سنجش تفکر انتقادی

با توجه به نبود یک اجماع نظر روی تعریف تفکر انتقادی، تعیین مقیاس ها و معیارهای لازم برای سنجش تفکر انتقادی، کاری دشوار است. تاریخچۀ موجود دربارۀ سنجش تفکر انتقادی عمدتاً مباحث فلسفی و پداگوژیکی هستند تا مطالعات کاربردی و قابل اندازه گیری. از 11 ابزار موجود که مدعی اندازه گیری تفکر انتقادی هستند، 10 تا از آنها مهارت های عمومی تفکر انتقادی را اندازه می گیرند و فقط یک مورد، تمایلات و عادت های ذهنی تفکر انتقادی را مورد ارزیابی قرار می دهد.

در سنجش تفکر انتقادی، همسو با مبانی نظری لازم است هر دو مؤلفۀ آن یعنی مهارت ها و نگرش ها سنجیده شود. آرترز، بولن و دورکس سنجش جامعی را پیشنهاد کردند که شامل سه مؤلفه اصلی است: دانش، مهارت ها و تمایلات تفکر انتقادی. بلانتر و فرازیر ، آزمون های استاندارد شدۀ چند گزینه ای تفکر انتقادی را همراه با سنجش مبتنی بر عملکرد پیشنهاد کردند. همچنین آنجلو ارزشیابی مداوم یادگیری های دانش آموزان را مطرح ساخت که طی آن رشد توانایی های تفکر انتقادی ویژه مانند فراشناخت، تجزیه و تحلیل، ترکیب، استنباط و حل مسأله مورد بررسی قرار می گیرد.

با وجود این، همواره این پرسش مطرح است که کدامیک از ابزارها می تواند برای سنجش بهتر کیفیت مهارت های تفکر سطح بالا مورد استفاده قرار بگیرد. آزمون های تفکر انتقادی، معمولاً یکسان نیستند و برخی از این آزمون ها برای کاربردهای خاص مناسب تر از بقیه هستند. انیس و نوریس در راستای کمک به انتخاب آزمونی مناسب برای هدفی ویژه، راهنمای هفت مرحله ای را فرمول بندی کرده اند:

  1. به طور دقیق به دستورالعمل، مقوله ها و راهنمای نمره گذاری توجه نمایید.
  2. از خودتان آزمون بگیرید و پاسخ های خودتان را با راهنمای آزمون مقایسه کنید.
  3. متقاعد شوید که راهنمای نمره گذاری آزمون معقول و منطقی است، اما انتظار نداشته باشید که به طور کامل به همۀ مقوله های آزمون هم رأی و موافق باشید.
  4. مکرراً از خود بپرسید که این آزمون جنبه های تفکر انتقادی را می سنجد.
  5. برای انتخاب آزمون های تفکر انتقادی موضوع ـ خاص، از خودتان بپرسید که آیا این آزمون به قدر کافی آن جنبه را پوشش می دهد.
  6. برای انتخاب آزمون های تفکر انتقادی جامع، از خود بپرسید که آیا این آزمون به یک شیوۀ متعادل و متوازن تفکر انتقادی را پوشش می دهد که به آن آزمون تفکر انتقادی جامع گفته می شود.
  7. دستورالعمل آزمون را بخوانید و به اطلاعات آماری آن توجه کنید، اما به خاطر داشته باشید که ناشران آزمون ها در تصمیم گیری دربارۀ اطلاعاتی که منتشر شوند و اطلاعاتی که نباید منتشر شوند، همواره تعارض منافع دارند. اگر چه ممکن است خود شخص آزمون تفکر انتقادی بسازد، ولی احتمالاً از نظر کیفیت پایین تر از آزمون های تجاری موجود خواهد بود، چرا که این آزمون ها سال ها، مراحل پالایش را طی نموده اند. مطمئناً هنگام اجرای پژوهشی که نیازمند سنجش تفکر انتقادی است، استفاده از یک آزمون تجاری قابل قبول و کاربردی به نتایج معتبرتری می انجامد.

شیوه های سنجش تفکر انتقادی

سنجش تفکر انتقادی می تواند به روش های چند گزینه ای و یا مشاهده، مصاحبه و آزمون های انشایی با پرسش های باز پاسخ انجام گیرد. روش های دوم احتمال نتایج با ثبات را افزایش می دهند. و شواهد حاکی از آن است که چنین روش هایی، توانایی تفکر انتقادی را بیشتر و بهتر منعکس می سازند .

اما به نظر می رسد که اکثر آزمون های تفکر انتقادی تجاری موجود اساساً دارای آزمون های چندگزینه ای هستند و دانش عمومی تفکر انتقادی را می سنجند و معمولاً دارای یک موضوع خاص نیستند. هر چند که آزمون های مهارت پژوهش شامل بخش هایی است که تفکر انتقادی را در حوزۀ علوم و مطالعات اجتماعی می سنجند، با این حال، اکثر این آزمون ها بسیار جامع و گسترده هستند و فقط تعداد کمی به یک زمینۀ خاص از توانایی های تفکر انتقادی می پردازند.

بنابراین شیوه های سنجش تفکر انتقادی به دو دلیل اصلی باید مورد توجه واقع شود. اول این که ابعاد شناختی و عاطفی یکسان نیستند و بنابراین سنجش تمایلات و مهارت های تفکر انتقادی در یک آزمون واحد بسیار مشکل است. بسیاری از ارزیابی های کنونی بر سنجش مهارت های تفکر انتقادی متمرکز هستند نه بر تمایلات.

دوم این که اشکال متفاوت سنجش تفکر انتقادی می تواند نتایج آزمون را تحت تأثیر قرار دهد. پژوهش بریجمن و موران نشان داد که مردان و زنان در سؤالات انشایی باز پاسخ و چندگزینه ای به طور متفاوتی عمل می کنند. زنان در آزمون های انشایی و مردان در آزمون های چندگزینه ای بهتر عمل می کنند. به طور کلی برای سنجش مهارت ها و تمایلات تفکر انتقادی می توان شکل های متفاوت و گوناگونی را به کاربرد، نظیر پرسش های انشایی و بازپاسخ، چندگزینه ای و چندرتبه ای، مشاهده، مصاحبه، خودگزارشی، سنجش متفاوت، سر فصل و نقشۀ مفهومی که در ادامه به توضیح هر کدام از آنها می پردازیم.

سؤالات چندگزینه ای

بسیاری از آزمون های تفکر انتقادی تجاری، شکل چندگزینه ای دارند، چرا که به مربیان کمک می کند که در یک مدت زمان کوتاه، اطلاعات را جمع آوری نمایند. معمولاً آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا و فرم سنجش تفکر انتقادی واتسون ـ گلاسر دو آزمونی هستند که اغلب در پژوهش ها مورد استفاده قرار می گیرند. آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا برای دانش آموزان دبیرستانی سرآمد به کار می رود در حالی که سنجش تفکر انتقادی واتسون ـ گلاسر برای دانش آموزان پایۀ نهم و بالاتر به کار می رود. سطح X آزمون تفکر انتقادی کُرنل که شامل 71 سوال است برای دانش آموزان پایۀ چهارم تا سال اول کالج استفاده می شود. شکل چندگزینه ای نمی تواند جزئیات فرایند تفکر و وضعیت تمایلات دانش آموزان را نشان دهد.

چندرتبه ای

فیشر معتقد است که برای سنجش تفکر انتقادی، معلمان می توانند از سؤالات چندرتبه ای استفاده نمایند. معلم می تواند سؤالات را مطرح کرده و سپس پاسخ های دانش آموزان را جمع آوری کند. در این آزمون از دانش آموزان خواسته می شود که استدلال های خوب و ضعیف را شناسایی کرده و آنها را از قوی ترین تا ضعیف ترین رتبه بندی نمایند. شاید با استفاده از این روش ساخت و نمره گذاری سنجش، آسان تر باشد.

آزمون های انشایی و بازپاسخ

سؤالات بازپاسخ و انشایی می توانند اطلاعات بیشتر و چشم اندازهای متفاوتی را در مقایسه با سایر اشکال آزمون ها فراهم نماید، اما نمره گذاری این آزمون ها بسیار زمان بر است. به علاوه بسیاری از این آزمون ها فاقد پایایی در نمره گذاری هستند. شکل سؤالات باز پاسخ برای سنجش تمایلات توصیه نمی شود زیرا دانش آموزانی که توانایی نوشتن و خواندن خوبی ندارند، در این آزمون ها ضعیف عمل می کنند. در حال حاضر، آزمون انشایی تفکر انتقادی انیس و ویر یگانه آزمون منتشر شده ای است که برای دانش آموزان پایۀ هفتم کالج به کار می رود.

خود ـ گزارشی

برای سنجش تمایلات و مهارت های تفکر انتقادی می توان از خود ـ گزارشی استفاده کرد. به عنوان مثال تکنیک تفکر با صدای بلند را می توان برای سنجش مهارت های تفکر انتقادی به کار برد و برای سنجش تمایلات از پرسشنامه استفاده کرد. خود ـ گزارشی دانش آموزان می تواند بینشی از آموزش تفکر انتقادی فراهم کند، مخصوصاً زمانی که نتیجۀ خود ـ گزارشی از دید معلم عاری از تناقض است. در پژوهش رُز و کانوی نمرات آزمون دانش آموزانی که دورۀ مهارت های مطالعه را گذراندند، نسبت به دانش آموزانی که در انتظار گذراندن این دوره بودند بهتر نبود، با وجود این خود ـ گزارشی دانش آموزان حاکی از این بود که این برنامه برای بهبود مهارت های مطالعه آنها مفید بوده است. در این حالت دو نتیجۀ متناقض ممکن است از این دو استدلال ناشی شود. اول این که نمرات پیشرفت نمی تواند، به درستی پیشرفت و رشد دانش آموزان را نشان دهد، زیرا عملکرد دانش آموزان متاثر از عوامل زیادی چون انگیزش شخصی است. دوم این که فواید گذراندن برنامۀ مهارت های مطالعه فوراً در نمرات پیشرفت منعکس نمی شود. بی شک اگر رُز و کانوی، خود ـ گزارشی را به عنوان ابزار اندازه گیری به کار نمی بردند، به تناقض دیدگاه های دانش آموزان و نمرات آزمون پی نمی بردند.

در حال حاضر فهرست تمایلات تفکر انتقادی کالیفرنیا  و سنجش انگیزش ذهنی کالیفرنیا ، ابزار های تجاری سنجش تمایلات تفکر انتقادی هستند. برای دانش آموزان دبیرستانی کالج و بالاتر به کار می رود و دارای سه سطح است که برای دانش آموزان کلاس 12 و بالاتر به کار برده می شود.

نقشۀ مفهومی

نقشۀ مفهومی یکی از انواع سازمان دهنده های دیداری است. در نقشۀ مفهومی، پیکان ها (فلش ها) و مفاهیم کلیدی برای نشان دادن رابطۀ بین موضوع محوری و چند مفهوم کلی به کار گرفته می شوند. با استفاده از نقشۀ مفهومی معلم می تواند بفهمد که چه مقدار از دانش را دانش آموزان کسب کرده اند. همچنین معلم می تواند با مقایسۀ نقشه های مفهومی متفاوت قبل و بعد از آموزش آنچه را که دانش آموزان یاد گرفته اند به خوبی درک نمایند. برای یادگیری مهارت های تفکر، نقشۀ مفهومی یک راهبرد و ابزار آموزشی است.

استفاده از نقشۀ مفهومی برای سنجش تفکر انتقادی خالی از اشکال نیست. چرا که ساخت و نمره گذاری کردن یک نقشۀ مفهومی بسیار زمان بر است. به علاوه اکثر اوقات معلمان برای نمره گذاری کارهای دانش آموزان به کمک های متخصصان نیازمندند زیرا روابط بین مفاهیم بسیار پیچیده است و نمایش و نشان دادن یک نقشۀ مفهومی با کیفیت می تواند خیلی متفاوت باشد.

سرفصل

سر فصل، ابزار مفیدی برای طراحی برنامۀ آموزشی و ارزیابی پیشرفت دانش آموزان است. همچنین سرفصل به دانش آموزان کمک می کند تا انتظارات معلم را درک نماید. بر اساس دیدگاه بارون بهتر است که معلمان از دانش آموزان بخواهند تا در تدوین ملاک های تمایلات و مهارت های تفکر انتقادی مشارکت نمایند. استفاده از سرفصل که به وسیلۀ معلمان و دانش آموزان تدوین شده، مزایای زیادی دارد. اول این که هرگونه بدفهمی در طول بحث می تواند شفاف و اصلاح شود. دوم این که دانش آموزان احساس مالکیت پیدا می کنند. سوم این که دانش آموزان می توانند خودشان را با معیارها مطابقت دهند. به علاوه آنها ممکن است رفتارها را به موقعیت های واقعی منتقل سازند و نهایتاً اگر معلمان و دانش آموزان دربارۀ چگونگی بازشناسی رفتارهای تفکر انتقادی توافق داشته باشند، احتمال تغییر و اصلاح، افزایش می یابد.

ابزارهای سنتی سنجش تفکر انتقادی

سنجش تفکر انتقادی واتسون ـ گلاسر: قدیمی ترین و با نفوذ ترین آزمون تفکر انتقادی، سنجش تفکر انتقادی واتسون ـ گلاسر است. این آزمون یک آزمون چندگزینه ای است که برای اولین بار در سال 1930 به وسیلۀ گودوین واتسون و ادوارد. م. گلاسر تدوین شد.

با تمام تجدید نظرهای متنوعی که بر روی آزمون واتسون ـ گلاسر انجام شده است، این آزمون همچنان به عنوان آزمون تفکر انتقادی مورد استفاده واقع می شود و آزمون مشابهی وجود ندارد که هم طراز با این آزمون باشد. با وجود این، از نظر محتوا و مضمون، دامنۀ این آزمون محدود است. به نظر هلمستر ، این آزمون ابزاری نیرومند با پایایی مناسب است.

این آزمون بر روی دانش آموزان پایۀ نهم تا دانش آموزان ارشد کالج هنجاریابی شده است. بیشترین نسخه ای که از این آزمون مورد استفاده واقع شده، شامل دو فرم موازی A و B است و هر یک از این دو فرم برای ارزیابی جنبه های مشابه و یکسان تفکر انتقادی به کار می روند. هر دو فرم این آزمون، شامل 5 خُرده آزمون است: 1. استنباط، 2.بازشناسی فرضیات، 3. استنباط قیاسی، 4. تعبیر و تفسیر، 5. ارزیابی استدلال ها. هر خرده آزمون شامل 16 ماده است و در کل 80 ماده در هر دو فرم وجود دارد. مواد این آزمون در فرم های جدیدتر و در جهت شفافیت بیشتر، کاربرد رایج تر و حذف کلیشه های جنسیتی و نژادی، بررسی و اصلاح گردیده اند .

خرده آزمون ها شامل تعبیرو تفسیرها، اظهارات یا استدلال ها و مسائلی است که خود شخص در کار خود، در کلاس درس یا در مقالات، روزنامه ها و مجلات با آنها رو به رو است. اولین خرده آزمون یعنی استنباط برای این طراحی شده است که تعیین نماید که آیا شخص می تواند دربارۀ درست یا غلط بودن یک موضوع، نتیجه گیری نماید. در یک پاراگراف کوتاه به آزمودنی، شواهد و مدارک ارایه می شوند و به او آموزش داده می شود که به اطلاعات داده شده با دقت توجه کند، سپس یک سری نتایج احتمالی به او ارایه می شود و از او خواسته می شود تا دربارۀ هر یک از نتایج احتمالی تصمیم بگیرد که آیا آن نتیجه، درست است، احتمالاً درست است، غلط است یا اطلاعات کافی دربارۀ آن نتیجه، موجود نیست .

مشکلات این خرده آزمون مربوط است به دانش آزمودنی دربارۀ موقعیت توصیف شده در متن، علاقه و خلاقیت اشخاص و مقدار زمانی که فرد روی مواد آزمون صرف می کند. یک فرد با تجربه و خبره (ماهر) ممکن است به گزینه های متنوعی بیندیشد و گزینۀ اطلاعات ناکافی را انتخاب کند در حالی که در کلید آزمون، گزینه احتمالاً درست به عنوان پاسخ مدنظر است .دومین خرده آزمون، توانایی شناسایی فرضیات اظهارنشده را مورد آزمون قرار می دهد. موضوعات در قالب تعدادی اظهار نظر ارایه می شود، به طوری که برخی چیزها در آن قابل درک نیستند. بعد از هر اظهارنظر یا ادعا، تعدادی فرضیه پیشنهادی، فهرست می شود. آزمودنی باید تعیین نماید که کدام یک از فرضیات درست است.

سومین خرده آزمون یعنی استدلال قیاسی، موضوعی را در یک پاراگراف کوتاه مطرح می کند و چندین نتیجۀ احتمالی احتمالی را مطرح می نماید که ممکن است از آن پاراگراف بدست آید. هدف این است که آزمودنی تصمیم بگیرد که آیا هر یک از نتایج احتمالی ضرورتاً از اطلاعات ارایه شده در پاراگراف حاصل می شوند.چهارمین خرده آزمون تعبیر و تفسیر است. این خرده آزمون، شبیه خرده آزمون استدلال قیاسی است، از این حیث که شواهد مورد توجه قرار می گیرند تا نتایج قابل قبول مشخص شوند. در این خرده آزمون، آزمودنی باید تصمیم بگیرد که آیا نتایج، فراتر از یک تردید مستدل و قابل قبول است.

آخرین بخش این آزمون، توانایی تشخیص و تفکیک استدلال قوی از ضعیف را می سنجد. این بخش شامل پرسش های دربارۀ مضوع مهم و یک مجموعۀ پاسخ هایی برای هر یک از پرسش ها است. هر یک از پاسخ ها، پرسش را مورد تایید و حمایت قرار می دهد یا آن را رد می کند و از این رو در هر پاسخ، استدلالی وجود دارد. همۀ استدلال ها، درست تصور می شوند و آزمودنی ها باید استدلال های قوی تر را انتخاب نمایند. این آزمون در مواجهه با محتوای گویه ها و مواد متفاوت، به پاسخ های متفاوتی نیازمند است. گویه های دارای محتوای خنثی شامل موضوعاتی نظیر آب و هوا، آزمنایش ها یا حقایق علمی و دیگر موضوعاتی است که افراد به طور عام، احساسات یا تعصبات خیلی شدید نسبت به آنها ندارند. گویه های دارای محتوای بحث انگیز شامل موضوعات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است که احساسات خیلی شدیدی را تحریک می کنند.

در سال 1994، نسخۀ جدید این آزمون یعنی فرم S منتشر گردید. هدف از این آزمون این است که توانایی تفکر انتقادی در یک مدت زمان کوتاه تر مورد سنجش قرار گیرد. فرم های A و B برای اجرا نیازمند 40دقیقه وقت زمان بندی شده و 60 دقیقه وقت زمان بندی نشده هستند، در حالی که فرم S  در زمان 30 دقیقه ای زمان بندی شده و 45دقیقه زمان بندی نشده اجرا می شود. به عبارتی دیگر این فرم، نسخه کوتاه شده، فرم های A و B است. مؤلفین آزمون معتقدند که از این آزمون می توان برای انتخاب داوطلبین استخدام، ارزیابی پیش و پس از آموزش و انجام مشاوره حرفه ای و رشد کارمندان استفاده کرد.

آزمون تفکر انتقادی کُرنل

دو نوع آزمون تفکر انتقادی کُرنل موجود است: سطح X و سطح Z. هر یک از این آزمون ها برای ارزیابی سطوح آموزشی متفاوتی در نظر گرفته شده و از این رو جنبه های یکسان تفکر انتقادی را نمی سنجند. این دوف جزو آزمون های چندگزینه ای هستند که به نظر می رسد توانایی تفکر انتقادی عمومی را اندازه گیری می کنند. سطم X از سطح Z ساده تر است و برای دانش آموزان دبیرستان تا دانش آموزان سال اول کالج در نظر گرفته شده است. سطح Z برای دانش آموزان دبیرستان، کالج و بزرگسالان سرآمد طراحی گردیده است.

سطح X این آزمون برای سنجش جنبه های به هم وابسته تفکر انتقادی، طراحی گردیده است. این مهارت ها در چهاربخش آزمون مورد سنجش قرار می گیرد که درون محتوای یک داستان ارایه گردیده است. داستان دربارۀ گروهی از اکتشاف گران است که یک سیارۀ تازه کشف شده را مورد بررسی و کاوش قرار می دهند. آنها در جست و جوی گروه قبلی هستند که از دو سال قبل به آن سیاره رفتنه اند و هنوز بازنگشته اند .

چهاربخش این آزمون عبارتند از 1. استنباط استقرایی، 2. اعتبار منابع و مشاهدات، 3. استدلال قیاسی، 4. شناسایی فرضیات. سطح X شامل 71 ماده چندگزینه ای است که در چهاربخش فهرست شدل بالا توزیع شده اند. کارآزمودنی در بخش یکسان این است که تعیین کند که آیا شواهد به دست آمده از گروه تحقیق، این ایده را که گروه اول مرده اند را الف) تأیید می کند، ب) شواهد بر خلاف این ایده است، ج) هیچ گونه مدرکی بر له یا علیه این ایده به دست نیامده است. در بخش دوم، اظهارات گفته شدۀ گروه تحقیق، دو به دو ارایه می شود و از آزمون شوندگان خواسته می شود که مشخص نمایند کدامیک از اظهارات، بیشتر باور کردنی تر هستند .

سطح Z یک آزمون مداد ـ کاغذی چندگزینه ای است که دارای 52 ماده است. برای هر ماده، سه پاسخ احتمالی ارایه می شود. پرسش ها در 7 قسمت زیر ارایه می گردند: 1. استدلال هیاسی،    2. استدلال معنی دار، 3. استدلال معتبر، 4. استدلال استقرایی ( هدایت شواهد تاییدی)، 5. استدلال استقرایی (پیش بینی و آزمون فرضیات)، 6. تعریف دلایل گفته نشده، 7. شناسایی فرضیات .

دربخش یک A و یک B، مناظره و بخثی مداوم بین دو شخص قبل از هر ماده ارایه می شود. در هر ماده از آزمون شوندگان خواسته می شود تا نشان دهند که آیا نتایج تاکید شده در هر بحث و مناظره:   1. از مقدمات و قضایای اصلی متابعت می کنند.  2. در تضاد با مقدمات و قضایای اصلی هستند. 3. هیچ ارتباطی با مقدمات و قضایا ندارند.

در بخش دوم هر ماده، بحث مداوم بین دو شخص را به آراستگی روشن می سازد. در این جا، از آزمون شوندگان خواسته می شود که از میان سه استدلال، آن موردی را انتخاب نمایند که معیوب است. در بخش سوم، چهارم و پنجم از آزمودنی ها خواسته می شود تا بر اساس توصیف روش و نتایج یک آزمایش علمی به مقوله ها پاسخ دهند. بخش ششم، مناظرۀ مداوم بین دو نفر را نمایش می دهد. آزمون شوندگان باید نشان دهند که کدامیک از سه گزینه، بیشتر تعریف لغت به کار رفته در گفتگو را منعکس می سازد. بخش هفتم نیز مباحثه را نشان می دهد. در هر مقوله، پاسخ دهندگان باید مطرح نمایند که کدامیک از عبارت ها بیشتر فرضیه گفته نشده در بحث را نشان می دهد. راهنمای آزمون تفکر انتقادی کُرنل ، متفکران انتقادی را به عنوان کسانی معرفی می کند که از توانایی لازم برای قضاوت دربارۀ موارد زیر برخوردارند:

  1. آیا یک عبارت یا اظهار نظر توانسته است به خوبی مقدمات و قضایای اصلی را تبیین کند؟
  2. آیا می توان هر چیزی را فرضیه نامید؟
  3. آیا اظهار نظر پایاست؟
  4. آیا عبارت منتسب به مرجع پایاست؟
  5. آیا هر تعمیم ساده ای، مورد تایید است؟
  6. آیا فرضیه تایید می شود؟
  7. آیا نظریه تایید می شود؟
  8. آیا استدلال با ابهام توأم است؟
  9. آیا عبارت خیلی مبهم یا خیلی خاص است؟
  10. آیا استدلال مناسب و مطلوب است؟(همان)

آزمون مهارت تفکر انتقادی کالیفرنیا

رایج ترین آزمون تفکر انتقادی، آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا است. این آزمون شامل فرم A و فرم B است که یکی در سال 1990 و دیگری در سال 1992 تدوین شد. گفته می شود که هر دو فرم این آزمون از نظر آماری، معادل یا هم ارز هستند. این آزمون، نتیجۀ مفهوم سازی تفکر انتقادی است که از یک پروژۀ تحقیقی دلفی 2 ساله استخراج گردیده و توسط انجمن فلسفۀ آمریکا حمایت گردیده است. آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا یک ابزار استاندارد شده ای است که بُعد مهارت های شناختی تفکر انتقادی را می سنجد و برای آزمودنی های سطح کالج طراحی گردیده است. آزمون کالیفرنیا شباهت زیادی به آزمون واتسون و گلاسر دارد، زیرا هر دو این آزمون ها، طیف وسیعی از صفات و ویژگی های تفکر انتقادی را می سنجند .

برای ساختن فرم این آزمون، از یک مجموعۀ 200 مقوله ای (آیتم) چهار گزینه ای استفاده گردید. و از این 200 مقوله، 34 مقوله انتخاب شد و فرم A طراحی گردید. این دویست مقوله از نظر توانایی تمییز و تفکیک بین افراد، مورد تجزیه و تحلیل واقع شدند. مقوله هایی نوشته شدند که دارای موضوعات اجتماعی و آشنا بودند، و در آنها اصطلاحات روزمره و معمول به کار رفته بود. نمرۀ این آزمون بر اساس مجموع مقوله هایی است که فرد درست پاسخ داده است. برای به دست آوردن نمرات خرده آزمون های تجزیه و تحلیل، ارزیابی و استنباط، 34 مقوله نمره گذاری می گردد. می توان 30 تا از مقوله ها را برای به دست آوردن نمرات خرده آزمون های استدلال استقرایی و قیاسی به کار برد.

مؤلفین این آزمون برای تعریف خود از 5 حوزۀ محتوایی این آزمون، با واتسون و گلاسر موافقند: تجزیه و تحلیل به عنوان درک و فهم و تعبیر و تفسیر معانی در ارتباط با تجارب متنوع تعریف می شود. ارزیابی با اظهارات باورکردنی و نتایج استدلال شخص، مشخص می گردد. استنباط به توانایی شخص در ترسیم نتایج، مربوط می شود. استدلال استقرایی به نتایجی اشاره دارد که از استنباط ها گرفته شده است. در مقابل استدلال قیاسی به ترسیم نتایج مبتنی بر استدلال منطقی اشاره دارد .

فرم B این آزمون از بازنویسی 28 مقوله از 34 مقوله فرم A تهیه شده که در آن مضامین، محتوا، نام ها و اصطلاحات متفاوتی جایگزین شده است. البته تلاش شده است تا مسائل و موضوعات فرم A آزمون حفظ شود. به عبارتی دیگر، سازندگان این آزمون به دنبال ساختن یک فرم موازی بودند. سازندگان آزمون معتقدند که فرم A و B، به لحاظ زمینه های مفهومی، هم ارز و معادل هستند.به دلیل تازگی این آزمون، پژوهش های خیلی کمی دربارۀ روایی و پایایی موضوعات آن صورت گرفته است. به طور کلی، آزمون های واتسون، گلاسر، کُرنل و کالیفرنیا، آزمون های اصلی تفکر انتقادی هستند، اگر چه آنها بر حسب فراوانی کاربرد، خیلی اهمیت دارند، اما آزمون های دیگری نیز وجود دارند که خیلی شناخته شده نیستند که در ادامه به توضیح برخی از آنها می پردازیم.

آزمون فرایندهای شناختی سطح بالا رُز

آزمون رُز به وسیلۀ جان رُز در سال 1976 طراحی و معرفی شد و به وسیلۀ انتشارات علمی نواتو ـ کالیفرنیا منتشر گردید . آزمون رُز، توانایی تجزیه و تحلیل، ترکیب و ارزیابی شخص را می سنجد و برای دانش آموزان پایۀ چهارم تا ششم طراحی شده است. این آزمون، شامل 105 پرسش چند گزینه ای است و از 8 بخش زیر تشکیل شده است که در 2 ساعت باید اجرا شود.

  1. قیاس ها (شباهت ها)
  2. استدلال قیاسی
  3. مقدمات گمشده
  4. روابط انتزاعی
  5. ترکیب ترتیبی
  6. راهبرد های سؤال کردن
  7. تجزیه و تحلیل اطلاعات مرتبط و نامرتبط
  8. تجزیه و تحلیل مدارک و شواهد

بخش های 1، 3، و 7 برای ارزیابی توانایی تجزیه و تحلیل، بخش های 4، 5 و 8 برای سنجش ترکیب و بخش 2 و 6 برای آزمون توانایی ارزیابی شخص اختصاص می یابد. این آزمون یک آزمون فرایندهای شناختی است، اما به نظر می رسد برخی از طبقات آن شامل تفکر انتقادی نیست و فقط برخی از جنبه های تفکر انتقادی را مورد آزمون قرار می دهد. به نظر انیس و نوریس آزمون رُز، بسیار شبیه به آزمون های هوش است. اما همبستگی بین این آزمون و آزمون هوش لورج ثرندایک پایین است. اطلاعات آماری این آزمون از مقایسۀ دانش آموزان سرآمد با معمولی به دست آمده اند.

آزمون مهارت های استدلال نیوجرسی

   آزمون مهارت های استدلالی نیوجرسی در سال 1983 توسط ویرجینیا شیپمن برای ارزیابی پیشرفت فلسفه برای کودکان در کالج ایالتی مونت کلیر طراحی گردید. این آزمون برای دانش آموزان پایۀ چهارم، یک آزمون تفکر انتقادی نامیده نمی شود اما برای ارزیابی استدلال در زبان طراحی شده است. آزمون نیوجرسی شامل 22 حوزۀ مهارتی با میانگین نظری است که برای هر مهارت 2 پرسش چند گزینه ای نوشته شده و در مجموع شامل 50 پرسش است، هر چند تقریباً نیمی از مقوله های آزمون برای ارزیابی استدلال قیاسی طراحی شده است. انیس و نوریس استدلال می کنند که این نسبت و مقدار زیاد پرسش های استدلال قیاسی، ارزش این آزمون را به عنوان یک آزمون تفکر انتقادی جامع و فراگیر کاهش می دهد. استدلال قیاسی، یک سنجش ضروری تفکر انتقادی است. این آزمون به دو طبقۀ اصلی تقسیم می شود: مهارت های استدلال و مهارت های جست و جو و بررسی.

آزمون انشایی تمایلات تفکر انتقادی انیس ـ ویر

آزمون انیس ـ ویر از نظر قالب و شکل از آزمون های دیگر تفکر انتقادی متفاوت است. این آزمون، یگانه آزمون انشایی تفکر انتقادی است و از این لحاظ منحصر به فرد است که تمایلات تفکر انتقادی را می سنجد. این آزمون برای دانش آموزان دبیرستان و کالج طراحی گردیده است. آزمون انیس ـ ویر به شکل یک نامه به ویراستار یک روزنامۀ خیالی است. نامه شامل 8 پاراگراف است که نویسنده برای حذف پارکینگ (توقفگاه) شبانه در شهر خیالی مورسبورگ استدلال می کند. کار آزمون، ارزیابی اندیشۀ نویسندۀ نامه در هر هشت پاراگراف و همچنین ارزیابی اندیشۀ نویسنده در کل نامه است.

به نظر می رسد که یک آزمون انشایی مسائل و مشکلاتی در نمره گذاری و پایایی بین نمرات خواهد داشت. اما دستور العمل آزمون، توصیف مفصلی را از پاسخ های احتمالی دانش آموزان برای چگونگی نمره گذاری آنها فرهم می کند. سازندگان این آزمون ادعا می کنند که اگر دستورالعمل آزمون خوب درک شود، نمره گذاری پاسخ های آزمودنی ها به سادگی انجام می شود. آنها متذکر می شوند که انعطاف پذیری در نمره گذاری تا اندازه ای مجاز است، چرا که شاید برخی پاسخ ها در دستورالعمل پیش بینی و توصیف نشده باشد. آنها مدعی هستند که این انعطاف پذیری امکان بررسی سطوح متنوع مهارت و سفسطه کردن در باورهای زمینه ای متنوع میان آزمون شوندگان را فراهم می کند. بر اساس گزارش نویسندگان، پایایی آزمون با مقایسه های بین ارزیابان از 82% تا 86% برآورد شده است. این نشان می دهد که ارزیابان مختلف به طور مشابهی دانش آموزان را رتبه بندی می کنند، اما در بسیاری موارد، نمرات ممکن است نوسان داشته باشد.

جدول: آزمون های استاندارد شدۀ تفکر انتقادی

نام آزمونتوانایی مورد اندازه گیریمشخصاتروایی، پایایی
آزمون ارزیابی تفکر انتقادی واتسون ـ گلاسر (WGTCTA)استنباط، بازشناسی فرضیات، تفکر قیاسی، تعبیر، تفسیر و ارزیابی قضاوت ها.80 ماده آزمون شامل چندگزینه ای و صحیح ـ غلط 
مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا (CCTST)استقرا، قیاس، معنا شناسی

اعتبار (قابل قبول بودن)

پیش بینی در طراحی آزمایش ها، تعریف، شناسایی فرضیات

 دامنۀ آلفا:

75% ـ 70%

آزمون انشایی تفکر انتقادی انیس ـ ویر (CCTT)چگونه افراد نکته ها را درمی یابند و استدلال ها و فرضیه ها را می بینند، با ابهامات به طور موثری برخورد می نمایند، چگونه با تصمیم های افراطی و اطلاعات نامربوط رو به رو می شوند، آیا از استدلال دوری و شکاکیت اجتناب می کنند، اظهاراتشان معتبر و با ثبات است، از زبان عاطفی برای ترغیب کردن استفاده می کنند؟انشایی زمان آزمون 40 دقیقهدامنۀ آلفا:

86% ـ 82%

آزمون تفکر انتقادی (CCT)شناسایی نتایج، کشف تناقضات، کشف مفاهیم و استلزامات گم شده یا مفقود، مدریریت شواهد تاییدی، تصمیم گیری دربارۀ این که آیا استدلال های ارایه شده، کافی هستند، تعیین این که چگونه اطلاعات ارایه شده اند، پیش بینی، دیدن احتمالات دیگر، خلق فرضیات دربارۀ تفکر فرد.  

مسایل و مشکلات سنجش تفکر انتقادی

مشکلات اصلی تفکر انتقادی به ساخت و انتخاب ابزارهای سنجش برمی گردد. مشکلات از سه حوزه ناشی می شوند: هزینه، ارتباط، ایدئولوژی و باورهای زمینه ای. اولین مسأله ای که معلمان با آنها رو به رو می شوند، اختصاص هزینۀ سنجش تفکر انتقادی است. انجام سنجش های تفکر انتقادی زمان بر و گران است . بسیاری از معلمان و محققین علی رغم قیمت بالای آزمون های تجاری، به دلیل آسودگی خاطر یکی از آنها را انتخاب می کنند، اما استفاده از آزمون های تجاری تفکر انتقادی، ریسک های خاصی به دنبال دارد.

بسیاری از آزمون های تجاری، مشابه آزمون های خواندن هستند که فقط درک و فهم دانش آموزان را می سنجد. اولین مشکل برخی از این آزمون ها این است که دارای روایی نیستند . علاوه بر این، بیشتر این آزمون ها، آموزش جامعی برای معلمان فراهم نمی کنند تا آنها مفاهیم کلیدی این آزمون ها را درک نمایند.همچنین انتخاب واژه های مناسب برای ساخت سؤال های آزمون، آسان نیست. مشکل ارتباط زمانی به دلیل آن است که دانش آموزان کم سن و سال هستند و واژگان محدودی دارند و از معنای صحیح لغات، تصور نادرستی دارند. برای مثال، انیس  به این نتیجه رسید که دانش آموزان پایۀ چهارم تصور می کنند که بحث و نتیجه گیری به معنای پایان هرچیزی است. چنین تصور غلطی ممکن است به پاسخ های نادرست دانش آموزان منجر شود. برای اجتناب از این موقعیت، مربیان باید با بررسی دقیق، یک آزمون تفکر انتقادی خوب طراحی شده را انتخاب نمایند. اگر معلمان یا محققان به دنبال ساختن سؤال های آزمون تفکر انتقادی خود باشند، باید واژگان مناسبی را برای مخاطبین مختلف به کار ببرند. همچنین معلمان باید در درک صحیح معانی اصطلاحات به دانش آموزان کمک نمایند.

سومین مسأله، باور های زمینه ای شخصی و ایدئولوژی متفاوتی است که بین آزمون گیرندگان و سازندگان آزمون وجود دارد. در این حالت، گیرندۀ آزمون و سازندۀ آزمون به دلیل داشتن باورهای زمینه ای و ایدئولوژی، اظهارات متفاوتی دربارۀ پرسش های چندگزینه ای مطرح می کنند. برای نمونه، دربارۀ این پرسش که آیا معلمان حق دارند که تقاضای اعتصاب داشته باشند؟ بسیاری در پاسخ می گویند که معلم حق اعتصاب ندارد، زیرا معتقدند که اعتصاب به شیوه های مختلف بر روی دانش آموزان تأثیر خواهد گذاشت. در حالی که برخی دیگر معتقدند که معلمان حق اعتصاب دارند، زیرا اعتصاب یکی از روش های اصلاح کیفیت آموزشی است.

بنابراین اگر سازنده آزمون، پرسش های نامناسبی طراحی نماید یا بر اساس باورهای شخصی خود، سؤال های آزمون را مشخص نماید، آزمون پایایی خود را از دست می دهد. فرد ممکن است برای حل این مسأله و با استفاده از مصاحبه و مذاکره به بررسی این بپردازد که چرا و چگونه گیرندگان آزمون به این پاسخ رسیده اند. البته تهیه و تدوین محتوایی موجز و واضح در پرسش های آزمون به گیرندگان آزمون کمک می کند تا به درک یکسانی از پرسش ها نایل شوند.

بنابراین، انتخاب بهترین آزمون تفکر انتقادی، به هدف پژوهش گر وابسته است و عواملی چون هزینه، مدت زمان اجرا و سهولت نمره گذاری، اهمیت زیادی در انتخاب آزمون دارند. هنگام انتخاب آزمون تفکر انتقادی برای کارکنان یا دانش آموزان، به سن و بلوغ اشخاص، مناسب بودن مواد و مقوله ها و زمان مورد نیاز برای اجرای آزمون باید توجه شود. برای دانش آموزان پایۀ چهارم و بالاتر استفاده از فرم سنجش تفکر انتقادی واتسون ـ گلاسر بهترین انتخاب است، زیرا همانطوری که گفته شد این آزمون قدیمی ترین و پرکاربرد ترین آزمون تفکر انتقادی است. آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا برای سطح کالج طراحی شده است. برای دانش آموزان ابتدایی، آزمون فرایندهای شناختی سطح بالاتر رُز، انتخاب قابل دفاعی است.

به طور کلی برای استفاده موثر از ابزارهای سنجش تفکر انتقادی، معلم باید چهار اصل زیر را مد نظر قرار دهد:

   اول اینکه، قبل، حین و بعد از آموزش، لازم است اطلاعات جامع دربارۀ دانش آموزان جمع آوری شود. زمان سنجش تعیین کننده است. بسته به زمان و عملکردهای سنجش، سه نوع ارزیابی باید انجام شود. سنجش تشخیصی، تکوینی و پایانی.

سنجش تشخیصی، قبل از آغاز آموزش انجام می گیرد و هدف آن نیز شناسایی میزان تفکر انتقادی دانش آموزان، پیش از دورۀ آموزشی است. سنجش تکوینی در حین فعالیت های یادگیری و یا درست پس از آن صورت می گیرد. این سنجش به معلم کمک می کند تا رشد تفکر انتقادی دانش آموزان را درک نماید . اگر ما تفکر انتقادی را به عنوان یک توانایی رشدی در نظر بگیریم، باید سنجشی را طراحی نماییم که همزمان با پیشرفت تفکر انتقادی، پیچیدگی و سختی آن افزایش یابد.

علاوه بر این، با توجه به این که کودکان در شناسایی کاربرد عام خود از رفتارهای فراشناختی مشکل دارند، سنجش تکوینی فعالیت فراشناختی در اولین فرصت باید صورت گیرد. از طرف دیگر، سنجش پایانی به معلمان در درک این که آیا دانش آموزان دانش و رفتار جایگزین را پس از امتام دوره کسب کرده اند یا نه، کمک می کند. به علاوه معلمان می توانند با استفاده از سنجش پایانی، آموزش بعدی خود را اصلاح نمایند. بحث دوم به کاربرد چندین روش سنجش به جای فقط یک آزمون مربوط می شود . اطلاعات ناشی از یک آزمون یا مشاهده یک روزه نمی تواند به قدر کافی، رشد تفکر دانش آموزان را منعکس سازد. روش های متفاوت سنجش، ممکن است به نتایج متفاوتی منجر شود. از این رو، محقق باید داده ها را از انواع مختلف سنجش جمع آوری کند تا بتواند یادگیری دانش آموزان را در مهارت ها و تمایلات تفکر انتقادی تعیین نماید.

سوم این که مهارت ها و همچنین تمایلات تفکر انتقادی باید هر دو اندازه گیری شوند. برای درک وضعیت تفکر انتقادی دانش آموزان، سنجش تمایلات نباید نادیده گرفته شود. به این منظور تعداد کمی ابزار سنجش تمایلات تجاری موجود هستند. از این رو مربی ممکن است از سرفصل، خود ـ گزارشی، مصاحبه و مشاهده استفاده کند تا وضعیت تمایلات دانش آموزان را بررسی نماید.

منبع

مدرسی، سعید(1393)، تبیین وتحلیل رویکردتفکر انتقادی درعرصه تعلیم وتربیت، پایان‌نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی فلسفه‌ي تعلیم و تربیت اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0