ابعاد الگوهاي ارتباطات خانواده

خانواده يک تجربه جهاني است و در هر فرهنگي يافت مي­شود. با مطرح شدن واژه خانواده تلاش جهت يک تعريف جامع و کاربردي از آن آغاز شده است. با هم بودن، ازدواج، فرزندپروري، سبک زندگي، سکونت دائم مفاهيمي هستند که در تعاريف مختلف آمده­اند.

به اعتقاد نولر و فيتزپاتريک ، خانواده معمولاً با استفاده از سه مقوله تعريف مي­شود: ساختار ، وظيفه­مداري و فرايندهاي تبادلي در تعريف ساختاري به سلسله مراتب اعضاي خانواده از لحاظ قانوني و زيست شناختي با توجه به جنس و سن توجه مي­شود. در تعريف وظيفه­مداري تمرکز بر نيازهاي رواني اجتماعي خانواده است بطورمثال در اين مقوله يک خانواده خوب خانواده­اي است که پاسخگوي جامعه­پذيري فرزندانش باشد.فرايندهاي تبادلي بر احساسات و پاسخگويي دوجانبه اعضا به يکديگر تأکيد دارد و خانواده مطلوب در اين تعريف به عنوان يک گروه صميمي و داراي حس يکي بودن و هويت گروهي معرفي مي­شود.

با اين وجود در زمينه تعريف خانواده، در بعضي از تحقيقات علمي پيشروي تدريجي از تعاريف ساختاري به تعاريف کارکرد محور مشهور است.

تئوري سيستم­هاي خانوادگي، خانواده را به صورت سيستمي درنظر مي­گيرد. در نگاه سيستمي به خانواده، هر بخش بر بخش­هاي ديگر تأثير گذاشته و ازآنها تأثير مي­پذيرد.

برونفن­برنر، در رويکرد  بوم­شناختي خود خانواده را سيستمي در نظر مي­گيرد که درون سيستمهاي اجتماعي بزرگتر همچون محله، جامعه، خرده فرهنگ و فرهنگ­هاي وسيعتر قرار گرفته و از آن تأثير مي­پذيرد.

بسياري از متخصصان، به جاي معرفي خانواده به عنوان يک سيستم يا گروه پردازش اطلاعات يا فرصتي براي مبادله اجتماعي بين اعضاي آن، خانواده را به عنوان نوعي ارتباط و گفت­وشنود معرفي مي­کنند . واتزلاويک ، بيوين و جکسون، خانواده را سيستمي قانون­گذار تعريف مي­کنند که اعضاي آن به طور مداوم در حال تعريف مجدد ماهيت روابط خود بر مبناي الگوي ارتباطشان هستند. اعضاي خانواده الگوهاي ارتباطات خود براي سازماندهي در شيوه­هاي قابل پيش­بيني رفتار به کار مي­برند . الگوهاي ارتباطات خانواده متمايز از يکديگر هستند. شناخت انواع مختلف الگوها و سبکهاي ارتباطات خانواده علاوه بر توصيف، به پيش­بيني عملکرد خانواده­ها وتوصيه­ها و تجويزهاي مربوط به آن هم کمک مي­کند.در رابطه با ابعاد الگوهاي ارتباطي خانواده فيتزپاتريک و ريچي ، جهت­گيري گفت­وشنود و جهت­گيري همنوايي را به عنوان باورهايي اساسي که تعيين مي­کنند چقدر اعضاي خانواده افکار و احساسات خود را با يکديگر در ميان مي­گذارند، مفهوم­سازي کرده­اند. فيتزپاتريک ،اين ابعاد را بصورت­هاي زير شرح میدهد.

جهت­ گيري گفت­ وشنود

 جهت­ گيري گفت­وشنود به اين معناست که خانواده­ها تا چه حد شرايطي را به وجود مي­آورند که در  آن اعضاي خانواده تشويق به شرکت آزادانه و راحت در تعامل، بحث و تبادل­نظر درباره طيف وسيعي از موضوعات شوند. اعضاي خانواده­هايي که داراي جهت­گيري گفت­وشنود زياد هستند، آزادانه، به طور مکرر و خود انگيخته با يکديگر تعامل مي­کنند، بدون اينکه از نظر موضوعات مورد بحث يا زمان صرف شده در تعامل محدوديت­هاي زيادي داشته باشند. آنها دامنه وسيعي از موضوعات را مورد بحث و تبادل­نظر قرار مي­دهند و فعاليتها، افکار و احساسات شخصي خود را با يکديگر در ميان مي­گذارند. افراد خانواده با همفکري تصميمات مربوط به خانواده را اتخاذ مي­کنند. آنها لازمه زندگي خانوادگي پربار و لذت­بخش را داشتن ارتباط آزاد، راحت و مکرر مي­دانند. خانواده­هايي که چنين عقيده­هايي دارند براي در ميان گذاشتن عقايد خود با يکديگر ارزش قائلند و ارتباطات خود با فرزندان را وسيله­اي مهم براي تربيت کردن و اجتماعي کردن آنها مي­دانند. برعکس، در خانواده­هايي با جهت­گيري گفت­وشنود کم، اعضاي خانواده، تعامل کمتري با يکديگر دارند و تنها موضوعات محدودي در بين اعضاي خانواده مورد بحث قرار مي­گيرد. اعضاي خانواده افکار، احساسات و فعاليت­هاي خصوصي و محرمانه خود را کمتر با يکديگر در ميان مي­گذراند. وقتي موضوعي مطرح مي­گردد به جزئيات آن پرداخته نمي­شود. در اين خانواده­ها، کوششي جهت شرکت همه اعضاي خانواده در تصميم­گيري­ها نمي­شود. خانواده­هايي با گفت­وشنود کم معتقدند تبادل مکرر، آزاد و راحت عقايد و ارزشها به طورکلي براي خانواده­ و به ويژه براي تربيت و اجتماعي کردن فرزندان ضرورتي ندارد .

جهت­ گيري همنوايي

جهت­­ گيري همنوايي به اين معناست که ارتباطات خانواده تا چه حد بر همسان بودن نگرشها، ارزشها و عقايد تأکيد دارد. خانواده­هايي با جهت­گيري همنوايي بالا، در تعاملات خود بر همگوني عقايد و نگرشها، اجتناب از تعارض و وابستگي متقابل اعضاي خانواده به يکديگر متمرکز هستند. در اين خانواده­ها ارتباطات بين دو نسل نشان­دهنده حرف شنوي از والدين و ديگر بزرگسالان است. برعکس، تعاملات خانواده­هايي با جهت­گيري همنوايي کم، بر اهميت دادن به نگرشها و عقايد ناهمگون، فرديت و استقلال اعضاي خانواده  تمرکز دارد و ارتباطات بين دو نسل منعکس­کننده برابري اعضاي خانواده است. به اين صورت که معمولاً فرزندان در
تصميم­گيري­ها دخالت دارند. جهت­گيري همنوايي زياد بيشتر در خانواده­هاي سنتي ديده مي­شود. يعني خانواده­هايي که منسجم و داراي سلسله مراتب قدرت هستند. در چنين ساختاري اعضاي خانواده براي روابط درون خانواده در مقايسه با روابط بيرون از خانواده، اهميت بيشتري قائل هستند. آنها توقع دارند منابعي از قبيل فضا، مکان و پول در بين اعضاي خانواده تقسيم شود. خانواده­هايي با جهت­گيري همنوايي زياد معتقدند برنامه­هاي شخصي بايد طوري با برنامه­هاي اعضاي خانواده هماهنگ شود که زمان در کنار هم بودن افراد خانواده را به حداکثر برساند. اعضاي خانواده از يکديگر انتظار دارند تا نسبت به علايق خانواده، علايق خود را در درجه دوم اهميت قرار دهند. در اين خانواده­ها از والدين انتظار مي­رود تا براي خانواده تصميم­گيري کنند و از فرزندان انتظار مي­رود تا مطابق با خواسته­هاي والدين خود رفتار کنند. زماني که پيامي ارائه مي­شود، فرزندان خانواده­هاي با جهت­گيري همنوايي زياد بيشتر تحت تأثير وضعيت اجتماعي منبع پيام قرار مي­گيرند.

برعکس، خانواده­هاي با جهت­گيري همنوايي کم به ساختار خانواده سنتي اعتقادي ندارند. آنها معتقدند روابط بيرون از خانواده به اندازه روابط درون خانواده مهم هستند و خانواده بايد رشد شخصي اعضاء را تشويق کند حتي اگر اين کار منجر به شکل­گيري روابط قوي آنها در بيرون از خانواده و تضعيف ساختار خانواده گردد. اين خانواده­ها به استقلال اعضا بها مي­دهند. براي حريم شخصي ارزش قائل هستند و نسبت به علايق شخصي، علايق خانواده­ را در درجه دوم اهميت قرار مي­دهند.

منبع

توتونچی،لیلا(1389)، نقش واسطه‌ای باورهای شناخت شناسی بین الگوهای ارتباطی خانواده، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی،دانشگاه بین الملل شیراز

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0