بازی و رشد عاطفی
زندگی انسان برخوردار از عواطف گوناگونی است، عواطفی که اگر در حیات روانی موجود نباشد فضای زندگی تیره، بی رنگ و سرد خواهد بود، عواطف به جریانهای روانی و عقلی فرد مربوط میشود. به گونهای که سلامت روانی و عقلی انسان تا اندازه زیادی بستگی به سلامت عاطفی وی دارد. حال با توجه به خصوصیات و ویژگیهای عاطفی و روانی کودک و هیجان پذیری او امکان این سؤال پیش خواهد آمد که کودک چگونه میتواند با مشکلات عاطفی و هیجانی خود برخورد کرده و آنها را حل نماید؟ یکی از راههای ممکن برای حل مشکلات عاطفی و هیجانی کودک استفاده از بازیهای تخیلی است که از آن طریق کودک از تنشهای حاصله از اضطراب و هیجان خود را رها میسازد کودک در هنگام مواجهه با شرایط اضطرابآور و هیجانی سعی بر آن دارد تا صحنه را ترسناک کند و یا صحنه ترسناک را خود به وجود آورد و از طریق بازی ترس ناشی از دنیای ناشناخته را از بین ببرد.
بازی دالی، که در آن کودک با بستن چشمان خود و تخیل دور شدن از والدین و باز کردن چشم و دیدن آنها و در نتیجه به وجود آوردن این اطمینان در خود را که از والدین چندان دور نیست و هر لحظه که اراده کند آنها را باز خواهد یافت نمونهای از به وجود آوردن صحنههای ترسناک و مقابله با آن از طرف کودک است. بر اساس دیدگاه فروید، هیچ رفتاری بیدلیل بروز نمیکند و با توجه به این نظریه و این که بازی خود نوعی رفتار است، میتوان نتیجه گرفت که بازی نوعی از بیان خواستهای درونی کودک است در واقع میتوان گفت محتوای بازی انتخابی کودکان اغلب انعکاس از خواست درونی آنها است کودک سعی میکند تا مشکلات عاطفی و درونی خود را در بازی منعکس کرده و سپس راه حلی برای تخلیه به آنها دریابد کودک در بازیهای خود به عنوان وسیلهای طبیعی عواطف، احساسات، ترسها و تردیدهای خود را بیان میدارد. بیان حالات درونی، خود وسیلهای برای برقراری ارتباط واقعی کودک با دنیای بیرونی است. بسیاری از این تجربهها به کودک کمک میکند تا او به «خویشتنداری» برسد.
کودک از طریق بازی ؛چه به صورت آگاه و ناخودآگاه؛ مهر و علاقه، خشم و کین، تنشها، ناکامیها، ناراحتیها، ترسها، آشفتگیها و سردرگمیهای خود را به نمایش میگذارد. با بروز این حالات درونی کودک میآموزد که باید به نحوی با آنها کنار بیاید یا آنها را به دور میافکند و یا که آنها را کنترل میکند به هر حال از این طریق به نوعی ؛ آرامش عاطفی دست مییابد در واقع تجزیه و تحلیل دقیق بازی کودک از بعد عاطفی و روانی به شدت از طرف بازی درمانها و روانشناسان مورد توجه قرار گرفته و عقیده دارند که بازی راهی است جهت درک تشخیص کودک. مشاهده بازی کودک و توجه به محتوای آن ؛خودآگاه یا ناخودآگاه ضمن تسکین تنشهای کودک میتواند به مثابه شاخصی برای توانایی کودک در سازش با دیگران، تحمل سختیها و محدودیتها، انتظارات او از محیط و دیگران و آرزوها و احساسات او به کار رود.
بازی و رشد اخلاقی و تربیتی
بازی یکی از مهمترین عوامل در تربیت اخلاقی کودک است. از طریق بازی مفاهیم و ارزشهای اخلاقی به وسیله کودکان درک میگردند. رفتارهای خوب از رفتارهای بد شناسایی میشوند گر چه کودک در خانه و مدرسه با ارزشهای اخلاقی آشنا میشود. اما درونی شدن و تثبیت معیارهای اخلاقی در خانه و مدرسه هرگز به اندازه بازی قوی نیست. کودک در مییابد که اگر بخواهد در بازی یک فرد قابلقبول به حساب آید باید درستکار، با حقیقت مسلط به خود با انصاف و عادل باشد او همچنین میفهمد که همبازیهایش نسبت به خطاهای وی در بازی بسیار کمتر از والدینش شکیبا هستند. بنابراین یاد میگیرد که اصول اخلاقی را هنگام بازی نسبت به محیط خانه و مدرسه به طور کاملتر رعایت کند. کودکی که پلیس میشود به دستگیری دزد میپردازد علاوه بر رشد فعالیتهای جسمانی به تأیید اصول اخلاقی نیز اقدام میکند در ضمن وظایف حدود و قدرت این شغل را میآموزد.
