اضطراب و پرخاشگری
پرخاشگری می تواند نشانه ای از تضادهای درونی باشد. گاهی کودکان در دوگانگی و تضادهای درونی قرار می گیرند . یا بهتر بگوییم گاهی بر سر دوراهی هایی گیر می کنند و نمی دانند کدام راه را انتخاب کنند و این حالت آنها را دچار تعارض اضطراب و خشم می کند . برای مثال کودکی که دوست دارد نزد مادرش در منزل بماند و از طرفی وقتی می بیند تمام کودکان به مدرسه می روند همزمان تمایل به مدرسه رفتن نیز دارد دچار دوگانگی می شود. به کودکان خود کمک کنیم که در دو راهی های زندگی مدتی طولانی قرار نگیرند آنها بایستی به سرعت و با دقت درست ترین کار را انجام دهند .
عوامل زیست شناختی موثر بر پرخاشگری:
الف) فرایندهای ژنتیک: در پژوهش های زیادی دو قلوهای یک تخمکی و دو تخمکی با استفاده از پرسشنامه های خود سنجی مقایسه شدند . در برخی از این پژوهش ها عاملی ژننتیکی برای پرخاشگری شناخته شده است . تعدادی از مطالعات نشان دادند که افراد متعلق به خانواده هایی که سابقه اختلالات روانپزشکی دارند بیشتر مستعد ابتلا به اختلالات روانپزشکی و دست زدن به اعمال خشن در مقایسه با افراد فاقد این سوابق هستند . همچنین کسانی که نمرات بهره هوش پایین تر دارند به نظر می رسد بیشتر در معرض دست زدن به پرخاشگری هستند.
ب) نقش هورمون ها: یکی از هورمون های اصلی مرتبط با پرخاشگری تستوسترون است. اگر چه پژوهش های بسیار نشان می دهد که بین سطح تستوسترون و پرخاشگری رابطه وجود دارد اما نمی توان گفت پرخاشگری به تولید تستوسترون و یا تستوسترون به ایجاد پرخاشگری منجر می شود . در واقع این امکان وجود دارد که تستوسترون موجب تداوم رفتار پرخاشگرانه شود.
ج) سازوکار عصبی: شواهد قابل ملاحظه ای پرخاشگری در حیوانات را به ساختارهای مختلف مغز مرتبط می سازد اما داده های به دست آمده از انسانها اجازه چنین استنتاجی را نمی دهند نتایج جراحی روان شناختی نشان می دهد که برداشتن لوب های گیجگاهی و بادامه اثر آرام کننده چشمگیری دارد. این نتایج به نقش تعیین کننده بادامه در پرخاشگری اشاره دارد. بادامه نتها موجب راه اندازی پاسخ گریز و فرار بلکه موجب راه اندازی اعمال دفاعی بدون درگیری کامل کورتکس نیز می شود.
نقش نوروترانسمیترها: نوروترانسمیترها موادی هستند که از سلول عصبی ترشح شده و رابط بین دو سلول عصبی می باشند. یکی از نوروترانسمیترهای اصلی در مغز سروتونین می باشد که نقش قابل توجهی در بروز پرخاشگری دارد. مطالعات نشان داده است که ناهنجاری در میزان سروتونین در بین افرادی که اقدام به خود کشی یا خود کشی موفق داشته اند و هم چنین در افرادی که رفتار پرخاشگرانه از خود بروز می دهند مخصوصا افراد مستعد پرخاشگری پیش بینی شده یا تکانشی یا تحریک پذیر مشاهده شده است. مشاهدات بیانگر آن است که کاهش عملکرد سرتونرژیک مغزی سبب مهار گسیختگی در رفتار می شود که از جمله آنها پرخاشگری تکانشی خود کشی و سوء استفاده از مواد یا سایر اختلالات روانی مرتبط با کنترل تکانه می باشد. نوروترانسمیتر مهم دیگر که در پرخاشگری نقش دارد نوراپی نفرین می باشد. داروهای موثر بر نوراپی نفرین یا گیرنده های آن نشان می دهند که این ترانسمیتر می تواند بروز رفتارهای پرخاشگرانه را تسهیل کند. کاهش سطوح نور اپی نفرین می تواند الگوی پرخاشگرانه مجرمانه یا دفاعی را بهبود بخشد. بعضی بیماری ها به مصرف دارو نیاز دارد و ممکن است از عوارض جانبی داروها کج خلقی و رفتارهایی باشد که خشونت را بر می انگیزند .
درمان پرخاشگری
برای درمان پرخاشگری در کودکان اولین گام این است که نوع پرخاشگری آنها و علت آن را بر اساس توضیحاتی که ارائه شد شناسایی کنیم و پرخاشگری را به صورت موردی بر طرف نماییم . در مورد کودک پرخاشگری که الگو پذیری عامل این گونه رفتار بوده باید روی الگو ی کودک کار کرد و راه های دیگری جز پرخاشگری را به آن الگو آموخت . اگر پرخاشگری در اثر ناکامی به وجود آمده باشد بایستی کودک ناکام را در رسیدن به اهداف مطلوب و دوست داشتنی کمک کنیم . در مواردی که علت پرخاشگری اضطراب است باید نگرانی درونی و اضطراب کودک مطلع شویم . به کودکان مضطرب باید فرصت صحبت کردن بدهیم تا نگرانی درونی خود را ابراز کنند و تا حد امکان بایستی سعی کنیم در جهت رفع نگرانی ای که آنها را آزرده است قدم برداریم . ورزش کردن برای این کودکان بسیار موثر است و باعث تخلیه هیجانی می شود.
در کشمکش های درونی بایستی کودک را از حالت دوگانگی خارج ساخت . کمک به کودکان در تصمیم گیری باعث می شود که بیاموزند به حالت های دوگانه درونی خود پایان بخشند. در پاره ای موارد کودک افسرده پرخاشگری شدیدی از خود نشان می دهد. در این میان لازم است به این نکته پی ببریم که او چه چیز دوست داشتنی را از دست داده و چگونه می شود مورد از دست رفته را برای او جبران کنیم . در مورد پرخاشگری شیطنت و مصرف دارو بایستی حتما با پزشک متخصص ارتباط داشته باشیم تا کودک از نزدیک مورد معاینه قرار گیرد . هنگامی که کودک قربانی خشونت در مدرسه شده است بایستی با مسئولان مدرسه صحبت کنیم و لازم است که ایشان طبق قانون و مقررات خاص با کودکان خشونت گرا برخورد کنند و نیز کودکانی را که قربانی خشونت شده اند بر اساس رفتارهای خوبشان مورد تشویق و تایید قرار دهند .
چنانچه نوع پرخاشگری کودک خصمانه است بایستی کودک را از آزار و اذیت کردن دور کنیم تا مجبور نباشد برای تلافی و انتقام افراد دیگر را اذیت کند و اگر پرخاشگری از نوع وسیله ای است بایستی راههای دیگری را جهت مطرح کردن کودک برگزینیم تا او ناچار نباشد از روش خشونت برای جلب توجه استفاده کند به طور کلی خشونت و پرخاشگری بیشتر عامل بیرونی دارد و فقط در موارد خاص به علل درونی مربوط می شود . والدین در درجه اول بایستی محرک های محیطی را که باعث تحریک خشم و ایجاد خشونت در فرزندشان می شود شناسایی و سپس برای رفع آن به کمک روانشناسان و متخصصان اقدام نمایند.
روش های پیشگیری از خشونت کودکان و راهکارهایی جهت کاهش پرخاشگری:
روانشناسان و مربیان تعلیم و تربیت به منظور آموزش کودکان و پیشگیری از رفتارهای خشونت آمیز آنان روش های آموزشی گوناگونی ارائه کرده اند که از جمله مهم ترین آنها عبارتند از:
- شیوه های کنترل خشم
- آموزش های ضد تبعیض
- روش های موثرحل اختلاف
- روش های ایفای نقش
- عدم مداخله بیش از اندازه
- روش های تقویت عزت نفس
- روش های کسب مهارت های اجتماعی
- قصه درمانی.
شیوه های کنترل خشم
خشم و عصبانیت بخشی از احساسات و هیجانات طبیعی انسان است و بدیهی است که هر فردی در شرایطی خاص دچار آن خواهد شد . این عصبانیت می تواند به صورت خفیف آن ؛مثل رنجاندن دیگران یا با شدت بیشتری ظاهر شود . تنها زمانی احساس خشم مشکل ساز است که از کنترل فرد خارج شود و مثل نیرویی مخرب به روابط شخصی و اجتماعی او لطمه بزند. بیشتر روش های کنترل خشم بر پایه گروه درمانی های شناختی – رفتاری استوار است .
در این گروه ها عمدتا تاکید بر سه نکته است :
- ادراک:چه عاملی باعث خشم خود کودک می شود ؟
- احساسات : نگرش و برداشت احساسی کودک در قبال عصبانیت و به هیجان آمدن خودش و دیگران چیست؟
- رفتار : عکس العمل کودک هنگام بروز خشم چیست؟
این روش بر رابطه بین افکار احساسات و رفتار کودک تاکید دارد روش های پیشگیری مطرح شده از سوی این شیوه بیشتر برشناخت بحران خشم پاسخ های سازنده به منظور کاستن از خشونت تمرین و آموزش و روش های کنترل هیجانی و پیش بینی پیامدهای رفتاری استوار است.
آموزش های ضد تبعیض
گاهی کینه و نفرت موجب خشم افراد و اعمال پرخاشجویانه آنان می شود. در نظر داشته باشید تبعیض بین کودکان می تواند تبدیل به خشمی درونی در آنها شود و آنان را به رفتارهای خشن و تلافی جویانه تحریک کند . این اختلاف ها و درگیری ها می تواند ناشی از تبعیض های قومی نژادی مذهبی جنسی یا حتی سنی بین کودکان باشد. هدف از ارائه این آموزش ها آن است که کودکان به تفاوت های گروه های بشری پی ببرند و آن را امری طبیعی تلقی کنند. دکتر لوین، اساس طرح های خود را برای رسیدن به اهداف این دوره های آموزشی به این ترتیب بیان کرده است :
- بحث پیرامون نکات مشترک و تفاوت های بین افراد و از بین بردن هرگونه تصورات قالبی و کلیشه ای .
- ایجاد محیطی امن و عاری از هر گونه تفاوت گذاری بی مورد به منظور تقویت اعتماد به نفس امنیت و خود ارزشی کودکان .
- آموزش کودکان به منظور کسب یادگیری نقش های مناسب اجتماعی و حفظ عدالت و مساوات اجتماعی.
کودکان معمولا از سن شش سالگی به بعد هویت ملی ؛ قومی نژادی و…را می شناسند و می توانند درگروه های مختلف آموزشی – تفریحی شرکت کنند .دیدگاه و نگرش والدین تاثیرات محیطی و تبعیض بین کودکان می تواند منشاء تعصب و یک جانبه نگری افراد از یک سو و از سوی دیگر الگویی برای خشونت و پرخاشگری در کودکان باشد .تحقیقات اخیر بر نقش والدین و قدرت نفوذ آنها در ایجاد روحیه فرا گروهی و بالا بردن حس خودادراکی کودکان تاکید فراوان دارند. امروزه روش های گوناگونی برای کمک و حمایت از والدین به منظور پیشگیری های اولیه و ممانعت از بروز خشم و پرخاشگری کودکان ارائه شده است . آموزش مادران پدران و مربیان و حمایت از کمک های آنان می توان روحیه اعتماد به نفس و حس رقابت سالم را در خانواده و مراکز آموزشی تقویت کرد . محور اصلی این گونه آموزش های ضد تبعیض گرایانه این است به کودکان و نوجوانان بیاموزند که ؛ افراد با یکدیگر متفاوتند . آنان می توانند با بحث و گفتگو پیرامون آداب رسوم وارزش های مختلف هرگروه خصوصیات وویژگی های آن گروه را بشناسند و با یک دید واقع بینانه و منطقی بر اندیشه های برتری جویانه خود فائق آیند.
روش های موثر حل اختلاف
کودکان هم مثل بزرگسالان هنگام بازی و فعالیت های گروهی دچار اختلاف نظر و سلیقه می شوند . عوامل به وجود آورنده اختلاف و تعارض در بیشتر کودکان 6 تا 11سال عبارتند از:پشداوری و یک جانبه نگری – رقابت – روابط نامناسب ،ناتوانی در بیان احساسات عواطف و هیجانات درونی ؛ چه مثبت و چه منفی احترام نگذاشتن به نظرات و افکار دیگران. گاهی عدم توانایی کودک در عمومیت بخشیدن به روش های حل اختلاف ناشی از رفتارهای هیجانی و بازداری اوست . در اغلب موارد نیز کودکان روش های حل اختلاف را یاد نگرفته اند . در حالی که با استفاده از روش های حل اختلاف می توانند از راه حل های کوتاه مدت حل مسئله استفاده و اختلاف های بین خود را حل کنند .
