بررسی دیدگاه ها راجب عملکرد کارکنان
دیدگاه سنتی ارزیابی عملکرد کارکنان
از دوران قدیم، ارزشیابی كار وسیلهای بوده است تا بدین وسیله مدیران، كاركنان را با اهداف سازمانی و انتظارات اداری آشنا سازند. همچنین این نوع ارزشیابی وسیله ای است برای آگاه كردن كاركنان، كه عملكرد آنها چگونه با انتظارات مدیریت انطباق دارد. امروزه بسیاری از مدیران روش ارزشیابی كار را به خاطر تاثیر آن در برانگیختن كاركنان، روشی خارق العاده میدانند.دمینگ نسبت به تاثیر روش های سنتی ارزشیابی كار كه توسط مدیران آمریكایی استفاده میشوند، معترض میباشد او ادعا میكند كه اعمال سنتی ارزشیابی كار در شركت های آمریكایی روحیه فرد را تضعیف و از كیفیت كالا میكاهد. كاركرد فردی عموما با توانایی و انگیزه فرد سنجیده میشود. عوامل محیطی یا سازمانی مانند تلاش های اداری جهت بهبود كار همكاران به توانایی و انگیزه فرد تاثیر میگذارند. بسیاری از این گونه عوامل سازمانی در شركت های آمریكایی وجود دارند كه دمینگ از آنها انتقاد میكند. دمینگ معتقد است كه مفاهیم عملی مدیریت یك نظام كه بر كیفیت متمركز است باید جایگزین روش های سنتی ارزشیابی كار گردد. او به این نكته اشاره میكند كه در شركت های ژاپنی توجه لازم به تمامی جوانب سیستم تولید، باعث موفقیت آنها در كسب تولید كیفی كالاها شده است. به عقیده او كیفیت كالا، در شركت های امریكایی عمدتا به خاطر نقش ضعیف مدیریت نه عملكرد ضعیف كارمند است. او در این زمینه توصیه میكند كه تولید كالا باید به عنوان سیستمی در نظر گرفته شود كه در آن مصرف كننده مهم ترین بخش خط تولید را تشكیل میدهد
نظریه فلسفی دمینگ در مرور عملکرد کارکنان
ادواردز دمینگ كه مدت ها به عنوان معلم مدیریت مدرن ژاپنی معروف است. مخالف سرسخت مدیریت به سبك آمریكایی است كه در آن نظریه های كار كوتاه مدت میباشد. به عقیده او نظام مدیریت در سازمان های آمریكایی فرصت های لازم برای به وجود آمدن انگیزه درونی در كاركنان را از بین میبرد. دمینگ اظهار میدارد كه در سازمان های آمریكایی كاركنان برای رقابت با یكدیگر و نه برای منافع شركت كار میكنند. در سال ۱۹۵۰ به درخواست اتحادیه دانشمندان و مهندسان ژاپنی، دمینگ ضمن معرفی روش تولید با صرفه، به صنعت ژاپن بر اهمیت شناخت مدیر در تولید، به نیازها و علایق خریدار تاكید داشت. او همچنین به منظور تضمین خدمات و اجناس با كیفیت بر دخالت همه جانبه مدیریت با قاعده ای منظم و طرح ریزی شده اصرار می ورزید. دمینگ مفاهیم مدیریت را كه قبلا در شركت های آمریكایی یافت نمیشد به ژاپنیها آموخت و به همین دلیل در اصلاح اقتصادی ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم یكی از موثرترین افراد به شمار میرود. دمینگ نظریه ای بر كنترل كیفیت برای اداره سیستم های تولید ارایه كرد. در طول جنگ جهانی دوم علیرغم این كه دمینگ در تمامی كنفرانس هایش بر مدیریت از تئوری های كنترل كیفیت سخن میگفت ولی شركت های آمریكایی چندان علاقه ای به روش های مدیریت نشان نمیدادند. بعد از جنگ جهانی دوم دمینگ مفهوم دایره كنترل كیفیت را در ژاپن به كار انداخت كه عامل مهمی در پیدایش رقابت صنعتی ژاپن به شمار میرود.
علی رغم موفقیت در ژاپن، دمینگ معتقد است اكثر شركت های آمریكایی هنوز مفهوم واقعی بهبود كیفیت از طریق كنترل سیستم تولید را درك نمیكنند. او میگوید كه مدیران آمریكایی هنوز مایل هستند به همان نظریات زیان آور مدیریت بر مبنای اهدافو مدیریت بر مبانی نتایجادامه دهند. دمینگ بر این نكته اصرار دارد كه مدیران آمریكایی هنوز به تاثیر مضر روش سنتی ارزشیابی كار پایبند هستند، روشی كه انگیزه درونی كاركنان را از بین میبرد. او از روش سنتی ارزشیابی كار در ایالات متحده به خاطر توجه به نتایج «برد – باخت» نه حمایت از اهداف «برد – برد» و همین طور به خاطر تمركز بیشتر بر رقابت و نتایج پایانی به جای تمركز بر همكاری در طول سیستم انتقاد میكند. به نظر دمینگ مدیران آمریكایی با تاكید زیاد بر قضاوت و رتبهبندی بین افراد و استفاده از وسایل محرك خارجی رقابت كاركنان را علیه یكدیگر به وجود میآورند. او پیشنهاد میكند كه به جای سیستم های سنتی ارزشیابی كار كه حس برد – باخت را تحریك میكنند، از سیستم هایی استفاده كنیم كه حس حمایت و همكاری را ترغیب میكنند. او می گوید مردم می خواهند كار كنند اما آنها دوست دارند از كار لذت ببرند. مدیران آمریكایی هنوز به مدیریت بر افراد به جای مدیریت به سیستم پافشاری میكنند، روشی كه طی آن ترس و بی اعتمادی در محل كار حكمفرما می گردد، لذت كار از بین می رود ونهایتا به مدیران پاداش داده میشود و زیردستان تنبیه میشود. این روش دقیقا زیانآور است و شركت ها را از تولید موثر باز می دارد. منظور اصلی دمینگ این است كه وقتی كاركنان را محدود می كنید به آنها اجازه تفكر نمی دهید تلاش برای بهبود كار آنها عملی است بیهوده و به عقیده دمینگ بهترین راه آموختن تربیت كردن و كار كردن در جهت از بین بردن حد و مرزهای موجود در سیستم می باشد. این حد و مرزها را دمینگ بازدارنده ها می نامد و مدعی است با از بین بردن آنها تغییری آشكار در جهت بهبود وضعیت كارگران پدید می آید نمونههایی از این تغییر را میتوان در تعهد، اشتیاق و روحیه وفاداری نسبت به شركت مشاهده كرد.
دیدگاه ژاپنی ارزشیابی كار
دمینگ به چند مورد از تفاوت های نظریات مربوط به ارزشیابی كار مدیریت در شركت های ژاپنی و آمریكا اشاره می كند. او اظهار می دارد اغلب مدیران آمریكایی هر سه ماه یك بار از روی نتایج تصمیم گیری هایی كه بر سود شركت تاثیر داشته است ارزیابی می شوند در حالی كه مدیران ژاپنی از روی نتایج بلند مدت آنهاارزیابی می شوند. مدیران ژاپنی معتقدند ارزیابی به حداكثر رساندن سود در هر سه ماه، همیشه به حداكثر سود در بلند مدت منتهی نمیگردد. دمینگ این طور نتیجه گیری میكند كه مطرح نمودن پول به عنوان هدف برای مدیران در انتها به راه حل های كوتاه مدت برای مسایلی كه ذاتا پیامد های آتی را ضایع می كنند ختم می گردد. مدیران ژاپنی بیشتر از مدیران آمریكایی بر دخالت دادن نیروی كار در تصمیم گیری ها تلاش و تاكید می كنند. با مقدمهای بر روی متون آماری و كنترل كیفیت در صنایع ژاپنی، آموزش اساسی بر پایه بهبود كیفیت اجرا گردید. گاروین دریافت كه مدیران و كاركنان در شركت های ژاپنی تعهد شدیدی نسبت به بهبود كیفیت از خود نشان می دهند او همچنین دریافت كه مدیران آمریكایی برعكس، مسایل مربوط به كیفیت شركت را به ضعف در نیروی كار و نحوه اجرای كار نسبت می دهند. دمینگ همچنین رجوع می كند به ارزش های اداری كه در سیستم های سنتی ارزشیابی در شركت های آمریكایی به كار میروند.دمینگ معتقد است مدیریت باید برای دستیابی به كیفیت لازم، برای جنبه های بلند مدت بهبود كیفیت طرحی اساسی داشته باشد بعد از اینكه حصول بهبود كیفیت در سازمان، كاهش قیمت و افزایش تولید ظاهر شود، او چهارده اصل زیر را برای بهبود كیفیت و كاهش قیمت توضیح می دهد شركت ها برای ایجاد و استمرار بهبود كیفیت باید از ۱۴ اصل تبعیت كنند.
- پیوسته برای سازمان هدف تعیین كنید.
- اصول بهبود بی وقفه را درك كرده و سرلوحه كارهای خود قرار دهید.
- محاسبه آماری بهبود بی وقفه در روند تولید را جایگزین بازرسی جمعی كنید.
- اصل خرید تجهیزات را بر اساس قیمت تغییر دهید.
- پیوسته با تلاش خود سیستم را بهبود بخشید، نه اینكه كاركنان را به خاطر مسایل شركت بازخواست كنید.
- كاركنان را با روش های نوین آموزش تعلیم دهید.
- بر مشاورت، بیشتر تاكید داشته باشید تا كاركنان در محیط شركت احساس حمایت كنند.
- هنگامی كه كاركنان برای بازگو كردن مشكلات به مدیریت رجوع میكنند، ترس را از آنها دور كنید.
- عوامل بازدارنده سازمانی را كه در محیط كار دیده میشوند از بین ببرید.
- اهداف شخصی را حذف كرده و آن را با هدف جامع كه همانا بهبود بی وقفه كیفیت می باشد مطابقت دهید.
- برای اندازه گیری بهبود كیفیت روش های آماری را جایگزین روش عددی كنید.
- تسهیلات لازم برای كاركنان فراهم آورید و غرور همكاران را بالا ببرید.
- آموزش و تربیت متناسب با سطوح مختلف را در سازمان برقرار كنید.
- تشكیلات سازمانی طوری باشد كه همه در امر بهبود كیفیت سهیم باشند.
در آمریكا شركت های متعددی با موفقیت اصول مدیریت دمینگ را با روش های ارزشیابی كار تركیب كرده اند. شركت هایی كه موفقیتشان بیشتر بوده دریافته اند كه ادامه این بهبود مشروط به اتخاذ اصول مدیریت كاملا جدید و اجرای اعمال مدیریت توسط نیروی انسانی جدید در تمام سطوح برای دستیابی به بهبود دایمی كیفیت و تعهد به كار است.
دمینگ متذكر می شود كه مدیران آمریكایی باید سیستم های سنتی ارزشیابی كار را كه تغییر پذیری در كار را افزایش می دهند كنار گذاشته و به جای آنها از سیستم هایی كه حس همكاری را بالا میبرند استفاده كنند. موئنپیشنهادات زیر را كه دمینگ برای از بین بردن روش های سنتی ارزشیابی كار مطرح كرده فهرست وار شرح می دهد:
-در كل سازمان كلاس های آموزش بیشتری برای رهبری تشكیل دهید.
– روشی برای گزینش كاركنان اتخاذ كنید كه با دقت بررسی شده باشد.
– بعد از اینكه كاركنان گزینش شدند آنها را خوب آموزش و پرورش دهید.
– برای كاركنان، مسئولیتی بگذارید كه با كاركنان مانند همكار رفتار كنند با آنها مشورت كنند آنها را راهنمایی كنند و از آنها و در كنار آنها چیزی بیاموزند.
– مسئولان را طوری پرورش دهید كه بتوانند استعداد های كاركنانشان را كشف كرده و در مورد هماهنگی كاركنان با سیستم رای دهند.
– قاعده ای تنظیم كنید كه طبق آن كاركنانی كه با سیستم هماهنگ هستند، اضافه حقوق دریافت كنند.
– در برنامه زمان بندی شده با كاركنان برای فهمیدن نقش تمامی افراد در سیستم مصاحبه كنید نه برای انتقاد كردن.
– در مورد كار، از اطلاعات كمی برای تسهیل تصمیم گیری كارفرمایان نه برای دسته بندی كاركنان استفاده كنید.
بعد از جنگ جهانی دوم، دمینگ سخن از فلسفه كنترل كیفیت جامع را به میان آورد. چون او یك آمریكایی بود ابتدا این سخنان را در آمریكا مطرح نمود. در آن زمان آمریكا یك رهبر جهانی بود و فكر می كرد محصولات آن نیاز به بهبود ندارند. اما ژاپنیها احساس كردند كه كاری جدی باید در مورد محصولات ژاپن صورت بگیرد تا نه تنها برجسته شوند بلكه به عنوان محصولات ممتاز نیز شناخته شوند. امروزه دمینگ را به عنوان «طراح تضمین كیفیت تولید مدرن می شناسند». ژاپنیها كاربرد ۱۴ اصل دمینگ را به عنوان قدرت اقتصادی برتر مطرح كردهاند. محصولات ژاپنی كه قبلا به عنوان محصولات ارزان و بدون كیفیت شناخته شده بود اكنون با ارزش ترین محصولات محسوب می شوند و بیشترین مشتری را دارا می باشند. شركت های ژاپنی موفقیتشان را مدیون ویلیام ادواردز دمینگ می دانند. برای پیاده كردن كیفیت در یك شركت نه تنها به مدیریت بلكه به كاركنان، خریداران، تهیهكنندگان و سرمایه گذاران نیز نیاز می باشد. این نكته باید درك شود كه كیفیت روند بی وقفه ای است كه همیشه در حال بهبود می باشد. تولید كنندگان آمریكایی سرانجام به خود آمده و كاربرد كنترل كیفیت جامع را پیش گرفته اند. اصول دمینگ باید درك شود و به طور كلی به عنوان یك روش نوین تفكر به كار رود. فلسفه او هیچ فنونی را شامل نمی شود. اما روشی است سازمان یافته این فلسفه از مدیریت در قسمت بالا شروع می شود و تمام سطوح كاركنان و مهم تر از آن مصرف كننده را نیز در بر می گیرد. نظریه دمینگ بر ارزشیابی كار، تغییر كامل سیستم سنتی به سیستمی كه بر مدیرانی كه اساس كار را بر كیفیت و بهبود بلند مدت قرار میدهند تاكید دارد. دمینگ به ژاپنی ها هشدار داد تا اشتباهات شركت های آمریكایی را مرتكب نشوند، اشتباهاتی از قبیل رتبه بندی، ارزیابی سالانه كاركنان، فروشندگان، گروه ها و قسمت ها، این كار تنها بین افراد و بخش ها رقابت ایجاد و كل سیستم را خراب می كند. ارزشیابی كار وقتی موثر واقع می شود كه بر اهداف كار گروهی و سازمانی تمركز داشته باشد. به منظور تحكیم موقعیت رقابتی، آموزش مربوط به كیفیت، نه تنها در بنگاه ها بلكه در دانشكده ها نیز باید به طور مشهود اجرا شود.
منبع
آل بویه ،حسن (1393)، تبیین تاثیر نظام آراستگی بر عملکرد کارکنان پتروشیمی مبین عسلویه ، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی ،دانشگاه آزاد اسلامی مرودشت
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید