استراتژی های اکتساب تکنولوژی

استراتژی ساخت ؛ تحقیق و توسعه :اين راه توسط بنگاه هايي قابل پيمودن است که به واحدها یا مراکز تحقيق و توسعه ي قادر به خلق تکنولوژي مجهز هستند.

 استراتژی خرید: که بیشتر به انتقال تکنولوژی اشاره دارد، يکي از روش هاي آشنا و متعارف دستيابي به تکنولوژي هاي مورد نياز است. از ديدگاه نظري اين راه تقريباً توسط تمام بنگاه ها قابل پيمايش است، اما بنگاه هايي موفق ترند که اين راه را به کمک يک  ؛ فن بازار مي روند و بي گدار به آب نمي زنند .

استراتژی ساخت یا خرید؛ همکاري هاي تکنولوژيک : همکاري تکنولوژيک که تلفيقي از دو روش قبلي است و عموماً مزاياي دو روش قبلي را در خود دارد، نوعي سرمايه گذاري مشترک بين بنگاه، يک بنگاه و يک دانشگاه، و يا يک بنگاه و يک مرکز تحقيقاتي برون بنگاهي براي خلق و توسعه ي يک تکنولوژي جديد است . پاره اي از تکنولوژي ها که آن ها را تکنولوژ هاي عام مي نامند از طريق ايجاد کنسرسيوم هاي تحقيقاتي نيز قابل دستيابي هستند. بديهي است کنسرسيوم هاي تحقيقاتي، نوعي از همکاري هاي تکنولوژيک چندجانبه ؛ چند بنگاهي،  به شمار مي آيند. ؛  به هر حال بنگاهي که واحد يا مرکز تحقيق و توسعه دارد، بايد تکنولوژي هاي مورد نياز خود را از جهت راه دستيابي به آن ها تحليل ؛ هزينه  منفعت  کند.

اين تحليل که اصطلاحاً مبتني بر تحليل ، ساخت يا خريد (بسازيم يا بخريم) است، نشان مي دهد که براي دستيابي به کدام تکنولوژي ها، تحقيق و توسعه به مصلحت است، براي کدام ها انتقال تکنولوژي، و در چه مواردي نيز همکاري تکنولوژيک ترجيح دارد. در اين جا بايد خاطرنشان شود که فرض ؛ فروش تکنولوژي  ،نيز مي تواند در تحليل ؛ هزينه  منفعت ،  روش هاي اکتساب تکنولوژي موثر باشند، بدين معنا که برخي از بنگاه ها فرض مي کنند که پاره اي از تکنولوژي ها را پس از مدتي مصرف مي توانند بفروشند، و بخشي از هزينه هاي اکتساب آن را از اين طريق جبران نمايند. به هر روي هر راهي که براي اکتساب يک تکنولوژي انتخاب شود، ملاحظات و گاه چالش هاي خاص خود را دارد. به اين جهت است که نمي توان هيچ يک از راه هاي کسب تکنولوژي را في نفسه بر ديگري مقدم دانست. و تنها مصالح تکنولوژيک بنگاه است که اين راه ها را تعيين مي کنند .استراتژی های خرید و استراتژی های ساخت یا خرید از این پس در این پژوهش برون سپاری گفته می شود.

شناسایی معیارهای اثرگذار بر اکتساب تکنولوژی

مطالعات تجربی نشان می دهد که عوامل موجود در بررسی های بدست آمده اکتساب تکنولوژی از حیث اثرگذاری، در دنیای واقعی روایی بالایی ندارد . محققین بر روی معیارهای اثرگذار بر استراتژی های اکتساب تکنولوژی تلاش های بسیاری انجام داده اند. برخی از پژوهشگران در مطالعات خود نشان داده است که موقعیت تکنولوژیک، منابع موجود برای تحقیق و توسعه، فوریت اکتساب، میزان اهمیت برای سازمان، چرخه عمر تکنولوژی معیارهای تاثیرگذاری هستند . برخی دیگر در مطالعات خود به نقش موقعیت تکنولوژیک، نیروی انسانی تحقیق و توسعه، عدم قطعیت در فضای بازرگانی، اندازه بازار، شدت رقابتی اشاره نموده است .گروهی دیگر از پژوهشگران به تاثیر موقعیت تکنولوژیک تاکید زیادی داشته است ، دو پژوهشگر به تاثیر موقعیت تکنولوژیک، منابع تحقیق و توسعه، اندازه شرکت، دارایی های مکمل و شدت رقابت و پویایی محیط توجه نموده اند . یکی دیگر از محققین بر تاثیر تجربه موجود در تحقیق و توسعه توجه زیادی نشان داده است. محقق دیگری به تجریه تحقیق و توسعه توجه زیادی نشان داده است .  پژوهشگر دیگری بر تجربه موجود در تحقیق و توسعه و شدت رقابت تاکید کرده است. فردی دیگر به اندازه شرکت توجه نموده است ؛ دارایی های مکمل، هزینه توسعه و مهیا بودن منبع خارجی نیز مورد توجه قرار گرفته اند .تناسب با استراتژی کسب و کار، شدت رقابتی و پویایی محیط نیز مورد اشاره بوده اند . میزان اهمیت تکنولوژی برای شرکت های خصوصی نیز عامل مهم دیگری است  .

برخی دیگر به چرخه عمر تکنولوژی، مرتبط بودن تکنولوژی، شدت رقابتی، تناسب استراتژی کسب و کار اشاره کرده است . چرخه عمر تکنولوژی نیز زیاد مورد اشاره بوده است .پژوهشگر دیگری به هزینه توسعه به عنوان عامل مهم در انتخاب روش اکتساب تکنولوژی اشاره کرده است . برخی از پژوهشگران به شایستگی تکنولوژی، پیشرفت تکنولوزی، نوآوری تکنولوژی، کلید تکنولوژی، متعلقات تکنولوژی، عام بودن تکنولوژی, ارتباطات تکنولوژیک، قابلیت توسعه تکنولوژی، اثر کسب و کار، بازگشت بالقوه سرمایه گذاری، اثر بر سهم بازار موجود، پتانسیل بازار جدید، اندازه بالقوه بازار، زمانسنجی تکنولوژی، پتانسیل توسعه تکنولوژی، مهیا بودن منابع فنی، پشتیبانی تجهیزات، فرصت موفقیت فنی، ریسک، ریسک بازرگانی، ریسک فنی و مشکلات فنی اشاره کرده است .یک پژوهشگر چینی  در مطالعات خود به نقش سه عامل فنی، اقتصادی و محیطی در اکتساب تکنولوژی اشاره نموده است  .یکی از پژوهشگران ترکیه به هزینه تکنولوژی، هزینه های نگهداشت، میزان همخوانی با استراتژی های شرکت و میزان تاثیرگذاری در اهداف شرکت اشاره کرده است  ، عوامل اثرگذار بر اکتساب تکنولوژی در قالب معیار و زیر معیار طبقه بندی شده است. یک دسته بندی کلی در این ساختار لحاظ شده است که اقتصادی، محیطی و فنی است.

پژوهشگران زیادی به ریسک تجاری و فنی به عنوان عوامل اصلی در اکتساب تکنولوژی توجه زیادی داشته اند ، برخی بر منابع موجود فنی و تجاری و منابع مورد نیاز برای توسعه تکنولوژی، درجه همگرایی تکنولوژی ها با رسالت شرکت ها و مرحله فعلی چرخه عمر تکنولوژی نیز توجه بسیار زیادی دارند .اهمیت استراتژیک، اثر بر کسب و کار، فرصت کسب و کار، ریسک، وضعیت فعلی تکنولوژی بنگاه و هزینه اکتساب تکنولوژی از نظر اقتصادی بودن نیز بسیار مهم  هستند. تاثیر عوامل استراتژیکی، فنی و شرکتی و سپس عوامل قانونی، بازار و ارتباط با پروژه های تحقیق و توسعه همواره در ادبیات موضوعی مطرح می شوند . برخی نیز شایستگی تکنولوژیکی و دانشی، مزایای بالقوه، اجرایی بودن پروژه و ریسک پروژه را در پروژه های تحقیق و توسعه دولت محور مطرح کرده اند  .طبق نظر این دسته از پژوهشگران چهار دسته کلی در معیارهای اثرگذار اکتساب تکنولوژی می توان در نظر گرفت که به شرح زیر است: شایستگی تکنولوژیکی، – اثر کسب و کار،-  پتانسیل توسعه تکنولوژی و ریسک.

تکنولوژی به عنوان منبع اصلی مزیت رقابتی برای صنایع توسط فعالان، دولت ها و دانشگاهیان پذیرفته شده است. بری درک مزیت رقابتی مهم است که هم تکنولوژی های خاص درک شود و هم شیوه مدیریت آن تکنولوژی توسط سازمان ها. یکی از پژوهشگران فرض کرده است که مدیریت تکنولوژی از پنج فرایند اصلی تشکیل شده است: شناسایی، انتخاب، کسب، بهره برداری و حمایت . در میان این فرایندها اکتساب تکنولوژی به عنوان درگیر کننده گزینه های تکنولوژی است که می باید پشتیبانی شده و ارتقا یابد تعریف می گردد. در فاز اکتساب تکنولوژی تصمیم گیران باید اطلاعات را از منابع مختلف گزینه های موجود انتخاب کنند و این گزینه ها را در قیاس با یکدیگر یا مجموعه ای از معیارها ارزیابی کنند. در تایید این نظر فازهای شناسایی و اکتساب تکنولوژی را از یکدیگر جدا می کنند، در صورتی که در گذشته فقط به جمع آوری گزینه ها و بعدها به عمل تصمیم بر روی یک گزینه محدود می شد. در مقابل پژوهشگر دیگری فرایند انتخاب تکنولوژی را به عنوان شناسایی و انتخاب تکنولوژی های جدید و یا اضافی که شرکت فکر می کند مهم است تفسیر می کند .اگرچه تم کلیدی در این تعاریف این است که اکتساب تکنولوژی به عنوان فرایندی است که به طرز نزدیکی با اهداف سازمانی زنجیر شده است و با محیط گسترده تر تکنولوژیکی و بازار در ارتباط است .

از سوی دیگر انتخاب تکنولوژی صحیح بسیار سخت شده است خصوصا به دلیل افزایش تعداد تکنولوژی هایی که در حال پپیچیده تر شدن هستند .بعلاوه تصمیم گیران باید با چالش های دیگری مانند هزینه های در حال افزایش توسعه تکنولوژیکی، اضافه شدن گزینه های تکنولوژیکی و تغییرات سریع تکنولوژیکی درگیر باشند .برای مثال تکنولوژی معمولا در بیش از یک سوم کسب و کارها به عنوان هزینه به حساب می آید . پیچیدگی گزینه های تکنولوژیکی وظیفه دسترسی به تکنولوژی را به مانند اکتساب تکنولوژی مناسب بسیار سخت می کند . در کنار هزینه های در حال افزایش توسعه تکنولوژیکی و افزوده شدن گزینه های تکنولوژیکی مطالعات بسیاری نشان داده اند که شرکت ها برای دستیابی به تکنولوژی های جدید شکست می خورند.برخی از محققین اشاره کرده اند که پروژه هایی که با تکنولوژی های جدید همراه هستند در اغلب شرکت ها شکست خورده و نمی توانند انتظارات را براورده کنند . برخی نیز گفته اند که شکست تکنولوژی انتخاب شده اغلب به دلیل مدیریت و دارایی ضعیف است. برخی از دلایل ناشی از ناتوانی برای درک ارتباط تکنولوژی با زمینه صنعت و سرمایه گذاری درآن تکنولوژی است .

منبع

نخجیرکان،پویا(1391)، استراتژی های مختلف اکتساب تکنولوژی و الویت بندی آن، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت تکنولوژی، دانشگاه علوم اقتصادی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0