ارزشیابی از اساتید
ارزشيابي، فرايندي فراگير و ضروري براي تمامي سازمان هاست و براي مؤسسات آموزش عالي، كه عدالت و تعالي را هدف خود قرار داده اند، ضرورتي فزون تر دارد.محوري ترين ارزش نهادهاي دانشگاهي در درجه نخست، بهبود كيفيت ياددهي و يادگيري است. از اين رو، برنامه هاي ارزشيابي، ضرورتاً بخش با اهميتي از فعاليت هاي آنان را تشكيل می دهد. تضمين كيفيت ياددهي- يادگيري در نظام هاي دانشگاهي مستلزم نگاه جدي به تمامي عوامل درگير با فرايند ياددهي- يادگيري است. بطور مسلم، اعضاي هيأت علمي دانشگاه ها در اين فرايند از عوامل عمده و مؤثر محسوب مي شوند. براي بهبود فرايند ياددهي- يادگيري، هم توسعه مداوم فردي اعضاي هيأت علمي و هم ارزشيابي وظايفي كه در اين فرايند به عهده دارند، از شاخصه هاي يك دانشگاه موفق است. با توجه به اينكه استادان، گرا نترين بخش نظام آموزش عالي را نيز تشكيل مي دهند، طراحي نظام ارزشيابي متناسب براي آنان اهميت ويژه دارد. اساتيد يكي از اركان اصلي دانشگاه مي باشند و نحوه عملكرد آنها در بازدهي كلّ نظام آموزشي نقش اساسي ايفا مي نمايد. ارزشيابي صحيح مي تواند گوياي وضعيت عملكرد استاد بوده و در صورتي كه بازخورد نتايج به طور صحيح و بموقع به اساتيد منعكس گردد، مي تواند ضمن تشخيص نقاط قوت و ضعف، به عنوان عاملي كمک كننده در جهت ارتقاي كيفيت فعاليت هاي آموزشي آنها مؤثر باشد.
ارزشيابي اساتيد عبارت است از تعيين ميزان موفقيت استاد در رسيدن به اهداف آموزشي. انجام صحيح آن مستلزم جمع آوري اطلاعات لازم در خصوص فعاليتهاي آموزشي و انتخاب معيارهايي براي مقايسه اطلاعات به دست آمده با اين معيارها و سپس قضاوت در مورد ميزان موفقيت استاد مي باشد. نظام هاي آموزش عالي، به عنوان بارزترين نمود سرمايه گذاري نيروي انساني، نقش اصلي را در تربيت تامين نيروي انساني، كارآمد برعهده دارند. اين نظام ها سهم قابل توجهي از بودجه هر كشور را به خود اختصاص مي دهند و نقشي تعيين كننده در ابعاد گوناگون اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي و سياسي جامعه دارند. از اين رو، اطمينان از كيفيت مطلوب عمل كرد آن ها به منظور جلوگيري از هدر رفتن سرمايه هاي انساني و مادي، و نيز داشتن توانايي رقابت در دنياي آينده كه در آن كيفيت مهم ترين مولفه براي ادامه ي حيات هر سازمان است ، ضرورتي انكارناپذير دارد. در بيش تر دانشگاه هاي جهان پرسش از دانشجويان به عنوان مهم ترين منبع ارزيابي كيفيت فرايند تدريس استاد است اين روش ساده و قابل اعتماد براي ارزش يابي اساتيد غالبا براي ارتقاء اساتيد، پرداخت پاداش و … استفاده مي شود.
كيفيت در آموزش عالي، امري پويا و داراي ابعاد متعدد و متغيرهایي است كه ارتقاي دائمي آن بايد همواره در نظر برنامه ريزان مورد توجه قرار گیرد. ارتقاي مستمر كيفيت آموزش، مستلزم ارزشيابي است كه مي تواند بر مبناي هر يك از عناصر تشكيل دهنده نظام آموزشي (درونداد، فرايند، محصول، برونداد و پيامد) صورت پذيرد و اين ارزيابي مي تواند بهبود كيفيت نظام آموزشي را به دنبال داشته باشد. بر اين اساس، كيفيت دروندادها می تواند نمايانگر كيفيت نظام آموزشي باشد؛ در ميان دروندادها سه عامل يادگيرنده، اساتید و برنامه درسي حائز اهميت محسوب مي شوند. در نتیجه ارزيابي هر يك از اين عوامل مي تواند در بهبود كيفيت نظام آموزشي تأثير بسزايي داشته باشد.
ارزيابي دانشجويان از عملکرد اساتيد و اثربخشي تدريس ازجمله رايج ترين روش هاي ارزيابي عملکردهاي آموزشي است که مي تواند به بهبود و ارتقاي کيفيت عملکرد آموزشي استاد کمک نمايد. بنابراين، تحقيق و بررسي درباره اثربخشي و کيفيت عملکرد آموزشي اساتید از جمله مسائل مهمي است که از يک سو، بازخورد مناسب را براي تجزيه و تحليل مسايل آموزشي و تصميم گيري هاي اساسي و برنامه ريزي هاي استراتژيک توسط مسئولان و دست اندرکاران نظام آموزش عالي فراهم مي آورد و از سوي ديگر، اعضاي هيات علمي دانشگاه ها و موسسات آموزش عالي می توانند از چگونگي عملکرد آموزشي خود آگاهي يابند و به اصلاح روش هاي آموزشي و در نتيجه، افزايش کيفيت تدريس خود اقدام کنند. استفاده از نظرات دانشجويان در ارزشيابي اساتید در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالي از سال ۱۹۲۷ ميلادي به عنوان بخش مهمي از ارزشيابي هاي آموزشي آغاز شد و تاکنون گسترش زيادي يافته است، به طوري که در حال حاضر تقريبا در تمامي دانشگاه هاي معتبر دنيا به عنوان اصلي ترين منبع براي ارزيابي عملکرد آموزشي اساتيد به کار گرفته مي شود. فرايند ارزشيابي اساتید، فرايندي است كه در طي آن با جمع آوري اطلاعات و با بررسي عملكردهاي گوناگون استادان، درباره كفايت و شايستگي آنان قضاوت مي شود و در عين حال، تصميم لازم در مورد اقداماتي كه مي تواند به افزايش شايستگي ايشان و بهبود يادگيري فراگيران كمك كند، اتخاذ می گردد.
در ادبيات جهاني مرتبط با ارزشيابي استادان، موضوع مقاومت استادان در برابر ارزشيابي جنبه محوري دارد. عوامل عمده اي كه در نتايج پژوهشها ي انجام شده در مورد مقاومت استادان ذكر شده عبارتند از: استفاده از نتايج ارزشيابي براي تصميم گيري هاي مديريتي، شك و ترديد در مورد روش هاي انجام ارزشيابي، كم اعتباري نظريات دانشجويان در مورد ارزشيابي استاد، عدم تمايل مديران براي بهبود شيوه هاي ارزشيابي، نگراني در مورد استفاده از نتايج ارزشيابي بر عليه استادان، بي ارتباطي بين نتايج ارزشيابي و طراحي برنامه هاي رشد و ارتقاي توانمندي هاي حرفه اي استادان و عدم مشاركت استادان در فرايند بهبود نظام ارزشيابي. مطالعات محدود انجام شده داخل كشور نيز حاكي از اين است كه استادان معتقدند دانشجويان درك صحيحي از فرايند تدريس ندارند و از اين رو، قضاوت معتبري هم ندارند و يا نظر دانشجويان در مورد استادان بيشتر تحت تأثير شهرت، وجهه اجتماعي، آراستگي و موقعيت اداري- اجرايي استاد قرار ميگيرد، و برخي نيز غر ض ورزي هاي دانشجويي را در نتايج ارزشيابي ها دخيل مي دانند. به هر حال، علي رغم نقدهاي وارد شده به ارزشيابي استادان توسط دانشجويان، در مجموع نتايج به سمت اين كفه سنگيني می كند كه دانشجويان منبع معتبري براي كسب اطلاع در مورد برخي ويژگي هاي استادان هستند و نتايج ارزشيابي استادان توسط دانشجويان از روايي و پايايي برخوردار است. پژوهش هايي درباره ارزشيابي هاي دانشجويي و بررسي نقش عوامل زمينه اي از قبيل رتبه علمي و سابقه سن و جنسیت اساتید و نگرش اساتيد نسبت به ارزشيابي هاي دانشجويي انجام گرفته است. با اين وجود، هيچ يک از اين مطالعات دقيقًا توضيح نداده اند که چرا برخي از اساتيد با ارزشيابي هاي دانشجويي موافق و بعضي ديگر مخالفند. بررسي هايي توسط برخي از محققان در مورد احساس و نگرش اساتيد نسبت به ارزشيابي هاي دانشجويي و نمرات دريافتي آنان از دانشجويان شان انجام گرفته است.
براساس مطالعات انجام شده، اساتيدي با به کارگيري نتايج ارزشيابي هاي دانشجويي مخالف هستند که بيشتر وقت آنها صرف پژوهش مي شود و تدريس و آموزش دانشجويان براي آنها اهميت زيادي ندارد. نتايج مطالعه اي در دانشگاه علوم پزشکي مازندران نشان می دهد که نظرات بيش از نيمي از استادان در مورد روند ارزشيابي منفي است. جاکابس با انجام مطالعه اي گزارش می کند که بيشتر اساتيد باور ندارند که ارزشيابي هاي دانشجويي تاثير منفي روي رفتار اساتيد دارد، بلکه برعکس اعتقاد دارند که استفاده از نتايج ارزشيابي هاي دانشجويي يک ضرورت است. رايان و همکاران نشان میدهند که ارزشيابي استاد توسط دانشجويان باعث کاهش رضايت و دلگرمي اساتيد شده و همچنين اساتيد را به کاهش استانداردها و عدم جديت در تدريس و آموزش دانشجويان سوق ميدهد. اسپنسر نيز گزارش می کند که فقط ۲۳ % اساتيد براساس ارزشيابي هاي دانشجويان آموزش و روش تدريس خود را تغيير میدهند. به نظر مي رسد که نگرش مثبت اعضاي هيات علمي نسبت به کارگيري نتايج ارزشيابي هاي دانشجويي تا اندازه اي بر شيوه تدريس و رفتار استاد در کلاس تاثيرگذار است. با اين حال، نتايج مطالعه آرمسترانگ در دانشگاه پنسيلوانيا نشان می دهد که اين بازخورد در يادگيري بهتر و بيشتر دانشجويان تاثيري ندارد.در هر حال، آنچه از نتايج مطالعات مختلف مشخص مي شود آن است که بايد از طرفي براي نگرش منفي استادان در مورد فرآيند ارزشيابي هاي دانشجويي و نتايج حاصل از آن و از طرف ديگر براي بهينه نمودن و اصلاح اين عملکرد تدابير اساسي انديشيده شود، زيرا در غير اين صورت، خطر ناکارآمدي ارزشيابي وجود دارد.
از ارزشيابي استفاده هاي بيشماري مي توان كرد كه شامل: تعيين ارزش، شايستگي، اهميت و ارج يك پديده آموزشي براي قضاوت و تصميم گيري به منظور استقرار يك نظام (برنامه)، استمرار فعاليت ها، تعديل نظام، تصديق نظام، درك ابعاد مختلف نظام و حمايت از آن می باشد، در این رابطه التمن معتقد است ارزشيابي اساتيد توسط دانشجويان مي تواند منبع ارزشمندي براي بازخورد به آنها به منظور ارتقاي كيفيت آموزش باشد. وي اعتقاد خاصي به ارزشيابي تكويني اعضاي هيأت علمي توسط دانشجويان دارد و آن را از اين جهت كه مي تواند با ارائه بازخورد فوري، فرصت مناسبي براي بهبود روش تدريس فراهم كند و همچنين سبب ارتقاي يادگيري در فراگيران شود، ارزشمند مي داند.
منبع:
بهشتی راد، رقیه، قلاوندی، حسن و قلعه ای، علی رضا(1392)، ارزشیابی اساتید در دانشگاه با تاکید بر ارزشیابی عملکرد اساتید از دیدگاه دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی ارومیه، نشریه راهبردهای آموزش، 6(4): 223-229.
http://edcbmj.ir/browse.php?a_code=A-10-519-2&sid=1&slc_lang=fa
دیدگاهی بنویسید