استعداد ومفاهیم آن

مفهوم استعداد

لغت استعداد، هزاران سال است که به کار می­رود و واژه­شناسان روند ایجاد و تغییر آن را در طول زمان، مکان و در ملیت­های مختلف شناسایی کرده­اند. برای مثال: اولین تعریف لغت­نامه­ای برای کلمه­ی استعداد به نوعی از وزن اشاره داشت که توسط آشوری­ها، بابلی­ها، مصریان و سایر اقوام باستانی مورد استفاده قرار می­گرفت. آنها معتقد بودند استعداد زمانی ظهور و ارزش پیدا می­کند که خود را روی نقره نشان دهد. استعداد از طریق کتاب مقدس وارد زبان انگلیسی شد؛ و یونانی­ها واژه­ی استعداد را به واژه­ی سرمایه ترجمه کردند. امروزه نیز در حوزه­ی منابع انسانی از اصطلاح سرمایه انسانی استفاده می­شود، که در برخی متون به عنوان معادلی برای استعداد به کار می­رود.

  • در قرن سیزدهم این واژه با معنی تمایل یا گرایش به کار می­رفت.
  • در قرن پانزدهم این واژه به معنی گنج، ثروت و توانایی طبیعی به کار می­رفت.
  • در قرن هفدهم این واژه به عنوان توانایی­های طبیعی خاص، یا گرایشات در زمینه­ای به کار می­رفت.
  • در قرن نوزدهم این واژه برای مجسم کردن افراد با استعداد به کار می­رفت.

بنابرای در طی سالها واژه­ی استعداد که زمانی حیات خود را به عنوان واحد پولی آغاز کرده بود، معانی جدیدی کسب کرد. این تغییرات به سمت معناهایی از جمله توانایی خاص یا تمایل پیش رفت، و بعد از آن برای افرادی که ویژگی­های ذهنی و فیزیکی خاص داشتند، به کار گرفته شد. تلاشی که صورت گرفت در جهت متمایز نمودن استعداد و مهارت بود. این موضوع را در برخی لغت­نامه­ها می­توان دید، که استعداد را به عنوان یک توانایی طبیعی برای انجام کاری به شکل کامل و عالی تعریف کرده­اند.

استعداد مقوله­ای است که همه از آن برخوردارند، و ابعاد آن نا­محدود است. استعداد شامل کلیه­ی عواملی است، که بر بهره­وری یک فرد تاثیر­گذار هستند. در مفهوم گسترده­تر، این محدوده شامل غذایی که می­خوریم، قد، میزان بینایی، بهره­ی هوشی، انگیزه­ها، تمایلات و در کل هر چیزی است که ما را بهره­ور می­سازد. از آنجایی که استعداد، بالقوه دارای ابعاد نا­محدودی است، نمی­توانیم بگوییم یک فرد از دیگری با استعداد­­تر است، مگر این­ که یک مولفه یا یک بعد خاص را برای مقایسه در نظر بگیریم. برای مثال ممکن است آلیسون در نواختن پیانو با­ استعداد­تر از اندرو باشد، اما اندرو در بستکبال با­ استعداد­تر است .

میشل، فیلد­ جونز و اکسلرود در اثری که در سال 2001 با عنوان جنگ استعداد­ها منتشر کردند، استعداد را به عنوان مجموعه­ای از توانایی­های یک شخص تعریف کرده­اند. بر اساس این تعریف، استعداد شامل مفاهیمی مانند ذوق ذاتی، مهارت­ها، دانش، هوش، قابلیت، غریزه و توانایی یادگیری است. استعداد داشتن در یک زمینه اغلب به عنوان حدی بالاتر از میانگین توانایی­ها تعبیر می­شود. یک شخص استعداد صرف ندارد بلکه در یک زمینه­ی خاص استعداد دارد .

استعداد از سه رکن مهارت­ها، قابلیت­ها و فرصت­ها تشکیل شده است:

مهارت، توانایی انجام کار به نحو احسن است که حاصل یادگیری یا تمرین است. مهارت ممکن است ذاتی باشد، به عنوان مثال توانایی انجام دادن و حل کردن مسائل سخت ریاضی. اما با این وجود یادگیری قوانین و قواعد نیاز به تمرین دارد.

قابلیت توانایی ذاتی برای استفاده از مهارت­های مخصوص و یا انجام امور در موقعیت­های ویژه است. دو نفر با میزان هوش یکسان ممکن است در سطح اجرای یک مهارت متفاوت باشند. زیرا یکی از آنها از قابلیتی برای انجام دادن مهارت برخوردار است. در حقیقت، قابلیت توانایی استفاده از مهارت­ها برای به حداکثر رساندن اثر­بخشی است. مهارت­ها می­توانند آموخته شوند، اما قابلیت از درون آن بر­می­خیزد. هنگامی که میزان مهارت و قابلیت در یک موقیت فرصت­طلبانه قرار می­گیرند، نتایج بالاتر از حد متوسط انتظار می­رود. استعداد ممکن است نهفته باشد؛ یعنی زمانی که شخص مهارت­ها و قابلیت­هایی دارد اما فرصت برای بروز استعدادش را ندارد؛ و یا ممکن است سه عنصر تشکیل دهنده استعداد یعنی فرصت، قابلیت و مهارت در یک موقعیت وجود داشته باشند.

فرصت : استعداد برای بروز خود نیاز به یک فرصت دارد. استعداد تنها منحصر به یک جنس و یا یک نژاد نیست اما متاسفانه در گذشته تنها به گروه­های اجتماعی و نژادی خاص و یا تنها یک جنس(مذکر) فرصت داده می­شد. فرصت­ها به دو طریق ایجاد می­شوند. اول: افراد به طور انفرادی به دنبال فرصتی برای نشان دادن استعداد­هایشان می­گردند و دوم: اشخاصی هستند که نقش و کارشان باید به گونه­ای باشد که فرصت­هایی را برای استعداد فراهم آوردند. این افراد عبارتند از والدین، معلمین، زندگی اجتماعی، همکاران، پرستاران و مافوق­ها. مغز انسان دارای مکانیزمی است که به بهترین شکل این امکان را به افراد می­دهد تا برای استفاده از توانایی­های ذاتی­شان تمرکز کنند. بنابراین یک شخص با یک استعداد ویژه به دنبال فرصت­هایی برای نشان دادن استعدادش هم به طور خودآگاه و هم ناخودآگاه است. یک جامعه عادل و خیر­خواه جامعه­ای است که تمام افراد آن قادر باشند فرصت­ها را برای ابراز استعداد­هایشان تعقیب کنند  .

منبع

چگنی، سارا (1392)، رابطه بین مدیریت استعداد با یادگیری سازمانی، پایان نامه کارشناسی ارشد ، مدیریت آموزشی ،دانشگاه بوعلی سینا

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0