استراتژي‌هاي مقابله با استرس

با علم به اينكه فشار عصبي در سازمانها گسترده بوده و بالقوه بسيار مخرب مي‌باشد. طبيعي است كه اشخاص و سازمانها بايد براي مديريت موثرتر به فشار عصبي توجه خاصي مبذول دارند. در حقيقت براي كمك به مديريت فشار عصبي در محيط كار استراتژيهاي زيادي ايجاد شده است. مدیریت استرس، برنامه روانشناختی است که برای مواجهه با استرس افراد بکار برده می­شود، تا افراد از پیامد­های مثبت و منفی استرس آگاه باشند و روش­های مؤثر برای غلبه بر آن را گسترش ­دهند. به چگونگي مواجهة فرد با استرسهاي موجود در زندگي ، شيوة مقابله مي گويند.

بعضي از اين استراتژيها مربوط به افراد است و بعضي ديگر با سازمانها مرتبط مي‌باشند. برای پرداختن به مفهوم شیوه مقابله ابتدا لازم است مفهوم استرس را بررسی کرد که می­توانند مبنایی برای پرداختن به شیوه­های مقابله باشد استرس را می­توان در رابطه فرد و محیط تعریف کرد. روابط فردی- محیطی منجر به هیجاناتی می­شوند که همواره در حال تغییرند. وقتی در روابط فردی–محیطی رویدادی آسیب­زا و تهدید کننده باشد، موجب استرس می­شوند و فرایندهای مقابله به کار می­افتند تا شرایط آسیب­زا و هیجان تولید شده توسط آن را برطرف کنند.

راههای مقابله با تنیدگی در افراد و گروهها و الگوهای مربوط به آن بسیار متنوع و گوناگونند. تعداد متغیرهایی که موقعیت تنیدگی­زا را تشکیل می­دهند، قدرت فرد در مقابله موفقیت­آمیز با مشکل را، تعیین می­نمایند. این قدرت گاه به گاه تفاوت پیدا می­کند و به نگرش فرد نسبت به عوامل تشکیل دهنده موقعیت تنیدگی­زا بستگی دارد.

بطور کلی در هر زمانی که انسان تحت شرایط تنش­زا قرار گیرد، چون دفاع­های جسمی و روانی برای او علیه تنیدگی و نیز توجه به حضور تهدید به حرکت در می­آیند، استفاده از روش­های مقابله­ای لازم و ضروری می­باشند. هم اکنون افراد احساس فرسودگی شغلی را بر اثر برخورد با عوامل تنیدگی­آور تجربه نمی­کنند، بلکه راههایی که افراد با تنیدگی تعامل می­کنند و نحوه مقابله آنها با این تنیدگی شغلی ممکن است مهم­تر از شرایط تنیدگی­زای واقعی که با آن برخورد می­نماید تلقی گردند. به عبارت دیگر، چگونگی بکارگیری روش­های مقابله­ای در تعیین درجه شدت احساس فرسودگی شغلی در بین افراد تعیین کننده می­باشد.

هرچند بسیاری از مشاغل همراه با فشار روانی هستند، اما افراد شاغل در این حرفه­ها می­دانند که چگونه با فشارهای تنش­زا مقابله کنند. با وجود محرک­های تنش­زا که روزانه با آن مواجه­اند، روش­های اجتناب از آثار زیان­ بار این محرک ها را می­دانند. اما بعضی از افراد تا این حد توانایی و امکان لازم را برای مقابله یا فرار از محرک­های تنش­زا را ندارند و همواره در معرض محرک­های تنش­زا هستند.

لاتاک و همکارانش دو راهبرد مقابله برای کنار آمدن افراد با موقعیت­های پراسترس و کنترل آن معرفی کردند. این مکانیزم­ها به دو دسته هیجان­محور و مسئله­محور تقسیم می­شود. این مکانیزم­های مقابله نتایج مختلفی به دنبال دارند. برخی از این مکانیزم­ها در مقابل موقعیت­های معینی نتایج مثبت و در برخی موقعیت­ها نتایج منفی به دنبال دارند. مواجهه مسئله محور اشاره به رفتارها و شناخت­هایی دارد که جهت مدیریت خود موقعیت استرس بکار گرفته می­شوند و در تلاش برای ارائه پاسخ مستقیم به موقعیت تنش­زا برای تعدیل استرس­زاهای عاطفی است و عبارت از عملکردهای مستقیم فکری و رفتاری فرد است که به منظور تغییر و اصلاح شرایط تهدید کننده محیطی مدیریت موقعیت انجام می­شود.

به بیان دیگر مقابله متمرکز بر مسئله به تلاش­های فرد برای تغییر وضعیت و آمیختگی مستقیم با مشکل مربوط می­شود. در مقابل مواجهه مسأله محور، مواجهه احساس­محور قرار دارد که اشاره به روشهای مختلف واکنش به الزامات استرس­زا دارد و کلیه فعالیت­ها یا افکاری است که فرد به منظور کنترل و بهبود احساسات نامطلوب ناشی از شرایط فشارزا به کار می­گیرد. بطور کلی راهبردهايي هستند كه تحت تأثير حالتهاي هيجاني اتخاذ مي­شوند و با بروز هيجانات مختلف توأم­اند و همچنین به تنظیم و کاهش پریشانی عاطفی معطوف است.

منبع

برزوئی نژاد،محمدصادق(1394)،رابطه  بین استرس و فرسودگی شغلی در اداره آموزش و پرورش،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه پیام نور

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0