس از اندازه‌گيري، مرحله ارزيابي بهره‌وري آغاز مي‌شود. ارزيابي وضعيت بهره‌وري، مديران را قادر به شناخت نقاط قوت و ضعف مؤسسه كرده و از اين‌رو مي‌توانند به‌دنبال بهبود در بخش‌هايي باشند كه نياز به اصلاح دارند. بعد از شناخت بخش‌هاي نيازمند به اصلاح، مديران مي‌بايستي اهداف موردنظر را تعيين كرده، جايگزين‌ها را انتخاب و براي اصلاح، سازماندهي كنند. هر طرح اصلاحي تا هنگامي كه قابل اجراست، بايد باقي بماند. بنابراين، فرايند بعدي، اجراي طرح اصلاحي است. در نهايت ميزان پيشرفت كه از طريق اندازه‌گيري تغييرات در سطوح بهره‌وري مشخص مي‌شود، مي‌بايستي به اطلاع برسد.

استقرار چرخه مديريت بهبود بهره‌وري باعث مي‌شود تا بهره‌وري به‌صورت فرايندي دائمي ارتقاء يافته، مسير بهره‌وري مشخص شده و بسترسازي‌هاي لازم صورت گيرد. حركت بهره‌وري، لازمه رشد و پيشرفت سازمان بوده و به نهادي شدن بهبود در نظام‌هاي مختلف سازماني خواهد انجاميد .

مدل­های بهره­وری منابع انسانی :

مطالعات حاكي از آن است كه عملكرد كاركنان، تابعي از انگيزش و توان است. عملكرد فرد، به نوعي تحت‌تأثير توانايي و انگيزه وي براي انجام كار است. هر چه اين دو عامل در كاركنان به‌نحوي مناسب در نظر گرفته شده باشد، عملكرد و به‌تبع آن بهره‌وري، افزايش مي‌يابد. نام بردن از نيروي انساني در تمامي مدل‌هاي ارائه شده، به‌عنوان يكي از عوامل مؤثر بر ارتقاي بهره‌وري، بيانگر اهميت موضوع است. مدل بهره­وری هرسی و گلداسمیت «مدل پروكوپنكو«، «مدل يكپارچه عوامل بهره‌وري» و «مدل سوترمايستر» از جمله مهم‌ترين مدل‌ها در اين زمينه هستند. در خصوص مدل­سازی بهره­وری منابع انسانی،کوشش­های زیادی صورت گرفته است و ازجمله اندیشمندانی که در این عرصه تلاش­های بی بدیلی را انجام داده­اند می­توان به هرسی و گلدسمیت اشاره کرد.

مدل بهره­وری هرسی و گلدسمیت:

هرسی و گلدسمیت الگوی بهره­وری منابع انسانی را که الگوي شاخصهاي بهره­وری می­نامدکه شاخص­های آن عبارتند­از: توان­کار، شناخت­شغل، حمايت سازماني، انگيزش، بازخور عملکرد، اعتبار و سازگاري محيطي

مدل پروكوپنكو:

پروكوپنكو يكي از مشاوران بين‌المللي كار است كه عوامل موثر بر بهره‌وري سازمان را در طبقه‌بندي خود به دو گروه كلي داخلي و خارجي تقسيم‌بندي كرده است. نقطه اتكاي اين تقسيم‌بندي، تحت كنترل سازمان بودن يا نبودن عوامل ياد شده است.

مدل سوتر مايستر

«سوتر مايستر» استاد دانشكده روابط تجاري دانشگاه واشنگتن، عوامل مؤثر در بهره‌وري مؤسسات و بنگاه‌ها را به‌نحوي بديع مدل كرده است . اين مدل تا حد زيادي عوامل مؤثر در بهره‌وري شركت‌هاي خودروسازي را نشان مي‌دهد .عوامل نزديكتر به مركز دايره، تأثيري بيشتر بر بهره‌وري دارند.

تأثير حقوق و دستمزد بر بهره­وري

هر سازماني براي جذب و نگهداري كاركنان خود نيازمند بهره­گيري از الگوي مناسب در زمينه مزاياي كاركنان است به زعم هرسي و بلانچارد پول محرك يا مشوق بسيار پيچيده­اي است كه علاوه بر نيازهاي فيزيولوژيك با همه انواع نيازها درگير است و اهميت آن را به سختي مي­توان معين كرد. بنابراين، پول انگيزه بسيار پيچيده­اي است. منطق نظري نظام جبران و خدمات را مي­توان بر اساس نظريه­هاي انگيزش تحليل كرد. به زعم هلدن، سه نظريه عمده انگيزشي كه مباني نظري براي استراتژ ي­هاي جبران خدمات را فراهم مي­سازند عبارتند از : نظريه سلسله مراتب نيازهاي مازلو، نظريه انگيزش بهداشت هرزبرگ و مدل انگيزشي پورتر و لاولر. بر اساس اين نظريه، مدير هرگاه بخواهد در فرد ايجاد انگيزش كند بايد نخست دريابد كه از نظر سلسله مراتب نيازها آن شخص در كجا قرار دارد و آ نگاه در جهت ارضاي همان نيازها يا آن­هايي كه در سطح بالاتر قرار دارند اقدام كند. سادگي و درك پذيري اين نظريه براي اغلب مديران سازما نها پذيرش آن را با اقبال همگاني مواجه ساخته است.

عوامل موثر بر بهره­وری

با توجه به اينكه بهره­وري منابع انسانی تابعي از عوامل مختلف است و اين عوامل با توجه به ماهيت، رسالت، فعاليت و عمليات، از سازماني به سازمان ديگر متفاوت است و ميزان تأثير هريك از عوامل بر بهره­وري كاركنان در سازمان­هاي مختلف يكسان نيست. هر يك از انديشمندان اين حوزه به بعضي از ابعاد فرآيند بهره­وري كاركنان اشاره كرده­اند ولي تاكنون يك مدل فراگير از ابعاد و شاخص­هاي بهره­وري كاركنان و ارتباط بين آنها ارائه نشده است. بنابراين دستيابي به مدل مناسب بهره­وري منابع انساني با توجه به ماهيت هر سازمان مستلزم شناسايي و اولويت­بندي عوامل از لحاظ اهميت، طبق معيارها و روشهاي علمي معتبر مي­باشد. شناخت و سطح­بندي عوامل موثر بر بهره­وري كاركنان طبق روش­هاي دقيق و علمي در بانک­ها نيز يكي از دغدغه­هاي مهم مديران است چرا كه اگر كاركنان بهره­ور باشند مي­توانند ساير منابع را به­ نحو احسن و مطلوب به كار گيرند و انواع بهره­وري را محقق سازند و نهايتا سازمان را بهره­ور كنند و گرنه ركود و عقب ماندگي ارمغان منابع انساني منفعل و بي انگيزه مي­باشد .

عوامل موثر بر بهره­وری منابع انسانی را  به سه دسته­ی عوامل شخصی، محیطی و سازمانی به شرح زیر تقسیم کرده­اند:

دسته اول عوامل فردی شامل: تجربه، میزان درآمد، سطح تحصیلات، سن و آموزش

  • تجربه: هر تجربه از نسل قدیم به نسل جدید به شکلی کامل­تر و دقیق­تر انتقال می­یابد بهره­وری منابع انسانی بالاتر می­رود لذا باید انتقال تجربه نظام­مند گردد.
  • درآمد: یکی از انگیزه­های بسیار قوی برای افزایش بهره­وری، پرداخت به منابع انسانی بر اساس توانایی او می­باشد. به عبارت دیگر اگر پرداخت به هر فرد براساس میزان تلاش او صورت گیرد افراد انگیزه­ی بیشتری در جهت افزایش بهره­وری خواهند داشت.
  • سطح تحصیلات: مطالعات نشان می­دهد سطح تحصیلات رابطه­ی مستقیمی با میزان بهره­وری منابع انسانی دارد و هرچه قدر میزان تحصیلات افراد در کارشان بیشتر باشد بهره­وری افزایش می­یابد .
  • سن: رابطه سن و بهره­وری منابع انسانی به این صورت است که از یک طرف هرجه سن بالاتر باشد به علت کاهش توانایی جسمی بهره­وری کاهش می­یابد و از طرف دیگر هر چه سن بالاتر می­رود تجربه کاری فرد افزایش می­یابد لذا بهره­وری فرد نیز افزایش می­یابد. بنابراین در مورد رابطه سن و بهره­وری بسته به اینکه کدام عامل برتری پیدا کند بهره­وری منابع انسانی با افزایش سن می­تواند افزایش پیدا کند یا کاهش یابد.
  • آموزش: آموزش­های داده شده به منابع انسانی در صورتی که در عمل بکار گرفته شود سطح بهره­وری را افزایش می­دهد در غیر این صورت افزایش بهره­وری از طریق آموزش محقق نمی­گردد. بنابراین یکی از راههای افزایش بهره­وری بکار گرفتن دانسته­ای مفید و متانسب با شرایط واقعی می­باشد.

دسته دوم از عوامل موثر بر بهره­وری منابع انسانی عوامل محیطی می­باشند که شامل: مشارکت، مناسبات اجتماعی، محتوای کار و خشنودی شغلی می­باشد.

عامل مناسبات اجتماعی از طریق ارتباط بیشتر عامل انسانی با یکدیگر بر بهره­وری منابع انسانی تاثیرگذار است بدین معنا که هر چه روابط بیشتر گردد انسانها تحت تاثیر روحیه نوع دوستی انگیزه فعالیت بیشتری خواهند داشت.

عامل خوشنودی فرد از کار می­تواند بر بهره­وری فرد تاثیر مثبت داشته باشد. به این معنا که هرچه فرد بار ضایت بیشتری فعالیت نماید در نتیجه حاصل کار او بهتر و در نتیجه بهره­وری افزایش خواهد یافت و برعکس.

دسته سوم عوامل سازمانی موثر بر بهره­وری :

1-مشارکت کارکنان در تعیین اهداف شغلی:

منابع انسانی عملا قسمت مهمی از حیات کاریی خود را در ارتباط با سازمان­ها می­گذراند اگر افراد بتوانند در طول این مدت اهداف فردی و سازمانی خود را تلفیق و هماهنگ نمایند بازده­ی به مراتب بالاتری را خواهند داشت. در اوایل نیمه دوم قرن بیستم پیتر دراکر این مبحث را تحت عنوان «مدیریت برای نتایج “یا مدیرت بر مبنای هدف” مطرح کرد که دلالت بر تقویت انگیزش کارکنان و اعمال کنترل مدیریت از طریق تلفیق اهداف و ارزیابی آنها داشت.

یکی از عوامل موثر بر عملکرد افراد در محیط­های کاری آگاه بودن و شناخت آنها از اهداف موسسه و مجموعه است اگر کارکنان در تنظیم اهداف شعلی مشارکت داشته باشند در نیل به آن اهداف بیشتر تلاش می­کنند.

2-مشارکت کارکنان در تصمیم­گیری­ها

تردیدی نیست که یکی از اهداف اصلی فعالیت­های گروهی و فلسفه­ی وجود سازمانها افزایش کارایی و اثربخشی در چهارچوب ارزش­های جامعه است و در این جهت توصیه­ی تعاون و همکاری بین افراد و گروههای مختلف از دیرباز مورد توجه اغلب پیشه­وران و رهبران سیاسی و عقیدتی بوده است منتها چگونگی این گونه همکاری­های و تصمیم­گیری­ها در مورد راه روشن رسیدن به اهداف مشترک متاثر از طرز فکرها و سلیقه­های جوامع مختلف است که از فرهنگ و طرز تلقی­های سیاسی و اقتصادی آنها سرچشمه می­گیرد.

معمولا زمینه­های مشارکت به صورت زیر تقسیم­بندی می­شوند:

  • مشارکت در تصمیم­هایی که به زمینه­های فنی مربوط می­شوند.
  • مشارکت در زمینه­های پرسنلی و کارگزینی، این نوع مشارکت در قانون شوراهای اسلامی به صورت نسبتا گسترده­ای بیان می­شوند.
  • مشارکت در تصمیم­گیری­های مالی نظیر سرمایه­گذاری توزیع درآمد و…
  • مشارکت در تصمیماتی که در زمینه­های عمومی اتخاذ می­شوند مانند تغییر ساختار واحد صنعتی تغییر محل کارخانه، متوقف کردن و توسعه واحدها

چنین استدلال شده است که مشارکت کارکنان باعث افزایش اثربخشی خواهد شد و شرکت دادن کارمندان در تصمیمات مربوط به سازمان دارای مزایای زیر است:.

  • کاهش مقاومت کارکنان در برابر تغیرات
  • شرکت فعالانه کارکنان در سازمان
  • افزایش قدرت مدیر و کارکنان
  • افزایش مشروعیت
  • افزایش آگاهی و اطلاع کامل

بنابراین مدیری که بتواند این فاکتورها را در سازمان اجرا کند به طبع اثر موضوعات بالاتر باعث افزایش اثربخشی او خواهد شد

3-آموزش کارکنان

آموزش کارکنان فرایندی است که طی آن افراد مهارت­های مورد نیاز برای انجام دادن یک عمل یا وظیفه شغلی راکسب می­کنند.در طی فرایند آموزش موجباتی فراهم می­آید تا تجربه­های یادگیری به وقوع بپیوندند و بدین ترتیب، کارکنان بتوانند وظایف شغلی خود را در زمان حال و آینده با کارایی و اثربخشی بیشتری انجام دهند. در فرایند آموزش، آموزش­دهنده می­کوشد تا متصدیان مشاغل گوناگون، مهارت­های لازم برای ایفای اثربخش­تر وظایف شغلی را کسب کنند. نگرش مدیران سازمان­های موفق در زمینه فرایند آموزش، آن است که همه­ی کارکنان سازمان از بالاترین سطوح مدیریت گرفته تا کارکنان غیر ماهر و از آغاز ورود با سازمان تا چند ماه قبل از بازنشستگی در فرآیند آموزش مشارکت داشته باشند.

برای اینکه کارکنان سازمان نسبت به شرکت در دوره­های آموزشی علاقه و شوق بیشتری داشته باشند، لازم است نیاز­های آموزشی آنان به درستی تعیین شوند و قوانین و مقررات سازمان به گونه­ای تدوین شود که هر گونه افزایش حقوق و مزایا، ارتقا، جابجایی و … در سازمان مشروط به طی دوره مناسب آموزشی باشد. در آن صورت لازم است:

  • طراحی دوره­های آموزشی توسط کارشناسان ورزیده صورت گیرد.
  • روش­های آموزشی بر پایه­ی قوانین یادگیری تدوین شوند.
  • انتخاب مدیر و کارشناسان آموزش بر اساس ضوابط علمی دقیق انجام گیرد.
  • استفاده از روش­های آموزش اثربخش
  • فراهم آوردن بودجه کافی برای آموزش
  • انتخاب محل مناسب برای یادگیری

4-سیستم جبران خدمات

بطور کلی نظام پرداخت هم از دیدگاه سازمان و هم از دیدگاه فرد، کنش­های چندی را به همراه دارد.

برای سازمان این کنش­ها را به همراه دارد:

اول اینکه در شرایط یکسان افراد تمایل دارند به سازمان­هایی بروند که بیشترین پاداش را برای آنها فراهم می­آورند و لذا سازمان­ها می­توانند با ارئه­ی پرداخت مناسب کارکنان دارای صلاحیت را جذب نمایند و نگهداری کنند.

دوم اینکه: پرداختی که به موجب جبران خدمات به فرد تعلق می­گیرد وسیله­ای برای عملکرد گذشته است و سوم اینکه: پاداش می­تواند به عنوان ابزاری انگیزشی برای بهبود عملکرد گذشته باشد.

از سوی دیگر ایجاد حس امنیت در افراد، بازشناسی و بازخورد عمل مناسب انجام شده از سوی دیگران کنش­های پرداخت از دیدگاه فرد می­باشد. بنابراین بدیهی است برای تحقق این کنش­ها سیستم پرداخت باید کارا و اثربخش باشد و به­گونه­ای طراحی شود که حداکثر بازده را برای سازمان و فرد به همراه داشته باشد.

به همین دلیل توجه به نیازهای اساسی افراد، برخورداری از عدالت توزیعی پاداش چه در درون سازمان و چه در بیرون از سازمان از جمله اصول اساسی در هر سیستم پرداخت می­باشد. سیستم­های پرداخت و مراعات قوانین یکی از زمینه­های اصلی عملکرد مدیریت منابع انسانی و مدیریت جبران خدمات به عنوان یکی از حوزه­های این زمینه، وظیفه طراحی و اجرای سیستم­های حقوق و مزایای کارکنان را عهده­دار است.

5-ساختار سازمانی

یک از ویژگی­های بنیادین هر سازمان لزوم فراهم کردن ادامه­ی فعالیت­ها در جهت دستیابی به هدف­های اصلی و فرعی است. این امکان از طریق تخصیص وظیفه­، سرپرستی و هماهنگ­سازی حاصل می­شود. این سه اعمال معرف ساختار سازمانی است. این سه عامل را می­توان به صورت­های گوناگون ترتیب داد بدین معنی که سازمان­ها می­توانند ساختار­های متفاوتی داشته باشند و چنین ساختارهایی نیز دارند. بسیاری از اندیشمندان حوزه­ی مدیریت معتقدند که ساختار مناسب برای بهره­وری سازمان اهمیت بنیادین دارد و از این رو، به خودی خود به صورت یکی از کانون­های بررسی شناخته شده می­شود. ساختار سازمانی دارای شکل­های کوناگون است. اساس و پایه­ی کارها بر روی ساختار انجام شده، بر اساس کارهای وبر  قرار دارد او در یک طرح کلی سه نوع مختلف سارمان را با بررسی اقتدار شرح داده است. او نوع آرمانی سازمان و دیوانسالاری را که بر نظم، نظامندی، خردگرایی و همسانی تاکید دار شرح می­دهد. برای بسیاری از ما دیوانسالاری به معنی رعایت افراط­آمیز تشریفات اداری زمان­گیر است؛ اما وبر بر این باور بود که دیوانسالاری؛ سازمان­های غیر شخصی هستند و قوانینی سخت­گیرانه را اعمال می­کنند، وبر بر این باور بود که­ این رعایت انصاف را درمورد همه­ی کارکنان قطعیت می­بخشد.

6- فرهنگ سازمانی

سازمان­ها، درست مانند افراد دارای شخصیت می­باشند که این قالب شخصیتی سازمان را فرهنک آن سازمان می­گویند.در رابطه با فرهنگ سازمانی تعاریف متعددی ارائه شده است که در حد نیاز به تعدادی از آنان اشاره می­کنیم . فرهنگ سازمانی عبارت است از ارش فالبی که توسط اکثریت قریب به اتفاق اعضای سازمان پذیرفته شده و مورد حمایت آنان می باشد. در تعریف دیگر فرهنگ سازمانی شامل یک سلسله قواعد منظم و دستور العمل­های کلی است که قالب رفتاری اعضای سازمان را می­سازد. پذیرش آن نیز می­تواند فوایدی مانند: احساس شناخت واقعی برای اعضای سازمان، تعهد سازمانی، ثبات نظام اجتماعی، شکل دادن به رفتار و… را به همراه داشته باشد.همچنان که ذکر شد بهره­وري منابع انسانی تابعي از عوامل مختلف است. لذا در ادامه این عوامل که از منابع مختلف داخلی و خارجی توسط محقق جمع­آوری شده را بیان می­کنیم:

عوامل موثر بر بهره­وری:

  • عوامل موثر بر بهره­وری
  • ارتباط مديران و كاركنان، عوامل انگيزشي، فرهنگ سازماني، محيط كار، فناوری، كيفيت نيروي كار و عوامل فردي
  • خودکارسازي اداري
  • هوش عاطفی
  • رفتار شهروندي سازماني(رادمردي و گذشت و ابتكار فردي)
  • تفویض اختیار
  • تأمين نيازهاي اساسي كاركنان
  • مشاركت كاركنان در تصميم گيري
  • سبك رهبري مشاركتي مدير
  • تاثیر فناوری اطلاعات از طریق فرآیند تصمیم گیری غیرمتمرکز و بهبود فرآیندکسب و کار بر بهره­وری سازمان
  • انگيزش، توانمندسازي كاركنان، كيفيت زندگي كاري
  • آرامش خاطر و انگيزه نيروي كار
  • ارز شهاي حاكم بر سازمان
  • عوامل انگیزشی، ویژگی­هاي جمعیت­شناختی، شیوه رهبري، رقابت و روحیه­پذیري، وضعیت جسمانی و روحی،  آموزش کاربردي و عمومی، خلاقیت و نوآوري، سابقه و تجربه
  • عوامل فردي يا شخصي شامل” تجربه، ميز ان درآمد، سطح تحصيلات، سن و آموزش”
  • عوامل محیطی شامل “مشاركت، مناسبات اجتماعي، محتواي كار و خشنودي شغلي”
  • سبک زندگی کاری به عنوان یک عامل روان­شناختی
  • فرهنگ سازمانی
  • تناسب شغل و شاغل، انگیزه، آگاهی و شناخت شغل، رضایت شغلی، کیفیت­زندگی­کاري، مشارکت فرد در فعالیتهاي سازمان
  • برنامه­های انگیزشی
  • آموزش منابع انسانی
  • آموزش مناسب، هدایت و مشارکت دادن کارکنان
  • کیفیت زندگی کاری
  • دوره­های آموزشی مناسب
  • سبک رهبری مشارکتی، گروهی و تیمی
  • توانمندسازی با آموزش و سبک رهبری مناسب
  • آموزش و بهبود شرایط محیطی از طریق توانمند سازی و ایجاد اعتماد
  • فناوری اطلاعات
  • آزادی عمل، سازماندهی ابزار، تفویض اختیار و بهبود مهارت

منبع

بدری ، مرتضی(1394)، توانمندسازی روان شناختی و بهره وری منابع انسانی، پایان نامه کارشناسی ارشد ، مدیریت آموزشی،دانشگاه علامه طباطبایی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0