استنباط عمومی از مسؤولیت پذیری اجتماعی سازمان­ها

در محیط رقابتی امروز، مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان عامل اساسی بقای هر سازمانی است. مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان یک موضوع حائز ارزش ویژه در مدیریت جدید است، چرا که عدم توجه مدیران به مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان مانع از خدمت موثر آنها به جامعه و توسعه و اعتبار سازمان خواهد شد. امروزه همه مدیران باید برای رسیدن به اهداف سازمان به اقداماتی دست بزنند که مورد قبول جامعه و عامه مردم باشد. مدیران سازمان حتی در قبال تفکر خود نسبت به جامعه مسئول وپاسخگو هستند.اگر مدیران بخواهند سازمان خود را حفظ کنند باید درصد کسب رضایت عامه مردم وتأمین نیازهای آنها وپاسخگویی نسبت به مسؤولیت­­هایی که بر عهده آنها واگذارشده است، باشند. طی قرن حاضر، استنباط عمومی از مسؤولیت پذیری اجتماعی سازمان طی سه مرحله پیشرفت کرده است:

مدیریت مبتنی بر کسب حداکثر سود: اگر چه در ابتدای قرن 20 برخی از محققین نیاز به مسؤولیت   اجتماعی را درک کردند، ولی افکار عمومی عمدتا، بر این اعتقاد بود که بنگاهای اقتصادی تنها مسئول منافع خودشان هستند این دیدگاه تا دهه 1930 پا بر جا بود.

مدیریت مبتنی بر اعتماد: دهه 1930، با رکود عظیم انتقادی وجنبش اتحادیه­های کارگری همراه بود. در این زمان از سازمان های اقتصادی خواسته شد که راجع به مسئله ایجاد شرایط کاری امن و سالم به عنوان یک مسؤولیت اجتماعی اساسی، اقدامی انجام دهند. اتحادیه­های کارگری روی شرکت­ها فشار آوردند که علاوه بر مد نظر داشتن سودشان روی مسائلی مثل منافع کارگران، برنامه بیمه­وبازنشستگی وشرایط کاری بهتر، توجه داشته باشند. در مرحله دوم از مدیران خواسته شد که بین عوامل موثر در حداکثر سازی سود وخواسته­هایی که جامعه از آنها دارد (خواسته های سایر بخش های اجتماعی از قبیل: کارکنان، مشتریان، اعتبار دهندگان واعضای عادی جامعه) تعادل ایجاد کنند.

مدیریت کیفیت زندگی: از دهه 1960 تاکنون مدیران وسازمان­هاتحت تاثیر این مرحله از مسؤولیت پذیری اجتماعی عمل می­کنند. مرحله فوق از فلسفه ناشی می­شود که مدیران و سازمان­ها بایستی خود را مستقیما در عملیات درمان بیماریهای اجتماعی دخالت دهند.

طراحی برنامه­های رشد دهنده مسؤولیت پذیری اجتماعی سازمان­ها

دو نکته اساسی قابل توجه برای طراحی برنامه­هایی برای رشد مسؤولیت پذیری اجتماعی سازمان است، نکات مذکور از این قرارند:

1) پیش زمینه طراحی برنامه­های رشد دهنده مسؤولیت پذیری اجتماعی سازمان، شناخت و تفکیک و طبقه بندی انواع مسؤولیت­های اجتماعی است. از این رو با عنایت به خصایص و ویژگی­های اعتقادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه، مسؤولیت­های اجتماعی قابل توجه در برنامه­های تدارک دیده شده ممکن است شامل شش دسته مسؤولیت های دینی،  اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، مدنی و زیست محیطی باشد.

2) در طراحی عناصر اساسی برنامه های رشد دهنده مسؤولیت پذیری اجتماعی سازمان باید به اعاد سه گانه آموزش مسؤولیت ­های اجتماعی توجه شود. ابعاد مذکور از این قرارند:

  • رشد آگاهی­ها و مهارت­های عقلانی لازم برای شناخت انواع مسؤولیت های اجتماعی (بعد شناختی).
  • رشد عواطف مثبت نسبت به پذیرش انواع مسؤولیت ­های اجتماعی (بعدعاطفی).
  • رشد مهارت های اجتماعی لازم برای اقدام به انواع مسؤولیت ­های اجتماعی (بعد عملکردی).

بنابراین در کنار شناخت و تفکیک انواع مسؤولیت  ­های اجتماعی، سومین نکته قابل توجه در طراحی برنامه­ها رشددهنده مسؤولیت­پذیری، شناخت ابعاد سه گانه آموزش مسؤولیت  ­های اجتماعی و چگونگی به کار گیری آنها در طراحی برنامه هاست.

الف: بعد شناختی: برنامه­های رشد دهنده مسؤولیت­پذیری باید متناسب با سطح ادراک دانش آموزان اطلاعات لازم را پیرامون ماهیت جامعه، عناصر دخیل درآن، نقش انسان در حفظ و تداوم جامعه و انواع مسؤولیت ­های اجتماعی در اختیار آنها قرار دهند.

ب: بعد عاطفی آموزش مسؤولیت­پذیری اجتماعی: نحوه و چگونگی طراحی برنامه­های رشد دهنده باید چنان باشد که دریادگیرنده نسبت به موضوع مورد توجه برنامه، عواطف مثبت ایجاد کند. این عواطف با ایجاد انگیزش در افراد سازمان به عنوان عامل تقویت کننده بر نحوه اجرای رفتار اجتماعی وی موثر خواهند بود.

ج: بعد عملکردی آموزش مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان: در این برنامه های آموزش دهنده مسؤولیت­های اجتماعی باید افراد را به طور عملی با عملکرد مسئولانه اجتماعی آشنا نموده، مهارت­های اجتماعی لازم را برای حضور مطلوب در صحنه­های اجتماعی را در وی به وجودآورند. در این ارتباط صاحب نظرانی چون کاکان، برمن، جانسون و همکاران بر لزوم خلق فرصت های عملی به منظور مواجه ساختن افراد با موقعیت­های اجتماعی و به وجود آورنده مهارت­های اجتماعی لازم برای عمل به مسؤولیت های اجتماعی تاکید کرده اند.

ایجاد ارزش برای سازمان­ها، از طریق مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان

بسیاري از سازمانها به نحو فزاینده­اي از ارزش مستقیم اقتصادي مسؤولیت پذیری اجتماعی سازمان آگاهی یافته و با ادغام آن به منزله سرمایه­گذاري راهبردي با راهبرد اصلی کسب و کار و فعالیت­هاي مدیریتی خود، می­توانند تاثیر مثبتی بر جامعه و محیط خود داشته باشند و در ضمن، شهرت و اعتبار خود را نیز تقویت کنند. با پیروي از این روش، نه تنها براي امروز خود سود تولید می­کنند، بلکه موقعیت آینده خود را نیز تثبیت می­نمایند. با رعایت مسؤولیت پذیری اجتماعی در سازمان روابط متقابل بین جامعه و سازمان برقرار می­شود. ومی توان با استراتژی­های مخاطره آمیز در سازمان­ها، که به تصمیم­های مخاطره آمیز منجر می­شود جلوگیری کند. براساس مطالعات و تعاریف مرکز ابتکارات اجتماعی و توسعه روستایی آدیتیا بیرلا هند، مسؤولیت پذیری اجتماعی سازمان اصولی را ایجاد می­نماید که موجب سیستم ارزشی می گردد وعبارتند از:

  1. عامل خوب احساسی، در مورد شرکت، که عاملی است جهت دلبستگی کارکنان تخصصی به سازمان.
  2. شناسایی ترجیحات مصرف کننده براي شرکت­ها بوسیله وجدان اجتماعی.
  3. افزایش انتظار سهامدارانی که شرکت­هاي آنان براي برآوردن نیازهایی از جامعه حساس و ضروري می باشد.
  4. پروژه هاي اجتماعی ابزاري هستند که بوسیله آنها شرکت ارزش­هایی را که بر اساس آن در سطح وسیعی در جامعه قرار می گیرد، تسهیم می­کند .

بر اساس پیمایش و مطالعاتی که در بیش از 200 شرکت بزرگ اروپایی در سال 2007، توسط گروه آر.اس.ام (RSM) در دانشگاه اراسماس، صورت گرفت، ضمن بررسی اثراتی که مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان بر بهبود عملکرد سازمان­ها دارد، ده مورد را که مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان بر آنها تاثیر گذار بوده، شناسایی و تاثیراتی را که هر کدام از آنها بر امور کاري و تجاري سازمان می­گذارد، جمع آوري نمودند که بر اساس مقیاس لیکرت از 1(کمترین اثر) تا 5(بیشترین اثر) میانگین هر یک از موارد در زیر مشخص شده است و در این میان جلوگیري از فساد بیشترین و کاهش فقر کمترین اثر را در سازمان در راستاي ایفاي نقش مسؤولیت­پذیری داشتند:

  1. جلوگیري از فساد اداري ( 4.6). 2. شفافیت در فعالیت­هاي تجاري(4.5). 3. ایمنی و سلامتی (4.5). 4.تغییرات جوي(4.3).5. حقوق کارمندان (4.3). 6. زیست بومی(4.3) 7. تساوي درآمدودستمزدهاي مناسب و عادلانه( 3.9). 8. تجارت و تولید مناسب و مطلوب( 3.9). 9. تعیلم و تربیت ( 3.5). 10. کاهش فقر (3.0). از طرفی این گروه تحقیقاتی، عوامل مهم مرتبط و وابسته به مسؤولیت­پذیری را به صورت زیر در نظر گرفتند که از مقیاس 1 (کمترین اهمیت) تا 5(بیشترین اهمیت) اندازه گیري گردیده ومیانگین هر یک در زیر نمایش داده شده است:
  • اعتبار و شهرت مدیریت( 4.3)
  • جاذبه و کشش کارکنان( 4.2)
  • رقابت( 4.1 )
  • ارتباطات سرمایه گذار( 4 )
  • مسؤولیت هاي حقوقی، مطالبات قانونی( 3 .8)
  • بهره وري هزینه( 3 .8)
  • کیفیت( 3 .8 )

که بر اساس نتایج حاصله بیشترین اثر و اهمیت را “اعتبار و شهرت مدیریت” برعهده دارد و سطوح دیگر نیز از اهمیت نسبتاً بالایی برخوردارند در کنفرانس بوآرد به پاره اي از مزایاي مستقیم ناشی از مسؤولیت­پذیری اجتماعی  براي سازمان شامل موارد زیر اشاره شده است:

  • افزایش ارزش تجاري، نشان تجاري
  • دسترسی بیشتر به منابع مالی
  • نیروي کار سالم تر و ایمن تر
  • مدیریت ریسک و نظارت مؤثرتر بر امور سازمان
  • کارکنان مشتاق
  • وفاداري مشتري
  • ارتقاي اعتماد و اطمینان طرف­هاي ذینفع
  • تقویت وجهه عمومی.

شکل زیر ارزش هاي ایجاد شده از طریق اجراي مسؤولیت پذیری اجتماعی سازمان بصورت کاهش هزینه­ها و افزایش درآمدها را نمایش می­دهد . همان­طوری­که در شکل فوق نشان داده شده است تدوین استراتژي و خط مشی سازمان­ها از طریق رعایت و بکارگیري اصول مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان نتایج و اثرات مفیدي براي سازمان­ها و شرکت­ها خواهد داشت از جمله: 1- کاهش شکایات. 2- کاهش ریسک هاي عملیاتی 3- شهرت و اعتبار تجاري. 4-کارایی. 5– نوآوري . 6- دستیابی به بازارهاي موجود و جدید. 7- دستیابی به دانش و مهارت ها.

مشکلات پذیرش و ایفای مسؤولیت پذیری اجتماعی در سازمان

سازمان­ها در راه قبول و انجام مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان خود با مشکلات متعددی روبرو هستند از جمله این مشکلات:

نامشخص بودن، حدود و ثغور این مسؤولیت­ها می­باشد، مسلمآً تا مسؤولیت اجتماعی برای سازمان ها تعریف نشده و مبهم باشد مدیران نمی­توانند در راه تحقق آن گام بردارند.مدیران و سیاستمداران مفاهیم گوناگونی را به عنوان مسؤولیت­پذیری سازمان­ها مطرح ساخته­اند، اما تعریف دقیق و جامع از این موضوع به دست داده نشد. به علاوه در راه تحقق اهداف مسؤولیت اجتماعی رهنمودهای روشن و مشخص به مدیران ارائه نشده است واین موضوع در هاله­ای از ابهام فرو رفته و در قلمرو اخلاقیات اجتماعی نامشخص باقی مانده است امروزه مسؤولیت اجتماعی به عنوان مسؤولیت­هایی اطلاق می شود و برای افراد مختلف معانی متفاوتی را به ذهن متبادر می­سازد. به همین دلیل مدیران واقعا نمی­دانند که مسؤولیت­اجتماعی آن چیست وچگونه باید از عهده انجام آن برآیند.

یکی دیگر از مشکلات مسؤولیت­اجتماعی، محیط رقابت آمیز خارج سازمان­هاست. نباید سازمان­ها منابع خود را صرفاً به صورت واحدهای مجزا و مستقل که که دارای منابع بی حد و حصر هستند در نظر بگیرند بلکه آنها در ارتباط سایر سازمان­ها مشابه خود از جهت منابع و امکانات نیز محدودیت دارند.مسئله دیگر اینکه، اصولآ در جامعه، سازمان ها براساس نوعی تقسیم وظیفه به فعالیت مشغولند وهر کدام در یک زمینه خاص تلاش می­کنند. به فرض، سازمان حفاظت محیط زیست مسئول حفظ محیط زیست می­باشد ولزومی نیست که همه سازمان­ها به طور متداخل کار کنند این مساله که در مسؤولیت پذیری اجتماعی، سازمان ها را به انجام اموری افزون بر وظایفشان ترغیب می نمائیم با اصل تقسیم بندی وظایف سازمان ها در جامعه منافات دارد ونوعی تداخل و دوباره کاری و اغتشاش را به ارمغان می­آورد سازمانها در چنین شرایطی، انجام یک سلسله وظایف غیر مرتبط و غیر تخصصی مشغول می­شوند واصل تخصصی بودن آنها خدشه دار می­گردد ودر چنین حالتی لزوماً کارایی بهینه را در انجام این وظیفه تخصصی که رای غیر تخصصی است به دست نمی دهد.

منبع

بازی، قاسم(1394)، رابطه بین مسؤولیت پذیری اجتماعی سازمان با کارتیمی و توسعه حرفه ای، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت آموزشی، دانشگاه بوعلی سینا

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0