اختلالات شخصيت
طرح شدن مفهوم شخصيت غيرمتعارف به شكل امروزي در روان شناسي و روان پزشكي به اوايل قرن 19 بر ميگردد هنگامي كه پنيل روانپزشك فرانسوي، ماني بدون هذيان را توصيف نمود. نهايتاً دو الگوي طبقهبندي در حوزه اختلالات شخصيت بوجود آمد. الگوي طبقهبندي ابعادي در مقابل الگوي طبقهاي. پينل اين اصطلاح را در مورد بيماراني كه مستعد حملات خشم و خشونت غيرقابل توجيه و بدون هذيان بودند بكار برد.
گلپرور، معتقد است که، نه صرفاً با اشاره به اختلالات شخصيت جامعهستيز بلكه به اشاره به اختلالات شخصيتي ميگويند اختلالات شخصيت يكي از مهمترين، بحثانگيزترين و كمتر شناخته شدهترين طبقات آسيبشناسي رواني است.
چهارمين ويراست راهنماي تشخيصي و آماري اختلالات روانی (DSM-IV) اختلالات شخصيت را تجارب ذهني پايدار و رفتاري تعريف ميكند كه خارج از معيارهاي فرهنگي است. به گونهاي انعطافناپذير نافذ هستند. شروع آنها در نوجواني يا اوان جواني است، در طول زمان ثابت هستند و به ناخشنودي و اختلال ميانجامد.DSM-IV اختلالات شخصيت را در سه گروه جمع كرده است:
گروه اول (A)
مشتمل است بر اختلالات شخصيت اسكيزوئيد، پارانوئيد و اسكيزوتايپي. افراد مبتلا به اين اختلالات اغلب غيرعادي و غريب به نظر ميرسند.
اختلال شخصيت پارانوييد
پدیده پارانوئیا تاریخچه طولانی در ادبیات بالینی و نظری دارد .در پایان قرن 19 میلادی، روانشناسان بالینی به این نتیجه رسیدند. که افراد پارانوئید به شکلهای گوناگون خود را نشان میدهند، از اعتقاد به شکنجه و سیستم هذیانی در اسکیزوفرنیا گرفته تا اعتقادات پایدارتر در دیگر اشکال پارانوئید . کراپلین ، در طبقه بندی اولیه اختلالات روانی سه نوع پارانوئید را معرفی می کند: اسکیزوفرنی پارانوئید، اختلال هذیانی و اختلال شخصیت پارانوئید. کراپلین بیان کرد که برخی افراد حالت خفیفتر پارانوئیا را دارند، یعنی هذیانهای ثابت دارند، اما توهم و بدتر شدن اختلال در شخصیت مانند آنچه در اسکیزوفرنیا دیده می شود وجود ندارد. یک بحث طولانی این است که آیا اختلال پارانوئید و اختلال هذیانی زیرمجموعه اسکیزوفرنی هستند یا مجزا از آن؟
شش ویژگی عمده ای که در ادبیات پژوهشی و نظری برای اختلال شخصیت پارانوئید بر شمردند عبارت است از : عدم اطمینان/سوء ظن، مخالفت/ پرخاشگری، درونگرایی/خودمختاری افراطی، حساسیت مفرط، گوش به زنگی و انعطاف ناپذیری، عدم اعتماد/ سوء ظن به فقدان اعتماد به دیگران اشاره دارد. افراد پارانوئید درباره قابل اعتماد بودن دیگران سؤال می پرسند و در این باره شک دارند.
حساسیت مفرط اشاره دارد به تمایل به برداشت حمله یا انتقاد از گفته های عادی دیگران. افراد پارانوئید اعتقاد دارند که دیگران آن ها را به صورت منفی ارزیابی می کنند و در پاسخ آن ها اضطراب و عصابنیت را تجربه می کنند. مخالفت/ پرخاشگری تمایل به احساس عصبانیت، دعوا با دیگران و برداشت دنیا و دیگران به صورت تهدید کننده می باشد. درون نگری/ خودمختاری مفرط به تمایل به جدا کردن خود از دیگران اشاره دارد. کناره گیری / گوش به زنگی به تمایل به تجسسم مداوم محیط برای تأیید فرض فرد درباره تمایلات با انگیزه های بدخواهانه دیگران اشاره دارد. انعطاف ناپذیری یک ویژگی شخصیتی است که افراد اعتقادات و باورها و سبک های عاطفی خود را در پاسخ به چالش ها و تغییرات ثابت نگه می دارند و آن ها را تغییر نمی دهند.
خصیصه بنیادی اختلال شخصیت پارانوئید شکاکیت و بی اعتمادی به دیگران است که تظاهرات آن به صورت تمایلی است نافذ و ناموجه برای تفسیر اعمال دیگران به اعمالی که گویا به قصد تحقیر یا تهدید بیمار صورت گرفته است. این تمایل در اوایل بزرگسالی شروع می شود و در زمینه های مختلفی نمایان می گردد. افراد مبتلا به این اختلال تقریباً همیشه منتظر آن هستند که دیگران به نحوی آن ها را استثمار کنند یا به آن ها ضرر برسانند. آن ها در بسیاری اوقات بی هیچ توجیهی، در وفاداری یا صداقت دوستان و همکاران خود تردید دارند. اغلب حسادت مرضی دارند و در وفاداری همسر یا شریک جنسی خود بی دلیل شک می کنند. این گونه بیماران در واقع احساسات خودشان را برون سازی می کنند و دفاع مورد استفاده آن ها فرافکنی است. یعنی افکار و تکانههایی را که خود دارند و برایشان غیرقابل قبول است، به دیگران نسبت می دهند. افکار انتساب به خود و خطاهای ادراکی که قابل دفاع منطقی نیست، در این بیماران شایع است .
میزان شیوع اختلال پارانوئید 5/0 تا 5/2 درصد در جمعیت عمومی است. این گونه بیماران هیچ وقت خودشان درصدد درمان بر نمی آیند و اگر توسط همکار یا همسر خود ارجاع داده شوند، اغلب نمی توانن رنجیدگی خود را پنهان کنند. در بستگان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی میزان اختلال شخصیت پارانوئید بالاتر از افراد گروه گواه است.
مدل سنتی روانکاوری در مورد اختلال پارانوئید بر مکانیزم دفاعی فرافکنی متمرکز است. یعنی فرد احساسات و افکار پرخاشگرانه خود را به دیگران نسبت می دهد .
با وجود مباحثی که در رابطه با فرافکنی مطرح است، حمایت تجربی خوبی از این عقیده وجود دارد که افراد دارای اختلال شخصیت از مکانیزم فرافکنی و سایر مکانیزمهای غیرانطباقی استفاده می کنند. بهبود در دفاع های غیرانطباقی مانند فرافکنی نتیجه روان درمانی روان تحلیلگرانه را پیش بینی می کند .
اختلال شخصيت اسكيزوئيد
اختلال شخصیت اسکیزوئید در کسانی تشخیص داده میشود که عمری را در کنارهگیری از اجتماع گذراندهاند و درون گرایی و عواطف محدود و کند و هم چنین احساس ناراحتی آنان از برقراری روابط اجتماعی با دیگران، قابل توجه است . برخلاف شخصیتهایی که با محیط تماس برقرار میکنند، شخصیت اسکیزوئیدی عملاً با خود بیگانه است .اختلال شخصیت اسکیزوئید میتواند به کارایی اجتماعی و شغلی فرد مبتلا به این اختلال لطمه وارد کند و موجبات نارضایتی و ناراحتی وی را فراهم آورد. این نشانهها عبارتند از: کمرویی، گوشهگیری، مردمگریزی، محدودیت در برقراری روابط مناسب با دیگران، اجتناب از رقابتها و درگیریهای عاطفی، عدم وجود احساسات گرم و لطیف نسبت به دیگران، بیتفاوتی نسبت به احساسات و برداشت دیگران، حساسیت بیش از حد، خودمداری و عدم قدرت در بیان احساسات پرخاشگرانه . آنان عادات و فعالیتهای شغلی انفرادی را ترجیح میدهند و فاقد توانایی لازم برای برقراری ارتباط گرم و نزدیک با دیگران هستند. شاید به علت این گسستگی اجتماعی، مردان مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئیدی به ندرت و زنان با احتمال بیشتری ازدواج میکنند. زندگی جنسی این افراد ممکن است منحصر به خیال پردازی شود و فعالیت جنسی پخته و واقعی، به طور نامحدود به تعویق افتد. این افراد نیروی عاطفی قابل توجهی را در مسایل نامربوط به انسان (نظیر ریاضیات و ستاره شناسی) به کار میبرند. اغلب خود را با سرگرمیها و هوسهایی نظیر رژیم غذایی و بهداشتی، مسایل فلسفی و طرحهای بهبود اجتماعی – به خصوص آنهایی که مستلزم دخالت شخصی نیست – سرگرم میکنند. در بعضی از موارد، این افراد قادر به رشد و تکامل هستند و میتوانند عقاید بدیع و سازنده به جهان ارائه کنند .بسیاری از محققان این فرضیه را پیش میکشند که هر چند شخصیت اسکیزوئیدی عملاً بسیار تنهاست، ولی از انزوا میترسد و تمایل شدید به برقراری روابط با دیگران را دارد .
افراد با شخصیت اسکیزوئید دارای ویژگیهای زیر هستند:
- نه میلی برای برقراری روابط نزدیک – از جمله با اعضای خانواده – دارد و نه از این نوع روابط لذت میبرد.
- تقریباً همیشه فعالیتهای انفرادی را برمیگزیند.
- به ندرت ممکن است ادعای هیجانات قوی (مثل خشم و لذت) را داشته باشد یا به نظر برسد که چنین هیجاناتی را تجربه میکند.
- تمایل داشتن تجربة جنسی با همه (در صورتی که فرد متأهل باشد)در او هم وجود داشته باشد، بسیار اندک است با توجه به سن).
- نسبت به تعریف یا انتقاد دیگران، بیتفاوت است.
- غیر از بستگان درجه یک، دوستان نزدیک یا محرم ندارد (فقط با یک نفر رابطه نزدیک دارد).
- عواطف او محدودست، مثلاً کنارهگیروسرد است و به ندرت حالات متقابل؛ مثل لبخند زدن یا تکان دادن سر در او دیده میشود.
- وقوع اختلال منحصراً در جریان شکلگیری عارضة اسکیزوفرنی یا اختلال هذیانی و همراه با این عوارض، ظاهر نشده باشد .
اختلالات شخصيت اسيكزوتايپي
شخص مبتلا به شخصیت اسکیزوتایپی ویژگیهایی دارد که حتی در نظر مردم عادی نیز عجیب و غیر عادی جلوه میکند. تفکر سحرآمیز، عقاید انتساب، اشتباه حسی و مسخ واقعیت، قسمتی از دنیای روزمره این بیماران است . میزان بروز این اختلال در بین دوقلوهای یک تخمکی بالاتر از دوقلوهای دو تخمکی بوده است .
هر چند افراد دارای اختلالات شخصیتی اسکیزوفرنیگونه نیز مانند اشخاص اسکیزوئیدی، دوریگزین، از لحاظ عاطفی سطحی و از لحاظ اجتماعی نیز ناپخته هستند، اما الگوی کلامی آنها کاملاً متفاوت است. سخنانی که آنها در محاوره میگویند، فهمیده نمیشود؛ زیرا از لغات و عبارات غیر معمول استفاده میکنند یا لغات معمول را به شیوههای غیر معمول، به کار میبرند. آنها اغلب افکار و عقاید خود را به طور مبهم بیان میکنند. معمولاً وقتی تحت فشار روانی هستند، تفکرشان رو به زوال میرود و ممکن است عقایدی بیان کنند که هذیانی به نظر برسد. در چنین مواقعی، رفتارشان در مرز عجیب بودن قرار میگیرد . افراد اسکیزوتایپی بیشتر از حد متوسط در معرض خطر حملة اسکیزوفرنی هستند؛ چون این فرض وجود دارد که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، عوامل ارثی و زیستشناختی دارند.
در مجموع افراد با اختلال شخصیت اسکیزوتایپی دارای ویژگیهای زیر هستند:
- عقاید به خود بستن یا به خود نسبت دادن (به استثنای هذیانهای به خود بستن)
- اضطراب اجتماعی مفرط (مثلاً، احساس ناراحتی شدید در موقعیتهای اجتماعی که افراد بیگانه در آن حضور دارند).
- باورهای غریب و تفکر سحرآمیز، که بر رفتار شخص تأثیر گذاشته و با معیارهای فرهنگ بیمار، هماهنگ نیست (مثل موهوم پرستی، غیب بینی، تلهپاتی، حس ششم و این باور که دیگران میتوانند احساس مرا بفهمند).
- تجربیات درکی غیر عادی (مثل خطای حسی یا احساس وجود یک نیرو یا انسان که در واقع وجود ندارد).
- ظاهر یا رفتار غریب و غیر عادی (مثل موهای پریشان، ادا و اطوار غیر عادی و حرف زدن با خود).
- نداشتن دوستان نزدیک یا محرم (یا فقط یک نفر) از بستگان درجة یک.
- گفتار غریب،بدون شل شدن تداعیها یا بیربطی کلام یا گفتاری پوچ و بیمحتوا، پرت وپلاگویی وابهام یا انتزاع نامتناسب.
- عاطفة محدود یا متناسب، ابلهانه یا انزواطلبانه. فرد مبتلا به این اختلال به ندرت ممکن است در برخوردهای اجتماعی با دیگران، حالات متقابل چهره و اندام را از خود نشان دهد.
- سوء ظن یا تفکر پارانویایی.
گروه دوم (B)
مشتمل است بر اختلالات شخصيت نمايشي، خودشيفته، ضد اجتماعي و مرزي. افراد مبتلا به اين اختلالات غالباً هيجاني، بازيگر و بيثبات به نظر ميرسند.
اختلال شخصيت ضد اجتماعي
اختلال شخصیت ضد اجتماعی با اعمال ضد اجتماعی و جنایی مستمر مشخص می شود، اما معادل جنایتکاری نیست. بلکه، ناتوانی برای مطابقت با موازین اجتماعی است که شامل بسیاری از وجوه رشد نوجوانی و جوانی بیمار می گردد. شخصیت ضد اجتماعی معمولا با ظاهری عادی، حتی فریبنده و راضی کننده مشاهده میگردند. با این وجود، سوابق آنها حاکی از اختلال در عملکرد در بسیاری از زمینه های زندگی است. دروغگویی، فرار از مدرسه و منزل، نزاع، سوء مصرف مواد و دارو و فعالیتهای غیرقانونی، تجربیات این بیماران است که شروع آن ها در دوران کودکی گزارش می شود .
دلبستگی یا ظرفیت برای شکل دادن به رابطه عاطفی، در افراد دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی به نسبت افراد عادی بسیار کمتر است و این افراد دارای یک احساس جدایی هیجانی مزمن هستند . توضیحات این افراد درباره رفتار ضد اجتماعییشان آن ها را آدم کوتاه فکر و تهی می نمایاند. تهدید به خودکشی و اشتغال ذهنی با ناراحتی جسمانی شایع است. با این حال، محتوای ذهنی آن ها فاقد هذیان یا تفکر غیر منطقی است. این افراد، دیگران را باهوش کلامی خود تحت تأثیر قرار می دهند. این افراد در به بازی گرفتن دیگران استادند.
بطور کلی می توان افراد دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی را با این ویژگی ها نشان داد:
- فریبندگی ظاهر و هوش خوب
- تعادل، منطقی بودن و فقدان اضطراب بیمارگون
- فقدان احساس مسئولیت شخصی
- دروغگویی، عدم خلوص، بی عاطفگی و دزدی
- رفتار ضداجتماعی بدون پشیمانی و شرم
- قضاوت ضعیف و عجز در عبرت گرفتن از تجارب
- ناتوانی در ایجاد روابط نزدیک و پایا
- فقدان بینش نسبت به انگیزه های شخصی .
اختلال شخصيت مرزي
بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در مرز بین روان نژندی و روانپریشی قرار گرفته و با بی ثباتی فوقالعاده عاطفه، خلق و رفتار، مشخص میشوند. این اختلال را اسکیزوفرنی سرپایی، اسکیزوفرنی شبیه رواننژندی و شخصیت بی ثبات از نظر هیجانی نیز خواندهاند . چهار ویژگی اختلال شخصیت مرزی (تکانشی بودن، روابط شدید و بیثبات، خشم کنترل نشدة شدید و بی ثباتی عاطفی)، همگی در 75 درصد گروهی از بیماران مرزی وجود داشته است و ویژگیهای دیگر کمتر شایع بودهاند و گاهی نیز نقش اندکی در امر تشخیص داشتهاند.
افراد مرزی معمولاً روابط فردی پرشور و ناپایداری دارند. ممکن است امروز مثل دوستی صمیمی با دیگری رفتار کنند و ناگهان فردا این صمیمیت از بین رود. اغلب نوعی کیفیت تسلط طلبانه در روابط او با دیگران وجود دارد. بیثباتی عاطفی قابل ملاحظه و انتقال ناگهانی این حالت به اضطراب، افسردگی و تحرکپذیری که ممکن است فقط چند ساعت ادامه یابد و هرگز بیش از چند روز ادامه پیدا نمیکند، نشانههایی از اختلال شخصیت مرزی هستند .
افراد مرزی نابسامانیهایی نیز در مفاهیم مربوط به هویت خویش دارند. به عبارت دیگر، در مورد خود انگاره، هویت جنسی، ارزشها، صداقت و اهداف خود، تردید دارند و ممکنست احساس مزمنی ازتهی بودن وملامت داشته باشند و تحمل تنهایی برای آنان مشکل باشد .
اختلال شخصيت نمايشي
علائم برجسته اختلال شخصیت نمایشی عبارتند از: خودمهیج سازی فراگیر و مفرط، هبجانات افراطی، توجه طلبی. بیماران ممکن است ژستهای خودکشی مکرر و تهدید به زور جهت مراقبت بهتر را نشان دهند. روابط بین فردی این افراد بی ثبات و ناراضی کننده است مشکلات زناشویی مکرر، از گرایش به غفلت در مورد روابط طولانی مدت به قیمت کسب تهییج بیشتر از روابط جدید ناشی می شود . اختلالات شخصیت نمایشی می تواند زندگی را به طرز قابل توجهی پیچیده و دشوار کند. مبتلایان به اختلالات شخصیت نمایشی که قبلاً هیستریکال خوانده می شدندالگوی تهییج پذیری افراطی وجلب توجه را از خود نشان می دهند .
این افراد به نظر میرسد شارژ شدهاند. خلق شان اغراق آمیز بوده و ممکن است به سرعت تغییر کند. طوفانهای غیرعقلانی بودن یا خشم در آن ها شایع است. این افراد همواره روی صحنه هستند. از ژستهای نمایشی، اطوارهای قالبی و زبانی پرآب و تاب برای توصیف حوادث معمولی روزمره استفاده می کنند. همیشه خود را طوری با موفقیت تطابق می دهند که بتوانند جذاب باشند و مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهند. خصائص، نقطه نظرات و باورهای سطحی یشان را از موقعیت به موقعیت دیگر تغییر می دهند و فاقد یک حس مرکز و هسته ای در وجودشان هستند. حس اینکه واقعا که هستند؟
گفتارشان جوهره و جزئیات کمی دارد. در کارهایشان از آخرین مد پیروی می کنند تا مورد تحسین دیگران قرار گیرند.
افراد نمایشی به حضور دیگران برای تأیید تهییجپذیریشان نیاز دارند. شاهراه زندگی آن ها عبارت است از تأیید و تحسین دیگران. آن ها نمیتوانند تأخیر در ارضاء نیازهایشان را تحمل کنند و در مقابل هر حادثه کم اهمیتی که سد راه تلاش پایان ناپذیرشان برای جلب توجه شود واکنش بیش از حد نشان میدهند، چون خودخواه، مغرور، متوقع و حق به جانب هستند .مبتلایان به این اختلال، به طرق مختلفی جلب توجه می کنند. مثلا نمایش اغراق آمیز ضعف جسمانی و بیماری در آن ها شایع است. رفتار تحریک آمیز نامناسب و اغواگری جنسی نیز شایع است. بیشتر افراد تمایلی در مورد اینکه نزد دیگران چطور به نظر برسند و دیگران چه نظری درباره آن ها دارند وسواس پیدا می کنند و اغلب لباسهای درخشان و چشمگیر می پوشند . افراد نمایشی در مورد شدت روابطشان اغراق می کنند. مثلا ممکن است خود را پناهگاه آخر افرادی بدانند که این افراد آنها را آشنای دور به حساب میآورند. همچنین، ممکن است جذب دوستان رومانتیک، اما نامناسب شوند که رفتار خوبی با آن ها نداشته باشند .
مطالعات همه گیر شناسی نشان می دهد که 2-3 درصد از جمعیت بزرگسالان مبتلا به این اختلال هستند و زن و مرد به یک میزان مبتلا می شوند . تا به حال، اعتقاد براین بوده است که این اختلال در زنان شایع تر از مردان است، اما مطالعاتی که اخیراً صورت گرفته است نتوانسته اساس جنسی برای این اختلال پیدا کند .
مطالعات نشان می دهد افراد دارای اختلال شخصیت نمایشی برانگیختگی در سیستم نورآدرنرژیک دارند (مکانیزمی که آزاد شدن نوروترنسمیتری به نام نوراپی نفرین را کنترل می کند). فروید ، متعقد بود افراد نمایشی در مرحله تناسلی تثبیت شده اند. دیگر متخصصان روان پویایی معتقدند افراد دارای شخصیت نمایشی در کودکی روابط ناسالمی با یکی از والدین یا هر دوی آن ها تجربه کرده اند. والدینی که اغلب سرد و کنترل کننده هستند این روابط ناسالم در فرد احساس دوست داشته نشدن، ترس از ترک شدن و نیاز فوق العاده به مراقبت دیگران به جای می گذارد .آنتونی استور ، رفتار نمایشی را الگویی متعلق به افرادی می داند که تصور نمی کنند قادر باشند در شرایط مساوی با دیگران رقابت کنند و عقیده دارند هیچ کس به آن ها توجهی ندارد. استور عقیده دارد که این افراد ممکن است که در کودکی مورد بی توجهی والدین قرار گرفته باشند. اگرچه، کودک مکررا سعی کرده والدین را نسبت به خود به عنوان یک فرد جلب کند، اما این کوشش ها به شکست انجامیده است. بعد کودک به منظور جلب توجه متوسل و متوجه انواع رفتارهای نمایشی می شود. هرچه والدین کمتر به کودک توجه کنند، کودک بیشتر مجبور می شود فریاد کند یا به منظور کسب توجه نمایش بازی کند. افراد نمایشی این رفتارهای افراطی را به بزرگسالی منتقل می کنند . برخی تبیین های شناختی به عملکرد ناقص شناختی در بیماران نمایشی اشاره دارد. مثل گفتار مبهم و تلقین پذیری بیش از حد. چون افراد نمایشی بیش از حد مشغول به خود و هیجانی می شود، بنابر این، به جای تکیه بر ذهن و حافظه بر حدسیات تکیه می کنند . برخی نظریه پردازان دیگر معتقدند که افراد نمایشی یک مفروضه بنیادی دارند که عبارت است از اینکه، نمی توانند از خود مراقیت به عمل آورند. این مسأله، آن ها را به این سمت سوق می دهد که همیشه در جستجوی افراد باشند که بتوانند نیازهایشان را ارضاء کنند .نظریه پردازان اجتماعی فرهنگی معتقدند که ایجاد شخصیت نمایشی ممکن است ریشه در هنجارها و انتظارات جامعه داشته باشد. به نظر آن ها جامعه تا سال های اخیر دختران را تشویق می کرد که در فرآیند رشد، نیاز به وابستگی را از دست ندهند .
اختلال شخصيت خود شيفته
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته با احساسات خود بزرگ بینی و بینظیر بودن، مشخص میشوند. کلمة نارسیسم از یک افسانة یونانی گرفته شده است که در آن مرد جوانی به نام نارسیوس، عاشق عکس خود در آب میشود. چون او هیچ گاه نتوانست این تصویر را – که تصور میکرد یک حوری دریایی است – بگیرد، غمگین شد و سرانجام مُرد.
عوامل مهم در توصیف اختلال شخصیت خود شیفته عبارتاند از: احساس فوق العاده نسبت به اهمیت خود و انتظار التفاتهای مخصوص از طرف دیگران، نیاز برای دریافت توجه مداوم، عزت نفس شکننده و فقدان هم حسی یا توجه نسبت به دیگران. این افراد تحمل انتقاد را ندارند و از اینکه فردی جرأت میکند از آنان انتقاد کند، دچار خشم میشوند. ضمناً ممکن است نسبت به انتقاد کاملاً بیتفاوت باشند. در زمینة راهی که خود انتخاب کردهاند، تکیه میکنند و غالباً جاه طلب هستند و آرزوی شهرت و مکنت دارند. در آنها احساس داشتن استحقاق، بسیار قوی است، روابط آنان با دیگران شکننده میباشد و به علت عدم رعایت اصول رفتاری مرسوم، دیگران را دچار خشم میسازند. در روابط بین فردی، از رفتار انفجاری به دفعات مختلف سر میزند. مسائل بین فردی، طرد، فقدان و مشکلات شغلی، از جمله عوامل فشارزای روانی هستند که خود شیفتهها با رفتار خود به وجود میآورند و ظاهراً خود توانایی مدارا با چنین فشارهای روانی را دارند .
سومين گروه ©
اختلالات شخصيت انواع دوريگزين، وابسته، وسواسي ـ جبري و منفعل ـ مهاجم را شامل ميگردد. افراد مبتلا به اين اختلالات اغلب مضطرب و بيمناك به نظر ميرسند .
اختلال شخصيت اجتنابي
اختلال شخصیت اجتنابی با حساسیت شدید فراگیر و مفرط نسبت به ارزیابی منفی، مهار اجتماعی و احساس بی کفایتی همراه است. اختلال می تواند شدید باشد و معمولا دربردارنده مشکلات شغلی و اجتماعی است. مبتلایان به اختلال شخصیت اجتنابی بقدری از طرد شدن می ترسند که به هیچ کس فرصت طرد یا پذیرش نمی دهند. مبتلایان به این اختلال، یک الگوی فراگیر مزمن بازداری در موقعیت های اجتماعی، احساس عدم کفایت و حساسیت فوق العاده نسبت به ارزیابی منفی نسبت به دیگران از خود نشان میدهند .این افراد از موقعیتهایی که مستلزم تماس بین فردی است اجتناب می کنند. در مرکز ثقل گوشه گیری اجتماعی این افراد، بیشتر ترس و وحشت از انتقاد، عدم تأیید یا طرد وجود دارد تا کمبود مهارتهای اجتماعی. آن ها در موقعیت های اجتماعی دچار ترس، کمرویی، تردید و بی رغبتی می شوند و می ترسند احمقانه رفتار کنند یا سرخ شوند و گریه کنند. نسبت به نارضایتی اجتماعی و کم ارزش شمرده شدن حساس هستند. حتی در شروع رابطه هم حالت بازداری دارند. زیرا می ترسند مسخره شوند یا مورد تمسخر قرار بگیرند .
اختلال شخصیت اجتنابی شبیه فوبی اجتماعی است و اغلب مبتلایان به یکی از این دو، اختلال دیگری را هم تجربه می کنند. با این حال، تفاوت مهمی بین این دو وجود دارد. افراد مبتلا به فوبی اجتماعی اصولاً از شرایط و موقعیتهای اجتماعی هراس دارند و نه از برقراری ارتباط صمیمانه اجتماعی؛ در حالی که، مشکل اصلی مبتلایان به اختلال شخصیت اجتنابی، ترس از ارتباط صمیمانه اجتماعی است. با این حال، افتراق هراس اجتماعی و اختلال شخصیت اجتنابی دشوار و مستلزم اخذ مصاحبه ی مفصل می باشد .
اغلب نظریه پردازان معتقدند که اختلال شخصیت اجتنابی بوسیله همان عواملی بوجود می آید که سایر اختلالات اضطرابی بوجود می آیند، که از جمله این عوامل عباتند از: ناهنجاریهای بیوشیمیایی، ترس های یادگرفته شده و فرآیند فکری اضطراب آور. با این حال، چگونگی ارتباط مستقیم این عوامل در ایجاد شخصیت اجتنابی مشخص نیست .
اختلال شخصيت وابسته: افراد داراي اين اختلال بطور مشخص براي احتياجات خود بر ديگران متكي هستند، از ديگران توقع دارند كه مسئوليت مهم زندگي آنها را به عهده بگيرند، فاقد اعتماد به نفس هستند و احساس ميكنند قادر نيستند بطور مستقل عمل كنند و نيازهاي ديگران را بر نيازهاي خود ترجيح ميدهند. از ویژگیهای بارز افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته آن است که حتی وقتی میدانند نکتهای اشتباه است، با دیگران موافقت میکنند. برای آنان، آغاز هرگونه فعالیت به نفع یا برای خودشان، مشکل است.. قادر نیستند از دیگران چیزی بخواهند و نیازهای خود را به آن دلیل سرکوب میکنند که میترسند روابط حمایت کنندة ایجاد شده با دیگران را از دست بدهند. وقتی روابط نزدیک آنان قطع میشود، به سرعت در پی ایجاد رابطة دیگری هستند .
در مجموع افراد داری اختلال شخصیت وابسته دارای ویژگیهای زیر هستند:
- بدون پند، اندرز، نصیحت و اطمینان بخشی زیاد، قادر به اتخاذ تصمیمات برای زندگی روزانة خود نیست.
- نیازمند آن است که دیگران مسئولیت بیشتر بخشهای مهم زندگی او را عهدهدار گردند.
- به دلیل ترس از حمایت یا تأیید دیگران، در نشان دادن مخالفت خود با آنان، مشکل دارد.
- در آغاز اجرای طرح، برنامه یا انجام دادن کاری به وسیلة خود، مشکل دارد (به دلیل فقدان اعتماد به خود در زمینة قضاوت کردن یا تواناییهای لازم برای انجام دادن کارها و نه به دلیل فقدان انگیزش یا نیرو).
- برای جلب مهرورزی و حمایت دیگران افراط میکند و داوطلب انجام دادن کارهایی میشود که نامطبوع هستند.
- در ترس اغراق آمیزش نسبت به ناتوانی خود برای مراقبت از خویش، در تنهایی احساس ناراحتی و بیچارگی میکند.
- وقتی یک رابطه یا همبستگی نزدیک، به اتمام میرسد، فوراً در پی برقراری رابطه یا همبستگی جانشینی برای آن است.
- ذهن او به میزان زیاد مشغول ترس غیر واقعی دربارة تنها ماندن و ناتوانی برای مراقبت از خودش است.
اختلال شخصيت وسواسي ـ اجباري:
این اختلال با محدودیت هیجانی، نظم و ترتیب، پشتکار، سرسختی و تردید، مشخص میشود. خصوصیات اساسی این اختلال، الگوی نافذ کمال طلبی و انعطافپذیری است . افراد وسواسی را «ماشینهای زنده» توصیف کردهاند . شخصیت وسواسی فکری – عملی با توجه افراطی و همرنگی با معیارها مشخص میشود و ویژگی دیگر آن، از خود بیگانگی و فعال بودن است . اشتغال ذهنی مبتلایان به این اختلال در زمینة اصول، مقررات، نظم، نظافت، جزئیات و کسب مال است. این صفات موجب محدودیت کلی تمام شخصیت فرد میگردد. چنین افرادی غالباً بسیار رسمی، جدی و فاقد حس درک شوخی هستند. در زمینة رعایت دقیق مقررات اصرار میورزند و قادر به تحمل آنچه خود آن را تخلف میشمارند، نیستند. انعطاف ناپذیر و متعصب هستند و قدرت کار کردن به مدت طولانی را دارند ؛ به شرط اینکه مستلزم تغییراتی نباشد که تاب تحمل آن را ندارند . مهارتهای بین فردی شخصیتهای وسواسی فکری – عملی، بینهایت محدود است. دیگران را از خود فراری میدهند، قادر به سازش نیستند و اصرار میکنند که دیگران تسلیم نیازهای آنان گردند. هرچند غالباً زندگی زناشویی با ثبات و کارآمدی دارند، اما از داشتن دوستان زیاد محروماند و از ترس ارتکاب اشتباه، در تصمیم گیری تعلل میورزند.
طبق فرضیات فروید ، این اختلال با مسائل مرحلة مقعدی رشد روانی – جنسی که معمولاً حد سن 2 سالگی به وقوع میپیوندد، مربوط است. بیماران غالباً گذشتهای مشخص و با انضباط شدید دارند . در شخصیت وسواسی، اختلالهای افسردگی اساسی (به ویژه انواع دیر آغاز آن)، فراوان مشاهده میشود. در بعضی موارد، اختلالات اسکیزوئید و پارانوئید با اختلال شخصیت وسواسی، همراه است.
منبع
رفیعی نژاد،طاهره(1393)، نقش پیش بینی کننده ی اختلالات شخصیت و اختلالات خلقی در اقدام به خودکشی، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی هرمزگان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید