بازی در فرآیند درمان
بازی فعالیتی داوطلبانه و برخاسته از انگیزههای درونی است که در آن، تعیین چگونگی کاربرد هر شیء به اختیار خود فرد است. در آن هیچ هدف بیرونی وجود ندارد. خود فرایند بازی لذتبخش است و نتیجه نهایی آن، ارزش چندانی ندارد. بازی مستلزم بازنمایی خود جسمی، ذهنی و عاطفی کودک به شیوهای خلاقانه است که ممکن است با تعامل اجتماعی هم همراه باشد. بنابراین، زمانی که کودک مشغول بازی است میتوان گفت که کل روح و جسم کودک در بازی حضور دارد. اصطلاح بازی درمانی متضمن فعالیتهایی است که میتوان آنها را بازی تلقی کرد. هرگاه کودکی مشغول کتاب خواندن باشد، نمیگوییم که ,او دارد بازی می کند. همسو با این تعریف از بازی، بازی درمانی این گونه تعریف می شود: ارتباطی پویا و بین شخصی میان یک کودک یا فردی در هر سن و درمانگری که در روشهای بازی درمانی آموزش دیده است و وسایل بازی گزینش شدهای را فراهم میآورد و برای کودکی , یا فردی در هر سن ، ایجاد ارتباطی ایمن را سهولت میبخشد تا بتواند به وسیله بازی یعنی طبیعیترین وسیله ارتباطی کودک خود , احساسات، افکار، تجربهها و رفتارها را ابزار کند و به کاوش در آن بپردازد تا به رشد و تحول بهینه نائل شود.
بیشتر بزرگسالان قادرند احساسات، ناکامیها، اضطراب و مشکلات شخصی خود را در قالب نوعی بیان کلامی ابزار کنند. بازی برای کودک همانند سخن گفتن برای بزرگسال است. بازی وسیلهای برای ابزار احساسات، کاوش در روابط و تکامل شخصی است. اگر به کودکان فرصت داده شود، آنها احساسات و نیازهایشان را به شیوه یا به صورت فرآیند ترجمانی که مشابه شیوه ابزار بزرگسالان است در قالب بازی ابزار میکنند. ساز و کار ابراز گری و ابزارهای ارتباطی کودکان با بزرگسالان متفاوت است، اما آنچه ابزار می شود : ترس، رضایت، خشم، شادی، ناکامی، رنجش با ابزار بزرگسالان شباهت دارد. بر اساس این دیدگاه، کودکان اسباب بازیها را همانند واژهها به کار میبرند و بازی زبان آنهاست. محدود کردن درمان به ابزار گری های کلامی چیزی نیست جز انکار موجودیت تصویریترین شکل بیان ,یعنی فعالیت .
معمولاً کودکان در تلاش برای بیان احساس خود یا تأثیری که تجربهای بر آنها باقی گذاشته، با دشواری زیادی مواجهاند؛ اما در صورتی که امکان بیابند، در حضور یک فرد بزرگسال مهربان و حساس و همدل و از طریق اسباب بازی و وسایلی که بر میگزینند، اینکه با آنها چه میکنند، و ماجرایی که در بازی به اجرای آن میپردازند، احساس خود را بیان خواهند کرد. بازی کودکان برای آنها معنادار و ارزشمند است. زیرا آنها از طریق بازی، خود را به حیطههایی وارد میسازند که با کلمات نمیتوانند چندان به راحتی در آنها گام نهند. کودکان قادرند از اسباب بازیهای استفاده کنند برای بیان آنچه نمیتوانند به زبان بیاورند، انجام آنچه برایشان ناراحت کننده است و ظاهر ساختن احساساتی که بیان آنها در کلام، به توبیخشان منجر میشود. بازی، زبان نمادین کودک برای ابزار خویش است و میتواند این موارد را آشکار سازد:
- آنچه بر کودک رفته
- واکنشهای او به آنچه برایش پیش آمده
- احساسات او درباره آنچه برایش پیش آمده
- آرزوها، خواستها یا نیازهای کودک
- تصویری که کودک از خود در ذهن خویش دارد.
در بازی درمانی، درمانگر در پی آن است که این پیامها را از بازی کودک دریافت دارد. بازی نمایان گر تلاش کودک برای سامان یخشیدن به تجربههای خود، یعنی به دنیای خویش، است. کودک در خلال فرآیند بازی احساس می کند که کنترل امور را در دست دارد، حتی اگر در عالم واقع، شرایطی خلاف آن بر کودک حاکم باشد. درک رفتار بازی کودکان، سرنخهایی در اختیار درمانگر قرار میدهد تا با جامعیت بیشتری به دنیای هیجانی کودک راه بیابد. از آنجا که جهان کودک دنیایی از عمل و فعالیت است. بازی درمانی به درمانگر امکان میدهد تا به دنیای کودک راه پیدا کند. انتخاب انواع مختلفی از اسباب بازیهای مناسب از سوی درمانگر موجب سهولت ابزارگریهای احساسی متنوعی در کودکان میشود. به این ترتیب، کودکان محدود نمیشوند تا تنها به تشریح کلامی آنچه روی داده است بپردازند؛ بلکه در لحظه بازی، تجربههای پیشین دو احساسات مرتبط با آنها را بار دیگر از سر میگذرانند. در نتیجه، درمانگر به جای آنکه به تکرار موقعیتهای روی داده بپردازد، امکان مییابد تا به دنیای هیجانی کودکان وارد شود و آن را احساس کند. از آنجا که کودکان تمامی وجود خود را در بازی وارد میسازند، آنها گفتهها و احساسات خود را حین بازی، چنان در مییابند که خاص، عینی و حال هستند. در نتیجه، درمانگر میتواند به عوض آنکه به موقعیتهایی بپردازد که پیشتر برای آنها پیشآمده بود.
به فعالیتها، گفتهها، احساسات و هیجان های آنها در حال حاضر توجه کند. اگر کودک به علت رفتار پرخاشگرانه به درمانگر ارجاع داده شده باشد، درمانگر این امکان را دارد تا علاوه بر مشاهده مستقیم پرخاشگری، مثلاً با مشاهده ضربه زدن کودک به عروسک بادی یا هدف گرفته شدن خود با اسلحهای که تیرهای بادکشی دارد، از طریق فرآیندهای درمانی مناسبی که با هدف تعیین محدودیت اعمال میشوند، خویشتن داری را نیز به کودک بیاموزد. اگر وسایل بازی در اختیار نباشد، درمانگر صرفاً میتواند درباره رفتار پرخاشگرانهای که کودک در روز یا هفته قبل از خود ظاهر ساخته است با کودک صحبت کند. در بازی درمانی، صرف نظر از علت ارجاع کودک، درمانگر این امکان را دارد تا در همان لحظهای که کودک به بازی مشغول است، مشکل او را حس کند و آن را به درستی دریابد. این فرآیند را روندی میداند که کودک طی آن، احساسات خود را به قالب بازی در میآورد، به گونهای که آنها را به سطح میآورد، به خارج از وجود خود منتقل می سازد و با آنها رو در رو می شود .
منبع
ابراهیمی کنفگورابی،طاهره(1394)، اثر بخشی بازی درمانی گروهی بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید