اخلاق و اخلاق کار
اخلاقیات ارتباط نزدیک و تنگاتنگی با ارزشها دارند و بهعنوان ابزاری نگریسته میشوند که ارزشها را به عمل تبدیل میکنند. اخلاق، مفاهیمی چون: اعتماد، صداقت، درستی، وفای به عهد نسبت به دیگران، عدالت و مساوات و فضائل شهروندی و خدمت به جامعه را در بر میگیرد. اخلاق کار به معنی شناخت درست از نادرست در محیط کار و آنگاه انجام درست و ترک نادرست است. اخلاق کار، بهعنوان شاخهای از دانش مدیریت، از زمان پدیدار شدن نهضت مسئولیت اجتماعی در دهه 1960 پدیدار شد. در این دهه جنبشهای آگاهیبخش اجتماعی، انتظارات مردم را از سازمانها بالا برده، آنها را به این نتیجه رسانده بود که سازمانها باید از امکانات وسیع مالی و نفوذ اجتماعی خود برای رفع مشکلات اجتماعی، مثل فقر، خشونت، حفاظت از محیط زیست، تساوی حقوق، بهداشت عمومی و بهبود وضع تحصیلات استفاده کنند.
مردم بر این باور بودند که چون شرکتها و مؤسسات با استفاده از منابع کشور به سود دست مییابند، به کشور بدهکار و مدیون هستند و بایستی برای بهبود اوضاع اجتماعی تلاش کنند. البته انگیزه و توجه شرکت به رعایت مسائل اخلاقی به سال 1923 و برخی نوشتههای مدیریت برمیگردد. یکی از صاحبنظران بر این باور بود که ناممکن است سازمانهای رسمی بتوانند بدون عنصر اخلاقی عمل کنند. رهبری که به اصول اخلاقی عمل نمیکند نفوذ خود را از دست میدهد و نمیتواند برای مدت طولانی دوام آورد. هسمر؛ یکی از کاملترین دستهبندیها را از تئوریهای اخلاق اینگونه ارائه میکند:
قانون جاویدان : این دیدگاه که به قانون طلایی نیز مشهور است بدینگونه خلاصه میشود که «با دیگران آنگونه رفتار کن که دوست داری دیگران با تو رفتار کنند».
منفعتگرایی یا تئوری فرجامگرایی : این دیدگاه منطبق با تعریفی از اخلاق است که توسط جرمی بنتم متفکر بریتانیایی ارائهشده و بر نتایج و فرضیات فردی متمرکز است. بر این اساس، اخلاقی بودن یک رفتار بر اساس میزان مطلوبیت آن بیان میشود؛ یعنی وقتی منافع یک عمل برای جامعه بیشتر از ضررهای آن باشد، آن عمل اخلاقی است.
وظیفهگرایی یا آغازگرایی : آغازگرایی در برابر فرضیه فرجام گرایی است. بر اساس این دیدگاه که توسط ایمانوئل کانت ارائه شد، هر عمل به نتیجه آن بستگی نداشته، به نیت شخص تصمیمگیرنده بستگی دارد.
عدالت توزیعی: در این تئوری که توسط جان راولز پیشنهاد شده، یک عمل را درصورتیکه منجر بـه افزایش همکاری بین اعضای جامعه شود، میتوان درست و عادلانه و مناسب ، و بنابراین اخلاقی نامید و عملی را که در جهت مخالف این هدف عمل کند میتوان نادرست، ناعادلانه و نامناسب ، و بنابراین غیراخلاقی نامید. در این دیدگاه، همکاری اجتماعی، اساس منافع اجتماعی و اقتصادی را فراهم میآورد و تلاش فردی کماهمیت و در مواردی نادیده گرفته میشود.
آزادی فردی: بر اساس این دیدگاه که توسط رابرت نوزیک پیشنهاد شد، آزادی، نخستین نیاز جامعه است؛ بنابراین هر عملی که آزادی فردی را نقض کند، غیراخلاقی است؛ حتی اگر منافع و رفاه بیشتری برای دیگران ایجاد کند.
منبع
اسدی،صابر(1393)، ارتباط بین مسئولیت اجتماعی و تعهد سازمانی در بین کارکنان،پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم اجتماعی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید