ادراک نشانههای جنسی و HSDD
فرض شده است که تحریک و کمکاری میل جنسی ممکن است تا حدی از درک اشتباه و/یا اشتباه نامیدن نشانههای جنسی ناشی شود . نامیدن احساسات بدنی و فیزیکی بهعنوان تحریک که بر میل تأثیر میگذارد، مفهومی کلیدی در مدل احساسات اسکاکتر و سینگر است. تحریک روانی باید رخ دهد و نمایان شود و باید بهعنوان تحریک جنسی برای تجربه جنسی تعریف شود. اجزای بدنی و ذهنی تحریک جنسی ارتباطی دوجانبه دارند. بهطور مثال، زمانی که علائم فیزیولوژیکی بهعنوان نشانه تحریک جنسی تعبیر شود بهطور مثال، بالا رفتن ضربان قلب میتواند احساس تناسلی مشخصتری بهطور مثال، ورم یا لیز شدن واژن ایجاد کند که به تجربه ذهنی موقعیت تحریک و میل جنسی کمک میکند. اجتماعی کردن نقش سنتی زنان، تجربیات جنسی آنها را محدود کرده است و موجب شده است انتظار محدودی در زمینه ابراز جنسی داشته باشند. برای مثال، زنان به این کلیشههای اجتماعی یاد گرفتهاند که در مورد شروع رابطه جنسی، منفعل باشند و باید فقط به نیاز و تقاضای همسر خود پاسخگو باشند. درنتیجه، زنان تجربه کمتری در ایجاد و شناخت نشانههای جنسی دارند.
نشانههای فیزیکی برای تحریک جنسی زنان، کمتر مشهود هستند مثلاً لغزندگی واژن در مقابل نعوظ آلت مردانه، که آنها را در ریسک بیاعتنایی به این علائم، از جانب خود و/یا همسر قرار میدهد بهطور مثال، یک زن ممکن است متورم شکل شدن سینهها یا اندام جنسیاش را نشانههای تحریک جنسی نداند. علاوه بر این، تأکید بر اجتماعی شدن نقش جنسی زن بر انفعال و پاسخدهی به امیال و تقاضاهای دیگران میتواند آمادگی برای تجربه مستقیم نشانههای تحریک جنسی را محدود کند و به تأخیر اندازد. برای مثال، یک زن میتواند نگران برآوردن نیازهای خانوادهاش باشد که توانایی او در تجربه روانی میل به رابطه جنسی را کاهش میدهد یا از بین میبرد. مرحله اولیه چرخه پاسخ جنسی زنان، یعنی میل و تحریک جنسی، متشکل از پاسخهایی هستند که اغلب از پاسخهای دیگر هیجانی متمایز نیستند، مثلاً یک زن زمانی که تحت تأثیر محبت همسرش قرار میگیرد ممکن است همان حالی را تجربه کند که هنگام تحریک جنسی تجربه میکند و همین قضیه دشواری نامیدن نشانههای جنسی در زنان را توجیه میکند .
زنان در توجهشان به ابراز فیزیکی احساسات جنسی، تحریک و میل متفاوت هستند. زنانی با تجربیات محدود جنسی یا عقاید محدودکننده درباره مسائل جنسیشان ممکن است نشانههای جنسی را نادیده یا اشتباه بگیرند؛ همچنین ممکن است لقب منفی به آنها دهند مثلاً زنی که لغزندگی واژن را ناخوشایند مینامد. علاوه بر تعبیر اشتباه حسهای فیزیکی جنسی، زنان در مقایسه با مردان، بهطورکلی تمایل کمتری دارند نشانههای غیر فیزیکی را جنسی تعبیر کنند بهطور مثال، تعبیر پیامهای کلامی همسر با محتوی اشارات جنسی بهعنوان نشانه جنسی . به نظر میرسد استفاده از چندین نشانه در پرورش و حفظ تحریک و میل جنسی بیشترین کمک را به زنان داشته باشد . مفهوم erotophobia-erotophilia برای توصیف اساس درک و نامیدن نشانههای جنسی ارائه شده است.
erotophobia-erotophilia به تمایل به پاسخدهی به نشانههای جنسی با درجهای قابل پیشبینی از تأثیر و ارزیابی منفی ؛ فوبیا تا مثبت ؛ فیلیا اشاره دارد .erotophobia-erotophilia عاملی تعیینکننده در میزان نزدیکی و هیجانات ابرازشده در مقابل خودداری از هزاران احساسات و رفتارهای وابسته به رابطه جنسی است. به نظر میرسد تفاوتهای فردی در erotophobia-erotophilia در روند رشد افراد و نحوة برخورد والدین در پاسخ به مسائل جنسی فرزندانشان ؛ پاداش یا تنبیه فراگرفته میشوند . حالت اضطراب جنسی نیز با توجه به نقش جنسی سنتی زنان، احساس گناه جنسی و واکنشهای منفی به خودارضایی و همجنسبازی ارتباط دارد.بعلاوه، تجربیات جنسی منفی یک زن بالغ در گذشته نیز ممکن است ارزیابی زن از نشانههای جنسی را تغییر دهد به اضطراب جنسی بیانجامد و میل و/یا تحریک جنسی را کاهش دهد یا حتی حذف کند . بهطور مثال، بعد از داشتن یک تجربه تجاوز، یک زن ممکن است ارزیابی منفی از ژستهای جنسی همسرش داشته باشد که موجب کاهش میل جنسی و توانایی تحریک شدنش میشود.
منبع
امیدبیگی،مریم(1394)، اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش میل جنسی، افزایش احقاق جنسی و کاهش تعارضات زناشویی زنان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه خوارزمی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید