انعطاف پذیری
به طور کلی برچسب انعطاف پذیری به سازمان هایی اختصاص یافته که می توانند به تغییرات بافتی سریع و غیرقابل پیش بینی پاسخ دهند. به طور ویژه تر، انعطاف پذیری استراتژیک به پویایی سهام در بازار محصولات صادراتی اشاره دارد. این انعطاف پذیری ایجاد، نگهداری و حتی تحقق گزینه های استراتژیک درسطح مسیر توسعة صادرات را دربردارد. تأکید بر انعطاف پذیری استراتژیک برای تقویت درک ما از بی نظمی های مشاهده شده در گسترة صادرات امیدبخش است. صادرات به عنوان موتور محرکه اقتصاد و رمز بقای کشورها در بازارهای جهانی نقش مهمی را در عرصه اقتصاد ایفا می کند، زیرا تقویت ظرفیت های تولیدوایجاد ظرفیت های جدید ضمن هموارکردن راه توسعه صادرات نقش دولت رابه عنوان تضمین کننده سرمایهگذاریهای موجود وکاهش انحصار، پررنگتر میکند.
ازسوی دیگرصادرات امکان استفاده از بازارهای جهانی را برای رشد تولید داخلی مهیاکرده و بنگاه های تولیدی را قادر می سازد از محدودیت های بازار داخلی رها شده و با توسعه صادرات بازارهای جهانی را هدف قرارداده و از صرفه های اقتصادی حاصل از مقیاس تولید بیشتر ، بهره برداری کنند . یکی از مهم ترین ابزارهای استراتژی توسعه صادرات، برخورداری ازمزیت نسبی درگردونه مبادلات خارجی است. ممکن است کشوری ازلحاظ تولید مزیت داشته باشد ولی از نظر بازرگانی فاقد مزیت باشد. فقدان مزیت بازرگانی از ناکارآیی نسبی در بازار کالا در مراحلی همچون بسته بندی ، حمل ، کنترل کیفیت ، استانداردهای تولیدی ، عدم دسترسی به اطلاعات مربوط به تجارت جهانی و… ناشی می شود .
بازاریابی به عنوان یک پدیده تجاری، یک چارچوب فکری، یک فرآیند اقتصادی، یک فرآیند تعدیل عرضه و تقاضا، خلق مطلوبیت فیزیکی، زمانی و مکانی، فرآیند تمرکز و برابری و توزیع، یک فرآیند انتقال مالکیت محصول تعریف شده است. از دیدگاه اقتصاددانان ، بازاریابی یک فرآیند اجتماعی است که کالاو خدمات را به گونه یی از تولیدکننده به سمت مصرف کننده هدایت می کند که موجب برقراری تعادل میان عرضه و تقاضا گردیده و اهداف اجتماعی را تامین می کند.
بازاریابی را میتوان ازدیدگاه مشتری نیز تعریفکرد. پیتردراکر، در این رابطه تعریف زیر را ارائه می کند: در صورتی که بازاریابی از نظر نتیجه نهایی آن ملاحظه شود، اساس کار تجارت است. این تعریف مشخص می کند که تاکید باید بر چه عواملی باشد و این مساله توجیه اقتصادی وجود یک شرکت در یک حرفه یا تجارت است . یک شرکت وقتی می تواند به صورت بلندمدت به کار خود ادامه دهد که رضایت مشتری را تامین کند . این امر مستلزم فعالیت های گوناگون بازاریابی در طی زمان است. بازاریابی مهم ترین قدم در صادرات است. شناخت بازارهای خارجی و راه های نفوذ به آن، شناخت هستههای قدرت ، شناخت رقبا در کشور هدف از مهمترین قسمتهاست که نیازمند تحقیقات و جمعآوریاطلاعات استراتژیک است. استراتژی بازاریابی شامل مشخصکردن گروههایی از مشتریان ؛ بازار هدف است که یک بنگاه می تواند در مقایسه با رقبای خود به نحو بهتری خدمتدهی کند. در استراتژی بازاریابی، یک بنگاه تصمیم میگیردعرضه محصول، قیمت، پخش و کوششهای ترویجیاش را متوجه بخش خاصی از بازار کند.
در حالت ایده آل، استراتژی گزینش شده باید نیازهایی از مشتریان را هدف بگیرد که در حال حاضر در بازار برآورده نشده اند و از ظرفیت لازم برای سوددهی برخوردارند. استراتژی موثر، به این نکته توجه دارد که یک کسب وکار نمی تواند همه کار برای طیف های مختلفی از مشتریان انجام دهد و باید بازار و توانمندی هایش را بررسی و تحلیل و در پایان بر یک بازار هدف ، تمرکز کند . فقدان فعالیت مستمر موسسات و شرکت های دست اندرکار تولید یا بازاریابی جهت تنظیم یک برنامه مدون بازاریابی از ضعف های دیگری بوده که فرصت توسعه صادرات مناسب را از بین برده است. توجه به شیوه های بازاریابی صحیح می توانند علاوه بر توزیع و ترویج فروش، طراحی و قیمت گذاری مناسبی را دربر داشته باشد، بدین ترتیب موجبات جلب رضایت مشتری فراهم شده و بازاریابی درست منابع جهت تامین نیاز بازار ایجاد می شود .
و این موضوع گام های بعدی را در بررسی قابلیت ها و استعدادهای جذب بازار به دنبال خواهد داشت. یکی از دلایل عدم موفقیت صادرکنندگان نبود اطلاعات صحیح و جامع است که مانع ورودآنها به بازارهای جهانی شده و رشد بالقوه آنها را محـدود می کند. صادرات با طیف وسیعی از عوامل محیطی، مشتریان و رقبایی سرکار دارد که متفاوت با بازار داخلی هستند. به همین دلیل تحقیقات بازار و تبلیغات صادراتی، نیازمند مدیریت و روش های متناسب با بازارهای هدف و مخاطبین آنهاست.یک صادرکننده قبل از ورود به بازار خارجی نیازمند آن است که با انجام تحقیقات لازم در بازار با نوع اطلاعات مورد نیاز و روش جمع آوری آن از کشور دیگری که متفاوت از کشور خود است، آشنا شود. تفاوت های محیطی، تفاوت های فرهنگی، حقوقی، سیاسی، اقتصادی، مالی، جغرافیایی، بازارهای چندملیتی، مناطق آزاد و توافق های اقتصادی، سطح توسعه اقتصادی و ریسک و عمده اطلاعات مورد نیاز صادرکننده را دربر می گیرد که باید در مورد آنها تحقیق انجام دهد. خلاء رویکرد استراتژیک در بازاریابی محصولات صادراتی به خوبی نمایان است.
مشکلات اصلی در صادرات به ویژه مشکلات اصلی در زمینه بازاریابی، نحوه بسته بندی و عدم شناخت بازارهای مناسب و عدم تمایل به گسترش بازاریابی و تکامل دانش شناختی، از مواردی هستند که برای حل آنها نیاز به استراتژی و مدیریتی هدفمند ، احساس میشود و تا تفکر ، اندیشه و تحقیقات استراتژیک برای اصلاح این مسائل وجود نداشته باشد، توسعه بازار صادراتی نیز امکانپذیر نخواهد بود. تحقیقات در بازارهای مقصد باتوجه به سیاستها و محدودیتهای کشورهای مقصد و مبدا و تحقیق و بررسی پیرامون آنها از اقداماتی است که باید برای ورود به بازارهای جهانی صادرات انجام شودواین موضوع مستلزم برنامه استراتژیک بوده تابراساس آن برنامهای جامع وعلمی، طراحی و بهاجراگذاشتهشود. به صادرات بایدبه عنوان پدیده ای علمی نگریست وآنرا طبق اصول صادرات پیش برد و به عنوان یک رشته علمی که روزبه روزمفاهیم تازه تری درآن تعریف می شود، نگریست. با نگاهی به تعریف بازاریابی، میبینیم که تحقیق و تبلیغات جزیی از فرآیند بازاریابی بوده و با دیگر قسمتها ارتباط دارد و به طور خاص در بازاریابی صادراتی نقش آنها بسیار حساس و حیاتی است. جهانی سازی رو به رشد بازار ها و افزایش مشارکت سازمان ها در سطح جهانی منجر به این شده تا عملکرد صادراتی مرکز توجهات بسیاری در متون تحقیقتی محققین قرار گیرد.
منبع
البرزی،محمد(1392)، تاثیر انعطاف پذیری استراتژیک بر عملکرد صادراتی شرکت ها،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت بازرگانی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید