از دلایل کلیدی تمرکز بر قصد کارآفرینانه از دیدصاحبنظران
بر اساس دیدگاه شوک و براتیانو یکی از دلایل کلیدی تمرکز بر قصد کارآفرینانه این است که فرآیند شکلگیری کسبوکار زمانیکه فرد، قصد بروز آن را در خود میپروراند بهوقوع میپیوندد.تحقیقات نشان داده که قصد کارآفرینی بهتر از شرایط محیطی و ویژگیهای شخصیتی میتواند آینده کارآفرینی را پیشبینی کند .بر اساس دیدگاه زمپتاکیس و موستاک تحلیلهای تجربی نمایانگر آن است که مقاصد بهطور موفقیتآمیزی رفتار را پیشبینی نموده و نگرشها زمینه پیشبینی مقاصد را فراهم میآورند. بهمنظور ترویج و توسعه کارآفرینی بررسی عواملی که ممکن است مقاصد افراد نسبت به تاسیس یک کسبوکار جدید را تحت تاثیر قرار دهد اهمیت دارد. از آنجایی که انسانها عوامل پویای موجب پیشرفت خود هستند، بهطور تصادفی درگیر کارآفرینی نمیشوند. آنها کارآفرینی را بر اساس قصد بروز آن در نتیجه انتخاب این مسیر برمیگزینند. براساس روش های ادراکی، مقاصد، موقعیتی مهم را در مطالعه حرکتهای انسان به خود اختصاص میدهند. همانطور که فیشبن و آجزن در مقاله مشترک خود مورد بحث قرار میدهند: بیشتر حرکتهای ارتباط اجتماعی از قبیل حرکتهای مرتبط با تأسیس نهادهای جدید، تحت کنترل ارادی هستند. محققان مختلف، با به اشتراک گذاشتن این دیدگاه و جستجوی مدارک تجربی و نظری اثبات کردهاند که مقاصد، بهترین پیشبینی کننده برای اینگونه حرکتهای ارادی هستند.محققان قصد را در بسیاری از زمینهها شرح دادهاند، برد آن را در کار خود بهعنوان یک حالت ذهنی که هدایت کننده توجه فرد و در نتیجه آن تجربه و عمل به سمت یک شیئ یا یک مسیر خاص، جهت دستیابی به چیزی است، تعریف میکند. قصد میتواند بهعنوان یک الگوی شناختی هم برای هدف و هم برای برنامه عمل توصیف شود. مهمترین بخش هر دو تعریف، نقش مقصودها و توانایی آنها جهت ترویج و تحت تأثیر قراردادن قصد است.
شین و برد و ونکترمن تأسیس شرکتهای مستقل و جدید و ارزشگزاری جدید در واحدهای موجود را دومقصود عمده کارآفرینی بیان میکنند. در راستای این دیدگاه، بهمنظور ایجاد سرمایهگذاریهای مستقل جدیدیاارزشگزاری جدید در شرکتهای موجود، قصد کارآفرینی را بهعنوان الگوی شناختی کارهایی که توسط افراد انجام میشوند، تعریف میکنند. ایدههای کارآفرینی با الهام گرفتن شروع می شوند؛ اگرچه مقاصد، جهت ظاهر شدن ایدهها مورد نیاز هستند .طبق نظر کروگر و همکاران افراد یک کسبوکار را بهعنوان یک عکسالعمل غیرارادی بهطور خود به خود شروع نمیکنند، بلکه این کار را با قصد و هدف انجام میدهند. از این رو بهویژه در بدو تولد یک سازمان، تأثیر قصد کارآفرینی، غالب است. در نتیجه قصدکارآفرین، شکل و سیر یک سازمان نوظهور را در ابتدای تأسیسش تعیین میکند. مقاصد کارآفرینی، اقدامات سازمانهای موجود را نیز تحت تأثیر قرار میدهند. در شرکتهای تأسیس شده، افراد در نتیجه فرآیندهای قصدی، فرصتها را دنبال کرده و از آنها بهرهبرداری میکنند.در نتیجه سازمانهای موجود، مقاصد را که نهایتا موفقیت یک سرمایهگذاری را تحت تأثیر قرار میدهند، مجسم کرده و بهدقت شرح میدهند. بهعنوان مثال، میشل بر این عقیده است که مقاصد مدیران اجرایی و کارآفرینان، سازمانهایی را که هدایت میکنند، مستقیما تحت تأثیر قرار میدهند.مقاصد مدیران اجرایی با هدف ارزشگزاری جدید، که بواسطه اقدامات نوآورانه، پویا و پرمخاطره در سازمانهای موجود صورت گرفته است، رشد سرمایهگذاری را تحت تأثیر قرار میدهند. در رویکردی مشابه، بهطور تجربی نشان میدهند که قصد خلاق، پویا و ریسکپذیر بودن، عملکرد یک شرکت را تحت تأثیر قرار میدهد.
منبع
رحمانی ، سارا (1391) ، بررسی تاثیر خود کارامدی کار آفرینانه بر تقویت قصد کارآفرینی دانشجویان دانشکده مدیرت و حساب د اری دانشکده علامه طباطبایی ، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت کار آفرینی ،دانشگاه علامه طباطبایی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید