ابعادکیفیت زندگی درنظرات متفاوت
گاگ نوس، بلومفیلد، برنر و فلیک ، ابعاد کیفیت زندگی را به صورت زیر تعریف می کنند:
بعد جسمانی:
دریافت فرد از توانایی هایش در انجام فعالیت ها و وظایف روزانه که نیاز به صرف انرژی دارد، درد و ناراحتی، خواب و استراحت و ظرفیت و توان انجام کارها می باشد.
بعد روانی:
جنبه های روانی و احساس سلامت مانند افسردگی، ترس، عصبانیت، خوشحالی و آرامش را در بر می گیرد. بعضی از رده های این بعد عبارتند از: تصویر از خود، احساسات مثبت، احساسات منفی، اعتقادات مذهبی، فکر کردن، یادگیری، حافظه و تمرکز حواس.
بعد اجتماعی:
این بعد به توانایی فرد در برقرار کردن ارتباط با اعضاء خانواده، همسایگان، همکاران و سایر گروههای اجتماعی، وضعیت شغلی و شرایط اقتصادی کلی مربوط می شود.
بنظر کوچلر و اسکریبر، کیفیت زندگی سه بعد عمومی رابطه، زمان و تجربه را به هم می پیوندد: رابطه شامل مولفه های خانواده، گروههای اجتماعی، چهارچوب فرهنگی-سیاسی. خود فرد است که در آن وضعیت فرد در رابطه با خانواده و گروههای اجتماعی از همه مهم تر شناخته شده و این دو دارای نقش های حمایتی بسیار مهمی هستند. چارچوب فرهنگی-سیاسی مولفه ای است که هم بر فرد و هم بر خانواده و گروه های اجتماعی اثر می گذارد. زمان دومین بعد و بطور عمده بیانگر وضعیت موجود است. تجارب زندگی و تاریخچه بیماری ها نیز در کنار هم قسمت دیگر این بعد را تشکیل می دهند. همچنین انتظاراتی که فرد ممکن است از آینده دور داشته باشد، بر روی این بعد اثر می گذارد. تجربه سومین و شاید مهمترین بعد می باشد که ایمان مذهبی و عقاید و باورهای اخلاقی یکی از حوزه های آن است. حوزه بعدی، وضعیت اقتصادی-اجتماعی شامل وضعیت مالی، محیط، شغل و اوقات فراغت است. حوزه فردی نیز در بر گیرنده نحوه ارتباط با خویشاوندان و دوستان و همچنین مهارت های اشخاص در برقراری ارتباط جدید و الگوی تماس های اجتماعی افراد است. حوزه روانی هم شامل استراتژی هایی مثل سازش است که نحوه برخورد با هیجانات، مهارت ارتباط دادن بین ادراک و تجربیات و انگیزه افراد جهت حفظ سلامت فردی را در خود جای می دهد و نیز آگاهی از شرایط بدن را شامل می شود که در بعد تجربه مولفه عمده ای به شمار می آید و فاکتورهای تعیین کننده آن شامل وجود بیماری، درد قابل ملاحظه، ظرفیت روحی و عملکرد اعضای بدن است. هر کدام از این ابعاد و اجزاء مذکور در شکل گیری قضاوت بیمار
بعد عینی کیفیت زندگی
فاکتورهای عینی کیفیت زندگی شامل گستره وسیعی است از فعالیت ها، وقایع زندگی، خصوصیات افراد، گروههایی از افراد کنترل شده توسط موسسان دولتی و اجتماعی که به تفاوت های فردی زندگی وابسته نمی باشند. در میان این حیطه ها متغیر های دموگرافیکی مانند درآمد، میزان تحصیلات و میزان بیکاری می تواند در جوامع مقایسه گردد و پایه ای برای توسعه سیاست اجتماعی ارائه نماید. این دیدگاه در ارتباط با مفهوم کیفیت زندگی بیان می کند که از طریق نتایج کارشناسان و یا اطلاعات جمع آوری شده در تحقیقات وسیع جمعیتی نیاز های استاندارد برای کلیه افراد وجود دارد .
این نکته باید یادآوری شوداگر چه شرایط عینی افراد بر تجارب زندگی تاثیر گذار است ولی الزامامنعکس کننده این تجارب نخواهد بود. یکی از مشکلات عمده استفاده از معیارهای عینی این واقعیت است که می تواند توافق کمی بر روی آنچه که یک کیفیت زندگی پایین یا بالا را نشان می دهد وجود داشته باشد .
از کیفیت زندگی اش نقش بسیار مهمی ایفا می کنند. با توجه به اینکه کیفیت زندگی دارای دو جزء عینی و ذهنی می باشد، محققین تاکید کرده اند که مدل های مفهومی کیفیت زندگی باید ارتباط بین ابعاد عینی و ذهنی تجارب بشری را در بر داشته باشند.
منبع
عباسی،سعید(1395)، اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کیفیت زندگی مادران دارای فرزند سندرم داون،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی وآموزش کودکان استثنایی،دانشگاه علوم بهزیستی وتوانبخشی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید