احساس تنهایی

دوره نوجوانی، زیباترین مرحله عمر است و نشاط، تلاش، اراده، در این سالها جلوه می کند، و جرقه های هویت جویی که به نوعی همراه با بازیابی و باز سنجی گذشته خود و جامعه است. دانشجویان به عنوان قشری از نوجوانان در ورود به این مرحله از زندگی تحت تاثیر متغیر های متعددی قرار دارند. از جمله بحران های مهم دوران نوجوانی که سازگاری فرد با محیط را دچار مشکل می کند، احساس تنهایی است.

الهاگین، احساس تنهایی را این گونه تعریف می کند: تنهایی، تجربه فردی ناخوشایندی مانند تفکر فرد مبنی بر متمایز بودن از دیگران است که با مشکلات رفتاری قابل مشاهده مانند غمگینی، عصبانیت، و افسردگی همراه بوده و ناهمخوانی بین توقعات و آرزوهای فرد با امکان دستیابی او به این آرزوها را در روابط اجتماعی نشان می دهد و به صورت رفتارهایی نظیر اجتناب از تماس با دیگران مشخص می گردد.

الهاگین، احساس تنهایی را احساس ناخوشانیدی می داند که در نتیجه ی کاستی در شبکه ی روابط اجتماعی فرد به صورت کمی و کیفی و عدم دسترسی به روابط نزدیک و مطلوب با دیگران به وجود  می آید. احساس تنهایی ویژگی های عاطفی و هیجانی است. در قریب به اکثر تعریفهای ارائه شده درباره احساس تنهایی از احساس ناخوشایند و هیجانهای منفی سخن به میان آمده است که اغلب افراد از آنها می گریزند. با این حال برخی از پژوهشگران به جای آنکه احساس تنهایی را صرفا یک هیجان منفی تلقی کنند آن را تداعی کننده پاره ای از هیجانهای منفی مانند اضطراب، افسردگی دوست داشتنی نبودن و … می دانند .

احساس تنهایی یک احساس غمگینی و ناراحتی توام با گوشه گیری، تعریف شده است: احساس تنهایی، تنها شدن، بریدن یا جدا شدن از دیگران است که با احساس عدم اشتیاق برای برقرار ی ارتباط، تماس یا نزدیکی با دیگران همراه است. بر این اساس احساس تنهایی گذرگاهی برای هجوم آوردن احساسهای منفی دیگری است که اغلب افراد می کوشند به صورت هشیار و ناهشیار از آنها اجتناب کنند.

احساس تنهایی تجربه ناخوشایندی است که در پاسخ به نارسایی های کمی یا کیفی در روابط اجتماعی ظاهر می شود ،این احساس در روان شناسی سابقه ای کوتاه دارد اما در فلسفه ادبیات و مذهب آثار بسیاری را می توان یافت که به آن پرداخته اند ، به نظر می رسد احساس تنهایی و تلاش برای توصیف و تبیین آن منحصر به زمان و مکان خاصی نیست و قرنهای متمادی گریبانگیر بشر بوده است.

در تعریف احساس تنهایی تفاوتهای نسبتا چشمگیری بین صاحبنظران  وجود دارد . اما به رغم این تفاوتها سه مولفه اصلی در این تعریفها قابل بازشناسی هستند: نخست مولفه  اجتماعی احساس تنهایی که احتمالا بارزترین و مهمترین بعد احساسی تنهایی است. چرا که این احساس به روشنی منعکس کننده نارسایی روابط اجتماعی ارضا کننده است. با این حال نمی توان احساس تنهایی را معادل انزوای اجتماعی در نظر گرفت یا به عبارت دیگر باید بین انزوا طلبی و احساس تنهایی تمایز قایل شد. تلاش برای تفکیک احساس تنهایی از انزواطلبی به دومین مولفه احساس تنهایی منتهی می شود. احساس تنهایی احساسی فاعلی است که لزوما با واقعیت بیرونی همسان نیست. به بیان دیگر در حالی که برخی از افراد روابط اجتماعی محدودی دارند. احساس تنهایی را تجربه نمی کنند اما برخی دیگر با وجود برخورداری از شبکه روابط اجتماعی نسبتا گسترده از احساس های ناخوشایند تنهایی رنج می برند.

احساس تنهایی مستلزم ادراک یا ارزیابی فرد از روابط اجتماعی خویشتن و مقایسه وضعیت کنونی با وضعیت مطلوب و آرمانی مورد نظر اوست. از دیدگاه برخی از صاحبنظران این مقایسه و نحوه ادراک روابط اجتماعی علت بروز احساس تنهایی است، سومین مولفه دربرگیرنده تعامل با افراد دیگر از نیازهای اصلی انسان به عنوان موجودی اجتماعی است تجربه ی تنهایی مساله ای جهانی است که همه ی انسانها کم و بیش آنها را تجربه کرده اند افراد در همه ی فرهنگها نژادها، طبقات اجتماعی، سنین و زمان ها احساس تنهایی را تجربه می کنند با این حال در متون علمی و تحقیقاتی روان شناسی به این سازه کمتر توجه شده است .

احساس تنهایی از لحاظ کیفیت با تنهایی یا کناره گیری اجتماعی اختیاری و بدون تعارض متفاوت است. احساس تنهایی تجربه ای ناخوشایند مانند تفکر فرد مبنی بر متمایز بودن از دیگران است که با مشکلات رفتاری قابل مشاهده مانند اندوه ، عصبانیت و افسردگی همراه بوده و ناهمخوانی بین انتظارات و آرزوها را در روابط اجتماعی نشان می دهد.  احساس تنهایی هنگام برخی از تغییرات سریع و ناگهانی امری عادی و رایج است و به ناسازگاری تعبیر نمی گردد. اما هنگامی که به طور مزمن، مانع موفقیت در تکالیف و کارکردهای طبیعی زندگی می شود می تواند پیامدهای عاطفی، اجتماعی و حتی جسمانی زیان باری را به دنبال آورد. در این صورت احساس تنهایی، تهدیدی برای سلامت روان و کارکرد روانی- اجتماعی فرد به شمار می آید.

دان، دان و بایدوز ، عقیده دارند که احساس تنهایی یکی از مشکلات شایع دوران نوجوانی است که می تواند روابط اجتماعی فرد را نامتعادل سازد و او را درگیر مشکلات عاطفی و روانی- اجتماعی نماید. در میان عوامل موثر بر احساس تنهایی در دوره ی نوجوانی ارتباط با خانواده، معلمان، محیطهای مدرسه ای و اجتماعی جایگاه مهمی دارند چرا که در اوایل نوجوانی ارتباط با بزرگسالان غیر والد به طور معنادار افزایش می یاید، نوجوانان، راهنمایی و حمایت را از بزرگسالان خارج از خانواده جستجو می کنند، ارتباط حمایتی با بزرگسالانی مانند معلمان و مربیان اهمیت ویژه برای نوجوانان دارد و به عنوان عاملی حمایتی در برابر فشارهای محیطی عمل می کند و می تواند منجر به رشد شایستگی و کاهش مشکلات رفتاری شود.

احساس تنهایی حالت ناراحت کننده ای است و زمانی به وجود می آید که بین روابط بین فردی که فرد تمایل دارد آن را داشته باشد و روابطی که وی در حال حاضر دارد فاصله وجود داشته باشد. این تعریف بر خصوصیت عاطفی احساس تنهایی تاکید می کند. اما بر عنصر شناختی نیز تاکید دارد به این صورت که احساس تنهایی ناشی از این ادراک است که ارتباطات اجتماعی فرد برخی از انتظارات او را برآورده نمی کند. باید توجه داشت که احساس تنهایی اگرچه از طریق خصوصیات عینی و کمی روابط اجتماعی مثل : فراوانی تعاملات یا تعداد دوستان تحت تاثیر قرار می گیرد.

اما از طریق ارزیابی های ذهنی و کیفی این روابط مثل رضایت از گزارش کرد که احساس تنهایی با تسریع پسرفت وضعیت سلامتی افراد از طریق تاثیر بر روی سیستم ایمنی بر سلامت جسمانی و روانی اسنان ها تاثیر منفی دارد برخی از محققان نشان داده اندک ه بین سلامت عمومی با احساس تنهایی و افسردگی رابطه منفی معنی داری وجوددارد. همچنین این محققان دریافتند که بین رضایت از زندگی با نگرش های خودکشی، احساس تنهایی  و افسردگی نیز رابطه منفی معنی داری وجود دارد. علاوه بر این آنها دریافتند که بین رضایت از زندگی و سلامت عمومی رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. تحقیقات نشان می دهند که احساس تنهایی مقدمه ی افسردگی و فراموشی است. و به ادامه حیات آسیب می رساند .

منبع

شریعت،فرشته(1392) رابطه تعهد هویت و ابراز وجود با احساس تنهایی در دانشجویان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی ارسنجان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید

0