انگیزه و مدیریت دانش
شرکت « بین و شركا» (از بزر گترین شرک تهای جهان در زمینه مشاوره مدیریت) درسال 2007، در گزارشي نتایج بررسیهای خود را روی 25 ابزار مدیریتی که معمولا مدیران برای حل مشکلات سازمانی خود از آن بهره ميگیرند، ارائه کرد. در بین 25 ابزار مورد بررسی مدیریت دانش از نظر میزان کاربرد، رتبه هشتم را در جهان به خود اختصاص داد. جالب این بود که وقتی از مدیران درباره میزان رضایتمندی آنها از به کارگیری ابزارهای مدیریتی سوال شد، مدیریت دانش رتبه 22 را به خود اختصاص داد. این امر نشان دهنده این مطلب است که با وجود اهمیت زیاد مدیریت دانش در سازمانها، بسیاری از شرکتها نتیجه لازم را از اجرای مدیریت دانش نگرفتهاند.
یک علت مهم این نارضایتی این است که در بدو امر به مدیریت دانش فقط از بعد فناوری نگاه ميشد و آن را یک فناوری ميپنداشتند، اما به تدریج سازمانها دریافتند که برای استفاده واقعی از مهارت کارکنان، چیزی مأورای مدیریت اطلاعات مورد نیاز است. انسان ها در مقابل بعد فناوری و الکترونیک، در مرکز موفقیت مدیریت دانش قرار ميگیرند و همین عامل انسانی، وجه تمایز مدیریت دانش از مفاهیم مشابهی چون مدیریت اطلاعات است. همکاری کارکنان در فرایند مدیریت دانش مستلزم دارا بودن انگیزه وجود نیروی با انگیزه راه به جایی نخواهد برد. در نتیجه سیستمهای انگیزش و تشویق باید قادر به شناسایی و پاداشدهی به افرادي باشند که:
- به خلق دانش ميپردازند.
- به کسب و نگهداری دانش متعهدند.
- داوطلبانه به تسهیم دانش با دیگران ميپردازند.
- دانشي جدید را در انجام وظایف خود به کار ميگیرند.
در قبال آموختن دانش و انتقال آن به دیگران کافی در این زمینه است؛ در نتیجه انگیزش در مدیریت دانش از اهمیت زیادی برخوردار است. اهمیت انگیزش در فرایند مدیریت دانش در تمامي مراحل این فرایند متجلی است، زیرا خلق دانش، ذخیره، توزیع و کاربرد دانش بدون احساس مسئولیت ميکنند. در نتیجه کارکنان تا انگیزه کافی نداشته باشند، قادر به خلق و تولید دانش نیستند، زیرا تعهدی در این زمینه برای خود احساس نميکنند. همچنین انگیزه کارکنان نقشی بسیار مهم در تسهيم دانش ضمنی و آشکار ایفا ميکند.از طرفی فهم بهتر تعهد و انگیزه کارکنان به کم کردن فاصله کاربرد دانش کمک ميکند، زیرا موفقیت و عملکرد موفق مدیریت دانش اغلب به توانایی تبدیل کردن دانش به عمل مؤثر وابسته است.
نظامهای پاداش بایستی از فرهنگ تسهیم دانش پشتیبانی کنند. برای بهبود این فرایند مهم است که به کارکنانی پاداش داده شود که تجربهشان را ارائه ميکنند و حصول اطمینان شود که کارکنان، مزایای مدیریت دانش را درک کردهاند. سازمانها بایستی اين سوالها را از خود بپرسند: آیا کارکنان علائمي دریافت ميکنند که فرایند تسهیم دانش را ترغیب کنند؟ آیا در مواردی که سازمان از تسهیم دانش سود برده است، به اطلاع عموم رسیده است؟ آیا اشتباهاتي رخ داده که اگر دانسته ميشد که خطاهای مشابهی در گذشته صورت گرفته است، ميشد از آنها اجتناب کرد؟
منبع
سليمي، مستانه(1394)، رابطه بين مديريت دانش با چابكي سازماني كاركنان، پايان نامه كارشناسي ارشد، تكنولوژي آموزشي، دانشگاه آزاد اسلامي
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید