استراتژی‌ها ورسیدن به اهداف

برای دست یابی به اهداف مذکور، دولت ها، سازمان ها، مؤسسه ها و انجمن هایی که در اجلاس جهانی آموزش برای همه حضور یافتند خود را متعهد به موارد زیر دانسته اند:

تعهداتی قوی در سطح ملی و بین المللی را برای آموزش برای همه بسیج کنیم. برنامه های عمل ملی برای مقاصد فوق تهیه کنیم و سرمایه گذاری در آموزش پایه(ابتدایی و راهنمایی) را به میزان قابل ملاحظه ای تقویت نماییم. چارچوب عمل به تعهد جمعی بیان گر این است که پیشرفت در تحقق اهداف برنامه آموزش برای همه وابسته به اقداماتی است که در داخل کشورها انجام می شود.  در درجه اول دولت ها باید تعهداتی را بپذیرند و منابع و امکانات کافی را برای بخش های مختلف آموزش پایه پیش بینی نمایند. در بسیاری از کشورها، این امر:

  1. نیازمند افزایش سهم آموزش از درآمد ملی و بودجه کشور بوده.
  2. لازم است اعتبار تخصیص یافته به نحو مؤثرتری هزینه گردد.

بسیج سایر منابع از جمله سطوح مختلف دستگاه های دولتی و سازمان های غیر دولتی نیز مورد توجه قرار می گیرد. کمک های بیشتر از سازمان های بین المللی نیز مورد نیاز می باشد. آن ها می بایست بخش بیشتر منابع خود را به آموزش پایه اختصاص دهند. سیاست های آموزش برای همه را در چارچوب یک عرضه پایدار و کاملاً یکپارچه که پیوندهای روشن با راهبردهای از میان برداشتن فقر و پیشبرد توسعه داشته باشد را، ترویج و تشویق کنند. آموزشی که با مراقبت از طفل بسیار خردسال و سپس آموختن به او از یکی دو سال بعد از تولد آغاز ودر سراسر دوران زندگی ادامه می یابد، اهمیت محوری در قدرت بخشیدن به فرد و از میان برداشتن فقر در خانواده ودر سطح جامعه محلی و توسعه گسترده تر اجتماعی و اقتصادی دارد.

دخالت و مشارکت متعهدانه جامعه مدنی در تصمیم گیری، برنامه ریزی، اجرا و نظارت بر راهبردهای توسعه آموزشی را تضمین نمایند. حیطه ی عمل گسترده‌تری باید به یادگیرندگان، آموزگاران، والدین، جوامع محلی، سازمان های غیر دولتی و جامعه مدنی داده شود. جامعه محلی، در شناسایی موانع اهداف آموزش برای همه و ایجاد راهبردهایی برای کاهش آن دارای تجربه های زیادی هستند. چنین مشارکتی صرفاً به تأیید تصمیمات و برنامه ها محدود نمی شود، بلکه تمام سطوح تصمیم گیری، برنامه ریزی، اجرا، نظارت و ارزشیابی را در بر می گیرد. این امر سبب انعطاف در شیوه های مدیریت خواهد شد.

به پدید آوردن راهبری و مدیریت آموزشی پاسخگو، مشارکت آمیز و مسئولیت پذیر مبادرت ورزند. مدیریت مشارکت آمیز یعنی ایجاد انعطاف بیشتر در شیوه های متمرکز مدیریت از سطوح بالا به پایین که تصمیمات در آن بیشتر از راه مشارکت گرفته می شوند. این تمرکز زدایی نباید به توزیع غیر عادلانه و نامتوازن منابع منجر گردد. لازم است در استفاده از منابع موجود انسانی و مالی بهره وری بیشتری به عمل آید و برای عوامل آموزشی در مناطق و مدارس برنامه های آموزشی تخصصی تهیه و اجرا گردد. نیازهای نظام آموزشی را که از مناقشات، بلاهای طبیعی و بی ثباتی آسیب دیده اند، برآورده ساخته و برنامه های آموزشی را به گونه ای اجرا و هدایت کنند که مشوق تفاهم متقابل ، صلح و مدارا بوده و به جلوگیری از خشونت و نزاع منجر شوند.

مناقشات، بی ثباتی و بلایای طبیعی مانع بزرگی برای تحقق اهداف آموزش برای همه هستند. باید توان دولت و جوامع محلی تقویت شوند تا نیاز های آموزشی در شرایط بحران و پس از آن در ارتباط با کودکان و بزرگ سالان به طور سریع ارزیابی و فرصت های یادگیری در یک محیط امن اعاده شوند و مراکز آموزشی که ویران شده و یا آسیب دیده اند، بازسازی شوند. باید حرمت و حفاظت مدارس به عنوان پناه گاه در مناطق رعایت شود. برنامه های آموزشی باید به گونه‌ای طراحی شوند که احترام به حقوق بشر، تفاهم، مدارا، و دوستی را ترویج کنند و تنوع فرهنگی و قومی را مد نظر قرار دهند.

راهبردهای یکپارچه ای را برای برابری جنسیتی در امر آموزش به اجرا گذاشته به نحوی  که در آن‌ها نیاز به تغییر نگرش ها، ارزش ها و رویه های مورد قبول و شناخت باشد. دست یابی به آموزش برای همه نیاز بدان دارد که تعهد و اولویت در سطوح بالا به برابری جنسیتی داده شود. بایستی اقدامات مشخصی برای از میان برداشتن تبعیض ناشی از نگرش ها و رویه ها ی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی موجود انجام گیرد. برابری جنسیتی به معنای نادیده گرفتن تفاوت های جنسیتی نیست بلکه باید به دختران و پسران آگاهی های لازم در مورد نقش جنسیتی خود داده شود. در محیط های آموزشی، محتوای آموزشی، فرایند تدریس و کار با کودکان باید برابری و احترام به کودکان و نوجوانان تقویت شود.

برنامه های آموزشی و اقداماتی را با قید فوریت و اضطراری بودن آن‌ها برای مبارزه با بلای عالم‌گیر ایدز اجرا کنند. بیماری ایدز اثرات سوء جدی در عرضه و تقاضا و کیفیت آموزش دارد. این وضعیت نیاز به توجه فوری از سوی دولت‌ها، جامعه‌ی مدنی و جامعه بین المللی دارد. این بیماری فرصت‌های تحصیل را از نوجوانان و معیشت را از بزرگ سالان سلب می کند. می بایست به کودکان و نوجوانان که بر اثر این بیماری والدین خود را از دست داده اند، توجهی خاص شود.بایداز آموزگارانی که به این بیماری مبتلا هستند، حمایت شود و آموزش مهارت های زندگی که بر جنبه های پیشگیری تأکید دارند، در برنامه های درسی دیده شود.   محیط های آموزشی امن، سالم و فراگیری که امکانات به طور عادلانه در اختیارشان باشد، ایجاد کنند. به طوری که نتایج عالی در یادگیری به دست دهد و سطوح دستاورد یادگیری و تحصیل برای همه دانش آموزان در آن ها به روشنی معلوم و تعریف شده باشد.

کیفیت یادگیری باید در قلب آموزش برای همه جا داشته باشد. کیفیت آموزش متکی بر وجود امکانات و تسهیلات آموزشی، آموزگاران با انگیزه و با صلاحیت های حرفه ای مناسب، برنامه درسی غنی که در دسترس همگان قرار دارد، می باشد. محیط آموزشی امن از نظر بهداشتی محیطی است که دارای آب سالم و کافی، تجهیزات مناسب بهداشتی، دسترسی به خدمات بهداشت و تغذیه می باشد. این محیط از نظر روانی نیز سلامت روانی، اجتماعی و عاطفی آموزگاران و دانش آموزان را تقویت می کند. محتوا و روش‌های آموزش به کسب دانش، نگرش و مهارت های زندگی که برای عزت نفس و تندرستی و امنیت شخصی مورد نیاز هستند، منجر می گردند. هدف های آموزشی روشن، شفاف و مناسب با نیازهای فرد و جامعه باشد. ارزیابی مؤثر از دستاوردهای یادگیری صورت گیرد. یعنی این که مشخص شود آن چه آموخته شده تأمین کننده نیازهای در حال تغییر فرد و جامعه می باشد یا خیر.

باید شأن، روحیه و حرفه گرایی آموزگاران تقویت شود.نقش اساسی در ترویج آموزش با کیفیت و مطلوب بر عهده آموزگاران است. هیچ برنامه ی آموزشیی بدون مشارکت و احساس تعلق فعالانه معلمان موفق نخواهد بود. باید به معلمان احترام گذاشت و شأن اجتماعی آنان را رعایت کرد. در به کار گیری معلمان باید توجه کافی به عمل آورد ودر جذب، نگهداری و آموزش آن‌ها درست عمل کرد. آن ها نیز باید از مسئولیت خود آگاه باشند و مسئولیت های حرفه ای خود را بپذیرند و مورد اعتماد نظام آموزشی، دانش آموزان و والدین آن ها باشند.

زیر ساخت های فن آوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی آماده شده و برای کمک به تحقق اهداف آموزش برای همه زمینه ی تسلط بر این فن آوری های نوین فراهم شود. فناوری های اطلاعات و ارتباطات(ICT) را باید با هزینه های قابل قبول و معقول برای پشتیبانی از اهداف برنامه آموزش برای همه ایجاد کرد. این فناوری ها در نشر دانش و یادگیری بهتر توان زیادی دارند. فناوری اطلاعات باید محرکی برای اجرای راهبردهای آموزشی باشند و در خدمت آن قرار گیرند نه این که خود هدف قلمداد گردند و برای تأثیر بیشتر با فن آوری های سنتی مانند کتاب ادغام شود.

کاربرد فن آوری های اطلاعاتی نبایستی در جهت افزایش نابرابری های اجتماعی قرار گیرد. در به کارگیری آن باید ارزیابی همه جانبه انجام گرفته و نسبت هزینه به فایده آن محاسبه شود. به کارگیری آن در برنامه ریزی آموزشی مانند گردآوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل وضع موجود، محاسبه شاخص ها، هدف گذاری هاو قوت بخشیدن به سیستم های مدیریتی از سطح وزارت خانه تا مناطق توصیه می شود. رسانه های خبری نیز باید در ایجاد و تقویت مشارکت بین بخشی دخالت داده شوند و پوشش اطلاعاتی در مورد موضوع و برنامه ها ایجاد گردد.

پیشرفت به سوی اهداف و راهبردهای آموزش برای همه ، در سطوح ملی، منطقه ای و بین المللی ارزیابی شود. رسیدن به اهداف آموزش برای همه مستلزم تعیین اولویت ها، سیاست گذاری ها، تعیین اهداف و شاخص های پیشرفت، تخصیص منابع، نظارت بر چگونگی جریان امور و ارزیابی های کمی و کیفی است. بنابراین بایستی میزان پیشرفت برنامه ها، موفق بودن راهبردها، نحوه هزینه کرد اعتبارات، نحوه مشارکت مدنی و… مورد ارزیابی قرار گیرد و بر اساس آن برنامه ها و فعالیت ها و اقدامات بر مبنای بازخوردهایی که از نتایج ارزیابی ها به عمل می آید مورد بازنگری، اصلاح و تکمیل قرار گیرد.تلاش شود تا بر اساس سازوکارهای موجود پیشرفت به سوی آموزش برای همه تسریع شود.

منبع

باقری،بابک(1391)،بررسی کارآیی درونی آموزش ابتدایی،پایان نامه کارشناسی ارشد،برنامه ریزی آموزشی،دانشگاه آزاداسلامی دزفول

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0