کسی که دزد میشود با دستگیر شدن و پذیرش تنبیه در واقع به زشتی عمل دزدی صحه میگذارد و به اجرای عدالت اجتماعی تن در میدهد، بازی به کودک کمک میکند تا دنیایی را که در آن زندگی میکند بشناسد بفهمد و کنترل کند و بین جهان واقعیت و تخیل فرق بگذارد. کودک در هنگام بازی درباره خودش، دیگران و رابطهاش با آنها چیز یاد میگیرد. کودک میزان تواناییهای خود را با دیگران مقایسه میکند و به این ترتیب یک مفهوم روشن تر و واقع گرایانه تر از خود به دست میآورد بازی به او فرصت میدهد تجربه کند و توانش های خود را به آزمایش بگذارد بدون آن که مجبور باشد مسئولیت کامل اعمال خود را به عهده بگیرد. به صراحت میتوان تاکید کرد که تا سنین 6- 5 سالگی روحیه خودخواهی و تجاوز کاری کودک بسیار چشمگیر است. بهترین روش آن است که کودک را از تمرین زیاد در این تجاوز کاری باز داریم. هرگاه کودک تنها بازی کند. استعدادهای خود یعنی تصورات ذهنی و سازمانبندی مادی را تکامل میبخشد که این خود دارای ارزش تربیتی است.
بازی و رشد ذهنی
روانشناسان امروزه دیدگاه گستردهای از جهان کودک و آن چه در آن میگذرد را عرضه داشته و تاکید خاصی بر آموزش و پرورش دوران کودکی و نقش مهم آن در زندگی آینده دارند. به طور مثال :بلوم،از پژوهشهای خود نتیجه میگیرد که حدود 50% از رشد هوشی کودک از بدو تولد تا 4 سالگی، حدود 30% از 4 تا 8 سالگی و 20% باقیمانده در فاصله 8 تا 18 سالگی شکل میگیرد. شکلگیری و رشد هوش کودک امری اتفاقی و تصادفی نیست بلکه همسان با رشد اجتماعی او باید مراحل خاصی را در جهت رشد هوشی خود طی نماید نتیجه پژوهشها در مورد رشد هوشی کودک نشان میدهد، همان طور که بهبود شرایط بهداشتی و تغذیهای میتواند بر روی رشد جسمانی فرد نافذ بوده و آن را روز به روز بهتر گرداند، بهبود شرایط محیطی نیز امکان رشد هوش کودکان را هر چه بیشتر فراهم میسازد. به عبارت دیگر: محیط بهتر، هوش بیشتر. البته تاکید ما بر مسئله محیط به معنی رد اثرات وراثت بر رشد هوش کودک نیست. حال اگر بر اهمیت شرایط محیطی اتفاق نظر داشته باشیم این سؤال پیش خواهد آمد که چگونه میتوان از امکانات موجود به بهترین نحو استفاده نمود؟ از نظر ما بازی یکی از مهمترین عواملی است که باید مورد نظر قرار گیرد.
زیرا کودکان آن چه را که در اثر برخورد و تعاملات با محیط میآموزد ضمن بازی تکرار کرده و با این تکرار درباره آن به بازاندیشی پرداخته و از این طریق آنها را بهتر درک مینماید. بازی امکان تجربه و تعاملات مستقیم با عوامل محیط را برای درک فراهم میسازد او با دستکاری کردن و تجربه مستقیم اشیاء و رویدادهای محیطی به دانستهها و دانش خود میافزاید نه از طریق شنیدن آن چه که در این تعاملات پدید آمده و یا به وقوع خواهد پیوست. کودک مفاهیم عمدهای که ساخت ذهنی انسان را شکل میدهد از طریق بازی و پیش از ورود به مرحله آموزش رسمی و نیمه رسمی در مییابد آشنایی او با مفاهیمی پایه همچون فضا، کمیت، ساخت ، شکل و. . . صرفاً از طریق بازی حاصل میشود نه آموزش رسمی. جالب آن که بازی فرد یکی از بهترین راههای مطالعه چگونگی رشد فرایندهای ذهنی کودک است. چنان که پیاژه، ضمن مشاهده بازی کودکان خود موفق به کشف قوانین رشد ذهنی گردید و نظریه رشد ذهنی را ارائه داد . در سالهای اخیر توجه چشمگیری به آموزش و پرورش کودکان در مهد کودکها و کودکستانها و نقش بازی در رشد و پرورش ذهنی و شخصیتی کودکان کشورمان مبذول گردیده است و نیاز به دانش در روانشناسی بازی، و شناخت بازی از دیدگاه علمی توسط مربیان، آموزگاران و والدین کودکان بازتابهای وسیعی داشته است .
آشنایی کودک با خود نیز از طریق بازی انجام میگیرد. چون شناخت خود امری مجرد و ذهنی است و کودک تا پیش از سه سالگی به آن مرحله از رشد ذهنی نرسیده است تا بتواند از طریق اندیشه و تفکر به خودشناسی نائل گردد. لذا برای شناخت خود باید به تجربیات حسی و حرکتی خود متوسل گردد که بازی کاملترین مجموعه تجربیات حسی و حرکتی را در اختیار او میگذارد. بازی نه تنها بر رفتارهای هوشمندانه و قابل مشاهده کودک اثر دارد، بلکه بر ساخت فیزیولوژیکی مغز او نیز اثری غیر قابل انکار دارد. بنابراین هرگاه بتوان محیط کودک را به نحوی آراست که او بتواند از طریق تجربیات محیطی که بازی، یکی از ارکان اساسی آن است توشهای کافی جهت زندگانی فرهنگی و اجتماعی خود آماده نماید. آن گاه میتوان امیدوار بود که این فرد نه تنها در دوران کودکی بلکه در سنین بلوغ نیز از مهارتهای لازم هوشی و اجتماعی بر خورد میگردد.
بازی و ارزش درمانی
بازی از ارزش درمانی مفیدی برخوردار است. امروزه بازی درمانی جایگاه خود را در امر تشخیص مسائل و مشکلات روانی کودکان و درمان آنها پیدا کرده است. متخصصین بازی درمانی به کمک این تکنیک و تدارک اسباب بازیهای ضروری و تشکیل جلسات بازی برای کودکان رفتارهای آنان را زیر نظر گرفته و ضمن دسترسی به ریشههای مشکلات کودکان به درمان آنان میپردازند. به همین سبب بازی برای درمانگران وسیله مناسبی است تا به دنیای کودکان رخنه نمایند و آنها را بیشتر و بهتر بشناسند و به مشکلات آنها پی ببرند. امروزه تکنیک بازی درمانی به طور فزایندهای در دنیای پیشرفته برای تشخیص مسائل و مشکلات کودکان و درمان آنها مورد استفاده قرار میگیرد .
بازی درمانی امروزه یکی از قسمتهای مهم در برنامههای مشاورهای در موقعیتهای آموزشگاهی شده است و فنون بازی یکی از روشهای اولیه مشاوره با کودکان در مراحل پیش عملیاتی و یا عملیات عینی میباشد کودکان رشد شناختی محدودی دارند و در به زبان آوردن افکار و احساسات خود محدودیت دارند که بازی درمانی به عنوان یک روش طبیعی برای ابراز وجود و برقراری ارتباط میتواند برای مشاوران در بسیاری از مراحل مشاوره با ارزش باشد، کمبل، اظهار میدارد در کسانی که با کودکان کم سن تر کار میکنند مهارت زبانی، عاطفی و اجتماعی این کودکان آنها را وادار میکند تا برای ایجاد و روابط عمیق تر با آنها و در نتیجه ایجاد فرآیند مشاوره از این شیوه استفاده کنند . برای بازی اهداف و روشهای متفاوتی مطرح شده است که در بین این اهداف بازی درمانی از روش ویژهای برخوردار است.
منبع
مرادی کچلکی،سیما(1393)، بازي درماني در افزایش مهارتهای شناختي، اجتماعي و حركتي دانشآموزان كم توان ذهني آموزش پذير،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید