انواع هوش از دیدگاه صاحب نظران
دیدگاه اشترن برگ:
اشترن برگ که نظریه خود را در دههی 80 میلادی مطرح کرده هوش را به انواع: هوش کلامی،که در آن فرد به سرعت میخواند و میفهمد.، هوش کاربردی؛فرد هوشمند، موقعیتها را بررسی کرده و مسائل خود را به نحو مطلوب و موفقیت آمیز حل میکند. هوش اجتماعی؛ فرد هوشمند موقعیتهای اجتماعی را آنگونه که هستند میپذیرد.
دیدگاه گاردنر:
- هوش دیداری
- هوش کلامی
- هوش منطقی
- هوش بدنی
- هوش موسیقی
- هوش برون فردی
- هوش درون فردی
- هوش هیجانی
دیدگاه بار- آن:
اين هوش بنا به نظر«بار-آن» 5 مولفه به شرح زير دارد كه 15 عامل در آن موثر هستند. افراد تعداد بيشتري از اين مولفهها را در خود بيابند هوش هيجاني بالاتري دارند.
- مهارتهاي درون فردي شامل:
- خودآگاهي هيجاني: بازشناسي و فهم احساسات خود.
- جرأت: ابراز احساسات، عقايد، تفكرات و دفاع از حقوق شخصي به شيوهاي سازنده.
- خودتنظيمي:آگاهي، فهم، پذيرش و احترام به خويش.
- خودشكوفايي:تحقق بخشيدن به استعدادهاي بالقوه خويشتن.
- استقلال:خودفرماني و خودكنترلي در تفكر و عمل شخصي و رهايي از وابستگي هيجاني.
- مهارتهاي ميان فردي شامل:
- روابط ميان فردي:آگاهي، فهم و درك احساسات ديگران، ايجاد و حفظ روابط رضايت بخش دو جانبه كه به صورت نزديكي هيجاني و وابستگي مشخص ميشود.
- تعهد اجتماعي: عضو مؤثر و سازنده گروه اجتماعي خود بودن، نشان دادن خود به عنوان يك شريك خوب.
- همدلي؛ توان آگاهي از احساسات ديگران، درك احساسات و تحسين آنها.
- سازگاري شامل:
- مسأله گشايي: تشخيص و تعريف مسائل، همچنين ايجاد راه كارهاي مؤثر.
- آزمون واقعيت: ارزيابي مطابقت ميان آنچه به طور ذهني و آنچه به طور عيني، تجربه ميشود.
- انعطاف پذيري:تنظيم هيجان، تفكر و رفتار به هنگام تغيير موقعيت و شرايط.
- كنترل استرس شامل:
- توانايي تحمل استرس:مقاومت در برابر وقايع نامطلوب و موقعيتهاي استرس زا.
- كنترل تكانه: ايستادگي در مقابل تكانه يا انكار تكانه.
- خلق عمومي شامل:
- شادي: احساس رضايت از خويشتن، شاد كردن خود و ديگران.
- خوشبيني: نگاه به جنبههاي روشن زندگي و حفظ نگرش مثبت حتي در مواجهه با ناملايمات.
چگونه ميتوان در هوش هيجاني پيشرفت كرد؟ بايد گفت بيشتر مهارتها در اثر تعليم و تربيت پيشرفته ميشود و احتمال دارد كه اين موضوع حداقل براي بعضي از مهارتهاي هوش هيجاني صحيح باشد .
مدلهاي هوش هيجاني
سه مدل از هوش هيجاني وجود دارد:
مدل اول بوسيلهي سالووي و مير و به عنوان يك شكل خالص از هوش ارائه شده است؛ به اين معني كه هوش هيجاني توانايي شناخت و درك است.
مدل دوم بوسيلهي بار-آن، به عنوان يك هوش تركيبي شامل توانايي درك و ابعاد شخصيتي ارائه شده است. اين مدل تاكيدميكند كه چگونه فاكتورهاي شخصيتي و شناختي بطوركلي برانسانها تاثير ميگذارد. – مدل سوم بوسيلهي گلمن و به عنوان يك هوش تركيبي شامل توانايي شناختي و ابعاد شخصيتي معرفي شده است. اگر چه اين مدل مشابه مدل-بار آن است، اما مدل گلمن، بر اين كه چگونه فاكتورهاي شخصيتي و شناختي موفقيتهاي كاري را تعيين ميكنند، تمركز دارد.
مدل سالووي و مير:
صورتبندي اوليه سالووي و مير از هوش هيجاني يك مدل سه بخشي بود كه در آن هوش هيجاني به سه مقوله ارزيابي هيجانات، تنظيم هيجانات و استفاده از هيجانات در حل مسائل تقسيم ميشد. در سال 1997 مدل اصلاح شدهاي از سوي آنان ارائه شد كه شامل چهار طبقه است كه به ترتيب از پايين ترين تا عاليترين سطح مرتب شدهاند.
ادراك و ارزيابي و ابراز هيجان: درك صحيح عواطف خود و ديگران؛
تسهيل هيجاني تفكر و انديشه: يعني توانايي استفاده از عواطف در راستاي كمك به كسب نتايج مطلوب، حل مسائل و استفاده از فرصتها و استفاده از عواطف براي برانگيختن افراد، هسته اصلي كار حرفهاي بوده است؛
فهم و تحليل اطلاعات هيجاني و به كارگيري دانش هيجاني: توانايي درك عواطف پيچيده وآگاهي از علل آنها و چگونگي تغيير عواطف از يك حالت به حالت ديگر را درك عواطف مينامند.به كمك اين آگاهيها ميتوانيم بفهميم كه چه چيزي موجب برانگيختن با عدم برانگيختن افراد يا گروهها ميشود و در نتيجه ميتوانيم همكاري بهتري را با ديگران برنامه ريزي كنيم؛
نظم بخشي و تنظيم هيجان : يعني اداره كردن عواطف در خود و ديگران با يك موقعيت شغلي و در شرايط محيط ،هر كدام از اين طبقات خود شامل مولفههاي جزئيتر و دقيقتري است.
مدل هيجاني سالووي و مير هوش ، در آزمون هوش هيجاني MSCEIT مورد استفاده قرار ميگيرد سنجش عملكرد نياز دارد به اين كه شركت كنندگان وظايف مرتبط با هوش هيجاني را به طور كامل تكميل كنند. در مقابل، مدلهاي بار-آن و گلمن كه در ادامه توضيح داده خواهند شد، در سنجش گزارش خود به خود از هوش هيجاني مورد استفاده قرار ميگيرند.
مدل بار- آن:
بار آن، در الگوي خود مفهوم هوش هيجاني را بسيار گسترده تر تعبير و تفسير ميكند. او هوش هيجاني را به عنوان تواناييهاي غير شناختي ، دانش و شايستگيهايي ميداند كه شخص را قادرمي سازد به طور موفقيت آميزي با شرايط مختلف زندگي انطباق پيدا كند. -بار آن پنج حوزه شايستگي را بر شمرده است كه ميتواند معادل ظرفيتهاي هوش هيجاني باشد:
- مهارتهاي درون فردي ؛كه خودآگاهي هيجاني، ابراز وجود، خود تنظيمي، خود شكوفايي و استقلال را شامل ميشود؛
- مهارتهاي ميان فردي كه روابط بين فردي، مسئوليت و تعهد اجتماعي و همدلي را شامل ميشود.
- مهارتهاي انطباقي كه مساله گشايي، واقع گرايي يا آزمون واقعيت و انعطاف پذيري را شامل ميشود؛
- كنترل فشار رواني كه توانايي تحمل فشار رواني و كنترل تكانهها را دربر ميگيرد؛
- خلق عمومي كه شادماني و خوش بيني را شامل ميشود.
بنابراين، هيجانات با ارزيابي جنبههاي مثبت و منفي موقعيت و هماهنگي پاسخهاي مناسب تحت شرايط استرس زا همراه هستند. مدل -بار آن، در سنجش ميزان مهارت هيجاني،ارزيابي هوش هيجاني و پرسش نامه شرح شغل و تفسير هوش هيجاني مورد استفاده قرار ميگیرد.
مدل گلمن:
مدل گلمن ، به جاي تأكيد بر سلامت رواني فرد، برموفقيتهاي شغلي وعملكردهاي سازماني تأكيد دارد . گلمن، پنج قملرو عمده را در حوزة هوش هيجاني شناسايي كرده است كه البته بعدها به صورت چهار بعد خلاصه شد. اين پنج قلمرو عبارتند از:
خودآگاهي هيجاني: اولين بعد يا مؤلفه هوش هيجاني، خودآگاهي يا توانايي خود نگرشي، از ويژگيهاي موقعيتي مانند هدف در زندگي ناشي ميشود؛ وجدان شخصي ؛توجه به احساسات و افكار دروني خود و وجدان عمومي ؛ آگاهي عمومي و كلي از خويشتن به عنوان يك فرد اجتماعي. تشخيص هيجان، چگونگي تأثير آنها بر عملكرد، و درك نقاط ضعف و قوت هيجان خود، بخش مهمي از اين مؤلفه را تشكيل ميدهد.
خود انگيزشي : دومين بعد هوش هيجاني، خود انگيزشي است كه براي هدايت احساسات درجهت هدف خاص براي تمركز توجه، ايجاد انگيزه در خود براي تسلط بر خويشتن و خلاقيت بسيار مهم است. كنترل احساسات زمينه ساز هر نوع مهارت و موفقيت است و كساني كه قادرند احساسات خود را به موقع برانگيزانند، در هر كاري كه به آنها واگذار شود، سعي ميكنند مولد و مؤثر باشند.
خودمديريتي: سومين بعد هوش هيجاني، خودمديريتي هيجاني است. اين مؤلفه توانايي شخص را در تنظيم هيجانات اضطراب آوري چون دلهره يا عصبانيت و چگونگي مديريت كردن اين موقعيتها را نشان ميدهد. اين بعد درون فردي، به هنگام مواجهه فرد با موقعيتهاي دشوار روحي كه مستلزم آرامش رواني است، اهميت مييابد. خود مديريتي همچنين، نشانگر توانمندي خود درسازگاري، ابتكار عمل، ميل به موفقيت، وجدان كاري، اعتماد سازي دروني، انعطاف پذيري و نگرش جامع به همه است.
آگاهي اجتماعي: به عنوان چهارمين بعد تئوري هوش هيجاني گلمن، عمدتاً بر قابليت همدلي متمركز ميگردد. بدين معني كه با آگاهي فرد از احساسات، علائق و نيازهاي ديگران است كه موقعيتهاي مختلف را شناخته و از اين منبع اطلاعات براي برقراري ارتباط صحيح با آنها استفاده ميكند. گلمن ، اهميت همدلي در روزگار معاصر را ناشي از سه نياز اصلي ميداند:
- نياز روز افزون به تيمهاي كاري؛
- روند سريع جهاني شدن و لزوم همدلي با افرادي از فرهنگهاي ديگر؛
- نياز رو به تزايد به حفظ استعدادها .
مديريت روابط: آخرين بعد از هوش هيجاني گلمن، بعد مديريت روابط است، چگونگي تعامل با افراد را در موقعيتهاي هيجاني نشان ميدهد به، آن مهارت اجتماعي هم گفته ميشود و به معني كنترل دقيق احساسات خود، واكنش مناسب، كار گروهي، توان گفتگو و ارتباط شفاف است.
تحقيقات نشان داده است كه ارتباط آشكاري بين اين سه مدل وجود دارد. به گونهاي، همه اين مدلها هوش هيجاني را به عنوان تركيبي از 4 بعد متمايز زير تعريف ميكنند:
- ارزيابي و بيان هيجانات خويشتن :ارزيابي هيجانات خويشتن(SEA)؛
- ارزيابي و شناخت هيجانات ديگران :من هميشه هيجانات دوستم را از رفتارش ميشناسم؛
- نظم بخشي به هيجانات خويشتن : من قادر به كنترل خشمام هستم و مشكلاتم را به طور عقلاني حل ميكنم؛
- استفاده از هيجانات براي تسهيل عملكرد:من هميشه خودم را تشويق ميكنم كه بهتر سعي و تلاش کنم.
علاوه بر آن، هوش هيجاني با سه مفهوم ديگر شامل: شخصيت، الگزيتميا ،تفاوت در احساسات و رهبري هم مقايسه ميشود. ويژگيهاي بسياري در مدل شخصيتي بيگ فايو، وجود دارند كه مشابه با ويژگيهايي هستند كه در مدل هوش هيجاني گلمن و بار-آن شرح داده شدهاند. الگزيتميا به طور معكوس با هوش هيجاني مرتبط است. مطالعات در رهبري نشان داده است كه رهبري دگرگوني يا تبديلي رهبري كه الهام ميبخشد، بر ميانگيزاند و پرورش ميدهد ديگران را در حالي كه نسبت به اهداف سازمان آگاهي بوجود ميآورد با هوش هيجاني مرتبط است.
چارچوب قابلیتهای هیجانی دانیل گلمن که توسط بویاتسيز بازنگری شده
خود قابلیت فردی | قابلیت اجتماعی دیگران | |
بازشناسی/ شناخت | خودآگاهی: 1- خودآگاهی هیجانی 2- ارزیابی صحیح از خود 3- اعتماد به نفس | آگاهی اجتماعی: 1- همدلی 2- خدمتگرایی 3- آگاهی سیاسی
|
تعدیل/ تنظیم | مدیریت بر خود: 1- خودکنترلی 2- اعتمادسازی درونی 3- وجدان کاری/ وظیفه شناسی 4- انطباق پذیری 5- موفقیتگرایی/ انگیزه پیشرفت 6- ابتکار عمل/ پیشقدم بودن | مدیریت روابط: 1- رشد و بالندگی 2- نفوذ گذاری 3- ارتباط 4- مدیریت تعارض 5- رهبری 6- شتاب در تغییرات 7- میثاق سازی/ پیوند سازی 8- کارگروهی و تشریک مساعی |
مولفههاي هوش هيجاني و معاني آن از دیدگاه گلمن
شاکله(مولفه). هوش هیجانی | به چه معنی | چطور قابل تشخیص است |
خودآگاهی | بازشناسی احساسات، تمایلات و خلق و خوی خود، چطور این احساسات بر روی رفتارتان و دیگران اثر میگذارد. | 1- ابراز احساسات؛ 2- داشتن حس صادقانه نسبت به خود؛ 3- شناخت نقاط قوت و ضعف خویش؛ 4- اتکاء به نفس/ حرمت نفس. |
مدیریت برخود | بتوانید تکانهها و خلق و خوی تان را کنترل و قبل از انجام هر عملی اول فکر کنید. | 1- آرام، متین و خویشتن دار است؛ 2- یکپارچگی، صداقت و اعتمادسازی درونی را از خود نشان میدهد. 3- تغییرات را میپذیرد و در مقابل آن مقاومت نمی کند؛ 4- از فرصتها به خوبی استفاده میکند. |
انگیزش | علاقه و اشتیاق فراوان به کار، داشتن توان و اراده قوی برای تحقق اهداف. | 1- اشتیاق قوی در رسیدن به موفقیت؛ 2- ابتکار عمل و خلاقیت؛ 3- بازگشت پذیری(عدم احساس ناامیدی و یأس در مواجهه با مشکل یا ناکامی و حفظ شور و اشتیاق اولیه). توانایی عبور از موانع و مشکلات |
آگاهی اجتماعی | شناخت احساسات دیگران و چگونگی برخورد با واکنشهای هیجانی افراد | 1- گوش دادن دقیق 2- از منظر دیگران به مسائل نگریستن 3- شناخت چارچوبها و فرهنگ سازمانی 4- توجه به مشتریان و مراجعان |
مهارتهای اجتماعی | تحکیم روابط، تفاهم و توسعه چارچوبهای کاری، توانایی اداره و برخورد مناسب با تضاد و تغییر. | 1- تحکیم برقراری ارتباطات 2- اقناع کردن و قاطعیت 3- بالندگی و رشد دیگران 4 روحیه دهنده و پشتیبانی از تغییرات 5- شناختن تشابهات، یافتن پیوندهای مشترک و تحکیم آن ها |
منبع
حیدری،سعیده(1394)، رابطه ویژگیهای شخصیتی با خلاقیت هیجانی ،هوش هیجانی در دانشآموزان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید