سرمایه اجتماعی چیست؟

سرمایه اجتماعی از مفاهیم نوینی است که امروزه در جامعه­شناسی، اقتصاد و به تازگی در مدیریت و سازمان به صورت گسترده استفاده شده است. این مفهوم به پیوند­ها، ارتباطات میان اعضای یک شبکه به عنوان منبع با ارزش اشاره دارد، که با خلق هنجار­ها و اعتقاد متقابل موجب تحقق اهداف اعضا می­شود. این سرمایه امروزه نقشی بسیار مهم­تر از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمان­ها و جوامع ایفا می­کند، و شبکه­های روابط جمعی و گروهی، انسجام بخش میان انسان­ها، انسان­ها با سازمان­ها و سازمان­ها با سازمان­ها می­باشد و نقش بسیار مهمی در احساس مسئولیت اجتماعی سازمان­ها در جوامع ایفا می­کند. در حقیقت، اصطلاح سرمایه به ثروت انباشته، به خصوص آنچه برای تولید ثروت بیشتر به کار می­رود اطلاق می­شود.

همچنین ریشه­شناسی کلمه«اجتماعی» در سرمایه اجتماعی به ما کمک می­کند تا معنی سرمایه اجتماعی و تفاوت آن با سایر انواع سرمایه بهتر درک شود.کلمه «اجتماعی» یکی از گسترده­ترین و کلی­ترین صفات زبان انگلیسی است که به چیز­های متنوعی مانند انرژی، بیماری­ها، بازاریابی و مانند آن اشاره می­کند. اسم این صفت، کلمه جامعه است. که از کلمه لاتین«Socius» به معنای «دوست یا رفیق» مشتق شده است. چنین ریشه­یابی نشان می­دهد که اساساً کلمه«اجتماعی» از پدیده دوستی ناشی شده است، و حاکی از دلبستگی شخصی، همکاری، یکپارچگی، احترام متقابل و احساس منفعت مشترک است. در تعاریف سرمایه اجتماعی و ابعاد و مسائل پیرامون آن توافق و همگونی چندانی وجود ندارد. به طور کلی این زمینه­های نظری گسترده و کلی را می­توان به عنوان ریشه­های نظری سرمایه اجتماعی در نظر گرفت که هنوز هم هریک طرفدارانی دارد، با توجه به سوگیری­هایی که در هریک از این نحله­ها جریانات فکری وجود دارد، تعاریف نیز متفاوت خواهد بود.

سرمایه­ اجتماعی با فراهم ساختن زمینه نظارت و کنترل اجتماعی غیراقتدارآمیز بر فرد و جامعه­پذیر ساختن وی که از مجرای احترام به عرف، سنت­ها، هنجارها و ارزش­های اجتماعی حاصل می­شود، از یک سو به معنادار ساختن زندگی اجتماعی برای فرد و زمینه­سازی مشارکت مثبت و فعال وی در زندگی اجتماعی می­پردازد و از سوی دیگر از جهت پیامدهای جمعی و عمومی، موجب سلامت کلی جامعه، پایداری و ثبات­اجتماعی می­شود. در واقع، افزایش و انباشت سرمایه اجتماعی سبب پدید آمدن حسن نیت و اعتماد متقابل میان کنشگران می­شود، همگرایی و همبستگی اجتماعی آنان را تقویت می­کند و با ایجاد رابطه­ای پایدار و استوار زمینه همکاری گسترده آنها را برای تحقق هدف­های مشترک فراهم می­آورد.

تاریخچة سرمایه اجتماعی

«اصطلاح سرمایه اجتماعی قبل از سال 1916، در مقاله­ای توسط هانی فان از دانشگاه ویرجینیای غربی مطرح شد. اما اولین بار در سال 1961، کتابی در آمریکا به وسیله شخصی به نام جین جاکوبز نوشته شد که این اصطلاح سرمایه اجتماعی را به کار برد و منظورش این بود که در حاشیه­نشین­های شهر، ویژگی­ها و خصلت­هایی وجود دارند که آن­ها می­توانند به خوبی با همدیگر ارتباط برقرار کنند و گروهایی را تشکیل دهند که خودشان مسائل و مشکلات­شان را حل کنند. در اصل، در آنجا منظور از سرمایه اجتماعی، نوعی همکاری و هم­فکری خودجوش و از درون گروه­های مردم حاشیه نشین بود».

جین جاکوبز سرمایه اجتماعی را شبکه­های اجتماعی فشرده­ای می­داند که در محدوده­های قدیمی شهری در ارتباط با حفظ نظافت، نبودن جرم و جنایت­های خیابانی و دیگر تصمیم­ها در مورد بهبود کیفیت زندگی، در مقایسه با عوامل نهادهای رسمی مانند نیروی حفاظتی، پلیس و نیروهای انتظامی، مسئولیت بیش­تری از خود نشان می­دهد. سپس این مفهوم در اقتصاد مورد استفاده قرار گرفت، ولی در واقع این جیمز کلمن و پژوهش او در زمینه مشارکت در امور مدرسه در شهر شیکاگو بود که سبب جلب توجه امروزی به این مفهوم شد، سپس بوردیو و پس از آن پوتنام در دهه 1990، از این مفهوم برای مطالعه نهادهای مردم سالار در ایتالیا استفاده کردند.

« گلن لوری اقتصاددان نیز همچون ایوان لایت جامعه­شناس، اصطلاح سرمایه اجتماعی را در دهه 1970 برای توصیف مشکل توسعه اقتصادی درون شهری به کار برد». در دهه 1970 سرمایه اجتماعی در روش­های خیلی ملموس، توسط اقتصاددان­های دارایی و مالی مطرح شد. از نگاه آن­ها، سرمایه اجتماعی فقط به مدعیان جمعی، اخلاقی یا قانونی دلالت دارد و فقط به اصطلاح اجتماعی بماند، محدود شده است. اقتصاددان­ها، اصطلاح­هایی نظیر زیر ساخت اجتماعی، سرویس­های اجتماعی یا هزینه­های اجتماعی را اساساً بدون از دست دادن هر معنی مورد نظر، برای سرمایه اجتماعی به کار می­برند. به طور عمده در جامعه در جامعه­شناسی آمریکای شمالی به ویژه در نگاه کارکردگرایان، سرمایه اجتماعی عبارت است از روابط دوسویه، کنش دوجانبه و شبکه­هایی که در بین گروههای انسانی به وجود آمده است.

«سرمایه اجتماعی از جمله مفاهیم چند وجهی در علوم اجتماعی است که در اوایل قرن بیستم به صورت علمی و آکادمیک مطرح و از سال 1980 وارد متون علوم سیاسی و جامعه­شناسی شد و ابتدا توسط جاکوبز، بوردیو، پاسرون و لوری مطرح می­شود، اما توسط کسانی چون کلمن، بارت، پاتنام و پرتز بسط و گسترش داده می­شود». کاربرد مفهوم سرمایه اجتماعی به صورت آنچه که امروز مدنظر است به تدریج در دهه 1990 رایج شده است اما این به معنای این نیست که در آثار جامعه­شناسان کلاسیک اثری از این مفهوم نباشد، در آثار اندیشمندان و جامعه­شناسانی چون مارکس وبر و دورکیم می­توان به جست­و جوی این مفهوم پرداخت و در اندیشمندانی چون مارکس، امیل دورکیم، وبر و پارسونز به مفاهیم همچون اضطرار، نفع جمعی، ارزش­ها و اعتماد اجتماعی توجه شده که هر یک ابعادی از مفهوم سرمایه اجتماعی را دربر می­گیرد.

اهمیت سرمایة اجتماعی

در دو دهه­ مفهوم سرمایه­ اجتماعی در زمینه­ها و اشکال گوناگونش به عنوان یکی از کانونی­ترین مفاهیم، ظهور و بروز یافته است. هرچند شور و اشتیاق زیادی در بین صاحب نظران و پژوهش­گران ایجاد کرده است لیکن، نگرش­ها، دیدگاه­ها و انتظارات گوناگونی را نیز دامن زده است. افزایش حجم قابل توجه پژوهش­ها در این حوزه بیان­گر اهمیت و جایگاه سرمایه­ اجتماعی در بسترهای متفاوت اجتماعی است. به طور کلی میزان سرمایه­ اجتماعی در هر گروه یا جامعه­ای نشان­دهنده­ میزان اعتماد افراد به یکدیگر است. وجود میزان قابل قبولی از سرمایه­ اجتماعی موجب تسهیل کنش­های اجتماعی می­شود، به طوری که در مواقع بحرانی می­توان برای حل مشکلات از سرمایه­ی اجتماعی به عنوان اصلی­ترین منبع حل مشکلات و اصلاح فرآیندهای موجود سود برد. از این رو شناسایی عوامل مؤثر در تقویت یا تضعیف سرمایه اجتماعی اهمیت به سزایی دارد.

تعدادی از عناصر اصلی که می­توان سرمایه اجتماعی را با آن مورد اندازه­گیری قرار داد عبارتند از: آگاهی به امور عمومی، سیاسی، اجتماعی، وجود انگیزه در افراد جامعه که در پی کسب این دسته از آگاهی­ها هستند، اعتماد عمومی به یکدیگر و مشارکت غیررسمی همیارانه در فعالیت­های داوطلبانه و در مجموع می­توان گفت که یکی از معیارهای اصلی در شناخت سرمایه اجتماعی، شکل و شیوة روابط اجتماعی افراد با یکدیگر و نحوه همزیستی آنها در جامعه مورد مطالعه است.

تئوری­پردازان و تعریف آنان از سرمایه اجتماعی

اغلب نظریه­ها سرمایه اجتماعی را به بوردیو، پوتنام و کلمن نسبت می­دهند که اخیراً فوکویاما را نیز باید به آنان افزود. در اکثر این تعاریف تشابه زیادی به چشم می­خورد اما در کنار این شباهت­ها، تفاوت­های معنی­داری نیز مشاهده می­شود که اغلب در کاربرد سرمایه اجتماعی در جنبه­های مختلفی از قبیل تئوری­های اقتصادی، کنترل اجتماعی، رفتار خانوادگی، دموکراسی و حکومت، بیش و مشهود است. در ادامه به ارائه نظرات کلمن، بوردیو و پوتنام به عنوان پیشگامان این حوزه پرداخته می­شود.

 سرمایه اجتماعی از دیدگاه پوتنام: پوتنام از نظریه پردازان اصلی سرمایه اجتماعی عمده تحقیقات وی بر روی تأثیر سرمایه­های اجتماعی بر نهادهای سیاسی و دموکراتیک است. وی سرمایه اجتماعی را مجموعه­ای از مفاهیم مانند اعتماد، هنجارها و شبکه­ها می­داند که موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینة اعضای یک اجتماع شده و منافع متقابل و گاهی مشترک آنان را تأمین می­کند. به اعتقاد او اعتماد و عمل متقابل اعضا در شبکة به عنوان منابعی هستند که کنش­های اعضاء را تحت تأثیر قرار می­دهند. او سرمایه اجتماعی را در جوامع امروزی مانند ابزاری در جهت رسیدن به توسعه سیاسی و اجتماعی می­داند. او وجود عنصر اعتماد را یک اصل اساسی در توسعه سیاسی بر می­شمارد و ابزار می­دارد که اعتماد منبع باارزشی از سرمایه اجتماعی است که وجود آن رابطه مستقیمی با توسعه اجتماعی دارد.

سرمایه اجتماعی از دیدگاه بوردیو: یکی از بزرگترین تئوری­پردازان عصر حاضر که کم­تر از او سخن به میان آمده است، بوردیو است. نقطه عطف تفکر بوردیو به کارگیری استعاره­های قوی در تشریح رابطه قدرت و سلطه در اجتماع و به طور کلی قشربندی فرهنگی می­باشد. برجسته­ترین تئوری وی در خصوص سرمایه فرهنگی است. به نظر وی سرمایه فرهنگی در درون فضای اجتماعی ایجاد می­شود و سینه به سینه انتقال یافته و سپس به صورت فرهنگ، سرمایه­گذاری می­شود.

سرمایه اجتماعی از دیگاه کلمن: کلمن سرمایه اجتماعی را به عنوان ابزاری برای دستیابی به سرمایه انسانی به کار می­برد. وی معتقد است که سرمایه اجتماعی عبارت است از آن جنبه از ساختار اجتماعی که به عنوان منابعی در اختیار اعضا قرار می­گیرد تا بتوانند به اهداف و منافع خود دست یابند. کلمن، سرمایه اجتماعی را موجب تقویت سرمایة انسانی می­داند و از دیدگاه وی، ساختار اجتماعی پدیدآورندة سرمایة اجتماعی است و موجب دستیابی به اهدافی است که در صورت نبود آن یا محقق نمی­شوند یا با هزینة بالاتری محقق خواهند شد.به نظر پاکستون، سرمایه اجتماعی در مؤلفه پیوستگی­های عینی بین افراد به عنوان شبکه عینی که افراد را در یک فضای اجتماعی با یکدیگر پیوند می­دهد و نوعی پیوند ذهنی که موجب شکل­گیری روابط مبتنی بر اعتماد متقابل و روابط عاطفی مثبت اعضای جامعه نسبت به یکدیگر می­شود را شامل می­گردد.

اما خلاصه­ترین تعریفی که از سرمایه اجتماعی به عمل آمده است و تا حدی در بردارنده تمامی تعاریفی است که از سرمایه اجتماعی ارائه شده است، تعریف فیلد از سرمایه اجتماعی است؛ وی مفهوم سرمایه اجتماعی را در سه کلمه که در ارتباطات مهم است بیان می­کند. او بیان می­دارد که مردم زمانی که با یکدیگر ارتباط دارند، کارهایی انجام می­دهند که به تنهایی قادر به انجام دادن آن نیستند یا برای انجام آن دچار مشکل می­شوند، هنگامی که مردم شبکه­های ارتباطی ایجاد کرده و با اعضای آن شبکه که ارزش­های مشترک دارند رابطه دارند، این شبکه­ها به عنوان منابعی تلقی می­شود که سرمایه اجتماعی ایجاد می­کند.

تعاریف بالا تنها بخشی از تعاریف عنوان شده در ادبیات سرمایه اجتماعی­اند. این مسئله نشان می­دهد که ویژگی­ غیر قابل مشاهده بودن سرمایه اجتماعی سبب شده است که هر محققی با برداشت نسبی­ که از سرمایه اجتماعی دارد به تعریف این پدیده جدید اقدام کند. اما این امر به مفهوم این نیست که تعاریف مذکور در مقابل هم هستند و نکات مشترکی بین آن­ها وجود ندارد بلکه با اندکی توجه می­توان فهمید که همه تعاریف به یک نکته اشاره می­کنند و بر اساس همین نکته مشترک می­توان یک تعریف جامع از سرمایه اجتماعی عنوان کرد:به طور کلی سرمایه اجتماعی را می­توان به معنای مجموعه منابعی دانست که روابط اجتماعی را تسهیل می­کند و به وسیله آن می­توان از توانایی­های افراد در جهت منافع شخصی و سود جمعی بهره برد. روابط اجتماعی در چارچوب ارزش­ها و هنجارهای خاصی صورت می­گیرد که از جامعه­­ای به جامعه دیگر متفاوت است.

تعریف مفهومی سرمایه و سرمایه اجتماعی

سرمایه، ثروتی است مولد درآمد یا منبعی که شخص می­تواند جهت ایجاد درآمد یا منابع اضافی دیگر به کار برد. در اقتصاد سیاسی مارکس، سرمایه به عنوان کار حجیم یا انباشته تعریف می­شود که در مناسبات اجتماعی ایجاد می­شود و از آن برای انباشت بیش­تر سرمایه استفاده می­شود. بوردیو نیز سرمایه را کار انباشته تعریف می­کند. دریافت بوردیو از سرمایه وسیع­تر از معنای پول و سرمایه در اقتصاد است. سرمایه یک منبع عام است که می­تواند شکل پولی و غیر پولی و همچنین ملموس به خود گیرد، بنابراین به نظر بوردیو، سرمایه هر منبعی است که در عرصه خاصی اثربگذارد و به فرد امکان دهد که سود خاصی را از طریق مشارکت در رقابت بر سر آن به دست آورد.سرمایه اجتماعی در جریان اصلی جامعه­شناسی آمریکا به ویژه در روایت­کارکردگرایانه آن عبارت است از روابط دو جانبه، تعاملات و شبکه­هایی که در میان گروه­های انسانی پدیدار می­شود و سطوح اعتمادی که در میان گروه و جماعت خاصی به عنوان پیامدها و تعهدات و هنجارهایی پیوسته با ساختار اجتماعی یافت می­شود.

برای تعریف سرمایه اجتماعی بهتر است از مصادیق­ها و امثال­ها شروع کنیم تا بتوانیم به تعریف مشخصی برسیم. اگر از تمثیل بهره بگیریم سرمایه اجتماعی همانند نوعی روغن اجتماعی است که در مناسبات بین افراد نقش ایفا می­کند؛ یعنی در عین تسهیل­کنندگی مناسبات، چسبندگی هم ایجاد می­کند؛ به عبارتی هم چسب اجتماعی و هم روغن اجتماعی است. از یک سو بسیاری از زبری­های مهره­های اجتماعی، یعنی افراد و واحدها را که در اصطکاک با هم قرار می­گیرند، تسهیل می­کند و از بین می­برد؛ یعنی از تنش برخوردها و مناسبات افراد می­کاهد. در عین حال، همچون چسب اجتماعی افراد را در کنار هم و در محیط تعامل اجتماعی نگه می­دارد، می­توان سرمایه اجتماعی را محیطی با مجموعه شرایط و مجوعه قواعد اخلاقی- اجتماعی و رفتاری دانست که به طور ضمنی رفتار افراد را شکل می­دهد و کمک می­کند تا سرمایه انسانی و سرمایه مادی و اقتصادی بتوانند در تعامل با هم به یک رشد پویا برسند. بنابراین سرمایه اجتماعی بستر و فضایی است که تعامل نیروهای انسانی و استفاده این نیروی انسانی از سرمایه مادی را کم تنش و کم هزینه می­کند. سرمایه اجتماعی یک متغیر چند وجهی است نخست آنکه یک متغیر کلان غیر قابل مشاهده است؛ دوم آنکه متغیری است که هم در سطح فرد و هم در سطح کلان وجود دارد. اشکالی که در اینجا به وجود می­آید آن است که سرمایه اجتماعی ممکن است در بسیاری از موارد در سطح خرد تقویت شود، در حالی که در همان زمان سرمایه اجتماعی در سطح کلان در حال تخریب است.

منظور از سرمایه اجتماعی، هنجارها و شبکه­هایی است که مردم را قادر می­سازد تا دست به کنش جمعی بزنند. این تعریف چندین مقصود را در بر می­آورد، اولاً، نه بر پیامدها بلکه بر منابع سرمایه اجتماعی متمرکز است، در حالی که می­پذیرد ویژگی­های مهم سرمایه اجتماعی از قبیل اعتماد و هنجارها متقابل در طی فرآیند مکرر پدید آمده­اند. ثانیاً، این تعریف ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی را در خود جای می­دهد و می­پذیرد که اجتماعات کمابیش بدانها دسترسی داشته باشند. ثالثاً، در حالی که تعریف اجتماع را به عنوان واحد درجه اول تحلیل معرفی می­کند، در ضمن می­پذیرد که افراد و خانواده­ها قادرند سرمایه اجتماعی را از آن خود کنند و به علاوه نحوه سازماندهی خوداجتماع تا حدودی زیادی به مناسبات آنها با دولت برمی­گردد. تأثیری که دولت­های ضعیف، دشمن صفت­یابی تفاوت بر زندگی اجتماع و طرح­های توسعه­ای باقی می­گذارند، با دولت­هایی که قراردادها را محترم می­شمارند و در برابر فساد مقاومت می­ورزند، عمیقاً متفاوت است.

سرمایه اجتماعی، مفهومی اساسی است که در دهه­های اخیر به عنوان دارایی با ارزشی برای توانمندی سازمان­هاو تولید و افزایش سرمایه انسانی- اقتصادی پذیرفته شده است.مفهوم سرمایه اجتماعی را به طور کلی می­توان منابعی تعریف کرد که میراث روابط اجتماعی­اند و کنش جمعی را تسهیل می­کنند. این منابع که از طریق اجتماعی شدن حاصل می­شوند در برگیرنده اعتماد، هنجارهای مشارکتی و شبکه­هایی از پیوندهای اجتماعی است که موجب گرد آمدن افراد به صورتی منسجم و با ثبات در داخل گروه به منظور تأمین هدفی مشترک می­گردد.

سرمایه اجتماعی ثروت یا ارزشی است که از آن می­توان برای افزایش یا ایجاد منابع در اختیار و یا جدید استفاده کرد. سرمایه اجتماعی بیانگر کم و کیف روابط اجتماعی و نحوه تعاملات کنشگران اجتماعی است. وزن و تنوع روابط و تعاملات اجتماعی در مقیاس­های خرد، میانی و کلان تعیین کننده میزان سرمایه اجتماعی است.بانک جهانی نیز سرمایه اجتماعی را پدیده­ای می­داند که حاصل تأثیر نهادهای اجتماعی، روابط انسانی و هنجارها بر روی کیفیت تعاملات اجتماعی است.توسلی معتقد است، مفهوم سرمایه اجتماعی صبغه جامعه­شناختی دارد، به این لحاظ که هم می­تواند از جامعه سنتی برگرفته شود و هم از محیط­های سازمانی نوین نشأت بگیرد.سرمایه اجتماعی را می­توان حاصل پدیده­های ذیل در یک سیستم اجتماعی دانست: اعتماد متقابل؛ تعامل اجتماعی متقابل؛ گروه­های اجتماعی با احساس هویت جمعی و گروهی؛ احساس وجود تصویری مشترک از آینده؛ کارگروهی.

سرمایه اجتماعی موجب می­شود که اعضاء یک جامعه به هم اعتماد کنند و به تشکیل گروه­ها و مجامع داوطلبانه بپردازند. توانایی کار جمعی و معاشرت­پذیری به معنی پذیرش صداقت، اتکاء­پذیری، قابلیت اعتماد کردن، اطمینان و حسن وظیفه است. آنچه که موجب تقویت سرمایه اجتماعی در هر جامعه­ای می­شود، این است که افراد در یک جامعه تنها به فکر منافع خود نبوده و تنها در جهت دستیابی به آن عمل نکنند، بلکه به انجام کار جمعی در قالب گروه­ها و تشکل­های داوطلبانه و غیرداوطلبانه بپردازند. سرمایه اجتماعی یک مجموعه از نهادهای زیربنایی اجتماعی نیست، بلکه حلقه اتصال دهنده افراد در قالب نهادها، شبکه­ها و تشکل­های داوطلبانه است. سرمایه اجتماعی شامل شبکه­های اجتماعی و هنجارهای وابسته آن است که بر تولید و سلامت یک جامعه تأثیر می­گذارد.

ویژگی­های مفهوم سرمایه در سرمایة اجتماعی

  1. سرمایه اجتماعی مالک خصوصی ندارد و مالک آن، گروه یا جامعه است.
  2. فرد به تنهایی حق قانونی اجرای حقوق مالکیت را ندارد.
  3. کارایی سرمایه یعنی انتظار انسجام اجتماعی، همکاری و اعتماد بیشتر و سود مادی حاصل از سرمایه اجتماعی، جنبه فرعی آن را تشکیل می­دهد.
  4. مصرف سرمایه باعث افزایش آن می­شود.
  5. این سرمایه قابلیت صادرات و واردات را ندارد

انواع سرمایه و رابطه آن با سرمایه اجتماعی

مهمترین عنصری که در میان اندیشمندان موجب تفکیک میان انواع سرمایه اجتماعی شده است، مفید یا مضر بودن آن برای کل اجتماع است. با توجه به این نکته می­توان به تفکیکی که فیلد میان سویه مثبت و سویه منفی سرمایه اجتماعی قائل شده است اشاره کرد. او دغدغه بوردیو را باز می­گوید: داشتن روابط محکم و مؤثر همواره از آن عده­ای خاص است و استفاده از آنها همواره می­تواند به زیان محرومان اجتماعی باشد.

یکی از مفیدترین تمایزات نظری انجام شده در حوزه سرمایه اجتماعی، مربوط به تمایز مایک وولکاک میان سه نوع سرمایه اجتماعی است:

  1. سرمایه اجتماعی الزام آور، که مشخص کننده پیوندها میان مردم متشابه در موقعیت­های مشابه است، مانند خانواده اولیه، دوستان نزدیک و همسایگان؛
  2. سرمایه اجتماعی پیونددهنده، که شامل پیوندهای دورتر از افراد متمایل به هم است، مانند دوستان دور و همکاران؛
  3. سرمایة اجتماعی مربوط کننده، که مردم نامتشابه را در موقعیت­های نامشابه در دسترس هم قرار می­دهد، مانند کسانی که کاملاً خارج از اجتماع قرار گرفته­اند، بنابراین اعضا را قادر می­سازد که محدوده وسیع­تری از منابع را نسبت به داخل اجتماع در اختیار داشته باشند.

انواع مختلف سرمایه عبارت است از:

1.سرمایه فیزیکی: ماشین­آلات، تجهیزات و مانند آن در این نوع سرمایه قرار می­گیرد؛

2.سرمایه مالی: به درآمد پولی و همچنین دیگر منابع و دارایی­های مالی گفته می­شود و تظاهر نهادینه­اش را در حقوق مالکیت تبلور می­یابد، مثلاً پول و اشیای مادی که می­توان برای تولید و خدمات به کار برد. شکل اقتصادی سرمایه، مانند دارایی­های منقول و ثابت در یک سازمان بلافاصله قابل تبدیل به پول است.

3.سرمایه طبیعی: مثل خاک، آب، معادن و دیگر منابع طبیعی

4.سرمایه انسانی: شکل دیگر سرمایه است. سرمایه انسانی یک مفهوم اقتصادی است. ویژگی­های کیفی انسان اعم از آموزش، تخصص، مهارت، داشتن خلاقیت، دانش و نوآوری عموماً نوعی سرمایه به شمارمی­رود. به عبارت دیگر، سرمایه انسانی را می­توان ارتقا و بهبود ظرفیت تولیدی افراد جامعه نامید

5.سرمایه فرهنگی: به شکل­های مختلف وجود دارد؛ شامل تمایلات و عادات دیرین که در فرآیند جامعه­پذیری، انباشت اشیای فرهنگی با ارزش مثل نقاشی و صلاحیت­های تحصیلی و آموزش رسمی حاصل آمده است. ترنر در تعریفی دیگر سرمایه فرهنگی را مجموعه نهادها، عادات، منش­ها، شیوه­های زبانی، مدارک آموزشی، ذوق و سلیقه­ها و شیوه­های زندگی که به طور غیررسمی بین افراد شایع است تعریف می­کند. کالینز سرمایه فرهنگی را شامل منابعی نظیر مکالمه­های از پیش­اندوخته در حافظه، شیوه زبانی، انواع خاص دانش، مهارت، حق ویژه تصمیم­گیری و حق دریافت احترام می­داند. به عبارتی سرمایه فرهنگی، نوع دیگر سرمایه است که در یک سازمان وجود دارد، مانند تحصیلات عالیه اعضای سازمان که این نوع سرمایه نیز در برخی موارد و تحت شرایطی قابل تبدیل به سرمایه اقتصادی است.

6.سرمایه اجتماعی: مجموعه بالقوه است که با عضویت در شبکه­های اجتماعی کنش­گران و سازمان­ها به وجود می­آید، به عبارتی، شامل روابط مبتنی بر اعتماد و بده­بستان(معامله به مثل) در شبکه­های اجتماعی است، سرمایه اجتماعی به ارتباط­ها و مشارکت اعضای یک سازمان توجه دارد و می­تواند به عنوان ابزاری برای رسیدن به سرمایه­های اقتصادی باشد. از نظر بوردیو، سرمایه اجتماعی در ممالک سرمایه­داری به عنوان ابزاری برای تثبیت و تقویت جایگاه اقتصادی افراد به شمار می­رود. در این ممالک سرمایه اقتصادی پایه است و سرمایه اجتماعی و فرهنگی ابزاری برای تحقق آن به شمار می­آید. می­توان نتیجه گرفت که دیدگاه بوردیو در زمینه سرمایه اجتماعی، تنها یک دیدگاه ابزاری است؛ پس اگر سرمایه اجتماعی نتواند موجب رشد سرمایه اقتصادی شود، کاربردی نخواهد داشت.

7.سرمایه نمادین: استونر و ترنر به نوع دیگر از سرمایه به نام سرمایه نمادین اشاره می­کنند که با استفاده از سمبل­ها برای مشروعیت بخشیدن به تصرف سطوح و گونه­های متغیری از سه نوع سرمایه­ یاد شده می­انجامد. این شکل­های مختلف سرمایه کاملاً مستقل از یکدیگر نیستند. بلکه به یکدیگر وابستگی متقابل دارند و تقویت کننده یکدیگرند. سرمایه اجتماعی و فرهنگی نقش مهمی در شکل­گیری سرمایه انسانی دارد و همچنین عکس این مسئله نیز صادق است. برای نمونه، یک مدیر ممکن است تصمیم بگیرد تا برای خرید فناوری جدید سرمایه­گذاری کنند(سرمایه فیزیکی) او ممکن است یک دوره آموزشی برای پرسنل خود فراهم کند(سرمایه انسانی) یا ممکن است با یک اردوی خارج از محل کار، روحیه کارگروهی را در آن­ها تقویت کند (سرمایه اجتماعی) .

سرمایه اجتماعی و سطوح تحلیل آن

یکی از نکات با اهمیّت در تعریف سرمایه اجتماعی، مشخص کردن سطح تحلیل سرمایه اجتماعی است. سرمایة اجتماعی را می­توان در دوسطح سرمایة اجتماعی فردی و سرمایة اجتماعی جمعی، در نظر گرفت. برای اندازه­گیری سرمایة اجتماعی فردی، واحد سنجش فرد است و واحد تحلیل هم فرد است. در اندازه­گیری سرمایة اجتماعی جمعی، واحد سنجش فرد است، اما واحد تحلیل گروه­ها، اجتماعات، جوامع و یا کشورها هستند.به منظورتوصیف فضای مفهومی سرمایه اجتماعی، می­بایست ضمن تعریف این مفهوم،آن را از لحاظ گونه­های سطوح، ابعاد و ویژگی­های کلید آن مورد بررسی قرار داد. بیش­تر محققین سرمایه اجتماعی، آن را در سه سطح خرد، میانی و کلان تقسم کرده­اند.

سطح خرد: در این سطح تعریف سرمایه اجتماعی، بر روابط فردی و شبکه­های ارتباطی بین افراد، هنجارها و ارزش­های غیررسمی حاکم بر آن تأکید می­گردد. در این سطح منافعی مورد نظر است که فرد به سبب عضویت در گروه و بهره­برداری از سرمایه اجتماعی به دست می­آورد.

سطح میانی: این نوع سرمایه اجتماعی، به سرمایه اجتماعی رابط نیز معروف است و شامل پیوندها و روابط عمودی است که بین سازمان­ها و گروه­ها وجود دارد. این مؤلفه برای اولین بار توسط کلمن مطرح شد. تعریف وی از سرمایه اجتماعی، به طور ضمنی روابط حاکم در درون ساختار، گروه­ها و روابط بین افراد هم تراز را در بر می­گیرد. او مفهوم سرمایه اجتماعی را به گونه­ای گسترش می­دهد که علاوه بر پیوندهای افقی، شامل پیوندهای عمودی نیز می­شود و روابط میان گروه­ها را نیز شامل می­شود.

سطح کلان: فراگیرترین سطح سرمایه اجتماعی، سطح کلان است که شامل رسمی­ترین روابط و ساختارهای نهادی است. این سطح از سرمایه اجتماعی به محیط سیاسی و اجتماعی می­پردازد که به ساختارهای اجتماعی شکل می­دهد. رژیم سیاسی، سلطه قانون، نظام قضایی و آزادی­های سیاسی و مدنی، نهادهایی است که  از طریق آن­ها سرمایه اجتماعی کلان شکل می­گیرد. در سطح کلان تعداد زیادی از گروه­های داوطلبانه بر مبنای روابط افقی و اعتماد وجود دارد که سرمایه اجتماعی را تولید می­کنند و همه اعضای جامعه از آن بهره­مند می­شوند. از آن جا که نمی­توان واقعیت­های مجود در جامعه را فقط در یک سطح در نظر گرفت، لذا می­توان گفت که تحلیل در یک سطح، به طور اجتناب­ناپذیر وابسته به دو سطح دیگر خواهد بود.

به طور کلی می­توان گفت ادغام سطوح مختلف سرمایه اجتماعی می­تواند تأثیرات نیرومندی در سطح جامعه داشته باشد. نهادهای سطح کلان می­توانند یک محیط توانمندی را برای توسعه نهادهای سطح خرد فراهم کنند و انجمن­های محلی نیز به حفظ مؤسسات ملی و منطقه­ای کمک می­کنند که در نهایت باعث افزایش موجودی سرمایه اجتماعی در جامعه خواهد شد.

ابعاد سرمایة اجتماعی

در تحقیقات گوناگون برای سرمایة اجتماعی، ابعاد گوناگونی مورد توجه قرار گرفته است. « گروتارت و دیگران» شش بُعد را برای سرمایة اجتماعی بیان کرده­اند: 1) گروه­ها و شبکه­ها 2) اعتماد و انسجام 3) کنش جمعی و تعاون 4) ارتباطات و اطلاعات 5) پیوند اجتماعی و شمول 6) تقویت واکنش سیاسی. «وولکاک دو ناریان» و «جنیفر پرس»  سرمایة اجتماعی را در دو بُعد درون گروهی، (پیوند دهنده) و پیوندهای برون گروهی ( متصل کننده)  سنجیده­اند. ویژگی اصلی سرمایة اجتماعی گروهی، وجود پیوندهای قوی (چسب­های اجتماعی) در بین اعضای مثلا̋ یک خانواده یا یک گروه قومی است و ویژگی اصلی سرمایة اجتماعی قوی است. «هافمن و دیگران»  نیز با بررسی پیشینة سرمایة اجتماعی آن را به پنج بُعد: 1) کانالهای اطلاعاتی 2 هنجارهای اجتماعی 3) هویت 4) وظایف و انتظارات و 5) ساختار اخلاقی تقسیم می­کنند.

پاملاپاکسون، برای سرمایه اجتماعی دوبعد قائل می­شود: پیوندهای عینی و پیوندهای ذهنی.

1-پیوندهای عینی: منظور از این نوع سرمایه اجتماعی، پیوندهای عینی میان افراد و ساختار شبکه­ای عینی است که افراد را به یکدیگر پیوند می­دهد. این بعد، ارتباط افراد را درفضای اجتماعی نشان می­دهد.

2-پیوندهای ذهنی: پیوندهای ذهنی به مفهوم خاص آن به معنای متقابل، اعتمادزا و دربرگیرنده احساسات مثبت است.

در هر صورت، سرمایه اجتماعی در هریک از سطوح خرد، میانه و کلان، اثر خود را بر توسعه به عنوان کنش میان دو نوع سرمایه اجتماعی مشخص اعمال می­کند:سرمایه اجتماعی ساختاری و سرمایه اجتماعی شناختی بعد ساختار به جنبه­ای قابل رؤیت و عینی­تر سرمایه اجتماعی اطلاق می­شود؛ مانند شبکه­ها، تشکل­ها، نمادها، قوانین و تشکیلات شکل گرفته توسط آن­ها. سرمایه اجتماعی ساختاری بیش­تر با شبکه­ها در ارتباط است که از طریق آن­ها همکاری، به خصوص فعالیت­های جمعی دارای منافع متقابل شکل می­گیرد. گروه­های ورزشی و گردهمایی با همسالان مثال­های سرمایه اجتماعی ساختاری هستند.بعد شناختی که گاهی از آن با عنوان سرمایه اجتماعی ذهنی یاد می­شود به ارزش­ها، اعتماد، گرایش­ها و عقاید مشترک ناظر است و به همین دلیل بیش­تر امری ذهنی و نامحسوس است.

گونه ­های سرمایة اجتماعی

سرمایه اجتماعی برحسب نوع گروهی که در آن سرمایه اجتماعی پدید می­آید به دو گونه تقسیم می­شود:

1-سرمایه اجتماعی درون گروهی: در این گونه از سرمایه اجتماعی اشاره به روابطی مبتنی بر اعتماد و همکاری میان اعضای یک گروه دارد و سایر گروه­ها برای این گروه غریبه می­شوند و منافع حاصله از سرمایه اجتماعی فقط توسط اعضای گروه مورد بهره­برداری قرار می­گیرد.

2-سرمایه اجتماعی برون­گروهی: این گونه از سرمایه اجتماعی روابط مبتنی بر اعتماد گروه­ها با یکدیگر(گروه با غریبه­ها) اشاره دارد. ولکاک علاوه بر دو نوع مذکور، گونه­ دیگری به سرمایه اجتماعی اضافه می­کند.

3-سرمایه اجتماعی اتصالی: که مبین همبستگی بین افراد غیرهمانند در موقعیت­های متفاوت را نشان می­دهد.

مزایای سرمایه اجتماعی

بنابر عقیده لینا و وان بورن، سرمایه اجتماعی از چهار طریق منجر به پیامدهای سودمند می­گردد:

1-سرمایه اجتماعی به منزله­ یک مجوز برای تعهد فردی: وقتی سرمایه اجتماعی در یک جامعه یا سازمان، بالاست افراد برای صرف­نظر کردن از منافع فردی کوتاه مدت خود به نفع منافع و هدف­های بلند مدت مبنا و دلیل عقلایی دارند. اگر افراد معتقد باشند که تلاش­هایشان برای موفقیت کل جامعه یا سازمان، ضروری است؛ احتمال بیش­تری وجود دارد که به انجام کارهایی بپردازند که از نظر جامعه یا سازمان مفید است و احتمال انجام اعمالی که تنها منافع فردی آن­ها را برآورده می­سازد، کاهش می­یابد.

2-سرمایه اجتماعی به منزله­ تسهیل کننده ایجاد یک سازمان کاری انعطاف­پذیر: سرمایه اجتماعی می­تواند به ایجاد انعطاف­پذیری در انجام کارها به جای سختی و عدم انعطاف، کمک نماید. سرمایه اجتماعی سازمانی با تأکید بر هویت و عمل جمعی و اتکاء بر اعتماد ایجاد می­شود و به جای نظارت رسمی و مشوق­های اقتصادی؛ قابلیت انطباق و اثربخشی وظایف کاری انعطاف­پذیر در کنار عملکرد بالا را تسهیل می­نماید.

3-سرمایه اجتماعی به منزله­ ابزار اداره عمل جمعی: سرمایه اجتماعی می­تواند به انجام وظایف به صورت جمعی، کمک شایانی نماید؛ زیرا به عنوان یک عامل جایگزین برای قرادادها، مشوق­ها و مکانیزم­های نظارت رسمی که در سیستم­هایی با سرمایه اجتماعی کم یا بدون سرمایه اجتماعی ضروری هستند، عمل می­نماید. در زبان اقتصاددانان، سرمایه اجتماعی هزینه­های مبادله را کاهش می­دهد و در زبان رفتار سازمانی می­تواند به عنوان جایگزینی برای رهبری عمل نماید.

4-سرمایه اجتماعی به منزله­ی تسهیل­کننده ایجاد سرمایه مفهومی: ناهاپیت و گوشال شرح داده­اند که چگونه اشکال مختلف سرمایه اجتماعی، می­توانند ایجاد سرمایه مفهومی درون جامعه یا سازمان را به وسیله ارائه یک محیط سازنده برای ترکیب و مبادله اطلاعات و دانش، تسهیل نمایند. بر طبق نظر ناهاپیت و گوشال این امر به چندین طریق اتفاق می­افتد؛ مثلاً سرمایه اجتماعی می­تواند ابزاری برای دستیابی و توزیع اطلاعات ارائه نماید که اغلب نسبت به مکانیزم­های رسمی کاراکتر بوده و هزینه کمتری دارد. زبان، استعاره­ها و دیدگاه­های مشترک که اغلب در سازمان­هایی با سرمایه اجتماعی بالا یافت می­شوند، می­توانند از جمله راه­های مؤثر و کارایی انتقال دانش و افزایش سرمایه مفهومی سازمان باشند. از دیدگاه آدلر و وان، اولین مزیت مستقیم سرمایه اجتماعی، توزیع اطلاعات است. سرمایه اجتماعی دسترسی به منافع و وسیع­تر اطلاعات را تسهیل نموده و کیفیت، مربوط بودن، مناسبت و به جا بودن اطلاعات بهبود می­بخشد. این دو محقق، ایجاد راه­های نفوذ و کنترل و قدرت به منزله دومین مزیت سرمایه اجتماعی در نظر می­گیرند. همچنین بیان می­دارند که انسجام، سومین مزیت سرمایه اجتماعی است. از نظر این دو محقق، هنجارها و اعتقادات اجتماعی قوی که با درجه بالایی از همبستگی شبکه اجتماعی همراه است، اطاعت از قوانین مرکزی را تشویق نموده و نیاز به کنترل­های رسمی را کاهش می­دهد.

جنبه ­های منفی سرمایه اجتماعی

وجوه منفی سرمایه اجتماعی از دو جنبه بررسی می­گردد؛ یکی تأثیر سرمایه اجتماعی در تقویت نابرابری(زیرا فواید سرمایه اجتماعی به شکل نابرابر توزیع شده است، و افراد دارای اتصالات بیشتر از مزایای آن بیشتر بهره می­گیرند) و دیگری نقش سرمایه اجتماعی در حمایت از رفتارهای ضد اجتماعی است( مانند همبستگی اجتماعی میان گروه­های مخرب، حال چه این مخرب بودن ویژگی و هدف آگاهانه آنها باشد و چه محصول جانبی و ناخواسته آنها). در میان متفکرین، برای مثال پاتنام می­گوید که سرمایه اجتماعی بی­ضرر است و تنها مقداری هزینه دارد. فوکویاما سرمایه اجتماعی را خیر عمومی هم برای اقتصاد و هم برای کل جامعه می­داند و تنها بعدها از اثرات منفی آن یاد می­کند. پاتنام نه تنها از اثرات منفی سرمایه اجتماعی بلکه از اثرات منفی سرمایه فیزیکی و همچنین سرمایه انسانی یاد می­کند و به ترتیب اسلحه و شکنجه را مثال می­زند که البته احتمال اثرات منفی تولید شده توسط سرمایه اجتماعی را بیش از سرمایه فیزیکی و انسانی برآورد می­کند. اعتماد نقش مهمی را در مفهوم فوکویا ما از سرمایه اجتماعی بازی می­کند و او نتایج منفی سرمایه اجتماعی را با استفاده از ایده« شعاع محور اعتماد» تشریح می­نماید. هرچه شعاع اعتماد محدود به اعضای خود گروه باشد، احتمال بروز اثرات منفی بیشتر می­شود. بوردیو و کلمن نیز درباره وجوه منفی سرمایه اجتماعی مطلع بوده­اند اما در کل همه آنها به اندازه کافی به این وجوه منفی نپرداخته­اند.

به طور کلی و مختصر جنبه­های منفی سرمایه اجتماعی شامل موارد ذیل است:

  1. تثبیت نابرابری­های اجتماعی؛
  2. از دست دادن خلاقیت و آزادی افراد در پی حمایت گروهی و تقویت همبستگی؛
  3. تشویق و ترغیب نژادپرستی در پی تأکید بیش از حد بر گروه و شبکه اجتماعی خاص؛
  4. تشویق و ترغیب نژادپرستی در پی تأکید بیش از حد گروه و شبکه اجتماعی خاص؛
  5. اثر سوء قدرت شبکه­های اجتماعی به جهت ارضاء نیازهای احساسی و کم شدن وابستگی زوج­ها در خانواده؛
  6. سرمایه اجتماعی به عنوان ابزاری در اختیار نخبگان جامعه است تا به وسیله آن بر دامنه امتیازات خود بیافزایند.

باید توجه داشت که سرمایه اجتماعی یک ویژگی ژنتیکی فطری نیست، بلکه پدیده­ای برخاسته از تجارب تاریخ مردم است و لذا همواره در معرض تغییر قرار دارد. شناسایی میزان و روند سرمایه اجتماعی در میان مردم جامعه می­تواند به شناسایی روند تحولات فرهنگی و اجتماعی آن جامعه کمک زیادی بکند.

در دو دهه اخیر، گسترش کاربرد و مفهوم سرمایه اجتماعی در متون علمی و پژوهشی، اسناد مربوط به سیاست گذاری­ها و برنامه­ریزی­های توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در کشورهای مختلف جهان با روند فزاینده­ای ادامه دارد. امروزه سرمایه اجتماعی را یکی از اجزای ثروت ملت­ها و توسعة پایدار، یکی از ابزارهای ظرفیت­سازی در اجتماعات، تدبیری برای پیشگیری و کاهش مشکلات اجتماعی و عاملی برای موفقیت برنامه­های رفاه اجتماعی و ارتقای سلامت فردی و اجتماعی می­دانند.

در مجموع می­توان از سرمایه اجتماعی به عنوان ابزاری برای نیل به اهداف سیاست اجتماعی استفاده کرد. به همین دلیل توصیه می­شود که در طراحی، اجرا و ارزیابی برنامه­ها، به طور صریح به ملاحظات مربوط به سرمایه اجتماعی توجه داشت.

منبع

محمدیان، آسیه(1394)، تحلیل روابط ساده و چندگانه بین هوش اخلاقی و سرمایه اجتماعی با میزان مسئولیت پذیری، پایان نامه کارشناسی ارشد، علوم تربیتی برنامه ریزی درسی، دانشگاه کاشان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0