انواع ساختار سازمانی

صاحبنظران انواع و اشكال متعددي از ساختار سازماني را برشمرده­اند كه از جمله آنها مي­توان به طبقه­بندي برنز و استاكر ،  از ساختار سازماني به دو نوع مكانيكي و ارگانيكي اشاره نمود. در این رابطه هال ، بیان کرد، بر خلاف سازمان­هایی که دارای ساختار مکانیکی می­باشند، سازمان­های برخوردار از ساختار ارگانیکی، به جای سلسله مراتب اختیار به شبکه­ی کنترل، به جای تأکید بر تخصصی شدن کارها به تغییر و تعدیل دائمی کارها و به جای تأکید بر وجود سرپرست در رأس سازمان به تبادل مستمر اطلاعات توجه دارند.رابینز، نیز وجود وظایف قابل انطباق، آیین­نامه­های کم، اختیارات تصمیم­گیری غیرمتمرکز، ارتباطات مطلوب، انعطاف­پذیری و تأثیر مثبت در نوآوری و خلاقیت را بعنوان ویژگی­های ساختار ارگانیک برشمرده است. مینتزبرگ ، نیز پس از تحقیقات فراوان دریافت که ساختار سازمانی قابل تفکیک به شش نوع ساختار ساده، بوروكراتيك ماشینی، بوروكراتيك حرفه­ای، بوروکراسی بخشي، ادهوكراسي و ساختارهای ایدئولوژیکی می­باشد که هر کدام بسته به ویژگی و شرایط محیطی سازمان مورد استفاده قرار می­گیرد .

بر اساس شرایط و رویکردهای تازه که موجب تغییرات اساسی در ساختار، مدیریت و الگوهای کار شده است، برخی از صاحبنظران سازمان­ها را از نظر شکل و ویژگی­های کلی به دو دسته­ی سازمان­های حقیقی و مجازی تقسیم کرده­اند . سازمان­های حقیقی سازمان­هایی هستند که طبق روال سنتی فضامحورند و الگوی روابط آنها تابع نظام نسبتاً باثبات و سلسله­مراتب سازمانی است. لذا انواع ساختارهای سازمانی ناشی از این نوع سازمان­ها عبارت­اند از: ساختار ساده ، ساختار بخشی، ساختارهای مبتنی بر سطح و ابعاد سازمانی ، ساختارهای مبتنی بر نحوه­ی گروه­بندی کارکنان؛ ساختار مبتنی بر نوع وظیفه، نوع محصول، منطقه­ی جغرافیایی، پیوندی و ماتریسی و ساختار واحد استراتژیک. سازمان­های مجازی نیز سازمان­هایی ارگانیک با ارتباطاتی گشوده می­باشند که ساختاری انعطاف­پذیر و سیال دارند و متناسب با نیاز شکل می­گیرند و به زمان و مکان محدود نمی­شوند. لذا چنین سازمان­هایی را سازمان­های بدون مرز و شبکه­ای می­نامند .

از جمله ساختارهای سازمانی موجود در این نوع سازمان­ها را می­توان سازمان­های یادگیرنده (سازمانی که یادگیری را برای تمام اعضا تسهیل می­کند و مداوم آن را انتقال می­دهد، سازمان­های بدون مرز ؛ سازمانی که با توجه به شرایط جدید و سریعاً متغیر محیطی در پی تطبیق با این تغییرات به دنبال سرعت بخشیدن به کارها، داشتن انعطاف­پذیری و انسجام فعالیت­ها و به کارگیری روش­های جدید برای انجام بهتر کارهاست، ماژولار، سازمان­هایی که در آن افراد مختلف در واحدهای مختلف با افراد دیگری از سازمان پیرامون موضوعات پیش­بینی شده­ای همکاری می­کنند، ساختارهای تیمی؛ ساختارهایی که پراکندگی در سطح افقی در آنها کم است، امور زیاد رسمی نیستند و ارتباط غیررسمی در آن رواج دارد، شرکت­های افقی؛ شرکت­هایی که به منظور تشدید رقابت در محیط­های عملیاتی ایجاد شده­اند، سطوح مدیریتی در سازمان را کاهش می­دهند و منابع انسانی را پراکنده می­کنند ، پروژه­های مجازی  سازمان­هایی که به خودی خود موجودیت ندارند و به ­وسیله­ی مجموعه­ای از افراد یا بخش­های سازمانی با پراکندگی جغرافیایی خاصی مشخص می­شوند که معمولاً از طریق شبکه­های الکترونیکی با همدیگر رابطه برقرار می­کنند ، ساختارهای هرم معکوس، سازمان­هایی که در آن کارکنان عملیاتی در رأس هرم قرار می­گیرند و در انجام فعالیت­های کاری خود از سوی مدیرانی که در رده­ی زیر آنها قرار گرفته­اند، حمایت و پشتیبانی می­شوند، شبدری، منظور آن نوع سازمان­هایی است که دارای لایه­های مدیریتی بسیار کمی در سازمان­اند ومدیریت به جای اینکه مظهر یک طبقه­ی تشریفاتی باشد، بیشتر یک فعالیت حرفه­ای محسوب می­شود، پروژه­ای؛ ويژگي منحصر به فرد يك سازمان پروژه محور، موقتي بودن واحد كسب و كار استراتژيك سازمان است. با تكميل هدف پروژه، واحد كسب و كار منحل مي شود و اعضاي تيم پروژه  به پروژه جديد منتقل شده و يا به واحد وظيفه اي، محصولي يا جغرافيايي اصلي خود بر مي‌گردند، سازمان ویژه­ی موقتی ادهوکراسی،  سازمان­هایی که بسیار ارگانیک و پویا هستند و از حداقل رسمیت برخوردار می­باشند و سازمان­های هولدینگ؛ گروهی از شرکت­ها مي­باشندکه درآنها یک شرکت،مالکیت واداره کلیه شرکتها را برعهده داشته باشد, نام برد.

اسکات ، دانشگاه­ها را با توجه به ویژگی­ها و ساختار آنها به دو سبک یک و دو تقسیم کرده است. وی دانشگاه­های سبک یک را دانشگاه­های سنتی و نخبه­گرا و دانشگاه­های سبک دو را به عنوان دانشگاه­های نوین و پویا معرفی می­کند. دانشگاه­های سبک یک، نمونه­ای از سازمان­های مکانیکی هستند که ضمن تأکید بر سنت­ها و ارزش­های حرفه­ای و تخصصی خود، دارای محیطی با ثبات نسبی و حداقل انعطاف می­باشند. در مقابل دانشگاه­های سبک دو، بیانگر سیستم­های ارگانیک و پویایی هستند که در ارتباط با محیطی پیچیده و سرشار از نااطمینانی، فناوری و تنوع می­باشند و خلاقیت و نوآوری، انجام امور به صورت گروهی و توجه به روابط غیررسمی از مشخصه­های اصلی آنها به شمار می­آید.

آدلر و بورايز ، نيز با تعيين رسميت به عنوان بعد اساسي سازمان، ساختار را قابل تفكيك به دو نوع ساختار سازماني تواناساز و بازدارنده دانستند، به نحوي­كه اقدام آنها مبناي الگوي هوي و سوئيتلند ، در طراحي چهار نوع ساختار سازماني تواناساز، بازدارنده، سلسله­مراتبي و مبتني بر قانون، قرار گرفت. هوي و ميسكل ، نيز با جمع بندي نظرات صاحبنظران قبل از خود و تعيين چهار عنصر اساسي براي ساختار سازماني يعني رسميت، تمركز، عوامل زمينه­اي و فرايندها، ساختار سازماني را به دو نوع تواناساز و بازدارنده تفكيك كردند كه ويژگي هر كدام به شرح جدول ذيل است :

ویژگی­های ساختار سازماني تواناساز و بازدارنده

ابعادساختار سازماني تواناسازساختار سازماني بازدارنده
رسميتوجود قوانین و فرايندها­ي منعطف، نگاه به مشکلات به عنوان فرصت يادگيري، تشویق ارزش­های متفاوت، ترغیب نوآوری، تقویت اعتماد.وجود قوانین و فرايندها­ي سخت و لايتغير، نگاه به مشکلات به عنوان مانع، تشویق توافق و اجماع نظر، تنبیه اشتباهات، تقویت سوء­ظن
تمرکزتسهیل حل مسأله، ارتقای همكاري، تقویت گشادگی و باز­بودن، حمایت از اعضا، تشویق نوآوری، تأكيد بر همكاري.الزام به اجرای قوانین (تقاضای اجابت)، تأكيد بر کنترل، تقویت بي‌اعتمادي و بسته بودن، مجازات اعضا، سرکوب تغيير، تأكيد بر قوانین و بوروکراسی
فرايندتأكيد بر تصمیم­گيري مشاركتي، حل مسأله.تأكيد بر تصمیم­گيري يك طرفه، اعمال (قوانین و فرايندها)
زمينهوجود اعتماد بین افراد، توسعه­ي اعتماد و اعتبار در كارها، جامعيت، (شكل گيري) احساس قدرت در اعضاوجود بي­اعتمادی بین افراد، پیچاندن حقیقت و رواج فريبكاري، تعارض، (شکل گيري) احساس عدم قدرت در اعضا

بنا به نظر هوي و ميسكل ، در ساختار تواناساز مراکز آموزشی، قوانین و مقررات بیش از اینکه بعنوان عامل فشار در نظر گرفته شوند، راهنماي حل مسائل محسوب مي­شوند و مديران بيش از اينكه از سلسله مراتب اختیار و مكانيزم­هاي موجود جهت توسعه­ي قدرت خود استفاده كنند، از آنها جهت حمايت و پشتيباني از معلمان و زيردستان خود بهره مي­گيرند. لذا در چنين ساختاري با وجود اينكه هركس از جايگاه و وظيفه­ي خود مطلع مي­باشد، کليه­ي امور مربوط به سازمان از طريق مشاركت بين آنها انجام مي گيرد. با این وجود، در ساختار بازدارنده، ضمن اینکه قوانین و مقررات مانع خلاقیت و نوآوری است، مدیر از قدرت خود جهت کنترل و نظم­دهی به زیردستان استفاده می­کند و خواستار اطاعت کورکورانه­ی آنها از قوانین و الزامات تعیین شده می­باشد.

لذا در چنین ساختاری علاوه بر اینکه به مسائل به عنوان یک مانع نگریسته می­شود، بروز هرگونه خطا و اشتباه از سوی افراد نیز مورد تنبیه و مجازات قرار می­گیرد . با توجه به نقش نوع ساختار سازمانی ـ به ویژه ساختار سازمانی تواناساز ـ در بهسازی و توانمندی نیروی انسانی و همچنین کمک به حفظ و بقای معنادار سیستم (دانشگاه) در محیط، شناخت ویژگی­ها و کارکردهای هر یک از انواع ساختار سازمانی، جهت سوق دادن دانشگاه به سمت ساختار سازمانی مناسب امر مهمی است که باید مورد توجه مدیران و مسئولان دانشگاهی قرار گیرد.

منبع

محترم،معصومه(1390)، رابطه­ي نوع ساختار سازمانی دانشگاه و سرمایه­ي اجتماعی بخش­ها  با رضایت تحصیلی دانشجویان،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت آموزشی،دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی شیراز

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0