زمانی که والدین روش های حل اختلاف را به فرزندانشان می آموزند در حقیقت به آنها یاد می دهند که اگر با دوست یا همکلاسی شان اختلاف نظر پیدا کردند چگونه مشکل بین خود را حل کنند. گفتنی است که یادگیری روش های حل اختلاف نیازمند کسب مهارت های اجتماعی است. مهارت هایی مثل دوست یابی همدردی گوش دادن تشخیص احساسات خود و دیگران تشخیص روابط بین افراد وکنترل هیجان های تند درونی. کودکی که که بتواند این گونه مهارت های خود را به موقع و مناسب استفاده کند رفتار و سلوکی اجتماعی خواهد داشت و می تواند در زندگی آینده خود به موقعیت های اجتماعی بسیاری برسد . کودکان با استفاده از روش های گوناگون حل اختلاف نه تنها نحوه رو به رو شدن با اختلاف عقیده های مختلف را می آموزند بلکه یاد می گیرند که چگونه با دیگران به همدردی و نوع دوستی بپردازند.
روش های ایفای نقش
منظور از ایفای نقش اجرای نمایشنامه ای است که ضمن آن کودک روش های کنترل احساسات و هیجانات درونی خود را یاد بگیرد .براساس یافته های پژوهشگران این نمایشها باید چند ویژگی کلی زیر را داشته باشند:
نمایش حاوی صحنه های کاملا مشابه با موقعیت های زندگی واقعی باشد. هرچند رفتار به صورت نمایش به کودک عرضه می شود اما باید سعی بر آن باشد که شرایط و موقعیت ها تا حد امکان به طور طبیعی بازسازی شود. موقعیت هایی که به نمایش در می آیند باید همان هایی باشد که کودک قبلا تجربه کرده است یا احتمالا در آینده نزدیک تجربه می کند.کودک را به مشارکت فعال تشویق کند. در این روش از کودک خواسته می شود که خود را در شرایط واقعی احساس کند و از قدرت شناخت عاطفه و تصمیم گیری خود استفاده کند و پاسخی مناسب به محرک خارجی بدهد.
نمایش جلوه ای از یک صحنه و موقعیت طبیعی باشد . این جنبه از آموزش ایفای نقش به کودک این فرصت را می دهد که در صحنه ای طبیعی شاهد واکنش های خود و اطرافیانش باشد تا بتواند مهارت های شخصی خود را هنگام مواجهه با موقعیت های تعارض آمیز محک بزند. نمایش باید بتواند توجه کودک را کاملا به خود جلب کند . از آنجایی که ایفای نقش جنبه نمایشی دارد باید طوری برنامه ریزی شود که توجه کودک را به حالت های احساسی انسان جلب و او را تشویق کند که به موقعیت های دیگران نیز توجه کند.
طی نمایش کودک می تواند عملکرد خود را مورد ارزیابی قرار دهد . کودک با استفاده از این روش می تواند افکار و رفتار خود را تحلیل کند و برخی از واکنش ها و بازتاب های رفتاری دیگران را تشخیص دهد. از این طریق کودک سعی می کند با پیش بینی پیامدهای رفتاری خود و دیگران از شدت احساسات تند و هیجانی خود بکاهد و با آرامش بیشتری واکنش نشان دهد.
روش های تقویت عزت نفس
منظور از عزت نفس، احساس تصور و برداشت فرد از استعدادها توانایی ها و قابلیت های خودش است. این برداشت ها و ارزیابی های از خود می تواند مثبت ؛ خوشایند و یا منفی ؛ ناخوشایند باشد. کودکانی که از عزت نفس بالایی برخوردارند اغلب احساس خوبی نسبت به خود دارند و هنگام رویارویی با مشکلات ناملایمات و ناکامی ها خویشتندارترند. در حالی که کودکانی که عزت نفس پایینی دارند اغلب هنگام مقابله با سختی ها و دشواری ها دچار اضطراب و ناکامی می شوند و مدام با خود انتقادگری و افکار مخرب و منفی خود را مقصر می دانند و موجب انزوا و انفعال بیشتر خود می شوند . کودکان با عزت نفس بالا اغلب خنده رو خوش بین مثبت نگر و دارای خودپنداره ای قوی هستند در حالی که کودکان با عزت نفس پایین اغلب ساکت غمگین کم تحرک و منفی نگرند.
بدیهی است میزان عزت نفس کودکان را می توان در شیوه نگرش ها و رفتارهای آنها جست وجو کرد. اگر آنها احساس خوبی درباره خودشان داشته باشند قادرند بازتاب این احساس را به دیگران , اعم از خواهر , برادرها دوستان و آشنایان ؛ نیز تعمیم دهند و اگر احساس خوبی درباره خودشان نداشته باشند با گفتن جمله هایی مثل : من خوب نیستم و یا نمی توانم هیچ کاری را درست انجام دهم ، باعث ناراحتی رنجش و افسردگی خود می شوند.عزت نفس عاملی است که می تواند تاثیری عمیق بر زندگی فرد داشته باشد. بنابراین بسیار مهم است که پدر و مادر بتوانند به فرزندانشان در افزایش عزت نفسشان کمک و یاری کنند . آنان می توانند با استفاده از شیوه های گوناگون فرزند پروری به فرزندان خردسالشان بیاموزند که چگونه حس شایستگی توانمندی و ارزشمندی را در خود رشد و پرورش دهند.
شیوه های پرورش عزت نفس کودکان عبارتند از :
- کودکان را به عنوان فردی ارزشمند دوست داشتنی و شایسته بپذیریم.
- کودکان را مورد حمایت و تشویق خود قرار دهیم.
- محیطی سر شار از علاقه اعتماد و امنیت برای کودکان فراهم کنیم.
- قوانین و محدودیت های قابل قبولی برای کودکان فراهم کنیم.
- نسبت به دیدگاه ها نگرش ها و رفتارهای خود حساس و هوشیار باشیم.
- نسبت به قول هایی که به کودکان می دهیم وفادار بمانیم.
- مثبت گویی درباره خود را به کودکان آموزش دهیم.
- توانایی ها استعدادها و علائق کودکان را تشویق کنیم.
کسب مهارتهای اجتماعی
کودکان برای به دست آوردن پاسخ های مناسب و مثبت و توسعه روابط دوستی خود به کسب مهارتهای اجتماعی نیازمندند . آن گروه از کودکانی که فاقد این گونه مهارت ها باشند به زودی منزوی و تنها خواهند شد و احتمال دارد با دست زدن به خشونت و پرخاشگری درصدد کسب محبوبیت اجتماعی برآیند.آموزش مهارتهای کنترل خشم و پرخاشگری که طی آن راههای درست و مناسب بروز و مدیریت هیجانات ارائه می شود می تواند در کاهش رفتار پرخاشگرانه موثر باشد . با استفاده از خود آرام سازی و خودگویی مثبت و خویشتن داری می توان احساس خودکارآمدی و مهارت های اجتماعی را افزایش داد.
رئوس محتوا و برنامه های آموزشی مدیریت خشم طی هشت جلسه به شرح زیر آموزش داده می شود :
- معرفی برنامه ها و بیان انتظارات ومقررات
- تشریح مفهوم خشم و پرخاشگری
- بیان علائم جسمانی خشم و راههای تشخیص زود هنگام آن
- توضیح شیوه آرام سازی خویشتن
- توضیح چگونگی تغییر خود گروهی
- آموزش شیوه ابراز خشم به صورت سازگارانه
- آموزش روش حل مسئله
- ارزیابی برنامه و پاسخ گویی به سوالات .
تنبه: اگر تنبیه خردمندانه و در زمینه رابطه ای گرم و پر محبت انجام بگیرد می تواند موثر باشد. عامل مهم دیگر در اثر بخشی تنبیه شدت یا محدودیت آن است. تنبیه شدید یا مقید کننده می تواند بی اندازه ناکام کننده باشد و از آنجا که ناکامی یکی از علل اصلی پرخاشگری است عاقلانه است که از استعمال فنون ناکام کننده در کوشش جهت تقلیل پرخاشگری احتراز شود.
ایجاد هم حسی نسبت به دیگران : وارد آوردن درد و رنج عمومی به دیگران برای اغلب مردم مشکل است مگر اینکه بتواند راهی برای انسانیت زدایی از قربانی بیابند. از طریق خصوصیت هم حسی ارتکاب پرخاشگری مشکل تر می شود . چرا که یک همبستگی منفی بین هم حسی و پرخاشگری در کودکان وجود دارد و هرچه این توانایی افزایش یابد از میزان پرخاشگری کاسته می شود.
قصه درمانی
بطور کلی کودکان و نوجوانان علاقه ای به شرکت در جلسات درمانی ندارند اما قصه را دوست دارند و از آن لذت می برند به خصوص به نظر می رسد به آن اعتماد می کنند.قصه گویی یکی از بهترین شیوه ها در مشاوره با کودکان است به طوری که آنها می توانند با احساسات و افکار و رفتارهایی مقابله کنند که هنوز نمی توانند با مشاوره به طور مستقیم درباره ی آنها صحبت کنند . قصه همچنین در کودکان برای تشخیص پیامدهای احتمالی رفتارشان مفید است . قصه گویی یکی از کارکردهای روانشناختی پایه است. از این رو درمانگران از قصه ها به عنوان روش مفید در کارهای بالینی استفاده می کنند.
منبع
همتی،مسعود(1393)،اثر قصه درمانی بر کاهش علائم پرخاشگری کودکان دبستانی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشکاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید